سلام
ما یه همسایه ای داشتیم که از اقوام دور مادرم بودن
یه دختری داشتن که کارمند بود و فوق العاده زیبا
من شغلم ساختمانی بود و غروبا با جمع بچه محل ها جمع میشدیم توی کوچه
این دختره همیشه میرفت رو پشت بوم و از اونجایی که ما چند نفر رفیق بودیم نمیدونستم بخاطر کدوم از ما میاد پشت بوم نمیتونستم حتی نگاش کنم
ولی ته دلم دوستش داشتم
یه روز نامه نوشتم که بپیچم دور سنگ و وقتی اومد پشت بوم بندازم بالا و توی نامه نوشته بودم که تمام همسایه ها میدونن فامیل ما هستی و زشته میری بالا
ولی فرصت نشد بندازم
یه روز که از سرکار اومدم متوجه شدم مادرم زنگ زده به خونه دختره و برای برادر بزرگم خواستگاری کرده
و از اونجایی که دختره اسم من رو نمیدونست و فکر میکرد برا من زنگ زدن، سریع بله داده که ما بریم خواستگاری
موقع خواستگاری وقتی دختره میبینه من نیستم ناراحت میشه ولی رد نمیکنه
توی مراسم عقد هم من کادو دادنی اخم کرد و با ناراحتی گرفت
گذشت تا ۲۰ روز بعد نامزدیشون یه روز من به عنوان همراه توی بیمارستان پیش یه بنده خدایی بودم و نامزد داداشم که حالا زن داداشم بود زنگ زد و احوال پرسی و اینکه چیزی لازم نداری برات بیارم و از این جور حرفا
بعد که تماس قطع کردیم یه پیام داد که دوستت دارم
منم جواب دادم که اشتباه فرستادی
اونم گفت که نه، درست فرستادم
اون شب تا صبح پیام دادیم و گفت که من تو رو دوست داشتم و وقتی دیدم برا داداشت اومدی مجبور شدم قبول کنم که به تو برسم
چند روز گذشت و پدر و مادرم رفتن مسافرت و داداشم هم توی یه کارخونه کار میکرد و صبح ساعت ۵ رفت سرکار
ساعت ۷ که میخواستم برم سرکار زنگ خونه رو زدن
در رو باز کردم و دیدم زن داداشمه
گفتم این موقع صبح عجب اومدی
گفت اومدم ببینم چیزی لازم نداری که گفتم نه و دارم میرم سرکار
گفت یه لحظه بیا اتاق
رفتم اتاق دیدم دارهنگاه میکنه
پرسیدمکه چیزی شده؟ گفت من بغلت رو میخوام
نتونستم خودمونگهدارم و بغلش کردم و لب و لوچه خوری کردیم
دراز کشیدیم و پیرهن و سوتین رو درآوردم، وااااای ۲ تا سینه حدود ۶۵ سفید نوک صورتی
کلی سینه رو خوردم و رفتم پایین که شلوار رو دربیارم نذاشت و گفت بمونه فردا صبح
فردا صبح که اومد شروع کردیم به خوردن و مالیدن و شلوارشو درآوردم
یه کون کوچولو،کص کوچولو و بدن مثل بچه ها بود
اونموقعمن ۲۵ سالم بود و اون ۲۳ سالش ولی اندامش مثل ۱۵ ساله ها بود
رفتم لای پاش و شروع کردم خوردن کصش
اون واقعا توی ابرا بود
حالت 69 شدیم و برا همدیگه خوردیم
کار ندارم ولی معلوم بود که قبل ازدواجش سکس داشته
کیر ۱۵ سانتی رو تا ته میکرد تو گلوش
رو شکم خوابوندمش و از کیف خودش کرم داد که زدم به سوراخ کونش
زیاد سخت نبود که کیرم بره تو کونش
بعد حالت داگی شد و سفت کردم تو کونش و آبمم ریختم تو کونش
رفت و شب با داداشم اومد خونمون که ۳ نفر بودیم،من و داداش و زنش
به داداشمگفت که برو پفک و تخمه بخر
داداش که رفت،این از لای در نگاه میکرد و شلوار رو تا زانو داد پایبن و منم از کون میکردمش
یه روز داداشمزنگ زد بهم که برم دنبال خانمش از سرکار بیارم
منم وسیلم موتور بود و هوا سرد
اینم رو موتور دستشو کرد توی جیب کاپشنم که سوراخ بود…کیرمو درآورد و روی موتور زیر کاپشن جق زد برام و رو موتور ارضا شدم
البته یه خیابون خلوت رو انتخابکرده بودیم
خلاصه هر فرصتی که میشد ما یکس میکردیم تا اینکه یه روز به من گفت میخوام طلاق بگیرم و تو منو بگیری
گفتم چرت و پرت نگو
با حالت ناراحتی گفت که تو رو میخوام اون داداش خرت رو نمیخوام
اینطور که شد من عقب نشینی کردم و دیگه باهاش سکس نکردم
یه روز پیام داد که میخوام از جلو سکس کنیم
منم قبول نکردم و گفتم اصلا نشدنیه
اگر داداشم کرده بود منم میکردم ولی الان این کار رو نمیکنم
یه شب که همه توی سالن بودن و منم توی اتاق پای کامپیوتر، زن داداش اومد و بلند گفت که یه سی دی شاد برام رایتکن
گفتم بیا بشین رو صندلی خودت آهنگا رو انتخاب کن
من سرپاکنار صندلی و اون نشسته، هواسم به سالن بود
زیپ شلوارم رو باز کرد و کیرمو حرفه ای خورد و عجیب بود که آبمم خورد و کوچیکترین حس چندشی توی چهرش ندیدم
وقتی دید من حاظر نیستم از کص بکنم تصمیم جدی گرفت و طلاق گرفت
حدود ۲۰ روز بعد طلاقش زنگ زد و میگفت بیا دم در
میومدم میدیدم میره خونه یه لبخند میزد و میرف
این کار هر روزش بود، حالا اگر سرکار نبودم میومدم دم در
بهش پیشنهاد دادم که بیا بریم خونه رفیقم سکس کنیم
با اینکه پریود بود ولی قبول کرد
بردمش و کلی باز از کون کردمش
بعد اون دیگه قطع کردیم تا اینکه ۲ سال پیش ازدواج کرد
الان شدیدا تو کف اون بدن هستم و دوست دارم از کصش هم لذت ببرم
داستان رو بخونه کاملا متوجه میشه که من نوشتم
P.K
هر جا هستی بدون هنوز توی کف اون آبی هستم که موقع ارضا شدن از کصت میریخت رو پاهام
نوشته: Hosein5835
اگه داستانه که کیرم تو فانتزیت اگه واقعیته که کیرم تو دهنت ناموس داداش ناموس آدمه بِلاناموس
ماشنیدیم درتایلنددخترای حشری داردولی دخترایرانی انهم شیعه ومسلمان انهم روی موتورانهم توخیابان جلل الخالق — ساقیت راعوض کن جنسش به تونساخته فانتزی گفتند.ولی تااین مقدار…گنجایش ندارد.
احمقی که حتی درفکربه زن برادرش نگاه بد دارد.این اوج شرمطلق است.ناموس برادرت رادرعوض نگهبانی که نگاه ناپاک نبیندخودت بی ناموسی برادرت راکردی؟ننویسیدیک بچه نفهم می خواندوباعث اشاعه فرهنگ بی ناموسی.بی اعتمادی و…بین افرادخانوادههامی شوید.مثل پایین امدن سن بلوغ وبین دانش آموزان ابتدایی خودارضایی وجق زدن بسیارشایع است که عوارض بسیارناگواری به بارخواهدآورد
یعنی موندم با چه سرعتی چجوری ازدواج کرد طلاق گرفت
تو نامزدی کردیش یا زن داداشت بوده؟
دیوث اصن فهمیدی چی گفتی
فقط دست ب کیر تایپ کردی یه مشت کسشر
فقط جق زدن رو موتور واقعی میاد من نفهمیدم واقعا چ کردی
از بس رو موتور در حال رانندگی تو هوای سرد جلق زدی جای اینکه کیرت یخ بزنه مخت یخ زده و گوزید، دست خودت نیست ، پسرم کمتر بزن کور نشی بیشتر رو درسات تمرکز کن موقع امتحانات . 😂
به فرض که از دستت در رفته و یه گوهی خوردی! دیگه چرا اومدی جار میزنی من گه خوردم؟!
البته خیلی خوشحال نباشااا ، فک نکنی زدی و بردی کوسکش!!
از همین الان زنتو گاییده بدون!! جدی میگم! یعنی دیدی زنتو بذار تو یه اتاق درشو قفل کن کلیدم قورت بده!!! از تو سوراخ کلید زنت کوس میده!!
اصلاً متوجه هستی که توی مادر به خطا باعث زندگی برادرت شدی؟! باش تا صبح دولتت بدمد!
فقط اینو میگم
برو بمیر
انسان وقتی وارد زندگی دشمنش میشه دلش نمیاد اون زندگی خراب بشه تو زندگی داداشت بخاطر یک کوص!!! اولا بعیده یک زن چنین جسارتی کنه و ب برادر شوهرش اینجور بگه ولی میگیم تو راست میگی
عامو اون اصلا ج ن ده فا ح شه ، تو چرا ک و نی بودی؟
تف
امضاء:اینجانب
کامنت ها را که میخوندم جریان موتور سورای را دیدم تعجب کردم اول بعد یادم اومد اینقدر حالم بهم خورده بود از تو گوساله که، با وجودیکه هیچ مشکلی با هیچ تم داستانی ندارم ازت متنفر شدم
جا ک ش خان عظیم جا افسوس خوردن هنوز تو کف اون یارو هست
ک ی ر اون پدر پسر شجاع در حالت انحرافی و کج در سه وعده صبح ظهر شب درون ما تحت و اندرونت
کیرم تو خودتو داستانت حوصله ندارم میذارمت برا بقیعه دوستان کونت بذارن
هوا سرد کاپشن به تن.کیرت ۱۵ سانت😐رو موتور چجوری رسید به جیب کاپشنت .دست تا ارنج باید کرده باشه توی کاپشن .
خیلی دیوث تشریف داری،،زن داداش مثل ناموس خودت میمونه،،مثل خواهر،،تو باهاش سکس کردی،،،عشقم میکنی،ک تعریف میکنی،،حتما خواهرتم همینطوری میکنن،همینطورم زن خودت رو
از جیب کاپشن به کجاها دیگه راه داره ، دیوث تخیلم حد داره ، کردی و بردی و عاشقت بود و نخواستی روان پریش
وقتی با سیمان جق میزنی…