کون دادن و جق زدن به یاد مامانم

1403/01/25

حدود ۱۲-۱۳ سالم بود که با تیم هندبال واسه مسابقات رفته بودیم یه شهر دیگه و قرار بود ۳ روز اونجا باشیم و ۳ تا بازی بکنیم و بعد از بازی سوم برگردیم شهرمون. یه مختصر از خودم بگم قبل از اینکه بریم تو داستان.
من از بچگی به مادرم رفته بودم. پوست سفید چشم‌های قهوه‌ای و رون و باسن درشت. همین باعث میشد تو مدرسه از سال بالایی‌ها زیاد حرف بشنوم. به‌دلیل اینکه با پدر و مادرم راحت نبودم چیزی بهشون نمی گفتیم و همین باعث شد نفهمم این حرفا درست نیست و تیکه و کنایه‌ست. راستش رو بخوایین اصلا تفاوتی بین زن و مرد نمیدیدیم و نمیدونستم گی چیه و فکر میکردم هر کسی با هرکسی میتونه باشه. عجیب به‌نظر میاد ولی دنیای بچگی بود دیگه. پسر داییم اولین‌نفری بود که از من سواستفاده کرد. وقتایی که خونه‌شون بودم چون اکثرا صبح بود (بابام منو میذاشت اونجا که تا عصر تنها نباشم) پسر داییم باهام بازی میکرد (۷ سال ازم بزرگتر بود، اون ۱۶-۱۷ سالش بود و من ۹ سالم) و بعدش به بهونه خستگی منو میبرد تو اتاق تکی خودش و در رو قفل میکرد و زیر پتو با هم میخوابیدیم و شروع می کرد من رو مالیدن. من بدم نمیومد و از توجهی که بهم میکرد راضی هم بودم چون حسابی ماساژم میداد و با کیرمم بازی میکرد و کیر خودش رو هم میداد دست من تا بمالم. سینه هام رو میمالید با اینکه لاغر بودم و انگشتش رو خیس میکرد و رو سوراخ کونم میذاشت. حتی گاهی که خیالش از اینکه کسی تو خونه نیست راحت می شد شلوارم رو کامل در مورد و سوراخ کونم رو میبوسید و میلیسید و منم خیلی خوشم میومد. همه‌ش به من میگفت تو زنمی و باهات ازدواج میکنم. از اینکه میگفت زنمی بدم میومد ولی اینکه میگفت باهات ازدواج میکنم برام جالب بود با اینکه پسر بودم. کم‌کم شروع کرد روم خوابیدن و کیرش رو لای پام میذاشت که برخورد کیرش به تخمام و کیرم خیلی خوب بود و باعث میشد یه‌جوری بشم ولی آبم نمیومد چون عملا آبی نبود که بخواد بیاد. خودش ولی آبش زیاد میومد و غلیظ و سفید بود و چند بار که حواسش نبود از لای پام برمی داشتم میخوردمش. گذشت و گذشت تا من ۱۲-۱۳ سالم شد و تو تیم هندبال مدرسه بودم و تو مسابقات انتخابی تست دادم و واسه زیر ۱۵ سال شهر انتخاب شدم. مسابقات مرکز استان بود و باید ۳ روز میرفتیم یه شهر دیگه. وقتی واسه سوار شدن به اتوبوس رفتم دیدم همه از خودم بزرگترن. اتفاقی که معمولا میفته و اسم مسابقات زیر ۱۵ ساله ولی خب تیم‌ها بازیکنای ۲۰ سال به بالا شون رو هم میارن ولی چون مسابقات رسمی نیست معمولا کسی نیست که ایراد بگیره. من با ۴ نفر دیگه هم‌اتاق شدم و شب اول رو خوابیدیم و اتفاقی نیفتاد. فرداش رفتیم مسابقه رو دادیم و برگشتیم. دونه‌دونه رفتیم حموم و برگشتیم و من آخری بودم که تو اتاق با حوله تنی نشسته بودم و همه نگاهشون به پاهام بود ولی یکی بیشتر نگاه میکرد. صحبتاشونم جوری بود که انگار با هم دوستن. بعد از چند دقیقه ۳ نفرشون دونه‌دونه رفتن بیرون. انگار بهشون پیام داده بود که برید بیرون تنهامون بذارید. اونا رفتن و یکی اومد در زد. حالا شدن دو نفر و من. که حمله آوردن سمتم و حوله رو از تنم درآوردن. واقعا البته نیازی به این کار نبود چون من خودم مفعول بودم و مشکلی نداشتم ولی تا حالا به دونفر نداده بودم. منو خوابوندن رو تخت و یکیشون اومد روم و کیرش رو با تف خیس کرد و گذاشت تو کونم که خیلی اذیت نشدم و همین باعث شد کلی بهم فحش بده هم به خودم هم به مامانم. جالب اینکه اسم و مشخصات مامانمو به‌جزییات میدونست و دائم بهش فحش میداد که بعدا فهمیدم باباش همکار مامانمه و اینا هم همسایه‌مونن و کلی پشت مامانم حرف هست تو اون محله که اگه خواستید بعدا داستانش رو مینویسم. اون من رو چنددقیقه‌ای کرد و اون دوستش هم همزمان تو دهنم تلمبه میزد و واسش ساک میزدم. اون اولی آبش اومد و ریختش تو کونم و با کیر خونی بلند شد چون ناشی بود و بلد نبود و تا ته میکرد تو بدون اینکه بفهمه کیرش و کون من خشک شده. دومی اومد کونم رو تمیز کرد و شروع کرد کردن که اون هم آبش اومد و ریخت همون تو. این حین فهمیدن به مامانم که فحش میدادن من واکنشی نداشتم و کیرم هم بلند شده بود واسه همین یکیشون اومد دوباره شروع کرد به مامانم فحش دادن و میگفت منم یه روز میکنمش مثل آقای X و Y که ترتیبش رو تو خونه خالی دادن و واسم جق زد تا آبم اومد. فرداش هم یه بار دیگه منو کردن و این بار آبشون رو با ساک زدن آوردم. اگه دوست داشتید مینویسم.

نوشته: رضا


👍 30
👎 18
33201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

979642
2024-04-13 23:38:03 +0330 +0330

ینویس بنویس

0 ❤️

979646
2024-04-14 00:00:21 +0330 +0330

خووبه . داستان گاییده شدن مامیتو هم بنویس

3 ❤️

979665
2024-04-14 01:52:47 +0330 +0330

خوب بود داستان مامانتم بنویس

0 ❤️

979682
2024-04-14 06:48:48 +0330 +0330

چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده که هنگام

1 ❤️

979702
2024-04-14 13:35:52 +0330 +0330

بنویس عزیزم
فدای تو و مامان خوشگلت
دوستت دارم

0 ❤️

979704
2024-04-14 13:58:32 +0330 +0330

اتفاقاً ما توی کاشمر یکی داشتیم مثل تو بود، روز و شب میکردیمش، هم خودشو بعداً که بزرگ شدیم مامانشو، بابا و کل خانواده اش هم کونی بودن، اسمش احمد بود، خیلی دنبالش میگردم ببینم الان کجاست چیکار میکنه

0 ❤️

979710
2024-04-14 15:36:55 +0330 +0330

از یه جنده کونی پس نیفته دیگه. اصن مامان تو جنده نبود من تعجب میکردم! خوبه خودت به بچه محلات میدی مادرتم به باباهاشون، نه تنها به همکاراش بلکه به همسایه ها بقال چغال قصاب عطار کفاش همه رو ساپورت میکنه، مادر فرزندی کیر همه محلو حال میدین. آبجیت چی؟! اون فک کنم میره محله های بالای شهرتون پولی میده. اون زرنگه، شماهم پول بگیرین

0 ❤️

979732
2024-04-14 19:48:49 +0330 +0330

داشتانت اصلا واقعی نبود گل

0 ❤️

979733
2024-04-14 19:49:27 +0330 +0330

مارو چی فرض کردی گل؟

1 ❤️

979890
2024-04-16 00:51:11 +0330 +0330

منم زمون مجردی اینکار میکردم. الانم وقتی کون میدم دوس دارم از زنم بگن

0 ❤️

979985
2024-04-16 16:53:22 +0330 +0330

جووون کاش منم مربیت بودم

0 ❤️

980956
2024-04-24 12:43:35 +0330 +0330

کل داستان که نوشتی فقط این یه خط که نوشتی
“به‌دلیل اینکه با پدر و مادرم راحت نبودم چیزی بهشون نمی گفتم”
پیام برای همه دوستان با بچتون دوست باشید و بخواهید همه اتفاقات روز مره رو بدون خجالت و ترس بهتون بگه

0 ❤️