شروع یک ضربدری (۴)

1403/02/05

...قسمت قبل

سلامی خدمت بروبچ شهوانی…
یکی از انتقادات شما این بود که هر قسمت داستان زود تموم میشه.از اونجایی که این داستان تخیلیه باید حس نوشتن و تخیل تصویر سازی بیاد و نمی‌خواستم داستان آبکی باشه.البته تلاشم این بوده که شما خواننده عزیز خوشتون بیاد.
به هر حال از شکیبایی شما ممنونم.
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
خونه رو تحویل دادیم و راه افتادیم به سمت پایین کوه.رسیدیم ماسال و یه مقداری تنقلات خریدیم و رفتیم سمت انزلی که سفرمون با دریا رفتن و تالاب تکمیل بشه.
حوالی بعد از ظهر یه جا واسه نهار موندیم و بعدش رفتیم بازارچه آزاد و به کم خرید کردیم.سارا و میترا چند دست لباس خواب خریدن من و رضا هم یه کم قهوه و شکلات و چند تا تیشرت.بعدش رفتیم سمت ساحل.
من سارا از اون دو تا جدا شدیم که کمی قدم بزنیم.دست تو دست هم.
سارا…دیشب من و میترا وسط خوابیدیم چرا این احمق رفته بود اون ور که من نزدیک شوهرش بخوابم؟؟
من…صبح که بیدار شدم تو بغل رضا بودی و بغلت کرده بود.حال اون یه طرف…چرا لخت بودین جفتتون.؟؟
سارا…مگه چجوری بودیم؟؟
من…تو به شکم خوابیده بودی رضا هم پاشو انداخته بود رو کونت و بغلت کرده بود…
سارا…احمق خب چرا اون موقع بیدارم نکردی؟؟
من…گفتم شاید خودت بغلش خوابیدی.بعدش احساس کردم رضا بیداره…
سارا…من چرا باید بغل رضا بخوابم ؟؟اونم لخت؟؟بعدش تو مگه چه‌کاره ای؟؟
من…دیشب من قبل از شما خوابیدم.نمیدونم بعد از من چی شده بین شما که لخت شدی؟؟
سارا…دیشب شلوارم اذیتم میکرد راحت نبودم باهاش درش آوردم بعد تو هم من خوابیدم.
نگفتم که میترا چیا گفته و چی شده ولی احساس کردم یه جای کار میلنگه…
رضا چرا لخت بود…بدون حتی شورت؟؟
سارا…من از کجا باید بدونم؟لابد دیدن ما خوابیدن مشغول شدن…بعدش میگی حس کردی رضا بیداره مگه کاری میکرد با من…؟؟
من… رضا پاش رو از روی تو برداشت و صاف دراز کشید بعدش نشست سر جاش یه نگاه به تو کرد یه نگاه به میترا.انگار تعجب کرده بود و نمیدونست چه خبره…بعد بغلت دراز کشید و دستش رو انداخت دور کمرمو کشیدت سمت خودش.تو دستت به رضا بود.رضا از پشت بغلت کرد و سینه هات رو گرفت یه کم بازی کرد باهاشون و یه دفعه بلند شد رفت حموم.من تمام این مدت داشتم زیر چشمی نگاه میکردم.
سارا…خاک تو سر بی غیرتت کنن.یکی دیگه کون زنت رو بغل کرده سینه هاشو مالیده بعد تو میگی زیر چشمی نگاه میکردم؟؟؟
با این حرفهای سارا احساس کردم صبح میترا کلا دروغ گفته و میخواست به هدفش برسه هر چند خیلی حال کردم باهاش ولی تصور اینکه زن از همه جا بی‌خبر خودمو لخت کردم و فرستادم بغل یه مرد دیگه اونم تو خواب عصبیم کرده بود.سارا دروغ نمی‌گفت و از روابطش اطلاع داشتم حتی یه بار که با یکی رابطه داشت رو واسم تعریف کرده بود.
جرات نمی‌کردم بگم که میترا چه چیزهایی از شب گذشته تعریف کرده چون احساس میکردم کار خراب میشه…
گفتم خب حالا اتفاقیه که افتاده و نمیشه زیاد همش زد و مسافرت رو خراب کرد…برگشتیم دیگه با اینا قطع رابطه میکنیم.
سارا یه نگاه عاقل اندر سفیه به من کرد و تو دلش لابد گفت زنشو مالیدن حالا میخواد چه گوهی بخوره…
با این حرفهای سارا به قول معروف اره به کون شده بودم.تصمیم گرفتم از رضا یه جوری سوال کنم که دیشب چی گذشته بینشون.
یه ساعتی لب ساحل نشستیم که میترا گفت بریم واسه امشب یه جا بگیریم.وسائل ها رو ریختم تو ماشین و راه افتادیم سمت خروجی شهر چند جا رو دیدیم خانوما نپسندیدن.آخرش یه ویلا گرفتیم که خیلی شیک و تمیز بود با ویو ساحل.دو تا خواب داشت و تخت و ملافه و تشک تمیز و مرتب.سونا و جکوزی.استخر نداشت ولی جکوزی بزرگی داشت.
به رضا گفتم بیا بریم یه چیزی واسه شام و مزه بگیریم بیایم.قصدم این بود باهاش حرف بزنم.
از خونه زدیم بیرون.میخواستم یه دستی بزنم.به رضا گفتم دیشب منو خواب کردین و زدین تو کار عشق و حال؟
رضا…دیشب تو و سارا که خوابیدیم میترا ول کن نبود حسابی زده بود بالا دیدم شما خوابین منم رفتم تو کارش.
من…سارا چی اونو که نکردی؟؟
والا اگه بیدار میموند بعید نبود میترا بکشتش به کار…قسمت نبود یه حالی هم به زن خوشگل و سکسی شما بدم.از دیروز که با میترا لخت شدن عکس گرفتن تازه پی به استعداد زنت بردم که چه گوشتیه‌.
من…یعنی تو دیشب کاری نکردی؟مردونه بگو کاری ندارم می‌خوام واقعیت رو بدونم.
رضا …دیشب نه به جان خودم.
من.پس صبح چرا سارا بغلت لخت بود؟؟
رضا یه لحظه رنگش پرید و من ادامه دادم و گفتم صبح که بیدار شدی منم بیدار بودم و دیدم که چی شد حالا خودت تعریف کن.فقط کامل.
رضا…دیشب بعد از سکس با میترا دیگه لباسامو نپوشیدم میترا بغل من بود سارا هم اون پرش صبح که بیدار شدم دیدم که سارا اینورمه و میترا هم اون ور .جفتشون لخت بودن.سارا کونش سمت من بود .یه لحظه نشستم خوب برانداز کردم بدن سفید و کون و سینه هاشو .خیلی سکسی بود.نتونستم تحمل کنم .از پشت بغلش کردم و گفتم اگه بیدار شد خودم رو میزنم به خواب.سینه هاشو گرفتم و کیرم رو گذاشتم جلوی کصش.سارا یه کم کونش رو داد عقب.احساس کردم بیداره ولی کاری نمیکنه منم فشار دادم رفت تو.اینقدر داغ بود که با دو تا تکون خوردن ارضا شدم.و زود رفتم حموم.چون گفتی کامل منم با جزییات تعریف کردم واست.
من…خوب بود کس زنم…‌
رضا…عالی.تنگ و داغ.
به رضا گفتم سارا متوجه نشده صبح کردیش فقط فهمیده که بغلش کردی و لخت بودین.نوش جونت…منم میترا رو میکنم که بی حساب بشیم.
خرید کردیم و برگشتیم ویلا…
میترا همون شورتک جین که باهاش عکس می انداخت رو پوشیده بود و یه کراپ کوتاه.سارا هم شلوارک پوشیده بود با یه تاپ حریر نازک زیرش هم سوتین نبسته بود کاملا بدنش معلوم بود.
زنا رفتم تو آشپز خونه که بساط عیش و مشروب رو ردیف کنن.رضا گفت ببین زنت چه دلبری می‌کنه با این لباساش.
منم گفتم میخواد پیش میترا جون کم نیاره.
رضا…کم که نمیاره فقط کاش جای این شلوارک شورت میپوشید و لباسش بلند تر می‌بود.اونجوری خیلی سکسی تر میشد.
من…این شورتک خیلی به زنت میاد مخصوصاً اونجا تو جنگل که دکمه ها رو هم باز کرده بود جلوی شورتش معلوم بود.بغلاش رو که باز کرد تازه متوجه عظمت کصش شدم.
رضا…تو همکاری کن که امشب یه کاری کنم این دو تا حسابی خودنمایی کنن.
من که پایه‌ام.ببینم خودت چه کار می‌کنی.

میترا و سارا میز رو چیدن هم بساط شام بود و هم سینی مزه.نشستیم سر میز میترا ساقی بود و پیکا رو پر کرد و رفتیم بالا.چند تا پیک که زدیم و بین هر پیک یه نخ سیگار باعث شده بود حسابی داغ بشیم.
سارا یه آهنگ پلی کرد و دست میترا رو گرفت و دو تائی میرقصیدن.من و رضا هم بلند شدیم و یه کم که رقصیدن رضا گفت بیا بشین حمید…منظره‌ش قشنگ تره.میترا گفت آره دیگه…دو تا مرد هیز دو تا زن خوشگل…بایدم هم منظره قشنگ تر باشه.
رضا…یه تغییر کوچیک عالی می‌کنه رقصیدن شما حوری ها رو.
سارا… تغییر چی.؟؟
رضا…به نظر من شلوارکت رو در بیار یه شال ببند دور باسنت.میترا هم این شورتک رو در بیاره دامن کوتاه بپوشه با سوتین.
سارا… تعارف نکن.میخوای یه میله هم بزار ما هم استریپ دنسر بشیم واسه ‌تون.
من…اون که عالی میشه…
میترا که کلا خوشش نیومد از بدن نمایی گفت سارا بیا روی این دو تا رو کم کنیم…
میترا و سارا رفتن تو اتاق و لباساشون رو درست کردن.اصلا به پیشنهاد رضا عمل نکرده بودن.مث هم پوشیده بودن لباساشون رو.
سوتین مشکی.شورت لامبادا.دو طرف به شال رو بسته بودن دور کمرشون و از وسط پاهاشون رد کرده بودن.شالی که بسته بودن فقط جلو و عقب رو پوشش میداد و بغلت باز بود.
رضا گفت.اوووف این شد ها…پاشد یه آهنگ پلی کرد و گفت هنرنمایی کنید بانو های سکسی.
من و رضا با رقصیدن زن هامون حسابی راست کرده بودیم.دستمو بردم تو پای رضا دیدم کامل راست کرده.یه کم کیرش رو از رو شلوار مالیدن واسه ش.سارا داشت میدید که کیر رضا رو میمالم و می‌خندید به من.آخرای آهنگ سارا سال میترا رو کشید و چرخوند دور سرش.کونش رو کرد طرف میترا.اونم شال سارا رو در آورد و یه تعظیم کردن و برگشتن پشت به ما دوباره خم شدن و کونشون رو لرزوندن و رفتن تو اتاق.این حرکت آخرشون دیوانه کننده بود.
از اتاق که اومدن بیرون هر کدوم یه تیشرت پوشیده بودن و شلوارک.
میترا دوباره پیکا رو پر کرد و رفتیم بالا.
رضا گفت عجب هنرنمایی کردین.عالی بود.
سارا …عالی رو دیدم دست حمید.
من…خواستم کمکش کنم.
میترا…چه کمکی…من باید تحملش کنم.
سارا…نه پس بده من تحملش کنم.
میترا…با بدن سفید تو راست کرده وگرنه منو که همیشه میبینه.
رضا…جفتتون عالی بودین مگه نه حمید.؟؟
من…آره مخصوصا ست لامبادای مشکی و کون سفید.
همه زدن زیر خنده…معلوم بود ته این بازی چیه ولی دوست داشتیم ادامه بدیم تا با سکس تموم بشه.
رضا آروم گفت من کارمو کردم الان نوبت تو شده.
گفتم حالا ببین.
به ساراگفتم خرید امروز رو بیار ببینم چی گرفتین.
سارا گفت بزار واسه خونه.میترا گفت خریداری منم بیار.بغل ساکمه ببینم آقایون میپسندن.
سارا دو تا کیسه آورد یکی رو داد به میترا و نشست رو زمین و گفت هر کی میخواد ببینه بیاد اینجا.کییه رو خالی کرد رو زمین.
یه بادی زنبوری بود.یه بسته شورت پنبه‌ای.یه سرهمی نگین دار که فاقد باز بود.یه بادی دیگه که نصف چرم و نصف تور.یه کیف کوچیک هم بود که اونو باز نکرد ببینیم.
رضا گفت چه چیزایی خریدی سارا.خیلی سکسیه.
میترا تو چی گرفتی.
میترا هم لباساش رو از کیسه آورد بیرون.یه بادی خریده بود که با یه جوراب بلند ست میشد.یه دست کاستوم پرستاری.دو سه تا ست فانتزی.و یه کیف کوچیک مثل سارا که اونم بازش نکرد.
گفتم اینا اینجوری معلوم نیست تو تن قشنگن.
رضا…آره می‌رین بپوشید ببینیم.
میترا.فرمایش دیگه ای ندارین؟؟؟
رضا …تو که خسیس نبودی.الان هم که دوتایی با شورت لامبادا حسابی خودنمایی کردین.
سارا…همون توقع شما رو برد بالا.باشه فقط شما انتخاب کنید ما می‌پوشیم.
به رضا گفتم تو لباس واسه سارا انتخاب کن من واسه میترا.
رضا…قبوله پس من درباره سارا نظر میدم تو هم میترا.راستی میترا این کیف های کوچیک چیه.؟؟؟
سارا …اون دیگه خصوصیه.بچه های خوبی باشین شاید گفتیم.
رضا سرهمی زنبوری رو با بادی چرم و توری رو داد به سارا.منم کاستوم پرستاری رو به میترا دادم
اونا رفتن تو اتاق گفتم رضا بیا شورتمون رو در بیاریم فقط با شلوارک باشیم که واسه زنای هم راست کردیم ببینن.
سریع شورت رو در آوردیم و شلوارک پوشیدیم و رفتیم نشستیم رو مبل.
دخترا اومدن بیرون.سارا با اون سرهمی و بادی خیلی سکسی شده بود.مخصوصا فاقش باز بود.هر چند انتهای بادی روی کصو‌ کونش رو پوشونده بود ولی همینم سکسی ترش میکرد.میترا هم لباسش دو تا آستین کوچیک داشت و تقریبا بیست سانت که فقط بالای سینه رو می‌پوشند و پایین سینه‌ش معلوم بود.دامنش فقط بالای کونش بود و یه شورت بک لس سفید هم زیرش.سارا رفت جلوی رضا میترا هم جلوی من.رضا بلند شد و دست سارا رو گرفت و چرخوندش و دو تا دستش رو گذاشت رو کمر سارا .گفت خیلی نازه مخصوصاً این قسمتا که فاقش بازه.رضا نشست رو مبل و سارا رو کشوند جلو و دست کشید لای پای سارا…سارا داشت چشاش می‌رفت و اصلا مقاومت نمی‌کرد.سارا رو برگردوند و دست کشید رو کون سارا و گفت خیلی عالی شده.خیلی بهت میاد.
میترا جلوی من وایساده بود.از زیر سینه هاشو خودنمایی میکرد.دکمه ها رو به زور بسته بود.البته فقط دو تا دکمه.یه دست کشیدم زیر سینه میترا و گفتم چه سفید و نازه رضا سینه های زنت.میترا رو بر گرداودم و خمش کردم و یه اسپنک زدم رو کونش.میترا یه آه سکسی کشید و سر پا وایساد.
رضا سارا رو از کمر گرفت و نشوند روی پاهاش.
البته چون شورت نداشت زنم رو نشوند رو کیرش.میترا داشت جلوم دلبری میکرد.
رضا به سارا گفت حالا این بادی رو در بیار ببینم اون سرهمی تو تن این عروسک چطوره.سارا بلند شد از روی پای رضا ولی کیر رضا رو گرفت تو دستش و یه کم مالید براش و گفت چشم رضا جون.بعد به من گفت فقط حمید من شورت نپوشیدم زیرش.گفتم اشکال ندارد عزیزم.میترا گفت من چی بپوشم.گفتم تو یه دست از همین ست های خوشگلت بپوش.
سارا گفت این درآوردنش سخته.رضا کمک می‌کنی . رضا هم از خدا خواسته بلند شد که از بالا لباس سارا رو دربیاره که میترا گفت رضا جون از پایین دکمه داره.میترا لباس رو برداشت که بره تو اتاق گفتم همینجا عوض کن.میترا با یه خنده ناز گفت چشم تو هم بیا کمک کن درش بیارم بعد اینا رو تنم کن.
سارا اومد جلوی رضا و یه پاش رو گذاشت رو پای رضا و کصش رو داد جلو رضا هم دستش رو کرد زیر لباس سارا و یه کم مالید کصش رو و دکمه رو باز کرد و از تنش درآورد لباس رو .
بلند شدم دکمه های کاستوم میترا رو باز کردم و از تنش درآوردم.چون سوتین نداشت کامل سینه هاش افتاد بیرون.دامنش رو دادم پایین و نشستم رو مبل.میترا الان فقط یه شورت پاش بود.پشتش رو کرد به من و گفت درش بیار .شورتش رو درآوردم و بلند شدم از پشت بغلش کردم و با هم رفتیم پیش لباسا.رضا سارا رو بغل کرده بود و دستش تو کون سارا بود داشت ازش لب می‌گرفت.
ست فانتزی میترا رو برداشتم و میترا رو نشوند رو مبل و شورت رو پاش کردم سوتینش رو انداختم رو سینه هاش و به بهانه بستن لبم رو گذاشتم رو لبش.دیگه هیچ کدوم تحمل بازی رو نداشتیم سارا شلوارک رضا رو کشید پایین و جلوش زانو زد و کیر رضا رو کرد تو دهنش.
منم همونجا میترا رو داگی کردم و شورتش رو زدم کنار و افتادم به جون کس و کونش.سارا چنان کیر رضا رو ساک میزد که ترسیدم تخمای رضا از سر کیرش بیاد بیرون.
میترا برگشت و منو نشوند رو مبل و جلوم نشست و کیرمو ساک میزد از اون طرف هم رضا سارا رو برد کنار مبل و یه پای سارا رو گذاشت رو دسته مبل سرش رو کرد تو پای سارا و کس و کون سارا رو میخورد.
رضا… چه خوشمزه‌س کس زن خوشگلت حمید .
من…بکن توش تازه میفهمی چه کس تشنه گیری داره.زن تو هم عالیه امشب کون نابشو برات راه میندازم که همیشه برای کیر له‌له بزنه.میترا گفت رضا اون کیف کوچولو رو بیار خودت هم بیا کارت دارم.
رضا رفت کیف رو بیاره که سارا گفت مال منم بیار.
رضا کیفت رو داد به سارا و میترا.سارا اومد پیش میترا نشست رو مبل و دو نایب کیف رو باز کردن.
سورپرایز…
تو هر کدوم یه بات‌پلاگ بود و یه کرم .
سارا کرم رو داد به من و بات‌پلاگ رو داد به رضا …
خودش داگی شد و گفت حمید سوراخمو چرب کن که رضا بات‌پلاگ رو بذاره تو کونم…
سارا با دستش بغلای کونش رو باز کرد و یه کم کرم مالیدن به سوراخش و براش مالیدم.رضا گفت بیا حالا نوبت کنه.رضا اول یه انگشت کرد تو کون سارا بعد دومی رو تا ته میکرد و بازی میداد بعد بات‌پلاگ رو گذاشت دم سوراخ سارا و کرد تو.
بعدش من و رضا رفتیم سراغ میترا و همین کار رو تکرار کردیم.کون سارا چون کیر خورده بود براش عادی بود ولی کون تنگ میترا با دردسر بات‌پلاگ رو جا کرد.رضا کیرش رو گذاشت دهن سارا و با سینه هاشو ور میرفتم.سارا رو کشید طرف خودش و کیرش رو گذاشت لای سینه سارا.
میترا رو نشوندم رو مبل و پاهاش رو دادم بالا و کیرم رو گذاشتم دم کصش.تو نمی‌کردم فقط میمالیدم که جیغش در اومد.کیرمو فشار دادم تو کس تنگش و خودم رو انداختم رو سینه هاش.از اون ور هم رضا دراز کشیده بود و سارا نشسته بود رو کیرش و مچ پای رضا رو گرفته بود و کونش سمت صورت رضا بود رضا بات پلاک رو درمی‌آورد و دوباره میکرد تو.رضا گفت حسابی کون زنت جا باز کرده.دیگه کیر میخواد.از کس میترا کشیدم بیرون و رفتم جلوی سارا که واسه‌م ساک بزنه.با شهوت کیرم رو میخورد.کیرم رو از دهنش در آوردم و رفتم پشت سرش و بات‌پلاگ رو کشیدم بیرون کیرم رو گذاشتم تو کون سارا.چنان از شهوت جیغ میزد که ترسیدم جر خورده باشه.سارا لرزید و ارضا شد و افتاد رو پای رضا.کشیدم بیرون از کون ش و با رضا رفتیم سراغ میترا. رضا نشست رو مبل و میترا رو نشوند رو کیرش.منم کنارش وایسادم و کیرم رو گذاشتم دهنش که ساک بزنه.حسابی که خورد سرش میترا رو گرفتم و لباشو می‌خوردم.گفتم الان با شوهرت دو کیره میکنمت مث سارا…رفتم پشت سرش و بات‌پلاگ رو کشیدم بیرون.اینقدر تنگ بود که سوراخ کونش باهاش میومد عقب…میترا گفت دوتایی نمیتونم.سارا اومد جلوی میترا از رضا لب گرفت کصش رو گذاشت جلو دهن میترا .یه کم دیگه با کونش بازی کردم و سر کیرم و گذاشتم رو سوراخش و آروم فشار دادم تو.سرش که رفت سوراخ کونش دور کله کیرم حلقه زد انگار تو بهشت بودم.
سارا با رضا لب تو لب بود و دست رضا تو کون سارا می‌چرخید.کون گنده میترا در حالی که کیر رضا تو کصش بود و کیر منم داشت می‌رفت که سوراخ تنگش رو فتح‌ کنه…کیرم کم‌کم تا ته تو کون میترا بود و داشتم جلو عقب میکردم که رضا کشید بیرون ازش و سارا رو نشوند رو کیرش یه کم که از کس کرد سارا رو بغل میترا داگی نشوند و کیرش رو گذاشت جلوی سوراخ سارا و فشار داد تو کونش.
دیگه نمی‌تونیم جلوی خودمون رو بگیریم و من و رضا تو کون زنای همدیگه ارضا شدیم.
فردای اون روز برگشتیم از مسافرت و چون همسایه روبرو بودیم چند بار دیگه هم سکس داشتیم ولی هیچکدوم به اندازه همون اولین بار حال نداد.
✋✋✋✋✋
روز و روزگار به کام.

نوشته: حمید


👍 44
👎 1
38801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

980999
2024-04-25 00:33:49 +0330 +0330

این قسمت بهتر از بقیه قسمت ها بود 😍

0 ❤️

981011
2024-04-25 01:31:04 +0330 +0330

حس میکنم آخراش آبت اومد دیگه حوصله تایپ نداشتی داستانو تموم کردی

2 ❤️

981030
2024-04-25 08:11:22 +0330 +0330

من بودم آخر شب خودم حتما کون میدادم

0 ❤️

981071
2024-04-25 23:33:45 +0330 +0330

عالی بود.مرسی

0 ❤️

981424
2024-04-28 14:45:46 +0330 +0330

عالی بود پسرو ادامه بده. حسابی کیر کلفتمو شق کردم. دوست دارم کلی زن شوهر دار و دخترای خوشگل رو جلوی دوست پسراشون بکنم

0 ❤️

982074
2024-05-03 04:29:05 +0330 +0330

عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بود لطفا بازم بنویسید

0 ❤️