مدیری که تصاحبم کرد

1402/06/18

دوستان سلام چطورید؟
دوست عزیزی که داستان رو نقد میکنی و فحش میدی خودت داستان بنویس بازم دیسلایک میگیری
دیگه داستان میخونین جق میزنین این همه فحش واسه چیه

فرداش شرکت تعطیل شد و من بودم و لعیا و مینا
بعد شام مینا بهم شربت داد و گفت معذرت میخوام قرص خورده بودم حالم بد بود اینم واسه جبران …
نگو داروی تحریک جنسی تو شربت بود…
بازم کرد و شربت رو خوردم بعدش منو برد حموم و بعد تر و خشک شدنم برد رو تخت خوابوندم
نمیدونم چقدر خوابیده بودم که حس کردم یه چیزی تو دستمه یه چیزی تو دهنم چشامو باز کردم دیدم یه کیر تو دهنمه
یه کیر سفید و کلفت و دراز مینا همینطور که داشت تو دهنم عقب جلو میکرد از بالا نگام میکرد
مینا: ممم خوشمزه است مگه نه ؟
لعیا گفت مینا منم میخوام
مینا تا بلند شد خواستم فحش بدم که لعیا نشست رو سینه ام و من دهنمو بستم
لعیا: خوشگله دهنتو باز کن!
باز نکردم یه سیلی زد اشکم در اومد ولی بازم باز نکردم
مینا پاهامو داد بالا و انگشت چربشو کرد تو سوراخ کنم خواستم اعتراض کنم که لعیا کیرشو چپوند تو دهنم …
لعیا: چرا مقاومت میکنی درسته کیرم به خوشگلی کیر مینا نیست ولی خوشمزه است بخورش از مزه اش خوشت میاد و یه ساعت دیگه واسه مزه کردنش التماسم میکنی …
کیرش کلفت و دراز تر از کیر مینا بود با حرفاش حواسم پرت شده بود که مینا گفت بالاخره کونت باز شد کوچولو
مینا: آروم آروم لذت ببر از سوپرایز تولدت
لعیا: جون هنوز کادوشو ندادم من
هردوشون تو کون و دهنم میکردن و کم کم لذت میبردم
مینا: حیف آبم نیست نخوریش ؟
لعیا کشید بیرون و صورتمو صاف نگهداشت و تخمامو گرفت
لعیا: دهنتو ببندی با تخمات خداحافظی کن
مینا اومد بالا سرم و هر چی آب داشت با یه صدای وحشتناک خالی کرد دهنم
لعیا رفت پایین و دستامو مینا باز کرد یکی در کونم زد و گفت لعیا جونم فقط داگی دوست داره
داگی شدم به زور و لعیا کرد داخل کیرشو یه دادی کشیدم که مینا کیرشو کرد دهنم کیرش دوباره سیخ شد
مینا: آخی کوچولو فکر کردی با یکبار ارضا شدن ولت میکنم؟
لعیا وحشی تر تلمبه میزد و اسپنک پشت هم مینا گفت یواش لعیا کونش سرخ شد
لامصب لعیا خیلی دیر ارضا بود یه تلمبه محکم زد و نگه داشت …
لعیا: درد داری مگه نه ؟ حالا دوست داری کیرمو مزه مزه کنی کونی من ؟ داری به کی کون میدی ؟

نمیتونستم جواب بدم کیر مینا دهنم بود
مینا یکی زد تو گوشم
مینا : جواب اربابتو بده جنده
بعد بلند خندیدن
لعیا یه نیم ساعت تلمبه زد تا آبش اومد
آبشو ریخت تو کونم و گفت یکم استراحت کنم و بازم میام
مینا کیرشو کشید از دهنم بیرون کرد تو کونم درد نداشت ولی خسته بودم
اونقدر تلمبه زد تا بالاخره داشت ارضا میشد که باز اومد رو دهنم و یه سیلی زد و دانمو باز کردم و ریخت آبشو
لعیا اومد تو و یه آب دستش بود آب یخ بود سرشو کرد تو کونم و آبو خالی کرد
لعیا: گرمم شده بود گفتم یکم خنک شم
اینبار هر دو اومدن سمت صورتم و کیرشونو میکردن دهنم
مینا: بخور توله خوش شانس بخور که قراره حال کنی حسابی
یهو در باز شد و دو تا دختر دیگه اومدن
مینا گفت اینا رو دعوت کردم واسه اینکه بهت حسابی حال بدن
دخترای خوشگلی بودن اومدن و لباس هاشونو کندن کیراشون دستشون اومدن سمت من اونقدر با کیرشون ضربه زدن تو صورتم چشمام درد میکرد
چهار نفری اونقدر گاییدن از کون و دهن تا صبح بیدار بودم تو دستشون

یه سال گذشت و منو به هر شکلی می خواستند گاییدن تا اینکه لعیا تصادف کرد و مرد و اون دو تا دوستاش خبری نشد ازشون

یه روز که داشتم می رفتم سمت حموم دیدم مینا حمومه متوجه شد و گفت بیا تو رفتم تو و گفت لباس هاتو دربیار
درآوردم و نشستم زیر پاش و کیرشو خوردم
همونجا حموم دو بار سکس کردیم و اومدیم بیرون
فرداش اومدم خونه مینا خونه بود یه شربت بهش دادم و خوابش گرفت از خواب که بیدار شد دید بستمش به تخت …
اولش فحش و تهدید بود و به حرفم گوش نمیکرد تا اینکه عکسهایی که گرفته بودم رو نشونش دادم و مطیع شد …

گفت فقط بگو چی میخوای
حرف نزدم و کونشو دادم بالا و بدون چرب کردن و باز کردن با یه تف کردم تو کونش

اونقدر گاییدمش تا ارضا شدم و ریختم تو صورتش و موقع ریختن فیلم گرفتم ازش
سامان: بگو خوشم میاد کیرت تو کونم بود ارباب
مینا: خوشم میاد کیرت تو کونمه ارباب

سه تا کاغذ گذاشتم جلوشو گفتم امضا کن!

من مدیر شرکت شدم و مینا شد آبدارچی شرکت و خدمتکار خونه
پایان

نوشته: سامان معمار

شیمیل
سکس گروهی

مدیری که تصاحبم کرد

دوستان سلام چطورید؟
دوست عزیزی که داستان رو نقد میکنی و فحش میدی خودت داستان بنویس بازم دیسلایک میگیری
دیگه داستان میخونین جق میزنین این همه فحش واسه چیه

فرداش شرکت تعطیل شد و من بودم و لعیا و مینا
بعد شام مینا بهم شربت داد و گفت معذرت میخوام قرص خورده بودم حالم بد بود اینم واسه جبران …
نگو داروی تحریک جنسی تو شربت بود…
بازم کرد و شربت رو خوردم بعدش منو برد حموم و بعد تر و خشک شدنم برد رو تخت خوابوندم
نمیدونم چقدر خوابیده بودم که حس کردم یه چیزی تو دستمه یه چیزی تو دهنم چشامو باز کردم دیدم یه کیر تو دهنمه
یه کیر سفید و کلفت و دراز مینا همینطور که داشت تو دهنم عقب جلو میکرد از بالا نگام میکرد
مینا: ممم خوشمزه است مگه نه ؟
لعیا گفت مینا منم میخوام
مینا تا بلند شد خواستم فحش بدم که لعیا نشست رو سینه ام و من دهنمو بستم
لعیا: خوشگله دهنتو باز کن!
باز نکردم یه سیلی زد اشکم در اومد ولی بازم باز نکردم
مینا پاهامو داد بالا و انگشت چربشو کرد تو سوراخ کنم خواستم اعتراض کنم که لعیا کیرشو چپوند تو دهنم …
لعیا: چرا مقاومت میکنی درسته کیرم به خوشگلی کیر مینا نیست ولی خوشمزه است بخورش از مزه اش خوشت میاد و یه ساعت دیگه واسه مزه کردنش التماسم میکنی …
کیرش کلفت و دراز تر از کیر مینا بود با حرفاش حواسم پرت شده بود که مینا گفت بالاخره کونت باز شد کوچولو
مینا: آروم آروم لذت ببر از سوپرایز تولدت
لعیا: جون هنوز کادوشو ندادم من
هردوشون تو کون و دهنم میکردن و کم کم لذت میبردم
مینا: حیف آبم نیست نخوریش ؟
لعیا کشید بیرون و صورتمو صاف نگهداشت و تخمامو گرفت
لعیا: دهنتو ببندی با تخمات خداحافظی کن
مینا اومد بالا سرم و هر چی آب داشت با یه صدای وحشتناک خالی کرد دهنم
لعیا رفت پایین و دستامو مینا باز کرد یکی در کونم زد و گفت لعیا جونم فقط داگی دوست داره
داگی شدم به زور و لعیا کرد داخل کیرشو یه دادی کشیدم که مینا کیرشو کرد دهنم کیرش دوباره سیخ شد
مینا: آخی کوچولو فکر کردی با یکبار ارضا شدن ولت میکنم؟
لعیا وحشی تر تلمبه میزد و اسپنک پشت هم مینا گفت یواش لعیا کونش سرخ شد
لامصب لعیا خیلی دیر ارضا بود یه تلمبه محکم زد و نگه داشت …
لعیا: درد داری مگه نه ؟ حالا دوست داری کیرمو مزه مزه کنی کونی من ؟ داری به کی کون میدی ؟

نمیتونستم جواب بدم کیر مینا دهنم بود
مینا یکی زد تو گوشم
مینا : جواب اربابتو بده جنده
بعد بلند خندیدن
لعیا یه نیم ساعت تلمبه زد تا آبش اومد
آبشو ریخت تو کونم و گفت یکم استراحت کنم و بازم میام
مینا کیرشو کشید از دهنم بیرون کرد تو کونم درد نداشت ولی خسته بودم
اونقدر تلمبه زد تا بالاخره داشت ارضا میشد که باز اومد رو دهنم و یه سیلی زد و دانمو باز کردم و ریخت آبشو
لعیا اومد تو و یه آب دستش بود آب یخ بود سرشو کرد تو کونم و آبو خالی کرد
لعیا: گرمم شده بود گفتم یکم خنک شم
اینبار هر دو اومدن سمت صورتم و کیرشونو میکردن دهنم
مینا: بخور توله خوش شانس بخور که قراره حال کنی حسابی
یهو در باز شد و دو تا دختر دیگه اومدن
مینا گفت اینا رو دعوت کردم واسه اینکه بهت حسابی حال بدن
دخترای خوشگلی بودن اومدن و لباس هاشونو کندن کیراشون دستشون اومدن سمت من اونقدر با کیرشون ضربه زدن تو صورتم چشمام درد میکرد
چهار نفری اونقدر گاییدن از کون و دهن تا صبح بیدار بودم تو دستشون

یه سال گذشت و منو به هر شکلی می خواستند گاییدن تا اینکه لعیا تصادف کرد و مرد و اون دو تا دوستاش خبری نشد ازشون

یه روز که داشتم می رفتم سمت حموم دیدم مینا حمومه متوجه شد و گفت بیا تو رفتم تو و گفت لباس هاتو دربیار
درآوردم و نشستم زیر پاش و کیرشو خوردم
همونجا حموم دو بار سکس کردیم و اومدیم بیرون
فرداش اومدم خونه مینا خونه بود یه شربت بهش دادم و خوابش گرفت از خواب که بیدار شد دید بستمش به تخت …
اولش فحش و تهدید بود و به حرفم گوش نمیکرد تا اینکه عکسهایی که گرفته بودم رو نشونش دادم و مطیع شد …

گفت فقط بگو چی میخوای
حرف نزدم و کونشو دادم بالا و بدون چرب کردن و باز کردن با یه تف کردم تو کونش

اونقدر گاییدمش تا ارضا شدم و ریختم تو صورتش و موقع ریختن فیلم گرفتم ازش
سامان: بگو خوشم میاد کیرت تو کونم بود ارباب
مینا: خوشم میاد کیرت تو کونمه ارباب

سه تا کاغذ گذاشتم جلوشو گفتم امضا کن!

من مدیر شرکت شدم و مینا شد آبدارچی شرکت و خدمتکار خونه
پایان

نوشته: سامان معمار


👍 2
👎 24
84601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

946493
2023-09-09 23:49:20 +0330 +0330

چوسان قدیمی مگه لاوشی
تصاحبم کرد

2 ❤️

946510
2023-09-10 00:47:54 +0330 +0330

خطاب به اون اول جملت.
این داستان نیست کُستانه. درضمن مگ مدال طلای جهانی ای

0 ❤️

946511
2023-09-10 00:50:11 +0330 +0330

دیوس جقی‌مجبورت کردن یا مونت گذاشتن که اراجیف بنویسی

0 ❤️

946524
2023-09-10 01:41:44 +0330 +0330

یه جقی کونی کصشعر نوشته😐

0 ❤️

946536
2023-09-10 02:43:00 +0330 +0330

😐

0 ❤️

946551
2023-09-10 04:53:48 +0330 +0330

اول اینکه وقتی میدونی طرف شیمیل اسپری فلفل و شوکر بخر حتما همراهت باشه اگه سگ گاردی احتیاجی به شوکر اسپری فلفل نیست فقط کافیه دستور حمله بهش تا کیر هاشون از ته بکنه غیر این دو راه سر قرار نرو یا مکان از خودت باشه با چندتا از رفقات باشید

0 ❤️

946583
2023-09-10 10:55:27 +0330 +0330

ریدم تو تخیلات تخمیت کسخل

0 ❤️

946647
2023-09-10 22:08:26 +0330 +0330

الان به این توهومی چی بگیم

0 ❤️

946768
2023-09-11 12:04:49 +0330 +0330

ما هم داستان نوشتیم دیس گرفتیم ولی نه انقدر، خوب ننوشتی از جای خوبی شروع نکردی و بدتر از همه داستانت پشت هم تکرار شده ! خودت باشی لایک میدی ؟

0 ❤️

951317
2023-10-05 17:38:17 +0330 +0330

مسسخره

0 ❤️




آخرین بازدیدها