همسر جنده ام و دختر جنده ترم (۱)

1402/04/19

توی مغازم نشسته بودم نه از شاگردم از صبح خبری بود نه خانومم که رفته بود دسشویی ته پاساژ برگشته بود .یهو یه حسی بهم گفت برم دنبال خانومم.اروم درو بستم ظهر بود و خلوت همه جا.نزدیک دسشویی صدای اوم اوم ارومی پشت دربه گوش میرسید.مثل برق گرفته ها رفتم پشت دسشویی یه انبار کوچیک بود و پنجره شکسته ای داشت که تخته بند کرده بودند ولی داخل دیده میشد راحت .دیدم هلیا مانتوشو جمع کرد رو کمرش نشسته رو پاهاش کف دسشویی و داره کیر سجاد که اول پاساژ موبایل فروشی داشت رو میخوره. یه پسر با قد متوسط ولی بدن تقریبا ورزیده و پوسته سبزه از من گمونم 10 سالی کوچیک تر بود والبته از خانومم.کیرم حسابی بلند شده بود بیصدا اب دهنمو قورت دادم و با لذت غیر قابل کنترلی خیره شدم.خانومم کیر سجاد رو کامل میکرد دهنش و در میاورد و گاهی هم چندتا تف مینداخت رو کیرش تا خیستر بشه و باز میکرد دهنش .سجاد هم با دستاش سر هلیا رو بیشتر به کیرش فشار میداد.خوب که واسش خورد بلندش کرد.گفتش
-خوشگله دستاتو بزار رو دیوار بده عقب کونتو.
خانوم بی حرفی پاشد و شلوار لی تنگشو داد پایین و خم شد به جلو.سجاد شورت خانوممو داد پایین.چنتا تف اتداخت رو کصش و محکم کرد داخل.
بالاخره صدای خانوممو شنیدم
-اوووه اروممم ترر سجاد اخخخ اروم.
-هیس هیس
بعدم شروع کرد کصشو گاییدن محکم عقب جلو میکرد و خانومم یه بند ناله های خفه میکرد.
-عزیزم سجاد زود تموم کن پویا میفهمه باید برگردم
منو میگفت.
-باشه جنده خانوم
چنتا دیگه شلاقی زد تو کصش و کشید بیرون خانومم خم شد رو کمر جلوی کیرش و کرد دهنش با چندتا ساک عمیق و تکون دستاش اه بلند سجاد در اومد فهمیدم ریخته دهنش.
-بخورش بخورش جنده
در حالی که داشت از دهنش ابکیرا رو میریخت بیرون گفت
-اه بدم میاد چندشه
-دفعه بعد یا میخوری با جوری میکنمت زمینو گاز بگیری
هلیا بی هیچ حرفی میخواست بره سمت روشویی که دهنشو بشوره.سجاد نزاشت.
-حالا که نخوردی ابمو.نشور دهنتو همینجوری برو بده شوهرت واست تمییزش کنه.
-بیخیال سجاد مگه میشه میفهمه.ابروم میره
-نه بابا راحت .اون کصخلتر از این حرفاست.
من سریع برگشتم نشستم توی مغازه 5 دقیقه بعد اول خانومم اومد یکم هراسان بود و نامرتب یه ذره عرق کرده بود .بی اختیار بغلش کردم و لباشو بوسیدم و خوردمم لب و دهنش طعم ابکیر میداد قشنگ .سعی میکرد لبشو بدزده ازم ولی من ول کن نبودم حسابی میخوردم و لذت میبردم از اینکه این لبا الان یه کیر کلفت توش خالی شده همین حین سجاد با غرور و خنده رو لب در حالی که منو نیگاه میکرد از جلوی مغازه رد شد منو دید دارم لبای خانوممو میخورم پوزخندی زد و گذشت.
فرداش با جواد شاگردم نشسته بودیم که خانومم هلیا مثه همیشه نزدیکای ظهر اومد داخل پاساژ.در واقع بیشتر یه بازارچه کوچیک بود با شیش تا مغازه داخل.حسابی تیپ زده بود.یه شلوار جین کوتاه تا بالای ساق که ساق سفید و زنجیرش حسابی خودنمایی میکرد با یه مانتو خیلی نازک جلو باز سفید و یه تاپ کوتاه که ناف و پیرسینگ نافش قشنگ خودنمایی میکرد و پستوناش داشت تاپشو جر میداد.تموم گردن و بالای سینه ها و خط سینه هاش هم معلوم بود دم پاساژ با سجاد و رفیقش حسین مشغول لاسیدن شد.حسابی میخندید باهاشون.جواد شاگردم با تعجب منو نگاه میکرد لابد انتظار داشت چیزی بگم.منم بی غیرتتر و بی بخار تر بودم ازین حرفا.
بالاخره هلیا اومد سمت من با هم سلام کردیم و در حالی که شاگردم داشت با چشاش زنمو حامله میکرد داخل شد.یه نیم ساعتی گذشت و بیشتر مغازه ها بستن منم چرت میزدم به جواد گفتم لباسا رو یه مرتبی بکنه برای غروب مشتری اومد اماده باشه.مغازه لباس مردانه داشتم.خانومم مرتب داشت پیام میداد با گوشیش بالاخره بلند شد گفت
-عزیزم میرم دسشویی شاید یکم طول بکشه میام زودی
-حله عشقم برو
هنوز چند دقیقه نگذشته بود که دیدم سجاد بست و رفت بیرون و حسین هم رفت ته پاساژ منم به جواد گفتم الان میام حواست به مغازه باشه و سریع رفتم دنبالشون
دیدم حسین پشت در یه مکثی کرد خانومم هلیا هم زیر لب غرغر میکرد
-اه اه این سجاد کجاست دیگه مرتب اصرار میکرد بیام حالا لفتش میده
یهو حسین درو باز کرد و داخل شد
خانومم یه جیغ خفیفی زد و با ترس گفت
-آقا حسین چیکار میکنی برو بیرون
-هیچی خوشگله من جای سجاد اومدم یه حالی بکنیم
-نه برو بیرون گمشو بیرون چه غلطا
-من تا نکنمت هیجا نمیرم
-برو بیرون و الا جیغ میزنما
یهو حسین چسبید به خانومم و و دهنشو محکم با دستاش گرفت و چند تا محکم زد تو صورت و پهلوهاش
-هیس اروم جنده کبودت میکنما تازه جیغ بزنی شوهرت میفهمه به سجاد کص دادی
-تو رو خدا بزار برم تو رو خدا من جای خواهرتم
-زر نزن جنده خواهر منو با خود پتیاره ات مقایسه میکنی
بعدم در حالی که همش خانومم داشت التماس میکرد مانتوشو از تنش در اورد تاپشو زد بالا و محکم افتاد به جون پستوناش.مدام جیغای هلیا در می اومد همراه با وحشی گفتناش. یکم خورد و بعدش شلوارشو داد پایین گفتش
-ببینم ساک زدنت به همون خوبی هست که سجاد میگه
خانومم دوباره شروع کرد خواهش و و التماس تا ولش کنه ولی با چنتا سیلی به صورت و کونش ساکت شد روی پاهاش نشست و دهنش و باز کرد تا خواست حرف بزنه نشد
-آقا حسی ی
کیر اقا حسین رفت داخل دهنش.ناچار مشغول خوردن شد به زور می خورد و از اجبار حسین هم فهمید سر هلیا عشقم رو گرفت تو دستش و شروع کرد دهنشو گاییدن.محکم عقب جلو میکرد هلیا مرتب اوق میزد و با دستاش سعی میکرد دورش کنه ولی نمی شد اخه حسین یه جوون هیکلی 30 ساله بود .خانومم بالاخره کشید بیرون و گفت
-اهه خفه شدم بزار خودم میخورم واست
بعدم شروع کردن حسابی کیرشو و تخماش رو لیسیدن و خوردن.
-اها جنده حتما باید زور رو سرت باشه مثه آدم ساک بزنی
بالاخره رضایت داد و بلندش کرد خانوممو.چرخوندش و سمت دیوار هلیا فهمید حالا وقت کس دادنشه. روشو برگردوند سمت حسین و باز شروع کرد خواهش و التماس .بغض کرده بود ولی حسین بی توجه چرخوندش و گفت
-اه زر نزن اینقدر. کصتو بده برو دیگه
همزمان چندتا اسپنک محکم زد رو کون زنم.هلیا با بغض و ناله چرخید و خم شد کونشو داد عقب. حسین خودش دست انداخت دکمه شلوار زنمو باز کرد و کشید پایین .تا زانوهاش.شرتش هم داد پایین.با چنتا تف کرد تو کس زنم.محکم.جیغشو درآورد.دستاشو گذاشت رو کمر خانومم و مشغول گاییدنش شد داشت از کیف میمرد همچین زن خوشگل و دافی افتاده بود زیر دستش و هرکار میخواست باهاش میکرد.خیلی پسر بی شخصیت و بی کلاسی بود عمرا همچین داف خوشگلی بهش پا میداد.باز صد رحمت به تیپ و قیافه سجاد یه ذره شخصیت و تیپ داشت این عین بوزینه رفتار میکرد با خانومم. داشت کیرم منفجر میشد کیر بدست بودم و یه بند ابم میریخت یهو احساس کردم یکی داره نگام میکنه چرخوندم سرمو. موهای یکی رو دیدم ترسیدم اروم رفتم دیدم جواد شاگردمه که داره میره پشت در دسشویی.جواد رفت پشت در دستشویی از بالا و زیر در یکم دید زد و بعدم با گوشیش چند تا عکس از کس دادن زنم انداخت.من همینجوری بی خایه و از ترس ابروم ساکت بودم برگشتم سرجام تا ببینم چی میشه.سایه جواد پشت در معلوم بود ولی حسین چنان داشت فرو میکرد تو زن من و هلیا هم چنان داشت زیر کیر عرق میریخت که متوجه نبودن
شاشالپ شالاپ شالاپپپ صدای حرکت کیر تو کس خانومم مستم کرد دوباره. حسابی داشت میکرد زنمو اونم درحالی که تموم لباساش تنش بود غیر مانتوش .حتی تاپ و سوتینش هنوز تنش بود و شلوارش هم تا نصفه رو زانوش پایین اومده بود بود.حرکت کیر تو کصش و تکونای گاییده شدنش شدید بود گاهی کفش پاشنه بلندش از زیر پاش موقع کردنش در میرفت و تعادل خانومم بهم میخورد از شدت تکونا.دستاشو گذاشته بود رو دیوار همش میگفت
-اههه اخخخ اهههه ایییی ای اروم ارومتر ارروم
ولی بیشتر شدید میشد رفت و امد کیر تو کصش تا ارروم. یهو کشید بیرون گفت
-اینجوری سخته زود جنده شلوار و شرتتو دربیار
خانومم گفت
-ایجا کثیفه ول کن وقت نیستش تموم کن
-همین که گفتم
خانومم با اکراه اول کفشاشو در اورد رو پنجه پا ایستاد تا کثیف نشه و سریع شلوارو شرتشو در اورد و باز کفشاشو پاش کرد
دوباره به حالت اول خم کرد زنمو و کیرشو با یه حرکت فرو کرد تو کصشو مشغول گاییدنش شد.پاهای زنمو تا جایی که میشد ازهم باز کرد وبا شدت کصشو میکرد دوباره دیدم دست جواد از زیر و بالا یواشکی چند تا عکس گرفت
یهو با به عربده نه خیلی بلند ابشو خالی کرد تو کص خانومم
-اه بیشعور چرا ریختی توم .اه
حسین کشید بیرون بی توجه و خانوممو چرخوند و خمش کرد رو کیرش
-زود تمیزش کن
-اه بدم میاد چندشش
-گوه میخوری مگه من اون شوهر کونیتم. اداها رو واسه من در نیار زود بخور تا کبودت نکردم
ناچار هلیا کرد دهنش و کیرشو خورد و تمییز کرد اونم بی توجه خودشو مرتب کرد و رفت البته. از سایه جواد خبری نبود دیگه.
خانومم با کلی ناراحتی و غصه و خسته از کیفش یه قرص خورد. شرتشو اروم برداشت که یهو در باز شد و جواد سریع پرید تو و چسبید به زنم
خانومم وحشت زده گفت
-بیرون بیرون گمشو جواد آقا چیکار میکنی
-هیچی منم میخوام بکنمت دیدمت با حسین
-بخدا مجبورم کرد.بیخیال زشته برو بیرون
-عمرا نمیشه باید به منم بدی
-گمشو بیرون بچه پررو .شاگرد شوهرم میخواد منو بکنه. بیرون
-باشه ولی همین شاگرد شوهرت کلی ازت عکس و فیلم گرفته از کص دادنت به حسین.
بعدم چنتا رو نشونش داد
خانومم یخ کرد.میدونست راه فراری نداره.شروع کرد التماس و خواهش دوباره
-تو رو خدا بزار برم جبران میکنم.ولم کن خسته ام
-عمرا نمیشه جون تو کیرم سیخه سیخه مگه میشه از خیر کسی مثل تو گذشت.هر روز با این تیپ با این کس و کونت جلوم میچرخی خیلی وقته تو کفتم خیالت راحت تا جرت ندم ولت نمیکنم
خانومم دیگه حرفی نزد میدونست باید اینو هم سرویس بده.
جواد بی توجه چسبیده بود به زنم و پستوناشو میمالید و گاهی هم کص خیس از اب کیرش رو دست میکشید
بعد شرت خانوم رو از دستش گرفت و باهاش لای پاش و کصشو تمییز کرد.بهش گفت
-هوی خوشگله پاتو باز کن یکم به خودت فشار بیار اب کیرای حسین رو خارج کنی
زنم پاهاشو وقیحانه ازهم باز کرد و یکم فشار داد کلی ابکیر زد بیرون بقیه رو هم جواد با انگشتش از کص هلیا بیرون کشید و با شرت زنم تمییز کرد و چند تا تف انداخت روی شرتش و پرت کرد پشت پنجره ای که من وایساده بودم بلند گفت
-این شرتتم باید بدی شوهرت بخوره و لیس بزنه
منم فهمیدم منظورشو شرت پر از ابکیر زنمو که هدیه جواد بود رو برداشتم و کامل کردم دهنم خیس از ابکیر بود و همه رو ذره ذره می چشیدم و قورت میداnم تو اوج حشر و هیجان بودم
جواد زنمو چسبوند به دیوار تاپشو درآورد از تنش و سوتینش رو هم. حالا زنم لخت لخت تو دسشویی جلوی جواد بود و فقط یه کفش پاشنه بلند پاش بود و زنجیر پاش.جواد مشغول خوردن گردنشو و پستوناشو شد .حسابی میچلوند و میخورد خیلی طول نداد. نشوند هلیا رو جلوی کیرش.خانوم با چشای خوشگل و خسته اش یه نگاهی انداخت. چشاشو بست و کرد دهنش مشغول ساک زدن شد جواد گوشیشو در اورد و باز شروع کرد اینبار فیلم میگرفت
-واسه یادگاریه
خانومم هیچ حرفی نزد اخه فایده ای نداشت اعتراض . اون کار خودشو میکرد. یکم خورد. جواد بلندش کرد امون نداد زنمو چسبوند به دیوار از پشت چسبید بهش. پاهاشو از هم باز کرد و محکم کرد تو کصش. دوباره جیغ سکسی خانومم بلند شد.
-0اییییییییی اییی اروم
با شدت مشغول کردنش شد.جوری که بدن خانومم مدام میخورد به دیوار دسشویی.5 دقیقه ای همین حالت کردش که خانومم رو کامل بقل کرد و گرفت توی بقلش و با شدت کصشو میگایید.
شلوپ شلوپ شالاپ شالاپپپ صدای کص دادن زنم داشت دیوونم میکرد از لذت داشم میمردم.لذت اییده شدن خانومم عشق زندگیم به دست شاگردم. تکونای پای سکسی و کشیده ی زنم تو بغل جواد با درخشش زنجیر پاش حشری حشریم کرده بود. یهو با یه صدای بلند جواد کل ابشو خالی کرد توی کس هلیا.اینبار خانومم هیچ اعتراضی نکرد که ریخته تو کسش.اینقدر خسته بود که فقط میخواست از این دسشویی لعنتی بیاد بیرون.جواد خودشو مرتب کرد و سوتین زنمو یادگاری برداشت و زد بیرون.شرت خانومم هنوز دهنم بود.در اوردم. هلیا طفلک نفس نفس میزد و کصشو که درد میکرد میمالید نا مردا بدجوری جرش دادند.من بی اختیار رفتم پشت در در زدم
-عشقم هلیا منم. الان میام داخل
اجازه ندادم بگه نه رفتم داخل.هلیا دستپاچه که لخت لخت بود گفت درحالی که ارایشش نیمه پاک شده بود
-عزیزم داشتم خودم تمییز میکردم خیلی عرق کرده بودم
-عیب نداره عشقم هوا خیلی گرمه
-درحالی که لباشو گاز میگرفت ارووم گفت
-عزیزم کسمو واسم میخوری خیلی تحریک شدم هیچی مثل زبون تو ارووم نمیکنه تازه درد هم میکنه یکم
من همیشه کسشو میخوردم ولی نه کس پر اب کیرش رو اونم از یه مرد غریبه بکن کیر کلفت
ولی بی اختیار زانو زدم بین پاهاش . سرمو بردم لای پاش.چی میدیدم کصش قرمر قرمز شده بود حسابی جرش داده بودند.کص نرم و سفید ش متورم شده بود یکم.زبونم رو گذاشتم رو کص خیس از ابکیرش و لیسیدم.حسابی مشغول خوردن شدم. کلی ابکیر رو لبای کصش بود همه رو خوردم و با زبونم هرچی ابکیر بود تو عمق کصش ریخته بود در اوردم و قورت دادم.تا تونستم خوردم و لیس زدمش بعدم کمکش کردم لباسشو بپوشه. باهم زدیم بیرون

ادامه دارد

نوشته : شوهر کونی


👍 38
👎 38
124201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

937047
2023-07-11 00:02:48 +0330 +0330

چه شوهر خوبی هستی تو آدرس مغازه تو کاش میدادی😇

0 ❤️

937049
2023-07-11 00:06:37 +0330 +0330

باخوندن این مزخرفات ازهرچی مرده ناامیدمیشم بخدا.نتونستم تااخربخونم اصلا.حالا چه واقعی باشه یافانتزی بی غیرتی هم حدی داره حیف مردکه روتوبزارن


937063
2023-07-11 00:47:36 +0330 +0330

چند خط اولش خوندم حالم بهم خورد ، اگه واقعیه که حیف این دنیایی که تو داخلشی ، اگه فانتزیه برو روان پزشک

1 ❤️

937067
2023-07-11 01:00:39 +0330 +0330

دمت گرم ولی در ادامه اول از کون دادنهای خودت بنویس بیشتر آشنا بشیم شاید اومدیم ازت لباس خریدیم تو مستراح

2 ❤️

937072
2023-07-11 01:18:18 +0330 +0330

خوب بود ادامشو زود بزار

2 ❤️

937077
2023-07-11 01:40:12 +0330 +0330

آخه بی پدر بی همه چیز چرا باید بخاطر بی غیرتی و افکار کثیف خودت بیایی و زنت رو هرزه معرفی کنی خب اگه مریضی برو دکتر
میخوام بدونم کدوم زنی حاضر میشه تو مستراح یه بازارچه که همه رفت و اومد میکنند بیاد کص‌‌ بده اونم بازاری که شوهرش اونجا مغازه داره آخه چرا اینقدر کسشر تفت میدی گیرم رنت جنده بود آخه جا قحطی بود
حالا اینا به کنار از دستشویی اومد و تو تو مغازه که هر آن ممکنه مشتری بیاد لبای زنت را خوردی بعد انتظار داری ما هم باور کنیم
حالم ازت به هم خورد انسان باش و دیگه ادامه نده

9 ❤️

937090
2023-07-11 03:13:04 +0330 +0330

کصکش کیرم تو اون ذهن مریضت که این داستانو ساخته

0 ❤️

937092
2023-07-11 03:46:21 +0330 +0330

می‌دونی داستانت اینقدر ، چرت و پرت ، خزعبلات ، توهم ،و… داشت که اولا کامل نخوندم
دوماً یه بچه جلقی هستی که احتمالا زیر ۱۵ سال داری
سوما با اطمینان میگم کونی هم هستی
چهارم هم امثال شما که تو بچگی همچین فانتزی داری که تو پاساژی که هزار نفر رفت و آمد دارن نمیشه به این راحتی داد و کرد و بکن نیستی و مفعول هستی یه موقع گوه زیادی نخوری بری زن بگیری .
خدایی آدم نا امید میشه به اسم مرد ، البته امثال شما که مرد نیستن ،
کونی های قدیم هم اینجوری نبودن ، کونشون میدادن دورادور و زندگی و زن و بچه و … براه بود تازه اینجوری بی‌غیرت هم نبودن .
برو عامو جان پسرم گلم کونت بده توهم زن هم نزن ، اگه خواستی زن بگیری یه جنده دست و پا کن باهاش کاسبی کن ، خیلی ها بیشتر پول میدن زن و شوهر باهم ترتیب بدن .

1 ❤️

937116
2023-07-11 07:36:31 +0330 +0330

توهمات نویسنده داستان یه طرف توهمات ایراد بگیرا از طرف دیگه . اگر یکمی از داستان را میخونید و نمیتونید تحملش کنید خب برید یه داستان یه صفحه دیگه مجبورتون نکردن که بخونید و فحش بدید مثل اینکه جلوی تی وی میشینید هی کانال عوض میکنید خب کانالتو عوض کن مگه مجبوری بشینی اخبار یا آخوند ببینی یا حتی رقص و آواز یا سریالهای شبکه ها جم را ببینی ؟ خب کسی مجبورت نکرده میگردی هرچی دوست داری تماشا میکنی اینم همینه خوشت نیومد بزن کانال دیگه

1 ❤️

937134
2023-07-11 10:03:16 +0330 +0330

ساخته ی ذهن یه جلقی کص ندیده
یعد میگن مملکت چرا درست نمیشه 😒

0 ❤️

937135
2023-07-11 10:33:20 +0330 +0330

دوستان لطفا فوش ندین بهش چون این جور ادما هر چقدر بهش فوش بدی هر مدلی بهش فوش بدی خوشش میاد و انرژی میگیره

0 ❤️

937136
2023-07-11 10:52:05 +0330 +0330

عالی بود منتظر بقیه داستان هستم اون احمقهایی که درس اخلاق میدن خودشون از جواد لاشی تر هستن یه کم به علایق هم احترام بذاریم

1 ❤️

937168
2023-07-11 15:11:39 +0330 +0330

کلا دیگه کمر فانتزی شکست .همچین رابطه ای حتی تو توهم هم نمیگنجه .
با اینکه خودم تجربه رابطه با چندین زوج رو داشتم و دارم .ولی هر کاری در حد معقول و منطق انجام میشه و تجربه ها بترتیب و محدود …
اینقدر افسار گسیخته بودن بیشتر مثل داستانهای هری پاتر میمونه🤣🤣🤣🤣

0 ❤️

937186
2023-07-11 17:25:19 +0330 +0330

ما میخوایم بیاییم لباس بخریم،آدرس لطفا.؟

0 ❤️

937188
2023-07-11 17:26:25 +0330 +0330

ادامه بده ببینیم

0 ❤️

937190
2023-07-11 17:33:46 +0330 +0330

اگه داستانت واقعی بود خواهش می کنم دیگه ننویس

0 ❤️

937191
2023-07-11 17:40:56 +0330 +0330

مادرتو سگ گایید.تو همونی که بش میگن چاه خالی کن.چاه فاضِب.مطمعنم صد تا نقطه ضعف داری که زنت این شد.تو نطفه کثیف یه رابطه ای مثل زنت و اونا هستی.گمشو ننویس.سگ پدر.تازه میگه عشقم داشت درد میکشید.خب میرفتی کمکش کون میدادی🤢🤢🤢🤢🤢

0 ❤️

937210
2023-07-11 20:13:59 +0330 +0330

شما ارسالم دارین
بفرس بیاد ما هم استفاده کنیم
اگ خوب بود مشتری ثابتت میشم
با تشکر

1 ❤️

937303
2023-07-12 06:42:59 +0330 +0330

****اینایی که کامنت گذاشتن به علایق هم احترام بگذارید ****
یعنی خااااااک بر سرتون

0 ❤️

937369
2023-07-12 18:35:34 +0330 +0330

آدرس پاساژتون رو بگو سر ظهر یه دستشویی بیایم اونجا🤣🤣

1 ❤️

937374
2023-07-12 19:14:39 +0330 +0330

مگه میشه؟ مگه داریم؟

0 ❤️

937460
2023-07-13 08:34:22 +0330 +0330

این دیگه چه مصیبتی بود

0 ❤️

937654
2023-07-14 18:08:44 +0330 +0330

اگر یکم روی روابط بین شوهر و همسرش و دخترش کار بشه.هم باور پذیر تر میشه و هم تحریک کننده تر.الان خواننده چیزی از احساس متقابل افراد خانواده نسبت به هم و تمایلاتشون نمیدونه و مثل ربات هایی شدن که صرفا با سایرین همراهی میکنن.مثل این داستانهای سورئال داره میشه

0 ❤️

938217
2023-07-18 02:49:08 +0330 +0330

یا اورانوس این دیگه چه سمیه اگه جدی باشه که ۳نفری باید برین پیش دکتر روانپزشک و اگه ساخته زهن خودته که بگو خودم بیام از این زندگی خلاصت کنم داداش برو بده مقزتو با اسید یا وایتکس بشورن اگه کارساز نبود پیام بده برات یه چیز دیگه تجویز کنم 🤣🤣🤣🤣

0 ❤️

939061
2023-07-23 14:37:34 +0330 +0330

عالی بود دوسش دارم داستانتو

1 ❤️

975302
2024-03-16 06:57:29 +0330 +0330

داستان باحال و شهوتی نوشتی 🌹

0 ❤️