یه مهمون ویژه

1403/02/01

سلام دوستان من آرمین هستم 18 ساله
بدنم سفید و لاغرم قیافمم خوبه بدنم بی مو هست(چون همه رو لیزر کردم)
قدم خوبه تقریبا ۱۸۰
توی یه محله ساکت و آروم زندگی میکنیم و تجربه سکسی نداشتم و چند وقته حس میکنم گرایشم به مفعول بودنه…نزدیکترین تجربم فقط فیلم بوده و خود ارضایی و ور رفتن با خودم…خیلی از دوستام بهم پیشنهاد دادن ولی هیچوقت قبول نکردم…
یه چند باری هم نزدیک بود که اتفاق بیفته ولی خوب نشد …
من برعکس خیلی شهوتی ام ولی قبلا برام مهم بود که به چشم مفعول بهم نگاه نکنن…
چند ماه پیش خالم اینا چند روزی از شهرستان اومدن خونمون یه پسر تقریبا هم سن خودم داره…رابطمون صمیمی بود ولی هیچ موقع تو فکر سکس با هم نبودیم…
روزا تو اتاقم سرگرم بازی و اینجور چیزا بودیم…اسمش آریاس و اونم مثل خودم لاغر و پوست سفیدی داشت
نمیدونم چرا بعد از یکی دو سال که دیده بودمش دوس داشتم یه کاری بکنیم با هم…
یه جورایی خیلی خوشگل شده بود دلم می‌خواستش…
دوس داشتم اون باهام ور بره ولی نمیدونستم چیکار کنم…
من همیشه خودمو شیو میکردم از خودم عکس میگرفتم یه‌چیزایی به خودم فرو میکردم و خود ارضایی میکردم…
سکس چت میکردم توی تلگرام…
عکسام رو می‌فرستادم برای بقیه و می‌دیم حال میکنن با دیدنش و خودمم حشری میشدم …
اون روزا براش دلبری میکردم تا نظرشو جلب کنم…
اون روز یه شلوارک قرمز رنگ پوشیدم و یه پیرهن مشکی تنم بود بدنمم یه دونه مو هم نداشت و زیر نور برق میزد …
توی سالن نشسته بود منم رفتم روبرویش نشستم و لنگامو از هم باز کردم نگاه میکرد منم خودمو میزدم به اون راه ولی تا نگاش میکردم نگاشو میدزدید…بعد دیدم فایده ندارد اینطوری رفتم توی اتاقم…
بعد از چند دقیقه صداش زدم گفتم آریا یه لحظه میای؟…
بعد اومد و گفت چیه؟
گفتم توپ تنیسم رو گم کردم میتونی بهم کمک کنی؟
گفت آره بیا پیداش کنیم!.
بعد گفتم باشه پس من از زیر این میز شروع میکنم
بعدش به هوای خم شدن زیر میز تحریر اتاقم و پیدا کردن توپ جلوش قمبل میکردم…
اونم داشت به من نگاه میکرد
اصلا انگار توپ رو یادش رفته بود
همونجا خشکش زده بود
بعد دیدم این راهکار هم زیاد جواب نمیده و توپ رو از زیر میز آورد بیرون
و گفتم آها پیداش کردم…
اونم گفت باشه و رفت روی صندلی نشست و دوباره سرشو کرد توی اون گوشی لعنتیش…
حدود ده دقیقه نیستم ساعت بعدش به هوای عوض کردن لباس پشتمو میکردم بهش و لخت شدم و الکی بهش گفتم روتو کن اونور لباسمو عوض کنم…البته نمیدونم نگام میکرد یا نه(ولی باید کسخل بوده باشه که نگاه نکنه)
و بعد آینه توی اتاقم رو دیدم…
یه ایده خوب به ذهنم رسید
رفتم جلوی آینه تا ببینم منو دید میزنه یا نه!
از تو آینه دیدمش . وای… داره منو نگاه می‌کنه…
کارمو کرده بودم چون حشری شده بود…
بعدش لباس خوابمو پوشیدم دوباره و برگشتم
تا برگشتن یهو هول شد و گوشیشو سریع گذاشت توی جیبش
حدس زدم که باید یه عکسی یا فیلی از من گرفته باشه
یا هرچی…
اما تظاهر کردم که نفهمیدم
بعدش بدون هیچ صحبتی رفتم طبقه بالا توی اتاق خوابم
و همش داشتم به این فکر میکردم که با اون گوشی چیکار میکرد؟
واقعا داشت از من فیلم میگرفت؟…
روی تخت دراز کشیده بودم و با همین فکرا حشری شده بودم
و البته یکم هم ترسیده بودم
که صدای در رو شنیدم
تق تق
آریا: میشه بیام تو؟
گفتم آره بیا داخل
اومد بغلم نشست و اولش چیزی نگفت یکی دو دیقه بعد گفت میخوای به همین زودی بخوابی؟ یا حوصلت سر رفته!
گفتم خوب هم یکم خستم و هم حوصلم سر رفته
گفت میخوای قبل خواب یکم بازی کنیم ؟
من فهمیدم یکم رفتارش غیر عادی شده
آخه اکثر مواقع سرش توی گوشیه
و حوصله بازی و با صحبت نداره
منم که کنجکاو شده بودم گفتم باشه
گفت نظرت در مورد جرات حقیقت چیه؟
گفتم خوبه پایه ام
بعد گفت خوب حالا کی اول شروع کنه؟
من گفتم فرق نمیکنه
گفت پس خودم شروع میکنم
بعد یه چند دوری بازی کردیم و نوبت من شد
اون حقیقت رو انتخاب کرد
بعد من پرسیدم توی اتاق وقتی من داشتم لباس می‌پوشیدم
تو داشتی منو نگاه میکردی؟
یهو شوکه شد
گفت نه معلومه که نه
گفتم پس یعنی توی گوشیت هم عکس و فیلم منو نگرفتی درسته؟
گفت چرا کسشعر میگی؟
گفتم خوب من توی اتاق دیدم گوشی رو سمت من گرفته بودی
و وقتی برگشتم یهو اونو گذاشتی توی جیبت
پس معلومه یه کاری داشتی میکردی که میخواستی من نفهمم…
بعد کلی بحث کردیم و…
گفتم اینطوری نمیشه بهم ثابت کن
گفت باشه و گوشیشو داد بهم
همه جا رو گشتم اما پیدا نشد که نشد…
اونم ناراحت شده بود منم خسته و ناراحت پس بازی رو تموم کردیم
اون رفت روی تخت کناری خوابید
منم توی تخت خودم
نصفه های شب بود که بیدار شدم
روم به دیوار بود و داشتم روی رون هام یه چیزی رو حس میکردم
یه چیز گرم بود
آره… حالا فهمیدم!! دست آرمان بود!!
داشت آروم آروم به کونم نزدیک میشد
که یهو برگشتم تا مچش رو بگیرم
برگشتم ، اون خیلی هول شده بود سریع دستش رو کشید عقب
بهش گفتم فهمیدم چیکار کردی
گفت به خدا کاری نکردم فقط داشتم پتو رو صاف میکردم
بهش گفتم لازم نیست دروغ بگی
می‌دونم دوست داشتی منو بمالی
بعد چند دقیقه حرف زدیم و آروم شد
و دیگه هردو میدونستم که سهوی نبوده و عمدا داشته منو دستمالی می‌کرده
اونم دیگه کالا ترسی نداشت چون میدونستم ازش ناراحت نشدم
بعد اومد روی تخت من و کنارم نشست
منم نشستم و بعد یه نگاه معنا دار به هم کردیم
بعد رون پامو لمس کرد چس میکردم خودمو
یه نگاه بهش کردم ترسید(تو دلم به خودم فحش میدادم)
دوباره پرو رونامو گرفت این بار فشار داد گفت چقدر نرمی…
گفتم نکن دوست ندارم گفت چی میشه مگه یه حالی بدی
گفتم چه حالی گفت چی میشه بیام روت بخوابم…بعد لپ کونمو گرفت دستش…
گفتم دست نزن…واسه چی بیای بخوابی…
گفت حال میده خب میخوای امتحان کنی؟
گفتم نه دوست ندارم اصل
گفت قول میدم فقط از رو شلوار…تو رو خدا اجازه بده دیگه…
گفتم یعنی اینقدر دوست داری؟
گفت آره خیلی زده بالا…
پاشدم درو اروم قفل کردم بدون صدا تا کسی نیاد بگا بریم…
گفتم باشه فقط زود کارتو بکنا گفت باشه…خوابیدم و اومد پشتم خوابید روی کونم دوتا دستاش دو طرفم بود…قشنگ سفتی کیرشو روی کونم حس میکردم…
خیلی حس عجیبی داشت گرم بود و با هرچی که تا اون موقع باهاش به خودم حال میدادم فرق داشت…
باورم نمیشد برای اولین بار داشتم کیر کسی دیگه رو حس میکردم…
بعد چند دقیقه دیگه خسته شدم و
دیدم حال نمیده از رو شلوار اونم بعد این همه مدت یه شانس خوب برای چشیدن طعم کیر ،حیفه این شانس رو از دست بدم…
در همین حال که داشتم فکر میکردم
اونم داشت روی کونم عقب جلو میکرد…
یهو گفت حال نمیده کاش میشد فقط شلوارتو در میاوردم…
الکی زدم خودمو به کسخل بازی گفتم باشه فقط زود باش…
مثل وحشیا شلوارک و شورتمو با هم داد پایین گفت اوووف چقدر سفیدی…سریع با زرنگی واسه خودشم داد پایین یهو کیرشو مثل میله داغ داغ کرد لای کونم گفت اوووففف.
خیس بود یکم کیرش از قبل…
یکی دو دیقه لای کونی گذاشت و منم حشری شده بودم ولی چیزی نمیگفتم…
فقط داشتم حال میکردم
یهو از روم بلند شد و نفهمیدم چیکار میکنه یهو دیدم لای کونمو زبون زد گفتم اخخخخخ…
عالی بود حس شهوتم برانگیخته شده بود…
خیلی خوب لیس میزد یه دستشو انداخته بود زیر رونامو داده بود بالا کونمو یکم از بالای سوراخم لیس میزد تا خایه هام…
یه دقیقه ای خورد همون حالت یهو یکم لرزیدم و یه حس خوب بهم داد
کیرم یکم سرش خیس شده بود
و شق کرده بودم ، بعد که یکم احساس خجالتم کمتر شد شروع کردم مالیدن کیرم که
یهو آریا بلند شد منو از حالت داگی خوابوند روی تخت و یه تف انداخت لای کونم و خوابید روم…
عقب جلو کردن و لای کونی و لاپایی گذاشتن دوسه دقیقه ای کرد یهو کل وزنشو انداخت روم و ارضا شد لای کونمو روی کمرم…گفتم آخ چه حالی داد…دوست داشتم کون بدم ولی نشده بود…
هر دو ارضا شده بودیم…گفتم دستمالو بردار خشکم کن…
ورداشت خشکم کرد من کیرشو ندیدم اصلا چون لباسشو پوشیده بود…
بلند شدم پشتمو کردم بهش کیرمو بدنم خیس بود اونا رو هم خشک کردم و لباسمو پوشیدم…
رومون نمیشد تو روی هم نگاه کنیم…
ولی من خارش کونم برطرف نشده بود…حس عجیبی داشتم هم ارضا شده بودم هم دوست داشتم کون بدم…
گذشت یکی دو ساعت بعد نزدیک ساعت ۳ ۴ صبح بود بهش گفتم بهت حال داد؟گفت چی گفتم خوابیدی روم
گفت اره خیلی …گفتم تا حالا به جز من کرده بودی کسیو؟گفت نه…
گفت قبلا داده بودی؟
گفتم نه اصلا ولی یه کاری باهام کردی دوس دارم بدم…
گفت واقعا؟گفتم اره
گفتم چرا از کون نکردی؟گفت فکر کردم ناراحت بشی…
گفتم نه از کون بکن منو:)
گفت واقعا میدی گفتم آره دوست دارم مثل سگ بهت کون بدم…
گفت پس بخواب گفتم وایسا برم دستشویی…
رفتم دستشویی خودمو تمیز کردم و زود برگشتم
دوباره درو روم قفل کردم روی تخت خواب نشسته بود…
گفتم درش میاری ببینمش
خجالت میکشید خودم رفتم کشیدم پایین یه کیر۱۷ ۱۶ سانتی قرمز خوش رنگ و بی مو و خیلی خوشگل داشت…
آنقدر خوشگل بود که دلم میخواست همون لحظه بکنمش توی دهنم
گفتم تا حالا کسی واست ساک زده؟
گفت نه یهو حمله کردم به کیرشو گرفتم دستم سرمو بردم روش و کلاهکشو کردم تو دهنم یه آخی گفت و کل کیرشو کردم تو دهنم همش اه و اوف میکرد…درش آوردم گفت یواش صدا میره بیرون…
دوباره خوردم دو سه دقیقه ای دارکوبی ساک میزدم تمام کیرش از تفم خیس شده بود خایشو میخوردم…
یهو گفت بسه برو بخواب رو تخت گفتم تخت نه بیا رو زمین اون صدا میده خوابیدم کف زمین اومد پشتم دوباره شلوارک و شورتو داد پایین شروع کرد کون لیسی لیس میزد یکی دو دقیقه خورد انگار بازم داشتم ارضا میشدم گفتم بسه دوس داشتم زیر کیرش ارضا شم…بلند شد نشست زمین دوباره خوابیدم رو کیرش و دو سه دقیقه خوردم…
اصلا همو نگاه نمی کردیم…پشتمو کردم بهش و داگی شدم گفتم بکن…گفت جوووون اومد پشتمو یه تف انداخت باز در کونم کیرشو گذاشت…یهو تا ته فرو کرد نامرد…دردم اومد با اینکه خیلی چیزا به خودم فرو میکردم…گفتم اخ ارومتر
اونم یکم نگه داشت یکم بعدش شروع کرد تلمبه زدن اولش اروم بعدش که یکم تند تر کرد همش تخماش میخورد پشت کونم…ترسیدم صدا بره خوابیدم اونم خوابید رو حالا نکن کی بکن…دو سه دیقه بعد بدون دخالت دست آبم اومد همش روی فرشو شکمم مالیده شده بود…
ولی اون داشت میکرد کمرش سفت بود…
شاید در مجموع هفت هشت دقیقه ای گایید یهو گفت داره میاد چیکار کنم گفتم بریز تو
چند تا اه اروم کشید و داخلم ارضا شد…خیلی حس خوبی داشتم بالاخره کون دادنو تجربه کرده بودم
از روم بلند شد پاشدم شورت و شلوارکمو پوشیدم دوست داشتم توم باشه آبش…نشستم رو زمین اونم رفته بود روی تخت و خوابیده بود …رومون تو روی هم باز نشده بود…تمام آبش از کونم زده بود بیرون و لای پاهام خیس و لزج بود…دوست داشتم آخه خیلی داغ و خوب بود به خاطر همین گذاشتم توی کونم بمونه
گفتم چطور بود حال داد گفت خیلی
بدنت خیلی خوشگله عین دخترایی…گفتم هروقت بخوای بازم پایم
گفت باشه پس فردا
داشت چشماشو می‌بست که بخوابه
که یهو یادم اومد ازش یه چیزی بپرسم
گفتم تو واقعا از من فیلم نگرفتی اونجا ، توی اتاقم ؟
پوزخند زد و گفت آره ، الان میخوای پاکش کنم ؟
لبخند زدم و گفتم تو که منو کردی دیگه اشکال نداره…
سه روز دیگه اونجا بودن اصلا بیرون نمی رفتیم فقط منتظر سکس بودیم…

امیدوارم از داستان خوشتون اومده باشه
اولین داستانم بود رفقا زیاد بهم سخت نگیرید

نوشته: آرمین


👍 29
👎 10
21201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

980552
2024-04-21 00:38:14 +0330 +0330

آریا وسط کردن یهو جهش پیدا کرد شد آرمان!
کیرم تپ فرق سرت با این داستان نوشتنت

0 ❤️

980557
2024-04-21 01:12:35 +0330 +0330

از اونجایی که گفتی لیزر کردم فهمیدم کسشعره

1 ❤️

980588
2024-04-21 06:52:55 +0330 +0330

یدونه آرمین پیام بده😁 البته مثل همین آرمین کف کیر باشه😉

0 ❤️

980639
2024-04-21 16:08:06 +0330 +0330

با این که خالی بندی بود ولی لذت بردم و راست کردم👍

2 ❤️

980654
2024-04-21 20:03:33 +0330 +0330

حقیقتا نسبت به داستانای دیگر دوستان خوب بود

2 ❤️

980677
2024-04-22 00:08:14 +0330 +0330

به نظرم واقعی نبود ولی باحال بود

1 ❤️

980699
2024-04-22 01:27:52 +0330 +0330

بد نبود عزیزم ارزش خوندن داشت

1 ❤️

980749
2024-04-22 09:39:59 +0330 +0330

میخوامت

1 ❤️

981318
2024-04-27 20:22:49 +0330 +0330

خیلی قشنگ نوشتی.

0 ❤️

981557
2024-04-29 14:33:02 +0330 +0330

آخرش لیزر کرده بودی یا شیو میکردی بدنتو؟!!

0 ❤️