آیدا و حسی تازه

1403/02/01

پنج سال پیش در برگشت از شمال که من بخاطر باز شدن بانکها زودتر برگشتم سر کارم زنمو و دختر کوچولوم و خواهر خانم مجردم که واقعا عاشق زنم بودم و دختر کوچولوم که دنیای منو نگین بود و خواهر خانمم که مثل خواهر نداشتم بود و اغلب خونه ما می‌موند بعد اتمام تعطیلات نوروز سال ۹۴ تصادفی در جاده چالوس از دست دادم 🥹
با گذشت چهار سال از درگذشت آنها به توصیه خانواده‌ی زنم با وجود هیچ گونه نسبت قوم و خویشی قبلی تصمیم به ازدواج دوباره گرفتم
به ۴۲ سالگی رسیده بودم موی سرم جوگندمی شده بود به گفته همه زیباتر و چهره‌ام پخته و جا افتاده تر شده بود
یکی از فامیل های خانمم همکاری در شعبه اصلی بانک داشتم
شبنم، دو سالی از من کوچکتر بود اما کمی شکسته تر بچشم می‌اومد که از ازدواج نا موفقش تنها با دخترش زندگی می‌کرد وضع مالیش از منم بهتر بود خونه در بالای شهر ماشین شاسی تویوتا و ویلایی در شمال خلاصه بگم در ثروت سر و گردنی از من بالاتر بود شبنم نوه‌ی خاله‌ی مادر زنم بود
مادر زنم مرضیه (اغلب اسامی مستعارند) با شبنم صحبت می‌کنه راضیش می‌کنه با من ازدواج کنه جریانش زیاده و نوشتنش هدر رفت زمان
منو شبنم دورادور همدیگرو می‌شناختیم و بارها همدیگرو دیده بودیم صحبتهامونو کردیم و ازدواجمون بدون مراسم همگانی بصورت خصوصی اما خیلی مرتب و شیک آنچه هر دو تجربه داشتیم با گرفتن فیلم و عکس انجام شد
شبنم و من هردو خونه هامونو دادیم رهن خونه بزرگی با اخذ وام هردو جداگانه و مبلغ بالا خونه ای بصورت نقد و اقساط ۲۶۰ متر حیاط هم در اختیار ما بود در دزاشیب خریدیم اثاث‌کشی کردیم زندگی مشترکمون در تابستان ۱۳۹۸ آغاز شد
دخترمون ۱۶ ساله از ابتدای صحبت ازدواجمون منو بعنوان پدر عاشقانه پذیرفته بود و من نمیدونستم قرار شد منو شبنم و دخترش آیدا تو خونشون حرف بزنیم که خط قرمزش آیدا بود باید اوکی میداد.
علت ۱۵ سال بیوه موندن شبنم دخترش بوده که نمیخواسته زیر دست ناپدری زندگی کنه بعد که بزرگ میشه دو سه سال پیش با چند مرد همه مجرد تصمیم ازدواج می‌گیره دخترش مخالفت می‌کنه که من نمیتونم تو را با کسی شریک باشم اما تا منو میگه در نخستین جلسه‌ی سه نفره‌ی آشناییمون منو پذیرفت و گفت پدر دوستون دارم بتو اعتماد می‌کنم که مامانمو از من جدا نمی‌کنی منو شبنم هر دو اشک ریختیم آیدا اول منو بغل کرد و بوسم کرد گفت فدای اشکات بشم بابا جون گریه نکن دلمو لرزوندی بعد رفت مامانشو بغل کرد و اونجا خودشم اشکاشو نتونست نگه داره هر سه اشک ریزان به اصرار آیدا همدیگرو بغل کردیم عملا عقد ازدواجمون منعقد شد
و هر سه رو کاناپه سه نفره که آیدا بین منو شبنم بود نشستیم آیدا پا شد از خودشو ما پذیرایی کرد خیلی زود با مهریه ۱۲۰ سکه شبنم زن قانونی و شرعی من شد یک ماه مرخصی گرفتیم اواخر مرداد بود سه تایی بعد از عروسی رفتیم دوبی سه روز بیشتر نموندیم از اونجا رفتیم ترکیه بیشتر سفرمون را در آنتالیا گذراندیم انگار از ابتدا با همیم و هر گذشته بود فراموش کردیم و آیدا انگار دختر واقعی خودم بود و شبنم هم زنی که عاشقش هستم
سه سال ونیم گذشت هر روز بیشتر از دیروز عاشق همو زندگیمون شیرین و شیرین‌تر می‌شد جالبه هر دو وقتی فیلم عکسها را میدیدم واقعا جون‌تر و زیبا تر شده بودیم به گفته سایرین من خوشتیپ تر از زمان ازدواج ۱۸ سال پیشم بودم
آیدا دانشجو بود منو شبنمم هر کدام رئیس یکی از شعبه های ملت دستمون باز و جزو خوش حسابترین‌ها و شعبمونم جزو بهترین ها با وام جدیدی خونه کلنگی بزرگی نزدیک خونه مشترکمون خریدیم و آپارتمانی در ۸ طبقه تک واحدی ۲۰۰ متری را در سفت کاریش بودیم دو طبقه پیش فروش کرده بودیم همه مخارج و گذاشته هامون به برکت گرون شدن مسکن جبران شده بود مفت برامون داشت تموم میشد
آیدا ۱۹ ساله بود مثل حوری بهشت
مدتها بود ب من علاقه خاصی پیدا کرده بود حتی چند بار تذکر دادم رعایت کنه مخصوصا پیش مامانش
آیدا می‌گفت دست خودم نیست از دوست داشتن زیاد پدر شبنم فوت کرد، سرگرم دفن و کفن و مجلس ختمش بودیم شب دوم بود شبنم گفت آیدا را ببر خونه از درس و مشقش نمونه زمان امتحاناتشه شبا منو آیدا خونه بودیم صبح راهیش می‌کردم می‌ رفتم خونه پدر زنم منو شبنم هردو یک هفته مرخصی داشیم و معاونان جایگزین بودن
شب سوم بود آیدا اومد اتاقم سوالی در تراز مالی داشت پرسید جوابش دادم خیلی لختر از زمان معمولی بود و خودشو بمن می‌مالید منم شبا با یه شورت میخوابم دستشو می‌کشید سینمو با نوک قرمز سینه هام در پوست روشتم بازی بازی می‌کردو گوش به حرفام میداد من همشو گذاشتم بخاطر محبت پدر فرزندی شب بخیر گفتم تازه خوابم داشت می‌برد در اتاقمو زد با مهربونی گفتم باز چیه دخترم ؟
سؤال داشت جالبه این بار دیدم تاپشو عوض کرده تا خم میشد سینه هاش کاملا دیده میشد چه قدرم شفاف و سفید و زیبا بودن
جواب مسئله را دادم در بستن تراز در سند اجاره و پیش پرداختها اشتباه کرده بود تا اصلاح کرد و ترازش خوند پرید بغلم چند دقیقه بوسم کرد و قربون صدقم رفت شورتکش بسیار لطیفش تا زیر باسنش بود روی رون لختم نشسته و داغی کوسشو حتی خیسیشو حس می‌کردم هلم داد گفت بابا بغلم کن خیلی دوست دارم میخام کمی رو سینت بخوابم آرام بگیرم خیلی تلاش می‌کردم کیرم سفت نشه با اکراه قبول کردم کاری کرد هردو سینش لخت شد نشست رو سینه هایم گفتم دخترم لباستو درست کن اذیت می‌شی منظورم موهای تخت سینم بود که چند روزی بود بخاطر تست ورزش که حس می‌کردم ناراحتی قلبیه تراشیده بودم حالا مثل تیغ شده بودن
گفت دوست دارم موهات بره تو تنم خیلی حس خوبی میده همین بهونش شد گفت تاپمو در بیار بیشتر لذت ببرم قبول نکردم خودش نیم خیز شد تاپشو درآورد سینه هاشو خوابوند رو سینم حالا خودمم شیطون گول زده بود هر چند راضی نبودم اما نفس عماره غالب شده بود کیرمم با خوابیدم آیدا رو سینم کاملا سفت شد فهمید پاشو از لای رونم در اورد انداخت رو رونم کیرم زیر شورت به سمت نافم خوابید درست روی بام کص و ناف خودش آخه ایدا رو بالا تنم بیشتر بود انگار که دوست داشت سینه هاشو بذاره دهنم سر دادم کمی رفت پایین
صورتشو چسبوند رو لبم بوسیدمش تکان خورد رفت پایین حالا کصش با کیرم تو یه خط بود
گفت بابا اونجات درد نکنه
گفتم نه بیشتر از این لازم نیست برو بخواب منم خستم خوابم میاد گفت:
حالا مامان بود تا صبح می‌گفتین و میخندیدین؟!
آخه منو مامانت زن و شوهریم اون خنده و شب زنده داری جزو زیبایی های یک زوج عاشقه تو هم شوهر می‌کنی ایشالا می‌فهمی
بابا منم دوست دارم با منم مثل مامان باشی!
دخترم داری زیاده روی می‌کنی پاشو برو بخواب مگه دوس پسر نداری دخترم؟
نه دوست پسر میخوام چیکار من فقط تو را دوست دارم !
خب باشه منم تورو دوس دارم اما
نذاشت حرفمو تمام کنم لبشو گذاشت و لبام شکمشو داد بالا شورتشو داد پایین خیلی سریع در آوردش!!همزمان دستش رفت رو کیرم تا تکان بخورم از زیر کیرمو گذاشت لای پاش رو کس شیو شده و صاف و گوشتیش دیگه خودم نبودم این آیدا بود که هر چی میخواست می‌کرد حریصانه کصشو به کیرم فشار می آورد تا بره توش منم تنها کاری که می‌کردم سعی داشتم توش نره لحظه ای پاشد فکر کردم ارضا شد چون تمام تنش می‌لرزید تو دلم گفتم خدا را شکر از خر شیطون اومد پایین که دستشو گرفت کیرم خیلی سریع نشست روش دمی نشد به راحتی کیرم تا ته رفت تو کصش آخیییی گفت و خوابید روم منم دیدم آب از سر گذشته حالشو نگرفتم به خودم فشار نیاوردم حالا من بودم آیدا را تو چنگ داشتم سینه هاشو خوردم چه لذتی داشت و چه عشقی می‌کرد
چرخوندم رفت زیرم گفت جوووووووون حالا شد تو دیگه مال منو مامانمی زنت منم مامان هم مامان هردومون خخخخ
منم چند روز بود کص نکرده بودم در کل دیر ارضا هم هستم اما کص آیدا به قدری تنگ بود تا کیرمو میکردم انگار داره جررر میخوره تا می‌کشیدم کصش با کیرم کش می‌اومد قبل از خودم نمیدونم چند بار ارضا شد اما آخرین ارضاش تا خواست آبم بیاد کشیدم بیرون پاشیدم رو شکمش چون تو مشتم بود تا ول کردم رو شکم و سینهاشم پاشید خیلی بود انگار یه لیوان شیرموز ریختن رو شکم و سینه های آیدا
شکایت داشت چرا تو کوسم نریختی
گفتم آبستن می‌شدی آبرومون می‌رفت
گفت اولا میدونستم آبستن نمیشم چون دومین روز پاک شدنم بود
دوما قرص اورژانسی داشتم
حالا آیدا برگشته رو سینم دراز کشیده و آب کیرم بینمو به تن هردومون مالیده میشد دستام رو باسنش بود و نوازشش میدادم یه لحظه دستمو دیدم که خونیه وااااای آخه فکر کردم پردشو دوست پسرش زده نگو واقعا دوس پسر نداشته
دیگه وحشت کردم گفتم آیدا پرده داشتی؟!
گفت آره حالا ندارم عوضش زنتم
دیگه از اون تاریخ سکس بین منو آیدا هر روزه شد هم دخترم بود هم دانشجویم بود و حالا هم زنم شده
ماههاست گذشته عشقم به زنم بیشتر شده آیدا تصمیم به داشتن دوست پسر نداره میگه تا شوهر دلخواهمو پیدا کنم تو شوهرمی
اینم سرگذشت من …

نوشته الف.ط


👍 21
👎 12
31101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

980551
2024-04-21 00:26:20 +0330 +0330

چرندیات یه مجلوق کوس ندیده بدبخت

2 ❤️

980556
2024-04-21 01:09:11 +0330 +0330

یه آدم من چسم نازه به دوران رسیده ، آقا تو میلیاردر اصلا تو ایلان ماسک داستان سکسی تعریف میکنی یا طرح های تجاری تو می کنی تو چشم بچه های شهوانی
کونی کس ندیده یه جوری پرده ی آیدا رو زد انگار فقط خودشون پرده داشتن ، لحظه ی سختیه ، تخماتیک و حساس مثل گاو پرید روش و آخش در نیامد ، خودتم احساس نکردی مگه داریم مگه میشه
درکل کیرم پس کلت ، چون دوست ندارم جز خود گاوت کسی فحش نخوره کیر اسب آبی و فیل تو هم حلق و کونت

4 ❤️

980561
2024-04-21 01:28:22 +0330 +0330

کیر تمام کارمندان بانک تو کون آدم دروغگو 😂

1 ❤️

980572
2024-04-21 02:25:39 +0330 +0330

یکی از کسخولان اهل یمن
حکایت همی کرد در این انجمن
ز بس کوس گفت ز احوال خویش
کیر فرو کردن در وی تا بیخ ریش
یکی کیر فیل و یکی کرگدن
یکی کیر کارمندان کل بانکهای وطن
بکش دست از نوشتن این مهملات
اگر نخواهی بگردد فرو در تو کیر

هاکذا و هاکذا

6 ❤️

980578
2024-04-21 03:29:33 +0330 +0330

خوبه تو این کامیونتی شهوانی از بچه سیزده چهارده سال علاف بیکار داریم تا رییس بانک ملت ۴۲ ساله ، پس گذر رئیس بانک ها هم یه اینجا میخوره ، آخه کیرم تو کص شبنم و آیدا مادر زن سابقت که زدی دوتا دخترشو نوه شو کشتی میاد اصرار می‌کنه ازدواج کنی کیرت بدون کص نمونه آره ؟؟ اگه واقعا اینجوریه کیرم تو کص ماادر زنت پس‌.
آیدا هم خواستگار های مادرشو هی رد می کرده در اصل دنبال کیر واسه خودش بوده که قرعه خورده به نام توی مُرده کونی.
ننه جنده خوب با اون زن فاحشت کلی وام بدون بهره و طولانی مدت گرفتین ملک گذاشتین روی ملک
آرزو میکنم دوباره خانوادگی تصادف کنین این سری خودتم بمیری

3 ❤️

980602
2024-04-21 08:49:04 +0330 +0330

چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده

0 ❤️

980606
2024-04-21 09:15:12 +0330 +0330

متاسفانه من مشابه این مورد خودم شاهدش بودم. یارو رئیس بانک بود ذخترش به همه به اسم همسرش معرفی کرده بود.

1 ❤️

980643
2024-04-21 16:43:46 +0330 +0330

عالی بود

1 ❤️

980885
2024-04-23 19:40:10 +0330 +0330

قشنگ بود لطفا ادامه بده

0 ❤️

980927
2024-04-24 04:18:14 +0330 +0330

درود
صبح بخیر
خوبه تو نوشتن
سعی بشه واقعی بنظر بیاد.
نه اینکه مثل احمقها
هر چی بخوای بنویسی.
(دستام رو باسنش بود و نوازشش میدادم یه لحظه دستمو دیدم که خونیه وااااای آخه فکر کردم پردشو دوست پسرش زده نگو واقعا دوس پسر نداشته)
یجوری میگی انگار نه انگار خودش گفته بود
دوست پسر نداشته.
و
شما هم از پشت کوه اومدی
متوجه بکارتش نشدی،
خون رو دیدی فهمیدی!!!
باور کنید اگه ننویسید
طوری نمیشه.
اینهمه فحش و ناسزا هم نصبیتون نشه.
اعصاب یه عده ای رو بهم نمیریزید جونم.

0 ❤️