زنم رو به یک برده‌ی مطیع تبدیل کردم (1)

1402/08/22

اسم زنم مهدیه است. یه دختر برنزه با قد 165. اندام موزون و سکسی. کون کاملا گرد و سینه های سایز 75. نوک سینه‌های تقریبا بزرگ و تیره‌ای داره که همیشه‌ی خدا نوکشون بیرونه و واسه همین هر وقت تو خیابون حواسش از پوشاندن جلوش پرت میشه می‌بینی که هر کی رد میشه ناخودآگاه نگاهش دوخته میشه به ممه‌هاش. کس خوبی هم داره. لبای کسش هم یکم از رنگ پوستش تیره‌تر هستن و همیشه یکم آویزون هستن. لختش رو که نگاه می‌کنی انگار هیکلش داره بهت میگه من و بردار بنداز تو تخت و تا می‌تونی تلمبه بزن. سینه‌هاش هم همیشه با بالا پایین افتادن ریتم دادنش رو هارمونیک‌تر هم می‌کنن.
اما این جنده خانوم اخلاقش تا دلت بخواد گنده. همیشه‌ی خدا طلبکاره و عصبانی. هر کاری واسش می‌کنی کافی نیست و همیشه یه چیزی پیدا می‌کنه شده از ده سال پیش که سرش بهت غر بزنه. با اینکه شغل با پرستیژی دارم و درآمد خیلی بالایی هم دارم اما انگار هیچی راضیش نمی‎کنه.
همیشه فانتزی می‌کردم که بالاخره یک روزی این سلیطه‌ی کردنی رو رامش می‌کنم و تبدیلش می‌کنم به یک برده‌ی مطیع که وقتایی که در حال ترتیب دادنش نیستم یا لباش دور کیرمه یا بستمش به تخت با یه دیلدو ویبره دار در حال لرزوندن کسش که واسه راند بعدی همیشه آماده باشه. شاید به این خاطر که مهدیه فقط وقتایی که حشرش بالا بود و غرق دادن بود مطیع میشد. اونم یک جنده‌ی مطیع تمام عیار که انگار ساخته شده فقط واسه لذت دادن به من.
بگذریم، روزها گذشت و ماه‌‌ها گذشت و من هر کاری کردم نتونستم از میزان سلیطه‌گری این دختر کم کنم. تا اینکه بالاخره بعد از 5 سال به این نتیجه رسیدم که فایده نداره و نشنیدن غر زدن‌هاش رو به لذت کردنش ترجیح دادم. بهش گفتم دیگه بسمه می‌خوام طلاقت بدم. تقریبا همه‌ی اموال رو هم گفتم میدم بهت تو فقط برو! اما جنده خانوم انگار تازه دوزاریش افتاده بود که چه شوهر خوبی رو داره از دست میده. هیچی واسش کم نذاشته بودم. بالاتر از گل بهش نگفته بودم. حالا باید میرفت میشد دختر مطلقه‌ی بیکاری که شوهر خوب و پولدارش رو از دست داده بود. هیچ هنری هم بلد نبود که بتونه رو پای خودش واسته. تنها هنرش هیکل داغ و جذابش بود که اونم لازم نبود واسش کاری بکنه ذاتی بود!
این شد که از همون روز اول که بهش گفتم همه چی تمومه به التماس افتاد که من بدون تو نمی‌تونم زندگی کنم. ولی من تصمیم خودم رو گرفته بودم و هر چی می‌گفت فایده نداشت. کارای اداری طلاق اما طولانی شد. منم که عادت داشتم هفته‌ای یکی دو بار با هیکل سکسیش خودم رو ارضا کنم دیگه درد حشرم حسابی زده بود بالا. در حدی که از کار کردن هم داشتم می افتادم. بعد از حدود چهار ماه از جدایی دیگه طاقت نیاوردم و یه دختر بیزینسی آوردم خونه و ترتیبش رو دادم. اما این کجا و اون کجا. هیکل مهدیه مثل یک شکلات داغ بود که میخواستی سر بکشی. کردن دختر بیزینسی فقط باعث شد که مثل گرگی بشم که دوباره مزه خون اومده زیر زبونش. این داستان همزمان شد با اینکه سر کارهای طلاق دوباره لازم شد باهاش صحبت کنم و اونم همزمان هم سلیطه‌گری میکرد هم التماس می‌کرد که نرو. یهو خودم رو دیدم که همه چی داره تموم میشه ولی من هنوز دلم تن داغش رو می‌خواد. با خودم گفتم چیزی واسه از دست دادن ندارم. تازه غروب شده بود. بهش گفتم فقط یک راه داره که بررسی کنم ببینم حاضرم دوباره تحملت کنم یا نه. گفت چی گفتم همین الآن بلند میشی میای اینجا. می‌خوام چند دست ترتيبت رو بدم اما حق نداری یک کلمه حرف بزنی. کارم هم که باهات تموم شد تو اتاق خواب میمونی و بیرون نمیای. جات تو اتاق خوابه مگه اینکه من بهت اجازه بدم. خلاصه قبول کرد و اومد.
تا پاشو گذاشت تو خونه سریع در رو پشتش بستم و گفتم یادت باشه قراره لال باشی. یه اخمی کرد ولی اطاعت کرد. همونجا جلو در همه لباساش رو از تنش درآوردم. شورت و سوتین مشکی پوشیده بود. اونا رو هم از تنش کندم و دوباره چشم به جمال ممه های خوردنی و کس گرسنه‌اش روشن شد. داغ داغ شدم. کیرم حسابی شق شده بود و داغ اما توجهی به مهدیه نشون ندادم. لباساش رو انداختم یه کنار و گفتم تا وقتی اینجایی دیگه به این لباسا احتیاج نداری. برنامه این بود که یک شانس نهایی بهش بدم و این بار واقعا بی رحمانه همه تلاشم رو بکنم که تربیتش کنم بتونه یک جنده‌ی خوب و ایده‌آل باشه واسم. قد من 178است و کامل یه سر و گردن ازش بلندترم. از موهای بلند مشکیش گرفتم و جوری که مجبور بود سرش رو پایین نگاه داره کشوندمش تا جلو آینه قدی. با یه حالت تحکم نیمه عصبانی بهش دستور دادم که دستاش رو ببره پشتش. تو همون حالت اینبار موهاش رو کشیدم بالا که مجبور بشه تمام قد صاف بایسته و هیکلش کامل خودنمایی کنه. بعد واستادم کنارش و یه عکس تو آینه از خودم و اون که مثل برده‌ام در اختیارم بود انداختم. بعد بهش گفتم برگرده و یه عکس هم از کون گرد و خوردنیش گرفتم. نقطه نقطه‌ی اون کون رو من بارها گاز گرفتم و اونم هزاران بار از درد گازم به خودش پیچیده. یه عکس دیگه هم گفتم از نزدیک در حالی که سینه اش تو مشتمه و یکم دارم فشارش میدم که معلوم بشه چقدر سفته و خوش فرم. همونطوری مو کشون بردمش تا اتاق خواب و انداختمش روی تخت. اولین کاری که کردم رفتم سراغ کسش و لباش رو به طرز تحقیر آمیزی با انگشتام باز کردم و آخرین عکس رو هم ازش گرفتم. از اینکه دارم ازش عکس می‌گیرم تعجب کرده بود و نمی‌دونست چرا دارم این کار رو می‌کنم اما جرات مخالفت هم نداشت. هر چی باشه یک قدی نهایی شدن طلاق بودیم و این آخرین شانسش بود که من رو نگه داره.
کارم که با عکس انداختن تموم شد رفتم از جعبه ابزار یه مشت طناب که از قدیم داشتم رو برداشتم و اومدم همونجا تو تخت دستاش رو از پشت محکم بستم به هم. بعد هم رفتم شورتش رو برداشتم و فرو کردم تو دهنش و روش هم چسب زدم. جنده خانوم باید یاد می‌گرفت که دیگه اجازه‌ی نظر دادن و مخالفت کردن و سلیطه بازی نداری. کلا اینکه شرت دختر رو فرو کنی تو دهنش تا دماغش پر بشه از بوی آب مونده‌ی کسش واسه تحقیرش و اینکه بفهمه جایگاهش کجاست فرمول خوبیه. تبدیل شده بود به یه کس که دو تا پا ازش زده بود بیرون با دو تا دستگیره که سینه هاش بودن. کسش هم بعد این همه رفتار تحقیر آمیز خیس خیس شده بود می‌دونستم که ته دلش دوست داره برده باشه واسه همین تعجب نکردم اما خوشم اومد که داره درسش رو یاد می‌گیره و بدنش می‌‌دونه کاربرد اصلیش چیه. رفتم روش و بعد از مدت‌ها کیر داغم رو سر دادم تو کسش. بعد از چند ماه ندادن تنگ‌تر از قبل هم شده بود و حسابی حال می‌داد. اونم از پشت دهن بندش به آه و ناله افتاد که معلوم بود دلش واسه کیر من حسابی تنگ شده. یکم از سینه هاش گرفتم و تلمبه زدم. یکم هم از کمرش گرفتم و تلمبه های محکم تر شدم اما در کل آبم زود بعد از 2 3 دقیقه اومد. آبم رو ریختم رو شکمش اما برعکس قدیم تمیزش نکردم و گذاشتم همونجوری بمونه. اونم دستاش بسته بود و تنها نتیجه این بود که اینقدر بوی آب کیرم رو بشنوه تا همونجوری رو تنش خشک بشه.
بدون اینکه حرفی بزنم یا نگاهش کنم بلند شدم و برق اتاق رو خاموش کردم و پشت سرم در رو بستم. حالا وقتش بود که تو تنهایی و تاریکی به بلا و تحقیری که سرش اومده خوب فکر کنه و یواش یواش واسش عادی بشه. اومد نشستم پای کامپیوتر و عکسایی که از مهدیه گرفته بودم رو ادیت کردم و فرستادم واسه اونی که دختر بیزینسی رو بهم معرفی کرده بود. واسش نوشتم “به نظرت این کس چند میارزه؟ برده شخصی خودمه می‌خوام اجارش بدم.”

نوشته: Yashima

ادامه...


👍 23
👎 30
65601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

957867
2023-11-14 00:30:06 +0330 +0330

یک ملجوق که کوس بدنش به شدت پایین و حتما باید سرم کوس واسش تزریق بشه

1 ❤️

957876
2023-11-14 00:58:51 +0330 +0330

یک مشت روانی افتادیم توی این مملکت کیری به جون هم
مردا دنبال تحقیر زنا و زنا دنبال تحقیر مردا
حالا زور هرکی رسید دیگه اون برنده میشه
بعد یک سری آدما میان برای این مردم حرف از آزادی و اروپا ای شدن میزنن
ما هرچی سرمون میاد حقمون هست
شما همین داستان رو نگاه کن!!!
خدا کنه که دوروغ باشه
ولی اگر راست باشه واقعا خدا به دادمون برسه
چون این زنجیره ادامه پیدا میکنه و بعد ها همین زن با خیلی ها همین کار هارو انجام میده
خلاصه ما هنوز خیلی تا اروپا ای شدن راه داریم

6 ❤️

957880
2023-11-14 01:06:51 +0330 +0330

مردک عقب مونده تو زن رو چی فرض کردی یادت باشه مادرت هم یک زنه بیشعور

1 ❤️

957883
2023-11-14 01:22:42 +0330 +0330

دوستان این داستان یه مقدارش واقعیه یه مقدارش فانتزی هست.
کسایی که با دنیای فتیش آشنایی ندارن نگران نباشن! فانتزی با واقعیت فرق داره. تو واقعیت هیچ کدوم این حرکات بدون خواست و رضایت دو طرف انجام نمیشه. مگه اینکه مریض روانی باشن!
جهت جنبه آموزشیش مینویسم: فانتزی های تجاوز، ربوده شدن، برده شدن، شیء شدن و حتی آدم خواری هم وجود داره. آمار نشون داده به اندازه ی کسایی که دوست دارن یه کاری رو انجام بدن کسایی هستن که دوست دارن اون کار باهاشون انجام شده. این معنیش این نیست که مثلا کسی که فتیش تجاوز داره واقعا از تجاوز لذت ببره. یک نفر امن پیدا میکنن. از قبل هماهنگ میشن نسبت به همه ی جنبه هاش. بعد این کار رو مثل بازی انجام میدن که لذت ببرن. و همیشه کلمه رمزی هم وجود داره برای توقف قضیه.

0 ❤️

957891
2023-11-14 02:03:00 +0330 +0330

با عرض پوزش از احمد ۱۳۵۸
چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده که هنگام جلق زدن هم زود انزالی داری

1 ❤️

957947
2023-11-14 10:54:34 +0330 +0330

عالی بود ادامه بده

1 ❤️

957957
2023-11-14 13:23:55 +0330 +0330

من نمی‌دونم این بشر دوپا چه توهم و فانتزی های دارن .
دیوانگی و کصخولی همراه با روانی بودن چه می‌کنه با آدم .

0 ❤️

957974
2023-11-14 16:45:14 +0330 +0330

ای کس کش لاشی

0 ❤️

957975
2023-11-14 16:50:28 +0330 +0330

عالی بود عالی حال کردم
ادامشو زودتر بنویس
نظر منفی بقیه هم ب کیرت

1 ❤️

957983
2023-11-14 18:48:21 +0330 +0330

با اینکه مشخصه دروغ نوشتی اما ذهنا و اخلاقا بسیار روانی و عقب مانده هستی… جمع کن این کوس و شعر نویسی ات رو… دو دقیقه می‌آییم روحیه مون بهتر بشه بدنر میشه با این حجم از روانی بودن خشونت آمیز که اصلا فلسفه سکس رو هم نمیفهمن

0 ❤️

957998
2023-11-14 23:44:55 +0330 +0330

تو رو چه به نوشتن، برو جقت رو بزن

0 ❤️

958060
2023-11-15 03:54:48 +0330 +0330

آخه مشنگا شما که از همه ایراد میگیرین بفرمائید خودتون یه داستان بنویسید ببینیم چی تو چنته دارین اخه بنظر من شما ها یه مشا عقده ای هستید که میخواین بگین خیلی حالیمونه داداش به حرف این جماعت توجه نکن اینا عادت دارن زر زر مفت بکنند شما پر قدرت ادامه بده که خیلی هم عالیه داستانت

1 ❤️

958077
2023-11-15 07:32:51 +0330 +0330

جدا از اینکه میخوام کیرمو حوالت کنم باید بگم تهش چی شد؟؟
کیرم دهنت

0 ❤️

958106
2023-11-15 14:04:11 +0330 +0330

بخاطر خط آخر دیس لایک. باقیش خوب بود

0 ❤️

958132
2023-11-15 18:55:44 +0330 +0330

برو کس کش کونی جعقتو بزن

0 ❤️

958140
2023-11-15 21:28:35 +0330 +0330

من دوسپسر زنتم و کاملا میشناسمت کیری فیس تو شغل با پرستیژی داری کچل کثافت! اونی ک محکم واستاده و طلاق نمیده تویی والا اون بدبخت حاضره برای طلاق گرفتن ازت هر کاری بکنه! خوب میدونی کیم!!!

0 ❤️

958176
2023-11-16 00:19:49 +0330 +0330

خوبه یه نفر داستان من رو گردن گرفت 😂

0 ❤️

958446
2023-11-17 06:48:10 +0330 +0330

کسکش ساقیتو عوض کن به جا جنس گه بهت میده تو هم می‌کشی هالیت نیست
بچه خونی او زن تو اون شرایط که ازت دور بوده به صد نفر باید می‌داده نداده بزار رو چشمات بعدم یاد روشایی که تو بچگیت کون می‌دادی افتادی نشستی تایپ کردی کیر عابد ارمنی تو گوش چپت که نزدیکتر به قلبت بشه دیگه ضر نزنی

0 ❤️

960828
2023-12-05 13:00:40 +0330 +0330

این کس و در راه خدا انفاق کن مفتی میکنمش

1 ❤️




آخرین بازدیدها