سلام من الهامم و این اولین داستانمه نه دنبال دوست پسر نه لزبین نه شوگر هیچی این داستان نیمه سکسی نوشتم شاید جالب باشه براتون
از خودم بگم قدم 163از این تو بغلیا وزنم 50
پارسال تولدم از خواب بیدار شدم بعد از پیام بانک تبریکای فامیل علی (رلم) پیام داده بود عصر کی بیام دنبالت ساعت 6 قرار گذاشتیم منم یه حموم رفتم که برسه ساعت 6 ساعت 6 شد ب بهونه بیرون رفتن با دوستام مامانمو راضی کردم 10 دقیقه طول کشید تا رسید سوار شدمو اول تولدمو تبریک گفت بعد کلی قربون صدقم رفت از این کارایی که پسرا میکنن گذشت رفتیم پاساژ یه چند تا بوتیک شال فروشی نگاه کردیم بلاخره با سخت پسندی من یه شلوار لی برام خرید بعدشم یکم تو شهر دور زدیم شامم خوردیم ساعت 9 بود رسیدیم در مجتمع مون بوس کردیم همو موقع بوسیدن دستم که تو دستش بود گذاشت رو کیرش من سریع خودمو عقب کشیدم گفتم پرو نشو دیگه اونم ب التماس که ترو خدا یه ساک بزن گفتم نهه هرچی میگفت گفتم نه گفت دوستای من بعد یکی دو سال دوست دختراشونو میکنن بعد من یه ساک برام نمیزنه بعد یک سال یکم منو حال بیار یکم لطفااا بازم گفتم نهه گفت حداقل جق بزن گفتم باش فقط همین یه باررر بهش گفتم اینجا نمیشه برو یه جا خلوت تر رفتیم یه کوچه ب نظر میرسیدخلوت باشه گفتم زود باش بکش پایین شلوارتو دیره میخوام برم خونه اونم از خداخواسته که کارش گرفته زود کشید پایین یکم براش بالاپایین کردم گفت میزاری ب سینه هات دست بزنم گفتم دیگه نه همینم دلم سوخت برات گفت روی سوتین گفتم باشه لباسمو دادم بالا اون دست میکشید روی سینم منم براش جق میزدم یه سوتین پشمی خرگوشیا پوشیده بودم همین باعث شد بیشتر تحریک بشه بعد از 20 دقیقه بالا پایین کردم ارضا شد ابش ریخت رو دستم منم با دست مال پاکش کردم دوباره رسوندم دم خونمون یه تشکر یه بوس رفت
نوشته: Elham
حالم از جق و سکس تو ماشین بهم میخوره.به کثیف کاریه بعدشفک میکنم حالم بد میشه.جالب نبود
داستان فوق شیری دقیقا از اسمش مشخص بود ، در حد تعریف کردن یک جق بود
دوست پسری که بعد یه سال التماس میکنه از رو سوتین به ممه هات دست بزنه رو نباید براش جق زد باید به کونش گزاشت
خب بکیرم که بغلی هستی
نمیدونم همه تو داستاناشون یا کارداشیانن یا گراندی
من جای اون پسر بودم با یک لقد از ماشین پرتت میکردم پایین نمیدی؟؟ اون که نمیداد دوبار دوبار داد توکه دیگه هیچی😂😂😂
بعدم دختر جون اینجا اینیستا نیست بیایی از تولدت بگی اینجا باید بده باشی یا بکن
بیا دو تا لطف کن
نه دوست پسر بگیر نه داستان بنویس
ادمین کوسخول ریده با اپ کردن داستانا همشون در حد تاپیک شدن
وا…
من به شخصه سه تا از کسایی که کردم اسمشون الهام بود
هر سه تا هم اهل حال و هول
جالبه