داستان کاملا واقعی هست حتی اسامی !
من ۳۹ سالمه ، مدت هفت ساله با لیلا خانمم ازدواج کردم . لیلا ۴۲ سالشه و سه سال از خودم بزرگتره .
لیلا زنم زمان دانشجوییش دوست پسرهای زیادی داشته اما جلوش کاملا پلمپ بود و همه دوست پسراش فقط از کون کرده بودنش و خودم شب عروسی جلوشو باز کردم .
لیلا قیافه معمولی داره و آنچنان خوشگل نیست. قدش هم نسبتا کوتاه و ۱۶۰ هست اما کمر باریک و کون خیلی گرد و گنده و خوشگلی داره . خودش میگه همه دوست پسرام عاشق کونم شدن که باهام سکس کردن . رونهاش نسبتا تپل و کلا پایین تنه خوبی داره . بقول خودش حداقل یازده تا دوس پسر داشته بود و میانگین هر کدومشون بالای پنجاه بار کونش گذاشته بودن و زنم یه کونی تمام عیار بود که تو مجردی خیلی زیاد کون داده بود و پسرای دانشگاهشون رو به لذت رسونده بود.
شش ماهی میشد برای شغلم به غرب کشور مهاجرت کرده بودیم ، یه خونه آپارتمانی اجاره کرده بودیم و لیلا خیلی تنها بود. یه روز بهم گفت اگه کار و شغل مناسبی برام باشه اجازه میدی سر کار برم؟! گفتم چه اشکالی داره؟ مشکلی نیست .
بعد ی مدت از سایت دیوار یه آگهی منشی شرکت بیمه زده بودن که صبح تا ظهر بود و ماهی ۴ تومن میداد . صاحبکار لیلا یه پسر جوون ۱۹ ساله بود که باباش پولدار بود و براش شرکت بیمه زده بود ، لیلا سر کار میرفت و حدود دو ماهی میشد مشغول بود که میدیدم رفتاراش تغییر کرده ، لگ کوتاه چسبان سفید قد ۸۰ با تاپ یقه باز و نازک می پوشید که سوتینش و نوک ممه هاش قشنگ زیرش معلوم بود ، مانتو کوتاه که حدود ۸۰ درصد باسنش معلوم بود ، خیلی ارایش غلیظ میکرد و روحیه ش عالی شده بود . من و لیلا موقع عقد با هم قرار گذاشته بودیم هیچ کدوممون رو گوشیش قفل نذاره اونم طبعا نمیذاشت . یه روز از سر کار اومدم خونه دیدم لیلا تو حمومه ، گفتم الان فرصت خوبیه که دزدکی یه نگاهی به گوشیش بندازم . رو واتساپ ش رفتم دیدم به صاحبکارش پیام داده بود و عکس تمام قد با شورت و سوتین برا صاحب کارش فرستاده ، ازش تشکر کرده بود بابت حالی که بهش داده !! صاحبکارش گفته بود : من تا حالا کوص نکردم . واقعا خیلی خوشبختم که یه زن اوپن رو میکنم. هیچی مث کوص تنگ ت حال نمیده !!
متوجه شدم یک لحظه بشدت عصبی شدم از شدت خشم میخواستم همون لحظه برم تو حموم و به قتل برسونمش ، اما همزمان با احساس عصبانیت نمیدونم چرا کیرم هم شق و سفت شده بود، خیلی بدم از این حالت خودم میومد .دوس داشتم کیرم شق نشه چون یه نفر زنمو میکرد و داشت بهم خیانت میکرد ،اما از تصور عکسهای لختی زنم برا صاحبکارش و تصور سکس ش با خانمم بی اختیار تخمام به هم میچسبید و قطره ای آب ذوق از سر کیرم در اومده بود و لذت میبردم . حالت خشم و لذت همزمان دوتایی منو سردرگم کرده بود. با خودم فکر کردم به لیلا بگم و طلاقش بدم ، اما بعدش با خودم فکر کردم که اولا ما زندگی خوبی داریم و منطقی نیست برا یه سکس خانمم همه چی رو به هم بریزیم ، دوما نمیخواستم عنوان کنم و پررو بشه و بفهمه منم خوشم از کوص دادن خانمم میاد . از همه اینا گذشته ما فقط چند ماه دیگه تو اون شهرستان بودیم و بعدش شهر خودمون برمیگشتیم و همه چی تموم میشد. تصمیم گرفتم لیلا به صاحبکارش کوص بده و منم دورادور لذت ببرم و خودمو به ندونستن بزنم .
مواقعی که لیلا نزدیک گوشیش نبود سریعا نگا میکردم یه روز کون لیلا گذاشته بود،خیلی خوشم میومد یه پسر جوون و پر انرژی زنمو میکنه . صاحبکارش تقریبا هر روز اخر وقت ساعت ۲ زنمو میکرد و بعدش میفرستاد خونه .
بعد حدود چهار ماه کم کم موعد برگشتن به شهر خودمون رسید. روزهای اخر اینقد صاحبکارش لیلا رو میکرد که کوص و کونش سرویس شده بود. بشدت دلتنگ هم شده بودن . یه شب لیلا گفت اگه میشه ماموریت رو تمدید کن شش ماه دیگه بمونیم ،اینجا شهر خوبیه . با اینکه میتونستم تمدید کنم اما نکردم. تو دل خودم گفتم کوص دادی نوش جونت اینم تنوع متاهلی مون هدیه من به تو ! اما بازی تمومه دیگه . کافیته !
از اون شهر اومدیم شهر خودمون که فاصله ش خیلی دور از اونجا بود . یه مرتبه پسره اومد تا شهرمون و موقعی من خونه نبودم لیلا رو کرده بود. اما برگشته بود شهرش و بیخیال لیلا شد . لیلا هم بیخیال اون شده بود. الان چن سالی میگذره و هیچ حرکتی از لیلا ندیدم .با اینکه هنوزم تماسش رو چک میکنم و حتی یکی دوبار یواشکی میکروفن مخفی که مثل خودکار هست تو کیفش گذاشته بودم اما انگار اونم حس و حالش رو نداره دیگه . الان وقتی با لیلا سکس میکنم اون تصاویر که برا صاحبکارش فرستاده تو ذهنم میاد ، کون دادنهاش و کوص دادنهاش به اون پسر جوون ، همه اینا حشریم میکنه و محکمتر میکوبم تو کوصش !!! اما نمیخام اون راز رو هیچ وقت بازگو کنم و خجالت زدش کنم و خودمو هم کوچیک کنم . پایان .
نوشته: امام خمینی
این همه پسر یکی پنجاه بار کونش گذاشته بودن حالا میخوای غیرتی بشی به قتل برسونیش،بهت نمیاد مال این حرفا باشی زورو
اون کون نبوده غارعلیصدر بود بعدش راست میگی منطقی نبود طلاق بدی چون بیغیرت بودی تو کاری کن که همه استان ها ماموریت بری چون اینحوری هرجای ایران پسری که کس نکرده باشه سیر میشه بازنت
لهجت مال غرب کشوره عزیزم اگه میخوای لذت ببری بیا کیر کلفتم رو تقدیم لیلا جونت کنم
دمت کرم خیلی لذت بردم مررررد
بعد اینکه زنت از کون دادن به یازده مرد اوشن اونم حداقل ۵۰ بار تعریف کرده و گفته که همه عاشق کردن کونش بودن ،ولی تونستی مدیریت کنی که روش بهت باز نشه جای تبریک داره 👍 👍
خداییش خر کونت گاز گرفته که هر جفنگیاتی به ذهن مریضی میرسه تایپ میکنی؟؟؟
خیلی ممنون که حتی اسامی هم واقعیت داره واقعا من نگران بودم نکنه دروغ گفتی
آقای امام خمینی خودت میگی ۱۱ تا دوس پس داشته هرکدوم ۵۰ بار کونش گذاشتن ۵۵۰=۵۰×۱۱ یعنی کون نیست غار اصحاب کهفه
حالا ۱۱ تا شدن ۱۲ تا خیلی غیرتی نشه خون نجست کثیف میشه سکته میکنی
از امام خوبی ها فقط اسمش با غیرتش رو به ارث بردی
من دفتر بیمه دارم دنبال منشیم
توام که زنت بده راست میکنی
بیارش هم کار کنه هم حال کنین
چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده
اره بابا بیخیال
شل کن حالشو ببر
اصلا هیچ زنی با ۶۰۰ بار کون دادن کونی نمیشه که
فکرتو خراب نکن
آخه کس مشنگ تو با ۵۰ بار کون دادنت زنت تو مجردیش و اینکه کونی دانشگاه بوده مشکلی نداشتی بعد سر دادن به این یارو غیرتی شدی بروووووو خودتی اتفاقا فکر میکنم زنت آدم حسابیه تو خودت کون دانشگاه بودی و زیرخواب همکارای الان…
فقط
نوشتی امام خمینی جالب بود
چون اونم فوق العاده بی غیرت بود
همه دنبال کونش بودن، صابکارش از کُس میکرد؟
قیافه و اندام و قد و هیکل هم نداشت؟
اصل داستان:
تمام پسرای دانشگاه موقعی اجازه دادن شوهر لیلا بشه که گشادش کرده بودن و نمیتونست از گشادی بیاد دانشگاه!!
تمام قایقهای پدالی، پارویی و موتوری حوالهت بادا ابله گشاد الدنگ متوهّم داغون!!
قطعا لیلا خانم شما که جنده است
اماااااا
خود تو یه قواد به تمام عیاری
دیوس ۱۵ تا ۵۰ بار میشه ۷۵۰ بار اگه هر روز هم یکبار کونش گذاشته باشند میشه دو سال و نیم مگه کون ازش میمونه؟؟ مگه مجبوری کوس بنویسی
چرا حرفتو رک نمیزنی
بگو ناراحتم که دیگه نمیده
دارم دنبال یه بکن جدید براش می گردم.
داستان کسشر بود ولی اسم نویسنده همه چیزو درست کرد
با داستان کاری ندارم . اما اینکه نوشتی امام خمینی خیلی جذااب بود 😂😂
میخوای مطمئن شی که میده یا نه با من اشناش کن بهت میگم