باز شدن پای خواهرم به خونه مجردیم (۲)

1402/10/28

...قسمت قبل

تا یه چند روزی از سعید خبری نبود تا اینکه ظهر تماس گرفت دیگه مثه سگ باهام رفتار میکرد
-کونننی چطوری شب آماده کن دارم میام پیشت هیچی نگو به اون جنده ولی.خودتو خوشگل کن تا خوب فشارت بدم
-چی میگی باز میخوای چیکار. اون سری ساناز طفلکی خیلی ناراحت بود ولش کن
-تو رو میکنم اونو چیکار دارم.واسه شب یه دست لباس های خواهرتو میپوشی کامل حتی شورت و سوتین افتاد؟؟
هنگ کردم.حرفاش هم آزارم میداد هم داغم میکرد .بیشعوری و زیاده روی این آدم تمومی نداشت انگار .ولی میدونستم چاره ای ندارم مثل موم تو دستش بودم گوشی رو قطع کرد خواهرم بیرون بود . سر شب اومد قبلش لباساشو گشتم یه شلوارک فری سایز با یه تاپ که واسم تنگ بود کنار گذاشتم واسه خواب البته شرت رو پوشیدم.به ساناز گفتم شب سعید میاد انگار خبر داشت هیچی نگفت فقط گفت باشه
شب شد سعید دیر اومد و تنها هم نبود. خواهرم توی اتاق دراز کشیده بود.سعید دوستش رضا رو معرفی کرد و یه دونه زد روی کون منو خندید.رضا هم یه دونه زد روی کونم و جونی گفت .رضا یه پسر همسن با سعید با اندام توپر تیره پوست هم قد سعید ولی زمخت تر با موهای فرفری.داشتم میفهمیدم چه خبره تازه. سعید به من گفتش
-برو لباساتو عوض کن خوب به اقا رضا سرویس میدی هااا فهمیدی منم میرم سر وقت خواهر جندت
هیچ غلطی نمیتونستم بکنم هیچی داشتم تبدیل به ابزار جنسی سعید میشدم و خواهرم رو هم با خودم میکشوندم.سعید منو نه اونجوری که میخواستم یعنی یه پسری که میخواد در سکس زنی سکسی باشه نمیدید واسش یه کونی بودم همین. خواهرم هم یه جنده بود واسش جفتمون یه سوراخ عالی بودیم برای اون نه بیشتر این فکرا کیرمو بیشتر بلند می کرد و اوبم و بی غیرتیم رو شدیدتر بجای اینکه بهم بر بخوره. سوراخ کونم عطش کیر داشت دوست داشتم زودتر منو همراه خواهرم جر بده .حرفی نزدم شلوارک و تاپ و وسوتین خواهرم رو تنم کردم واسم تنگ بود مخصوصا تاپش اذیت میکرد.رضا که منو دید جونی گفت و بغلم کرد سعید هم رفت توی اتاق و درو باز گذاشت.منم اروم رفتم طرف در خونه کوچیک بود البته یکی دو متر جلو میرفتم در اتاق بود.در حالی که رضا از پشت بهم چسبیده بود و کونم میمالید داخلو میدیدم.
خواهرم نشست روی تخت حرفی نمیزد.سعید بغلش کرد اول یکم مقاومت کرد ولی با خشونت دستشو کشید و گفت
-باز دلت کتک میخواد جنده
-اخه داداشم بیداره میفهمه بیخیال
-نه اونا مشغولن -مشغول چی
-چه میدونم برو ببین -توروخدا بس کن آقا سعید گناه هه گناه دارم ولم کن دیگه چی میخوای کصم رو هم کردی که
وقیحانه حرف میزد خواهرم سعی میکرد خودشو خلاص کنه ولی راه در رو نداشت خودشم دیگه فهمیده بود بدجوری زیرخواب این یارو شده.با تنفر به سعید نگاه میکرد حقم داشت خیلی سطح پایین بود و بی کلاس هیچ نکته ی مثبتی نداشت نه خوشتیپ بود سعید نه پولدار نه تحصیلات نه حتی تربیت و ادب درست درمونی هیچی.برعکس خواهرم یه داف بی نظیر و خوشگل.هم سطح مالیش هم خانوادگی هم تربیت و تحصیلاتش اصلا با این لات قابل مقایسه نبود
سعید بی توجه بغلش کرد و لباشو میخورد ساناز روشو میگردوند مدام و گفت
-اههه چقدر کثیفی دهنت بو میده اصلا میدونی مسواک چیه حموم چیه
تحقیرش می کرد و البته اشتباه میکرد.سعید گفت
-جنده بلبل زبونی میکنی وقتی کیرمو کردم دهنت میفهمی کی بو میده جوری جرت میدم نتونی راه بری پتیاره جنده دوزاری
سر ابجیمو با خشونت خم کرد روی کیرش و کرد دهنش. ساناز بی هیچ حرفی مشغول خوردن شد.رضا هم منو چرخوند سمت خودش و کیرشو کرد دهنم.دراز کش داشتم کیرشو میخورم سیاه بود و کلفت .حسابی کلفت بود البته کوتاه تر از مال سعید بود اینم کثیف بود و شیو نکرده بود. اصلا نمیشناختمش کیه دیگه داشت باور خودمم میشد یه کونی حقیر هستم که داره کیر پسری که در عمرش ندیده رو میخوره منی که تا همین چند هفته ی پیش شخصیتی واسه خودم تبدیل به یه کونی وکیرخور شده بودم این فکرا بجای اینکه ناراحتم کنه داغم میکرد البته فعلا که حشری بودم بعدش رو نمیدونستم.مشغول ساکیدن شدم حسابی داشت حال میکرد دایم میگفت
-جووون بخور مثل ابجی جندت یاد بگیر چجوری میخوره جنده بخوووررر
گاهی نگاه مینداختم میدیدم با دستاش سر خواهرم رو محکم روی کیرش فشار میده و کل کیرشو کرده توی دهن داغ و ناز خواهرم.لبای قلوه ای و خوشرنگ ابجیم حسابی داشت به سعید حال میداد.داشت میکرد کامل تو دهن خیس و داغ ابجیم کل کیرشو
خواهر برادری مشغول سرویس دادن با دهنمون بودیم.صدای اووم اواوومم کیر خوردن منو خواهرم اتاق و هال رو گرفته بود.سعید تاپ خواهرمو درآورد و سوتینشو داد پایینو با پستوناش بازی میکرد.خواهرم مرتب اوق میزد از بلندی کیر سعید لب و دهنش پر اب دهن و ابکیر شده بود.منم گاهی اوق میزدم کمتر.کشید از دهنم بیرون و منو داگی کرد.شلوارک و شرت رو از تنم در اورد و انگشتشو چرب میکرد و میزد توی کونم منم مثل مار از لذت میپیچیدم به خودم.سعید هم بقدر کافی از دهن ناز ابجیم کار کشید بلندش کرد.روی تخت داگی خوابوندمش جوری که پاها رو زانوهاش رو زمین بود و شکمش رو تخت.یه لحظه اومد بیرون سعید و کیرش رو جلوم گرفت و گفت
-کونیی خوب تفش کن با تف خودت خواهرتو جر بدم
چندتا تف انداختم رو کیری که توی دهن ابجیم بود تا الان و قرار بود کصشو جر بده. اونم سریع برگشت خواهرم بی توجه سرشو گذاشته بود رو تخت و توی پتو فرو کرده بود قشنگ داشت زجر میکشید و دعا می کرد زودتر تموم بشه. شلوارک و شرت ابجیمو کشید پایین تا روی زانوش.کیرشو با یک حرکت کرد توی کصش و مشغول گاییدنش شد.حالا تفهای من توی عمق کس خواهرم بود و حرکت کیر بکنش رو راحتتر میکرد
رضا هم کیرشو کرد تا نصفه توی کونم .لذت عالی کون دادن دوباره از خود بیخودم کرد اونم همزمان با کس دادن ناموسم.البته درد بیشتری داشتم این سری کیرش کلفت بود ولی واقعا داشتم لذت میبردم دردش هم لذت بود واسم با تموم وجودم دوست داشتم منو محکم تر بکنه و تا میتونه بهم فشار بیاره اونم همرا کس دادن خواهرم. کیرشو بیشتر میکرد توی سوراخم و منو بیشتر به اوج میرسوند کاملا بدنم کونم رو در اختیار گرفته بود حالا بدن من مال اون بود و زیر فشار کیرش داشتم درد میکشیدم دستاشو گذاشته بود روی شونه ام و کیرشو بیشتر و بیشتر فرو میکرد تو کونم انگار اصلا منو یک مرد نمی دید که مثل خودش کیر دارم واسش یک زن بودم درست مثل خواهرم با هر تلمبه مردونگی رو ذره ذره از وجودم می کشید بیرون اون طرف هم سعید با تلمبه توی کس خواهرم منو بینا پوستر و بی غیرت تر میکرد. سرمو چرخوندم دیدم سعید نامرد داره تلافی حرفای خواهرم رو سرش در میاره و با شدت تمام کصشو میکرد.پهلوهای ساناز رو گرفته بود و با شدت کمرشو عقب جلو میکرد جوری که دیگه ناله های خفه خواهرم بلندتر و بلندتر میشد حسابی داشت کس خیس و خوشگل و داغ خواهرم رو واسم گشاد میکرد.چه کیفی هم میکرد حق هم داشت همچین کس نابی رو مثل سگ داشت میکرد.رضا هم کل کیرشو کرده بود توی کونم و منم بی اختیار آه و ناله میکردم مثل یک زن زیر بکنم داشتم گاییده میشدم و ناله میکردم درست مثل خواهرم. صدای ناله های منو خواهرم خونه رو برداشته بود سعی می کردیم خفه ناله کنیم ولی شدت گایش اونا نمیزاشت. بعید بود که صدای منو خواهرم نشنوه.حالا میدونست من مشغول چه کاری ام.میدونست صدای ناله هاش رو میشنوم و احتمالا هم میدیدمش. ساده بود نتیجه گیری اینکه داداشش هم مثل خودش زیر کیر داره گاییده میشه. اب کیرم نرم نرم می ریخت و یهو فوران کرد رضا هم با چندتا تلمبه سنگین توی کونم آبشو کامل ریخت توی کونم و نگه داشت. هردو نفس نفس میزدیم دیگه شهوتم خوابیده بود و از اینکه اب کیرم اومده خوشحال بودم و دوست داشتم زود بکشه بیرون از من. اوبم خوابیده بود ولی اون عجله ای نداشت و کیرشو توی کونم بازی بازی میداد.حالا که ارضا شده بودم ناله های خواهرم دیگه واسم حشری کننده نبود بیشتر اعصابم رو بهم میریخت ولی چیکار میتونستم بکنم منی که سوراخ کون خودم با ابکیر یه نره خر دیگه پر شده و تا تونسته کونمو گاییده و گشاد کرده مثلا میخواستم برم ابجیمو از زیر سعید بکشم بیرون؟باید تحمل میکردم تا اونم آبشو بیاره صدای سعید رو شنیدم
-جنده دوزاری که من کثیفم بو میدم جوری جرت بدم دیگه از حرف زدن بیفتی به گوه خوردن میندازمت
واقعا هم داشت بدجور کس ابجیمو میکرد و ناله ها و ایی گفتنهای بلند خواهرم یک بند می اومد.رضا بالاخره کشید بیرون و رفت دستشویی منم همینجوری دراز کشیدم جر خوردن خواهرم رو میدیدم دیگه لذتی نداشت واسم و دلم واسش میسوخت.یهو کیرشو کشید بیرون و ابجیم یه نفسی از راحتی کشید…سعید اما ول کن نبود انگشتش رو روی سوراخ کون ابجیم بازی داد و تف انداخت رو سوراخش و یکم فشار داد.اخ ابجیم بلند شد فهمید چیه داستان سریع چرخید و روی تخت نشست محکم گفت
-کون نه عمرا نمیزارم کونمو بکنی تا الان به هیشکی حتی فرزاد( نامزدشو) میگفت ندادم
-مگه به دل توئه برگرد سر جات تا کونتو نکنم ولت نمیکنم خیلی درد نداره راحت باش
-نه نمیزارم کصمو بکن دیگه چی میخوای از جونم
-اااه جنده لج میکنیا پاشو برگرد تا کبودت نکردم محکم چند تا زد روی صورت و گلوی خواهرم و گفت
-بر میگردی سرجات یا صدا کنم رضا و همون داداش کونیت بیاد بزور نگهت دارند
خواهرم با ترس و گریه گفت
-اخخخه درد داره تووو خدا ولم کن کصمو بکن هرچقدر میخوای.
بزور کشیدش پایین تخت و خمش کرد رو تخت همون حالت سگی اول دیگه مقاومتش کمتر شده بود میدونست لج کنه شاید کتک بخوره.در حالی که هق هق میکرد با گریه گفت
-تو رو خدا حداقل چربش کن
-نچچ خوشم نمیاد اینجوری حال میده با تف و اب دهن خودت و کصت.
-بخورش حداقل خیسش کنن نرم و خیس بشه اولین بارمه تو رو خدااا لطفا
-من بیام سوراخ توی جنده رو بخورم اه بدم میاد.میخوای میزارم داداشت با زبونش کونتو خیس کنه
-چییی نهههه نههه اون نفهمه بد میشه منو چیکار میکنه
-هیچی نگران نباش فکر میکردی تا الان ناله ی کی بود توی هال میومد داداش کونیت
خواهرم گریه میکرد و سرشو کرده بود توی پتو و همش میگفت
-خیسش کن هرجور میخوای خودت
سعید اومد طرف من از پس گردنم گرفت و گفت
-کونی پاشو کون خواهرتو خوب با زبونت لیس بزن خیس کن فقط زبون دستت بهش نمیخوره
من هاج و واج مونده بودم حس اوبم و بیغیرتیم اروم دوباره داشت بر میگشت رفتم توی اتاق و پشت خواهرم نشستم.سعید شلوارک و شرت ابجیمو کامل در اورد.ابجیم از خجالت و تحقیر سرشو کرد بود کامل لای پتو و تکون نمیخورد.با لذت به بدن سفید و کس و کون سفید و برفی و خوشگل خواهرم نگاه میکردم بوی کس و کونش عالی بود ولی نامرد بدجوری کصشو گاییده بود قرمز قرمز شده بود کصش صورتی بود هنوز ولی از شدت فشار کیرتپونی قرمز میزد.زبونم رو با لذت چسبوندم به سوراخ خوشگل وسفید کون ابجیم بدن خواهرم یه لرز محسوسی کرد و اروم گرفت.ناله ای کرد.با لذت کونشو میخوردم و لیس میزدم با زبونم سعی میکردم کونشو باز کنم صورتی داخل سوراخ کونش معلوم شد.زبونمو تا جایی که میشد فرو میکردم توی کونش تف مینداختم و زبونمو قشنگ میکردم توی کونش تا جایی که میشد. با دهنم لیسیدم و خوردم. عطر و مزه ی کونش واسم عالی بود .تا جایی که ممکن بود زبونم رو فرو میکردم تا جا باز کنه سوراخش حسابی خیسش کردم و خوردم تا کمتر درد بکشه. سعید منو کشید کنار و چند بار کیرشو کرد توی دهنم و گفت تف بندازم واسش خیس کردم.منو زد کنار کیرشو اروم اروم کرد توی کون خواهرم سرشو که کرد داخل ناله ها و گریه های ابجیم دوباره بلند شد.مثل مار به خودش میپیچید از درد به سختی داشت تحمل میکرد.نصف کیرشو فرو کرد توی کونش سعید تو اوج لذت بود داشت از کیف همچین گاییدنی میمرد که دیگه خواهرم نتونست تحمل کنه و خودشو کشید جلو.کیر سعید در اومد و لذت گاییدن کون خواهرم رو از دست داد.حسابی کفری شده بود حق داشت کیرش از بهترین جای دنیا یعنی کون خواهرم در اومده بود. خواهرم خودشو جلو کشید و چرخید کف زمین نشست و با گریه گفت
-تورورخدا بسسسه دیگه کصمو بکن کونمو ول کن آقا سعید درد داره دارم میمیرم از درد
منو خواهرم کلا فراموش کرده بود کنارش هستم از درد کیر سعید اصلا منو حساب نمیکرد. سعید بدجور شاکی بود با عصبانیت گفت
-اهههه جنده اذیت میکنی.هوی کونی بگیر محکم خواهر جندتو تا من کارمو بکنم
خواهرم منو با چشای ناز و خیسش نگاه کرد انگار داشت میگفت منو از دست این نره خر نجات بده.کل امیدش به من بود توی اون صحنه ولی طفلکی نمیدونست من حتی اختیارکون خودمو ندارم و نمیتونم سعید رو از کون خودم دور کونم چه برسه به خواهرم
سرمو انداختم پایین خواهرمو بغل کردم و چرخوندمش همون حالت داگی دادم بهش.خواهرم سعی میکرد خودشو خلاص کنه ولی نمی شد.من وزنمو انداخته بودم روی کمر و پشت و با دستام محکم پهلوهاش رو گرفته بودم دیگه ابجیم نمیتونست تکون بخوره و فرار کنه.سعید دوباره کیرشو کرد توی کون خواهرم اینبار سریعتر نمیدونم چی کشیده بود ابش نمی اومد.گریه ها و اخ گفتنهای خواهرم همه رو داشت از شهوت دیوونه میکرد من دوباره کیرم سیخ شده بود
-اههه اخخخخ ایییی بسه بسسسه تورو خدا بسه دارم میمیرم میسوزم تو رو خدا آقا سعید نننه نننه
سعید شروع کرد عقب جلو کردن کیرش توی کون داغ و تنگ و بکر خواهرم دیگه خواهرم جیغ میزد .جیغهاش گوشمو کر میکرد ولی شهوتمو چند برابر هر کار میکرد در بره نمیتونست من محکم گرفته بودمش.از جیغ ها و التماسهای پیاپی خواهرم سعید حشری تر شده بود و سریعتر عقب جلو میکرد کیرش جا باز کرده بود و با لذت تمام داشت کون داغ خواهرمو جر میداد من که دیگه از جیغ ها و آخ گفتن ها و التماسهای ابجیم که ولش کنه داشتم از حشر غش میکردم.خیلی طول نکشید که کیرشو کرد ته کون خواهرم و از لرز بدنش فهمیدم خالی کرده عمق کون خواهرم.هنوز داشت بازی باز میکرد توی کون تنگ ابجیم که گریه های خواهرم رو هی بلند میکرد .سرمو کشید زیر کون ابجیم و تا کیرشو کشید بیرون ابکیرش ریخت رو گونه ام کیرشو که پر ابکیر بود کرد توی دهنم مزه کون خواهرم رو داشتم از روی کیر بکنش میخوردم بهترین مزه ی دنیا بود.عالی و بی نظیر با لذت میخورم و تمییز کردم بعد با کیرش ابی که روی گونه ام بود رو کشید توی دهنم اونم قورت دادم. سرمو ول کرد.سعید سرمو کشید روی کون ابجیم منم با لذت مشغول خوردن و لیسیدن کون جر خورده ابجیم شدم نامرد بدجوری جرش داده بود دور سوراخش قرمز بود یکم و ملتهب شده بود هنوز یکم باز مونده بود عطر کون گاییده شده ی خواهرم دیوونم میکرد مدام کونشو بوس میکردم و میخوردم زبونم رو میکردم توی کونش تا طعم کون گاییده شده اش رو بیشتر حس کنم.عالی بود این عطر و بو.یکم زبون زدم خواهرم بی توجه به پهلو دراز کشید گریه اش قطع شده بود ولی هق هق میکرد هنوز. منم دراز کشیدم و لیسیدن کونش رو ادامه دادم با زبونم سعی میکردم خستگی و دردش رو کم کنم.یکم دیگه زبونم زدم سعید اومد کمکم با دستاش کون خواهرمو گرفت از هم لبه اش رو باز کرد تا اینکارو کرد کلی ابکیر ریخت روی زبونم و لبام همه رو با لذت خوردم بهترین و خوشمزه ترین غذا بود واسم .داشتم از لذت دیوونه میشدم.طعم ابکیر بکن خواهرم مخلوط با عطر و مزه ی کونش در حالی که مستقیم از کونش در اومده بود و قورت میدادم از عسل برای من خوشمزه تر بود.سعید رفته بود توی هال.یکم دیگه کص و کون آش ولاش خواهرم رو لیسیدم و خوردم که بهم گفت برو بیرون زود منم رفتم بیرون تا صبح خوابیدم

نوشته: آرمین بی

ادامه...


👍 23
👎 36
90701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

967284
2024-01-19 00:55:00 +0330 +0330

جدی جدی تا ديرتر نشده برو پیش روان پزشک

3 ❤️

967311
2024-01-19 02:15:01 +0330 +0330

ادامه بده

0 ❤️

967357
2024-01-19 08:13:36 +0330 +0330

ننوبس احمق…

0 ❤️

967374
2024-01-19 10:10:21 +0330 +0330

عالی

0 ❤️

967391
2024-01-19 12:23:20 +0330 +0330

کش شعر
زاده ذهن ی ادم مریض

0 ❤️

967396
2024-01-19 13:30:48 +0330 +0330

ادامه نده عوضی
قطعا این یک داستانه اما خوندنش به عنوان یک داستان هم مشمئزکننده است
متاسفم که بازخوردمحترمانه ای ارائه میدم و میگم خاک تو سرت

2 ❤️

967413
2024-01-19 15:43:00 +0330 +0330

ننویس دیگه
این داستان تخمی رو ادامه نده کونی

0 ❤️

967554
2024-01-20 12:36:55 +0330 +0330

کاش درمان بشین

0 ❤️

967562
2024-01-20 14:06:34 +0330 +0330

کپی داستانهای مهرانا بود

0 ❤️

967801
2024-01-22 08:58:04 +0330 +0330

کی.ر عالم و آدم تو ک.ص خواهر و مادرت ! تو مرده و زنده‌ت !
مادر ج.نده من بجای تو حرص می‌خورم و نتونستم بخونم !
آخه بی‌غیرتی‌ام حد داره .

0 ❤️

968150
2024-01-25 01:29:24 +0330 +0330

کسشر

0 ❤️

970728
2024-02-12 15:05:44 +0330 +0330

فانتزی های پسری ک دوس داره بی باشه

0 ❤️

973096
2024-02-29 16:15:57 +0330 +0330

تبریک میگم اسکار بیغیرتی رو بردی

0 ❤️