سلام میخام واسه اولین بار اتفاقی ک برام افتاد رو بنویسم اینجا.من ۳۰ سالمه اسمم شایان هست قدم ۱۹۲ وزنم ۹۰ یه زن داداش دارم واقعا خوشگله کون خیلی بزرگی نداره سینه هاش هم ۷۵هست ولی خیلی نازه .من اصلا تو فکر کردن زن داداشم نبودم اسمش فاطمه است.ی بار عید ک آمدن خونمون داخل گوشی داشتم میچرخیدم مامان و داداش رفته بودن خرید بیرون بابا هم سر کار بود امد پیشم نشست یکم تعریف کردیم بعد دیدم خودش چسبونده بهم قشنگ رونش رو انداخته بود رو پام کم کم داشتم راست میکردم ک بی خیال شدم.من یه واحد خونه آپارتمانی ۶۰ متری دارم.یبار مامانم مریض شد بردیمش دکتر دارو بهش داد چندتا آمپول تقویتی هم نوشت براش ۵ تا بود سا تاش مصرف کرد خوب شد ۲ تاش رو من برداشتم بردم خونه خودم .زن داداش پرستار هست ولی داخل بیمارستان کار نمیکنه جای خصوصی کار میکنه یبار رفتم دنبالش با ماشینم خرید داشت همه خریدش رو کردیم یه لحظه یه فکری ب سرم زد گفتم فاطمه میتونی یه آمپول تقویتی هست تو خونه خودمه بریم بهم بزنی اونم قبول کرد و رفتیم خونه من .بعد کلی پذیرای و…من رفتم تو اتاق لباس عوض کنم لخت لخت بودم یهو امد تو اتاق منو لخت لخت دید اخه حموم دستشویی داخل اتاق هست تو خونه ک من دارم.ی مکثی کرد و برگشت معذرت خواهی کرد.من کیر واقعا بزرگی دارم بعد آمدم تو حال کیرم سیخ سیخ شده بود اونم تا جای ک میتونست لباس هاش رو بیرون آورده بود تاپ و شلوار بهش بود بعد گفت بخواب بهت بزنم منم کیرم سیخ سیخ شده بودم داشت قلبم میومد تو دهنم عمدا شرت نپوشیده بودم اون لحظه خابید شلوارم تا قبل زانو دادم پایین قشنگ کیرم معلوم بود امد آمپول بزنه یه اوووووف کرد بعد آمپول زد بهم خدای درد هم گرفت بعد یه لحظه گفت بزار جاش یکم بمالم سیاه نکنه دیدم کم کم دستش ميکشه ب کیرم منم حالم واقعا بد بود بلند شدم کیرم دقیقا جلو صورتش بود ن من حرفی زدم ن اون شروع کرد ب خوردن هیچ وقت یادم نمیره اون لحظه رو یه ۵ دیقه خورد برام من شلوارم کامل بیرون آوردم اونم لخت کردم یه تشک دو نفره انداختم خوابوندمش حسابی لب گرفتیم و رفتم سراغ سینه های خوش فرم کوچولوش لیس میزدم افتاده بود ب اوف و نفس نفس زدن رفتم لای پاش دیدم وایی چقدر خیس شده یه کص صورتی کوچولو تنگ ک خیس خیس بود حتی خیسیش ریخته بود رو سوراخ کونش و روی تشک هم خیس شده بود. گفت بکن فقط بکن اون انگار از من بیشتر دلش میخاست.امدم بکنم گفت همشو یهو نکنی داخل خیلی بزرگه مال تو واقعا هم خیلی بزرگه کیرم. باورم نمیشد انقدر تنگ باشه ب زور رفت داخل با این ک خیس خیس بود کردم داخلش سرشو چند بار سرشو فقط جلو عقب کردم کمرشو هی تکون میداد و ناله های سکسیش منو بدتر روانی میکرد یواش یواش همه رو جا کردم تو کص ناز تنگش واقعا هیچی دیگه اون لحظه برام مهم نبود صدای ناله هاش خونه رو پر کرده بود اصلا برام مهم نبود همسایه ها بشنون کامل کیرمو بیرون میوردم میکردم توش بازم تنگ بود فاطمه گفت وای کثافت چ کیری داری قشنگ حسش میکنم تا ته دلم میره و میاد یه رب تلمبه زدم داشت ابم میومد گفت خالی کن توش گفتم ن کیرم اوردم بیرون با تمام فشار خالی شد رو سینه هاش و صورتش و حتی یکم رو بالشت زیر سرش واقعا ابم زیاد بود اون روز کلا همیشه ابم ک میاد زیاده ولی اون روز خیلی زیاد بود و با فشار بعد گفت بهم سه بار ارضا شدم زیرت اولی وقتی تا ته رفت توش ارضا شدم دو دفعه هم بعدش شدم.از اون ب بعد خیلی خیلی باهام گرم شد و تحویلم میگیره ولی خودم پشیمون شدم وقتی کاری پیش میاد برم خونشون ک ی چند دیقه تنها باشیم خیلی دلبری میکنه برام خیلی بهم میگه بیام خونت و…ولی با این ک واقعا بدن و کص کون محشری داره ولی میریزم بهم پشیمون میشم اخه آدم اون لحظه ب هیچی جز شهوت فکر نمیکنه ولی بعدش خیلی پشیمون میشه. نمیدونم چکار کنم بازم بکنمش ولی بعدش واقعا حس خیلی بدی بهم دست میده.ممنون ک وقت گذاشتید خوندید خاطره منک.ببخشید اگه خوب بلد نبودم بنویسم چون اولین باره ک خاطرمو نوشتم.باتشکر🙏
نوشته: شایان
امپول رو زد در کونت بعد که جای امپول رو ماساژ داد هی دستشو میزد به کیرت ؟نکنه کیرت تو کونته دیوث .خالی هم که میبندی حداقل درست ببند جقی
متن بدون رعایت دستور زبان فارسی، قطعا یک اصفهانی نوشته.
نظر راجب داستان، بعهده سایرین
اصلاً خودت فهمیدی چی نوشتی؟ دیوث میخواستی کون بدی شلوارتو تا زانو کشیدی پایین؟ بعد چطوری اومده کونتو ماساژ بده دستش به کیرت میخورد؟ حتی اگه خوانندهها رو جلبک حساب کنی بازم نباید این چیزا رو بنویسی
یسوال ! خواستی بری دستشویی لخت لخت شدی ؟؟
من فکرمیکنم بجای کیر دم داره یارو وگرنه هیچ جوره نمیشه جای آمپول رو ماساژ بدی دست به کیر بخوره
بقیه شو میسپارم به کارشناسان فن
ریدم تو سرت با این داستان نوشتنت زن داداشت جنده بود درست ولی اینجور ک تو میگی انگار خودت کونی بودی میخاسته بگایدت
هر کی خواست بکنمش پیام بده تا آیدی بدم بیاد تلگرام
خاک تو سرت با خاطره نوشتنت دوتا دروغو هم نمیتونی درست بگی
جای آمپول رو برات میمالید کیرت روبروی دهنش بود بر پدر مادر خامنه ای لعنت که تا این حد مصرف شیشه تو مملکت زیاد شده
آره راست گفتی فاطمه اومده خونه ماهم پرستاری خصوصی
البته بیمارستان جی هم از ضلع شمال غربی توکون تو ی جقی داداش کونیت
یادت نره دیگه کستان ننویسی