من ن هستم 26 سالمه یه سال هم هست مربی ایروبیک هم هستم عقد کردم ولی هنوز مراسم عروسی نگرفتیم شوهرم هم خیلی دوس دارم خیلی هم واسم مایه میزاره ولی…
اول داستان من بر می گرده حدود 7 سال قبل که خواهر بزرگم که از من 6سال بزرگتره ازدواج کرد با شوهرش باهم دوس بودن از قبل دیده بودمش و می شناختمش خیلی سکسی و معلوم هم بود که خیلی حشری هم هست در ضمن اینم بگم که خواهر من یه مزاج سردی داره از رفتار و حرکاتش معلومه و بعد ها هم شوهر خواهرم این نظر منو تائیدش کرد .
خلاصه خواهرم که از این به بعد (پ) خطابش می کنم و شوهر خواهرم که شهرام ه همون اسمشو میگم
(پ) قبل از ازدواج با شهرام قرار میزاشت بعضی وقتام دزدکی می اوردش خونه و گاهی شبا هم به بهونه خونه دانشجویی دوستش میتی که دارن با هم درس می خونن میرفت می موند پیشش من همه اینارو می دونستم ولی به روی هم نمی اوردیم ولی وقتی خواهرم از خونه شهرام بر می گشت چشا پف کرده و کاملا بی حال بود معلوم بو شب تا صب نخوابیده و یه سره هم می رفت حموم
تو اون سال ها من یه دوس پسر داشتم که یه گوشی از خط ثابت خونه دزدکی کشیده بودم اتاقم شبا با اون صحبت می کردم اخه خط موبایلم تالیا بود یه شب گوشی ورداشتم بزنگم دیدم (پ) داره با شهرام حرف میزنه راجع به کاری که باهم کرده بودن صحبت می کردن عین همین مطلب هارو می گفت :
** وقتی کیرم میره تو کونت چه حسی بهت دست میده **
(پ):
اولش می سوزه و درد ادره ولی بعدش انگار دنبا مال منه خیلی با حاله قابل وصف نیست **
با ورم نمشد شهرام یا (پ) از این حرفا بزنن چون خیلی متین و باوقار رفتار می کنن
او نشب تا می تونستم به یاد کیر شهرام که تو کس منه دو بار خودمو ارضا کردم
یه روز خواهرم به من گفت مامان تو جریانه تو هم بدون منو شهرام میخواهیم با هم ازدواج کنیم
قند تو دلم اب شد بیشتر از (پ) من خوشحال بودم ولی هنوز حسی نسبت به شهرام نداشتم چون ما داداش نداشتیم حضور یه مرد غیر از بابام تو خونواده واسم خیلی جالب بود واسه مامانم همین طور بود
روز خواستگاری فرارسید شهرام با خانوادش اومدن و ما هم همه اماده بودیم
رسید به مراسم عقد اونم با حضور خانواده ها و فامیل های نزدیک برگزار شد زدیم و رقصیدیم کلی خوش گذرونی
شهرام کمتر خونه ما میومد بیشتر او قات سر کار بود اون مهندسه
من و مامانم هم هر روز از (پ) می پرسیدیم کی میاد من کمتر مامانم بیشتر
ما یه خوناده راحتی از نظر طرز پوشش داریم منم پیش شهرام راحت می گشتم
شهرام کمتر حرف میزد و ولی وقتی حرف میزد حسابی گل می کرد خیلی با سواد وبا مدرک وبا مو شکافی هر قضیه رو توضیح می داد معلومه سخت اهل مطالعه هست
یکی دو تا مسافرت رفتیم کم کم خودشو تو قلبمون جا کرده بود خیلی هم زرنگ و تیز بود از نظر اقتصادی هم خیلی زرنگ بود و هم خیلی لارج
مامان من افه ای (پ) بهش سپرده بود زیاد با مامانم و من صمیمی نشه اونم مراعات می کرد بعد از پنج یا شش ماه بهش علاقه شدیدی پیدا کردم من دوس پسر داشتم و سکس لا پاییم انجام می دادم ولی بوی شهرام چیز دیگه ای بود
خیلی پاچه خواری (پ) رو می کردم هر جا باهم می رفتن با هاشون می رفتم وقتی شهرام میومد لباس های بدن نمای سکسی می پوشیدم و اینم بگم من خوش قیافه هستم وخیلی مواظب اندامم بودم
و می خواستم حواسشو به خودم جلب کنم ولی دریغ اونم خیلی متین و با وقار با من رفتار می کرد یه جورایی بهش ابراز علاقه می کردم ولی دریغ
هر شب کیر شهرام و تو ذهنم تداعی می کردم که تو کسم عقب جلو میکنه و خودمو ارضا میکردم
خواهرم عروسی کرد رفت خونه خودش منم یک روز در میون میرفتم .
تو لپ تاپ شهرام رفتم پر عکس سکسی و کس و کون بو د عکسا رو زدم تو موبایلم و یکی رو ادیت کردم زدم تو موبایلم
بهش نشون دادم گفتم از لپ تاپ تو ورداشتم منظور منو گرفت باهام رفتارش عاطفی تر شد
خیلی تو کف شهرام و کیرش بودم مسافرت باهم زیاد میرفتیم دستمو میگرفت بهم نزدیک می شد ولی باز عقب نشینی می کرد
خیلی تو کفش بودم قضیه رو با مونا یکی از هم رشتهای ها ی دانشگاهم که بچه شهرستان هم بود در میون میزاشتم اونم نظراتی می داد تا اینکه یه رو ز در خونه ما اونم شهرامو دید گفت کیه گفتم شوهر خواهرم شهرام
خیلی خوشش اومده بود یه روز داشتیم راجع به شهرام باهم حرف میزدیم بحثمون سکسی شد
شروع کردیم به یاد شهرام به مالیدن کس های خودمون هرکی مال خودشو چه حالی داد هر کدوم یه چیزی می گفتیم خیلی حشری شده بودم به تحریک مونا یه اس سکسی با گوشی مونا بهش دادیم اونم ده دقیقه بعد جواب داد شما
نوشتم من شما رو می شناسم دوست خواهر زنتون هستم بدش نیومد با هام اس بازی سکسی کرد خیلی حشری شدم گفتم قرار بزاریم و مونا رو فرستادم اومده بود با هم چرخ هم زده بودن مونام نامردی نکرد و من ساده رو دور زد با هم دوس شدن حتی چندین بار سکس هم کردن
گروه خونی من Oمثبته خواهر مونا بعد عمل زایمان تو رشت خون لازم داشت اونم منم خونشون بودم گلسار بودن من با کمال میل یه کیسه خون دادم بعد هم خونوادش کلی تشکر کردن مونا با من سر سنگین تر عمل میکرد
یه جشن تولد تو گلسار رفتیم یکم هم شراب خوردیم موقع برگشتن مونا که یه پراید نقره ای اورده بود زرد کنارو بهم گفت منسرم سنگینه ولی بزا بگم در حقت نا مردی کردم من با شهرام دوس شدم چند بار هم با هم سکس کردم ولی تو به خواهر من خون دادی
دنیا واسم تیره و تار شد انگار شوهرمو ازم دزدیده بودن
احساس می کردم هم به خودم خیانت شده هم به خواهرم هیچی نگفتم رسیدیم خونشون گفتم من باید برم پدر و مادر و خواهر کو چیکترش خیلی گیر دادن تو چند روز دیگه می خواستی اینجا بمونی ما برنامه دریا داشتیم و …با مونا حرفت شده گفتم کار پیش اومده باید برم با اتوبوس 12 شب برگشتم اومدم تهران
یه هفتهای دبرس بودم که چرا مونا این کارو کرد ولی اس داد وگفت تو هم همین کارو با خواهرت میخوایی بکنی حرفش منطقی بو د
با شهرام بد رفتاری می کردم اونم فهمیده بود چیزی بهم نم گفت ولی از نگاهاش معلوم بود میگه چته چی میگفتم
ده روز بعد به مونا زنگ ردم گفتم می بخشمت ولی به شرط اینکه راجع به سکس با شهرام همه چی واسم تعریف کنی
مونا خیلی سفید و دس داشتنیه در یک کلام بقول پسرای دانشگاه شاه کسه قد من 170 اونم 175 کشده و خیلی هم ناز با سینه های درشت و کون رو فرم باشگاهی باهم باشگاه میریم
شنبه بود گفت دوشنبه میام تهران گفتم یه سره بیا خونه ما نرو خوابگاه اونم با اکراه قبول کرد دوشنبه اومد مامان نهار درس کرد خوردیمو رفتیم دانشگاه شب هم اومدیم خونه یکم مشروب داشتم ودکا اسمرینوف بود زدیم ازش خواستم از سکس با شهرام تعریف کنه راجع به کیرش گفت حدود 17 سانت زیاد کلفتم نیست متوسطه خوب می کنه ناز می کشه کس لیسی میکنه از کون بیشتر علاقه داره بکنه و موقع کردن هم از طرفش می خواد بگه جرم بده کسم بگا کونم می خواره و قرص مصرف می کنه که زودم ابش نیاد
تا اینارو گفت رفتم تو حس تصور می کردم شهرام داره منو می گاد و یهو نظرم به مونا جلب شد رفتم طرفش اونم زیاد مقاومت نکرد کسشو خوردم ازش خواستم کسمو بخوره اولین بارم بو لز می کردم اونم هم سینه هام وهم کسمو خورد معلوم بود بلده کلی حال کردیم
به شهرام اس دادم گفتم مونا دوست منه و همه چی رو راجع بکارایی که باهم کردین به من گفته اونم جوابی نداد 4 - 5 ماهی باهم سرد بودیم ولی نگاهش به من سکسی ترشده بود منتظر بود من پیشنهاد بدم ومن هم منتظر بودم اون به من پیشنهاد بده
من پارسال من با شوهرم اشنا شدم سرع هم عقد کردیم تو تمام مراسمات بود و خیلی هم خوب ظاهر شد یکی از نقاط قوت خونواده من بود
چند باری با دوس پسرام حال لاپایی کرده بودم ولی سکس کامل رو اولین بار با شوهرم کردم خیلی خوب بود وفتی تصور می کردم این لذت را خواهرم از کیر شهرام برده دیونه می شدم سعی کردم شهرام رو از یادم ببرم و تا حدودی موفق هم شدم ولی یه روز موبایل مونارو از رو کنجکاوی دید زدم خیلی باتعجب کردم عکس مونا وشهرام تو بغل هم بودن و دیدم بازم حس حسادتم گل کرد بلوتوث کردم به گوشی خودم یه روزهم نگرش داشتم بعد بخاطر عواقبش پاک کردم
دوباره فکر شهرام اومد تو ذهنم اس دادم مونارو من فرستادم تو هم نامردی نکردی قبولش کردی اونم گفت
وگفتم خیلی خواستم بهت بگم دوست دارم قبول نکردی اومن جواب داد
** یه ضرب المثل گینه بیساوویی هست میگه مهی و هر وقت از اب بگیری تازش دیر که نده
البته حالت طنز اس داده بود
بازم شهرام اومد به زندگیم نسبت به شوهرم احساسم ضعیفت شده بود رمضان 91 مامانم هم فامیل های نزدیکو افطاری دعوت کرد خونه پدری من بزرگه گفت می خاد کارگر بیاره شهرام در کمال تعجب همه کارا رو گردن گرفت من گفتم من هم هستم شوهر من سوسوله گفت من راضیم پول 10 تا کارگرو بدم ولی کاری نکنم تو حین انجام کارا هی خودمو به شهرام نزدیک می کردم اونم میومد طرفم افطاری برگزار شد رابطمون بهتر شد عید فطر قرار مسافرت 3 شب اقامت تو قلعه رودخان رو گذاشتیم همه رفتبم خیلی خوش گذشت من وشهرام با پسرش که خواهر زادم میشه که الان 4 سالشه رفتیم پیاده روی کسی با ما نیومد منم خیلی خوشحال شدم که نیومدن من شهرام ونیکان 3 ساله تو راه که از پله ها بالا میرفتیم حرفای خنده دار میزدیم کمکم شروع کردیم به جک گفتن و جوکای سکسی و بعد من راجع به مونا پرسیدم اونم ازمن بخاطر اینکه ای رابطه رو به کسی نگفتم تشکر کرد ویه داستان راجع به خودش تعریف کرد که تو 21 سالگی با دختر عمه اس سارسنا رابطه سکسی داشتند و این قضیه لو رفته و بعد از 10 سال هنوزم با خانواده عمش قطع رابطه کردن و تصمیم می گیره دیگه با دخترای فامیل رابطه ای نداشته باشه
بعدشم به من گفت خواهر زن نون زیر کبابه از خود کباب هم خوشمزه تره به قلعه رسیدیم تا متونستیم به نگبان قلعه گفتیماز ما عکس بگیره اونم این کارو کرد همدیگرو بغل می کردیم زن و شو هری باهم عکس می گرفتیم یه توریست زن اسپانیایی هم اومده بود گفت
شما زن و شوهر خوشبختی هستین من با این حرف خیلی حال
اودیم تهران به شهرام اس دادم گفتم نون زن زیر کبابتو کی می خوری گفت اگه امادس همین امروز گفتم کاملا
گفت ساعت 4 بیا میدون محسنی دفتر کار م اماده شدم رفتم حموم و خرید لباس بعدشم ارایشگاه ساعت سه تو هوای گرم شهریور ماشین ورداشتم رفتم دفتر کار شهرام رسیدم گفت نبم ساعت کارش طول می کشه بهم خیلی بر خورد من بال بال دارم میزمن این بیخیاله
بعد 20 دقیقه دیدم اماده قراغ و س حال اومد از اتق بیرون گفت ماه شدی گفتم خوش تیپ کردی گفت بریم خونه یکی از دوستاش تو انتهای جردن خ گلدان رفتیم تو خونه همه چی بود بعدا اطراف کرد اینجا خونه مجردیه با دوستاش اجاره کردن مشروب خوردیم شروع کردیم به لب و لوچه هم خوردن انگار تو بغل کسی هستم که از همه بهم نزدیکتره لباسامو در اورد منم لباسای اونو در اوردم رفتیم تو اتاق خواب تخت 2نفره بود رو اون خوابدم نزدیک 10 دقیقه از نوک انگشتای پاهام خورد تا لبم واقعا حشری شده بودم هفت سال یابیشتر منتظر چنین لحظه ای بودم دست می کشید رو کسم اه از نهادم بالا میرفت چه عطر خوبی داشت بعدشم 10 دقیقه ای کسم خورد گفت تا نگی من کیر می خوام نمکنمت
منم از مونا شنیده بودم چی باید بگم گفتم جرم بده کس منو بکن گفت بکن نه بگا حرفاش حشری ترم کرد کیرشو اورد در سوراخ کسم چقد داغ بود فشار داد رفت تو مردم ودوباره زنده شدم تقریبا از کیر شوهرم بزرگتر بود و کلفتی شم همون اندازه بود نزدیک یه ربع ساعت جلو عقب کرد خیلی محکم می کرد داشتم ارگاسم میشدم به خواهرم حسودی می کردم که این کیرو هفت سال تو کسش جا میده وحل شو میکنه شهرام دست شو می برد طرف سوراخ کونم می دونستم از کون می خواد بکندم گذاشتم تا می تونست باهاش بازی کرد اونقدی که دو تا انگشتشو می کرد توش منم اخ واوخم همه جارو ورداشته بود گفتم کارتو بکن گفت نه درستش اینه من کونم کیر میخاد منم گفتم من کونم کیر شهرام و می خاد اونم کیرو مالید کله شو گذاشت فشار داد کله اش واقعا جرم داد تا حالا از کون به کسی نداده بودم اورد بیرون دوباره گذاشت سه چهار بار این کارو کرد خیلی حال داد یهو احساس لذت کردم یاد حرف خواهرم افتادم که می گفت اولش درد داره بعدش حال میده 5 دقیقه ای هم از کونم گائید ابش اومد و من شدم برای همیشه هوو ئ خواهرم و زن شوهردوم یعنی شوهر اصلیم و از همه مهمتر سوگلیه شهرامم
نوشته: ن
سلام. خسته نباشي .واقعا زيبا وبا احساس بيان كردين. اما به نظر اهل دل منطقي نيست اين ارتباط زياد ادامه داشته باشه چون ب…
ای خاک بر سر خائنت اخه ادم با شوهر خواهرش وای برتو جنده
ميگم جديدا شده يكي بگير دو تا بكن ميگيد نه وفقط نميدونم اين طايفه كه اينجوري دختر شوهر ميدن كجاييند كه منم برم ي دختر ازشون بگيرم تا همه خواهر زنها هم حشرين واولم اونها پيشنهاد ميدن (عجيبا غريبا)
ميمردي قبل اپ كردن يك دور بخونيش البته شايد اصلا سواد نداري خيلي از كلماتشو نميشد خوند ميگم جديدا شده يكي بگير دو تا بكن ميگيد نه وفقط نميدونم اين طايفه كه اينجوري دختر شوهر ميدن كجاييند كه منم برم ي دختر ازشون بگيرم تا همه خواهر زنها هم حشرين واولم اونها پيشنهاد ميدن (عجيبا غريبا)
““او نشب تا می تونستم به یاد کیر شهرام که تو کس منه دو بار خودمو ارضا کردم””
این یعنی چی ؟ خوب بترک بگو دو بار خودمو ارضا کردم ،"تا می تونستم "دیگه چی بود این وسط؟
“مراسمات” ؟؟؟؟؟؟؟ گوساله مراسم خودش جمع هست اونوقت تو جمع بستی دوباره؟
"خونه همه چی بود بعدا اطراف کرد اینجا خونه مجردیه " اینم یه لطفی کنی ترجمه کنی ممنونت می شم. اون " اطراف کرد " منظورمه.
قصه حسین کرد شبستری رو تعریف کردی که آخرش بگی به خواهرت و شوهرت خیانت کردی؟ به تخمم که کردی. یه چیزی می نوشتی قابل خوندن باشه.
ودکا؟شراب؟مشروب؟ مربی ایروبیک؟دانشجو؟ورزش؟:O :O :O :O :O :O :O بدبخت تو وقتی میری تزریقاتی الکل سفبد هم دم کونت نمیزنن چه برسه مشروب خوری هم میکنی…
یعنی داستانی به این کس شعری نخونده بودم :)) :)) :)) :)) :)) :))
اگه یه دور بخونی متوجه میشی چی میگم…همش سوتی همش دروغ همش دوپهلو زدن…
خدایش تابلو کردی کاری ندارم ولی پسرجون برو تاپیک زیر18
خوناده؟؟؟؟؟؟ :D
نه واقعا خوناده؟؟؟؟؟؟ :D
به چند نفر خیانت کردی؟ به شوهرت که میگی خیلی واست مایه میذاره؟؟؟؟؟
تو روت میشه تو چشمای خواهرت نگاه کنی؟؟؟؟
چه با افتخار هم تعریف میکنه…
حال ادم بد میشه… بگذریم
خیانت؟، دیگه ننویس . . . . . . . . . . . .
اولا که این همه کُسشعر نوشتی که بگی خیانت کردی و خیانت کردند که چی بشه؟ آخه ابله چرا ازدواج کردی؟ یعنی چی که میگی شوهرت رو دوست داری؟ بابا ولش کن تو پسر هستی، طرز بیان کیریت داره میگه پسر هستی. شاشیدم تو افکار پلیدت. اینکه خودت و خواهرت رو با حروف پ و ن معرفی میکنی ولی اسم بقیه رو همراه با آدرس و مشخصات مینویسی نشون دهنده تخمی بودن گروه خونیته. شاش ابن ملجم تو گوش و حلق و بینیت دیگه ننویس. کله کیری دیگه ننویس.
اگر نون و کبابی واسه شهرام
بزن رو کیر او سسهای مهرام
کند خمیازه در کونت شب و روز
یه اسب آبی و یک کیر بهرام
حالم بهم میخوره از خیانت
باید خشک خشکی از کون بگاینت با این تفکرت
خدائيش منكه نفهميدم چي شد لطفا اونا كه فهميدن به منم بگن چون همش اراجيف بود كيذم دهن تو و موناو ب و مادرت و شهرام و ايل و طايفه و فاميل دور و پسرخاله و آقاي بره و خلاصه همه وهمه
عمویی چند دفعه بهت گفتم که زیاده روی نکن باز اومدی ابروی مارو بردی…دوستان این ن رو به کسخلیتش ببخشید دست خودش نیس بدبخت حاصل ازدواج فامیلیه چیکار میتونه بکنه :D :D =))
خیانت خیلی هم خوبه اینایی که فحش میدن واسه اینه که دست زیاد نشه
خواهرش که قصه ی کون دادناشو تلفنی تعریف میکرده سرد مزاجه اونوقت خودش که برای خوردن یه فروند دودول 7 سال صبر کرده حشریه :D
جردن کوچه ی گلدان بعد از مروارید نرسیده به کمبوجیه پلاک¿ :D
خوش به حال شوهرخواهرت …عجب شانسی اورده !!
قربون کس و کون خواهر زن خوشگلم برم ،بخورم از کون قشنگ و نازش ،چسش تو حلقم …
این بچه کسخلا چه جدی گرفتن قضیه رو آیدی میدن و کسخل بازیا هههههههه
بدبختا این فقط کسشرای یه مغز مریضه
اینو محمدرضا خان بهتون میگه…شررررررریـــــــــــــــم
خوب جنده ای دیگه الان منتظری چی بشنوی!!!
ریدم دهن معلم کلاس اولت که ریده تو پایه ی استعداد نوشتاریت -_-
ببین من اولشو خوندم، خواهرت اگه سرد بود چرا میپیچونده میرفته پیش طرف یا دزدکی میاوردش خونه؟
پس خواهرت سرد نبوده، شوهرش هرز بوده و تو جنده!
از طرز نوشتنت معلوم بود کس شعر بود به نظر من تو یه جنده لاشی هستی که کسی طرفت نمیاد و تو با توهمات خودتو ارضا میکنی جنده خانم لاشی
واه واه مخم ترکید … یه مترجم لازم داره داستانت،ببخشید داستان که نه،این حماسه ی! بی پایانت!..خیانت و محارمو نیستم،میخونم تا بیام تقبیحش کنم ( تقبیح رو نه میپوشن نه میخورن!)…اما داستان،اگه اینهمه غلط غلوط ننوشته بودی میشد گفت بد نیست،اما الآن هست! … پس دیگه ننویس،مرسی
نظر دادن برای دیگران چقدر راحته “خیانت زشته” “من از خیانت بدم میاد” “محارم نمیخونم” “زن شوهردار نمیکنم” و انواع نظرات قلمبه و دهن پرکن دیگه، فقط من میخوام از این فردین صفتان عزیز بپرسم شماها که تا این حد حساس تشریف دارین و از خوندن داستانهایی با این مضمون حالتون گرفته میشه، برای چی میخونید؟
خیلیییی هم خوب و با احساس نوشته بودی،مرسیییی
اینا هم که میان فحش میدن سادیسم دارن،اگه از این چیزا بدتون میاد گوه میخورین میاین تو این سایتا…
خوب نوشتی بازم بنویس اگه میشه عکس نازتو هم بزار حال کنیم
یادم رفت ی سلامی هم بکنیم به اون کس کش هایی که میان میخونن و میگن “اه اه خیانت حالمون بهم خورد” کس کش تو که اینجوری هستی برز بشین پا منبر ، کس کش چه میخای اینجا
خیلی وقت قبل خوندم خیانت جالب نیست هزچند خودم پیش بیاد نمیتونم نه بگم میکنم خودمم ولی خوب نیست و درست نیست
تا اینم بگم که من خیلی خوبم خوندم
خذعبل ننویسید لطفا
خیلی چرت
با اجازه من هم ه هستم
شما خانم ن
خواهرتون پ
شوهرشون ش
مادرتون ز
پدرتون ف
و کلیه خانواده اعم از ع و خ و ف و ب و س و باقی را در جا نمودم …
فک کنم دستت رو کست بوده حوصلت سر رفته بوده اینو نوشتی :) کس شعر محض بود…
اینکه ب یه مرد ک زن داره اس ام اس بدی بگی من میشناسمت و زنتم میشناسمم طرف دیگه جوابتو نمیده فک میکنه زنشه میخاد امتحانش کنه ! خیلی کس شعر بود…اصن ضایع بود
اه اه اه حوصلم سر رفت همون شهرام بشاشه دهن بابات که همچین کپی برابر اصل از خود حیضش جا گذاشته نود در صد از کاربرها خوب جوابی بهت دادن که دیگه فکر نوشتن نکنی درسته تو ایران نامردایی مثل تو پیدا میشه ولی یادت نره که هنوزم درصد مرها از نامردها پیشتره ببین همه به خیانت کار فحش میدن تو همین سایت که همه برای تخلیه شهوت میان تازه میشه اینو فهمید
خیلی عالی خودتو معرفی کردی ولی اولش میگفتی جنده هستی بهتر بود خواهر خواهری گاییدم که به خواهرش خیانت میکنه
یه ادم چه جوری می تونه همزمان به شوهر خواهرش نظر داشته باشه، بعد از اینکه به خواهرش خیانت شه ناراحت شه، بعد از شوهر خواهرش که خیانت کرده به خواهرش ناراحت شه و باهاش بدرفتار کنه و اخر سر بره به همون شوهر خواهرش بده
منم عاشق خواهر زنم هستم
میخوام واسه یبارم شده ازش یکامی بگیرم
ولی ترسم زیاده
خودشم قبلا خیلی آمار میداد ولی جدیدا شوهرش سخت میگیره
دوستان که تجربه واقعی دارند لطفا نظر بدن
اولا تو يه چنده تمام عیاری
ثانیا از طرز نگارشت معلومه از جلوي دانشگاه هم رد نشدی سوادت در حد کلاس نهضت سواد آموزیه
ت (تخمی بود ) پ (مثل خودت جنده بود ) ش (خاک تو سر شهوت ران شهوت الود شهوت پرستت کنن) ک ا خ ( کیرم نو اصل خانوادتون با این دخترای حشریش )خخخ
واقعأ دمتگرم … , عالی بود …
به شما میگن خواهر زن خوب که داماد خونه رو درک میکنی
یکی از علت های زن نگرفتنم بعد از ۳۹ سال همینه که میترسم هم مادر خانمم و هم خواهر خانمم رو کیر پیچ کنم و خانوادگی همشون جنده باشن … , اگر قراره با جنده وصلت کنم , خب همین الان راحت تر میشه کس های متنوع با آپشن های مختلف رو کیر پیچ کنم …
نوش جون کس کونت .نوش جون کیر شهرام .حسابی بهش کس کون بده تا دوتایی حال کنین
FADAT SHAM MISHE MANAM BEGAMET???///////