سکس های رضا

1403/02/16

سلام خدمت دوستان
اسم من رضا ۲۹ساله قدم ۱۷۰قیافه جذاب نیست خیلی
این داستان از ۲۰سالگی تا الان منه
سعی میکنم زود زود قسمتاشو بذارم
خوب بریم سر داستان من تا ۲۰سالگی دوست دختر داشتم ولی سکس نداشتم دوستام همش پیشم از سکساشون میگفتن ولی من بخاطر اینکه کم نیارم دروغ میگفتم ک منم داشتم
من ی سمند داشتم یروز با دوستام نشسته بودیم یکی از دوستام گفت بیا منو برسون تا کلاس زبان خواهرم از کلاس بیارم منم قبول کردم رفتیم
رفتیم دنبال خواهرش مهسا ۱۶سالش بود سوار شد ی دختر چشم رنگی لاغر منم عاشق همچین دخترای رسوندمش دم خونشون دیگه کلا افتاده بود تو سرم چطوری ب مهسا پیشنهاد بدم تا ب دوستم گفتم اون گفت ب زیدش ک تو مدرسه اوناس میگه تا باهاش صحبت کنه فرداش دیدم دوستم بهم زنگ زد گفت رضا شیرینی بده جور شد سرتونو درد نیارم زنگ زدم بهش جفتمون حل کرده بودیم دیگه منو مهسا جور شده بودیم
بعد ی هفته راضیش کردم مدرسه رفتنی با سرویس نره من برم دنبالش اومد سوار شد باورم نمیشد مهسا پیشمه دستمو دراز کردم دست بدم دست نداد گفت ن من اینجور دختر نیستم (خودتون میدونید ادم با یکی دوست میشه فکر اینه چطوری بکنم)منم گفتم دست نشونه احترامه این چه حرفیه بالاخره راضی شد دست بده.
دو هفته بود باهم دوست بودیم تا شب موقع شب بخیر گفت بوس بوس منم از خدا خواسته بحث باز کردم اون شب بحث سکس کلا باز شد تا ۲ماه هر وقت میخواستم سکس چت براه بود تا روز تولدش من کادو گرفته بودم براش کادو دادم گفتم چشاتو ببند بست منم رفتم برا لب لب گرفتم هلم داد اونور با یکم صحبت راضیش کردم برا لب
دیگه هر روز صبح کار من شده بود برم دنبالشو یربع لب بازی مدرسه رفتن اون تو لب بازی از رو مانتو سینشو می گرفتم تا راه سینم باز شد فکر کنم اون موقع سینش ۶۰نبود خیلی کوچیک بود
اون موقع گوشی لمسی نبود من یدونه ک۸۰۰داشتم یروز گفتم تا حالا کیر دیدی هر کاری میکردم میگفت نمیخوام تا یروز تو خونه عکس انداختم فرداش رفتیم بیرون عکس کیرم گذاشتم تصویر زمینه گوشی دادم بهش گفتم ببین دید گوشی پرت کرد سمتم گفت خجالت میکشم من رومو اونوری کردم اون دید(کیر من ۱۸سانته)گفت چقدر بزرگه گفتم مگه تا حالا دیدی گفت داداش کوچیکمو می بردم دستشوی کلا۴سانتم نمیشه گفتم میخوای از نزدیک ببینیش قبول نکرد اینقدر صحبت کردم تا قبول کرد باورم نمیشد تو یروز اینقدر پیش برم تو ماشین زیپ شلوار دادم پایین کیرم باد کرده بود سفت شده بود روشو کرده بود اونور من دستشو گرفتم گذاشتم رو کیرم ب هزار زحمت راضی شد بگیره راحت دستش گفتم دستو بالا پایین کن روش باز شده بود دیگه تف ریختم رو کیرم اون بالا پایین میکرد تا ارضا شدم یکدفعه دیدم جیغ کشید نشاش تو ماشین بعد کلی خنده گفتم این ارضا شدنه

از اون روز کار من شده بود هر روز تو ماشین یا بنداز لای سینه هاش تا ارضا بشم یا جق بزنه برام اینم بگم رو سینه هاش خیلی حساس بود منم عاشق سینه سر سینه هاش همش زخم شده بود
یروز بهش گفتم میخوام کس کونتو ببینم گفت نه کلی بحث قهر کرد ۱۰روز قهر بودیم دیدم از داده بیا وسایلاتو بگیر اومد بیرون سوار ماشین شد رفتیم بیرون دیدم چشماش شهلای شهلاست رفتیم ی کوچه خلوت تا اومد حرف بزنه لب شروع کردم بعد چند دقیقه گفتم بکش پایین ببینم قبول نمیکرد بهش گفتم مگه من تو برا هم نیستیم نذار این کارا جدامون کنه بالاخره قبول کرد شلوارو کشیدم پایین وای باورتون نمیشه یه سوراخ ریز ریز با یه کس محشر دیونه شده بودم زود شلوار کشید بالا من کیرم صاف شده بود کیر انداختم بیرون اونم دیگه تو جق زدن وارد شده بود شروع کرد بزنه منم انگشت خیس کردم انداختم تو شلوارش یکم کسشو مالیدم نوک انگشت کردم تو کونش تا اومد حرف بزنه خوابوندمش رو خودم کجکی یه دستم انداختم رو سینش یه دستم رو کونش خودم لب میگرفتم انگشت یواش یواش فرو میکردم تو کونش
۳ماه کار هر روز ما شده بود
دی ماه بود مدرسه تعطیل کرده بودن برا امتحانا مهسا خونه گفت میرم مدرسه از ۷ صبح اومد پیشم رفتیم بیرون شهر یه جای دنج شلوار در اوردم اون شروع کرد جق زدن منم انگشت شروع کردم اولین بار بود ۲تا انگشت انداختم تو کونش میگفت نمیدونم
چرا امروز درد دارم من انگشت میکردم ارضا شدم بعد ده دقیقه گفتم بریم تو ماشین گفت تو که الان ارضا شدی گفتم میخوام ممه بخورم اسم سینه میومد شل میشد
شروع کردم به خوردن جای که ما بودیم خاکی بود تا کسی میومد میخواست برسه به ما ۵دیقه زمان میبرد
لباسشو کلا درآورد شلوار خودمم درآوردم کلا شلوار اونم تا زیر زانوش کشیدم ۴دست پاش کردم گفتم جق بزنه خودمم یا انگشت میکردم یا میکوبیدم رو کونش کونش قشنگ باز شده بود گفتم برگرد یکم بکنم لای پاهات تا ارضا بشم داشتم دیونه میشدم کیرم لای پاهاش جفت سینه هاش تو دستم دیدم شل شد تو این زمان من انگشتم کردم تو کونش داشت حال میکرد با خودم گفتم سرشو بمالم رو کونش تا اومدم بمالم ارضا شدم آبم ریختم رو کونش
شبش اومده بودم محل یکی از بچها گفت رضا بیا خونه مجردی بگیریم منم قبول کردم با پول کمی که داشتیم باورم نمیشد بشه خونه گرفت شانسی همون شب پیدا کردیم قولنامه کردیم
شبش به مهسا گفتم کلی دعوا که من نمیام ابروی داداشم میره بحث تموم کردم گفتم بهش چی بگم ناراحت نمیشی گفت نه گفتم امروز متوجه شدی کیرم کردم تو کونت(الکی گفتم بهش)اولش گفت دروغ میگی آخرش می گفت پس چرا درد نداشت کلکم گرفت فرداش جمعه

جمعه صبح از خواب بیدار شدم البته شب اصلا خوابم نبرده بود بیدار شدم صبح بخیر اس دادم مهسا بعد یه ربع جوابم داد گفت حموم بودم قرار برا ساعت ۱ ریختیم منم رفتم حموم کلا تراشیدم خودمو اومدم دل تو دلم نبود تا بشه ساعت یک رفتم دنبال مهسا بعد چند دقیقه دیدم داره میاد یه مانتو براش خریده بودم اینقدر جذبش بود کونش ۲برابر دیده میشد
اومد سوار شد هی از خونه تعریف میکردم که گیر نده نمیام از محل ما تا خونه نیم ساعت میشد
رسیدیم تو خونه شب قبلش یه موکت فرش یه بخاری ۲تا پتو جور کردیم انداختیم تو خونه تا در بستم از پشت بغلش کردم سینه هاشو محکم فشار میدادم یه دو دیقه لب بازی کردم رفتم پتو انداختم گفتم مانتو دربیار خوابوندمش رو پتو لباس سوتین در اوردم انگار تازه خیالش راحت بود دیگه صداش همه جارو برداشته بود سینه هاش داشت هر روز بزرگتر میشد خوشمزه تر من عاشق ساپورت بودم ساپورت شورت با هم کشیدم پایین کس کونش برق میزد رفتم رو کسش چقدر خوشمزه بود بعد چند دیقه دیدم خودشو خیس خیس کرده انگشتمو خیس کردم گذاشتم رو کونش اومدم بکنم تو گفت اونجوری درد میگیره یدفعه کیرتو بکن تو باورم نمیشد اینقدر راحت قبول کنه بهش گفتم یوری شو سر کیرمو خیس کردم باور کنید هر کاری میکردم تو نمی رفت خودشم بدجور داغ کرده بود نمیدونم همچین دختری تا حالا به طورتون خوردن یا نه
یه دفعه دستشو اورد عقب کیر منو گرفت گذاشت رو سوراخش خودشو داد عقب دیدم سرش انگار داره چی میشکافه میره تو دیدم حرکت نمیکنه گفتم چی شده گفت جر خوردم هیچ کاری نکن منم همونجوری رفت رو سینش داشتم سینشو میخوردم دیدم داره یواش یواش عقب جلو میکنه خودشو دیدم دستشو برد عقب کیر منو گرفت گفت وای رضا این تازه سرش رفته این منو جر میده دستشو کشیدم شروع کردم تلمبه زدن یواش یواش ۱۰دقیقه طول کشید تا همشو تو کونش جا دادم دستشو گرفتم اوردم گذاشتم رو کیرم گفتم دیدی همشو تو خودت جا دادی دیدم یدفعه پاهاشو تو خود جمع کرد تا ته خودشو داد عقب یه ای گفت گفت حالا تا ته رفت این حرفش اینقدر سکسی بود که تا به خودم بیام دیدم آبم تو کونش داره خالی میشه چندتا لب گرفتم سرشو گذاشتم رو شونم
خیلی خسته شده بودم هنوز ۵دقیقه نشده بود دیدم داره با کیرم بازی میکنه اینقدر ور رفت تا صاف شد گفتم۴ دست پا شو وای چی میدیدم کون تنگش یکم باز شده بود (گفتم که اولین سکسم بود فکر نمیکردم هنوز تنگ باشه گفتم یبار تا ته کردم دیگه تا ته میشه کرد)هرکار میکردم کمر بخوابونه نمیتونست تو سرش نمیرفت منم سر کیر خیس کردم سرشو که کردم تو یدفعه فشار دادم تا ته تو کونش یه ای کوچیک گفت یه کوچولو خودشو پرت کرد جلو کمرش خوابید منم گفتم اینجوری میگم یه ساعت نمیتونی تند تند تلمبه میزدم کیرمو کلن می کشیدم بیرون تا ته میکردم تو. سوراخ کونشو که باز باز میدیدم دیوونه میشدم ۵دیقه تند تند تلمبه میزدم تا ابم اومد
که خالیش کردم تو کونش چند ثانیه روش بودم کیرم خوابیده بود یه دفعه دیدم میگه رضا بسته دیگه خیلی درد دارم یه دفعه دید کیر من خوابیده گفت تو که نکردی چرا کیرت خوابیده تازه فهمیدم اونجوری که فشار دادم بیهوش شده
حالا اومد بلند بشه رگاش گرفته بود کلی ماساژ دادمش بزور زحمت بلند شد رسوندمش خونه…
شبش اس دادم چطوری گفت خوبم ولی کونم خیلی درد میکنه نمیتونم روش بشینم گفتم باشه صبح میام میبرمت مدرسه کفت نیا فردا با سرویس میرم شب خیر دادم خوابیدم
صبح مغازه بودم ساعت نزدیک 1 بود دیدم اس داد من خونم یکم حرف زدیم گفت مامانم میخواد بره خونه خالم من گفتم میرم خونه دوستم برا درس منم از خدا خواسته رفتم دنبالش رفتیم سمت خونه باورم نمیشد کسی که اینقدر اذیت کرده بود منو حالا خودش میخواست بیاد زیرم رسیدیم خونه عشق بازی شروع کردیم کیرم صاف صاف شده بود برا کونش اومدم بکنم تو کونش گفت بذار دوست دارم بشینم روش سینه هامو بخوری سر کیرم گرفت خودش تنظیم کرد رو کونش سر کیرم که رفت تو کونش دیدم اشکش دراومد اومدم در بیارم گفت نه بذار دوست دارم تا تهش بره تو یواش یواش نشست روش تا ته رفته بود تو کونش خیلی درد داشت اومدم تلنبه بزنم گفت نزن درد داره سینه هام بخور سینه هاشو میخوردم اومدم تلنبه بزنم دیدم داره اشک میریزه میگفت میسوزه درد دارم هرکار کردم دیدم اشک میریزه درد داره کیرم دراوردم دیدم سر کیرم خونی شده بیچاره کونش جر خورده بود یکم نازشو کشیدم کوسشو خوردم تا ارضا شد بعدش خودم کردم لای پاشو تا ارضا شدم رفتیم
زندگی ما به همین منوال می گذشت هفته یکی دو بار سکس داشتیم تا دانشگاه قبول شد منم براش یه گوشی خریدم رفتیم خونه لخت شدیم رفتیم بغل هم منم دیگه بهش عادت کرده بودم دیرتر صاف میکردم
پاهاشو باز کردم کیرم که نیمه خواب بود گذاشتم لاش خیلی خوشش میومد از این حرکت داشتم وسط پاش بالا پایین میکردم مهسام اون روز داغ داغ بود انقدر اه ناله کرد دیدم کیرم داره قد میکشه گفت دردم میاد درش بیار درش اوردم شروع به کون کردن کردم این دختر هر روز بهتر میشد دیگه کونش به کیرم عادت کرده بود کردم ارضا شدم تو بغل هم بودیم که گفت امروز انقدر داغم که داره همینجوری اب ازم میره دستمال برداشت پاک کنه دید داره خون میاد کلی گریه کرد بزور ارومش کردم ولی دیگه نذاشت از کس بکنم تا داداشش فهمید بعد کلی دعوا مجبور شد تموم کنه دوستیشو با من …

ماجرای من مهسا تموم شد .زمانی که من با مهسا بودم توی شرکت کار میکردم اونجا چند تا دخترم بودن که من با یکیشون به اسم سارا دوست شدم من بچه کرجم سارا اطراف کرج بود وقتی من با سارا بودم با مهسام دوست بودم یروز بعد کار به ساراگفتم فردا تعطیله بیا کرج اونم قبول کرد شانس من هرچی دختر میخورد به ما سالم بود .
اومد باهم رفتیم حصار من ماشین یه گوشه پارک کردم رفتم لب بگیرم نمیداد که نمیداد بزور یه لب گرفتم ازش اونم گریه کرد گفت منو برسون سوار ماشین بشم برم خونه از اونجا حرکت کردیم تا برسیم نیم ساعت راه بود باهاش صحبت کردم آروم شد گفتم بریم سفره خونه گفت بریم بردمش سفره خونه نشستیم قلیون کشیدن چشم من افتاد به سینش دیدم یه پلاک داره گفتم چیه گفت اسم خودمه دست انداختم پلاک دراوردم دستم کشیدم رو سینش هیچی نگفت تعجب کرده بودم خودم منم دیدم هیچی نمیگه قشنگ دست انداختم با سینش بازی کردم نیم ساعت گفتم چقدر بزرگه گفت نه چون برا خودتون کوچیکه برا من برات عجیبه وگرنه برا ما دخترا عجیب نیست بلند شدیم اومدیم یه لب دیگه گرفتم ولی ایندفعه با اجازه خودش بعدشم سوار ماشین شد رفت هفته بعد باز قرار داشتیم نیومد تلفن منم جواب نداد فرداش رفتم سرکار همه گفتن دیشب عقد سارا بوده کلی تعجب کردم اومد یکم بحث کردیم بعدشم از چند روز بعد نیومد سرکار
دو سال بعد دو سه ماه بود از مهسا جدا شده بودم دیدم یکی زنگ زد سلام علیک گفتم شما گفت سارام گفتم چه خبرا گفت جدا شدم از شوهرم منم گفتم بیا ببینمت قرار گداشتیم فرداش اومد بردمش یجای خلوت گفتم مانتو دربیار مهم نبود برام که از دستم بره اونم گفت بعد دو سال اومدم ببینمت این کارا یعنی چی گفتم میخوای بامن باشی باید همه جوره باشی هرکار کردم در نیاورد مانتو منم لجم گرفت شلوارم دراوردم گفتم یجور ارضام کن به هزار بدبختی جق زد ارضام کرد یه ساعت دور زدیم رسوندمش داشت میرفت گفتم اگه خواستی از الان بعد بهم زنگ بزنی باید سکسم قبول کنی در غیر این صورت دیگه زنگ نزن رفت بعدی هفته دیدم زنگ زد گفت من دوست دارم ولی این کار نکن گفتم حرفمو بهت گفتم یا بیا یا زنگ نزن یکم حرف زدیم قرار شد بیاد فرداش اومد بردمش یراست خونه بزور اومد تو خونه از در که رفتیم تو چسبیدم بهش اینی که میگم یه دیقم نکشید مانتوشو دراوردم لباسشم دراوردم دستم انداختم زیر سوتین باسینهاش بازی کردم بردمش سمت مبل ساپورتشو با شرت تا زیر زانو کشیدم پایین تا اومد حرف بزنه هلش دادم رو مبل کیرم در اوردم یه تف سرش درجا کردم تو کسش تا ته دیدم بخودش پیچید گفت رضا اروم 3ماه نداشتم منم بدون اینکه به حرفش گوش کنم تند تند میکردم تو با سینهاشو گردش بازی کردم تند تند تلنبه میزدم ابم اومد ریختم توش باز تند تند میزدم گفت چیکار کردی گفتم قرص میخوری درست میشه چندتا دیگه زدم اونم ارضا شد یکم دیگه کردم دوباره ابم ریختم توش نیم ساعت کنار هم خوابیدیم رفت تا دو ماه باهم بودیم چند بار دیگه کردم ولی هرکار کردم کون نمیداد.

من صبا یه دوست مشترک داشتیم به اسم هانیه یروز من صبا دعوا کردیم بعد چند روز هانیه اومد پیش من گفتم تو چه دوستی من با صبا آشتی نمیدی گفت مگه قهرید گفتم اره گفت من امروز کلا دو ساعت وقت دارم تا صبا بگم بیاد دیر میشه چند روز دیگه میام آشتی میدم دستم گذاشتم رو کیرم گفتم این صبرش تموم شده گفت زنگ بزن بگو گوه خوردم بیاد گفتم از تو برا ما آبی گرم نمیشه یکم صحبت کردیم گفت خیلی خوابم میاد چرا تو مغازه یه جا خواب درست نمیکنی منم به شوخی گفتم شرمنده فردا نصف مغازه جمع میکنم برات جا خواب درست میکنم بعدش گفتم نیاز ندارم آخه چون خونه مجردیم دوتا کوچه پایین هر وقت خسته باشم میرم اونجا گفتم میخوای بریم اونجا یه چرت بزن گفت نه دست درد نکنه اینجوری که تو صاف کردی اینجا موندن اشتباه چه برسه بیام خونه گفتم هر جور راحتی من باید بیام مغازه دوست داری بریم تو اونجا بخواب گفت اگه تو نمیای بریم خیلی خوابم میاد مغازه بستم رفتیم خونه گفتم برو تو اتاق راحت باش منم کتری پر کردم اومدم دیدم با مانتو نشسته رو تخت گفتم می‌ترسی مانتو در نمیاری گفت از تو که باید ترسید ولی زیر لباسم دو بندست گفتم خیلی بدن خوبی داری منم نگاش کنم(بدن هانیه عالی بود همیشه تو جمع که بودیم همه از بدن هانیه میگفتن) بلند شد گفت از دست تو رضا مانتو درآورد منم جلوش رفتم سمت آشپزخونه گفتم تو یخچال همه چی هست با من کاری نداری من برم که برگشتم دیدمش خشکم زد دیدم سینها از دو بنده داره میزنه بیرون به خنده گفتم هانیه کلا ۵۰ کیلو وزن داری ۳۰ کیلو ممه خندید گفت آب یخ داری گفتم آره رفتم کنار اومد از یخچال آب برداره از پشت دست انداختم رو سینه‌اش گفتم نمیشه یکم این بدی صبا خندید گفت دست بردار بعدشم خودت باید زحمت بکشی برا صبا بزرگ بشه منم همش بازی می‌کردم با نوکش گفت اجازه میدی آب بخورم گفتم اینجوری بخور دیگه آب خورد گفت خداحافظ برو دیگه میخوام بخوابم گفتم نمیشه منم اینجا بخوابم گفت بریم اصلا گفتم جون رضا کاری ندارم گفت تو همینجوری دست از من درنمی‌آید بعد میگی کاری ندارم گفتم جان رضا کاری ندارم فقط اگه اجازه بدی دستم روش بمونه خواهش میکنم هانیه قول میدم کار دیگه نکنم خودت آروم بردمش رو تخت گفتم بخوابیم دراز کشیدیم من با دستم شروع کردم بازی کردن گفت اگه گذاشتی بخوابم یکم بازی کردم گفتم سوتینت خیلی سفته نمیزاره لمس کنمت تا اومد حرف بزنه از پشت بازش کردم با دست کشیدم پایین گفتم آخيش چقدر نرمه اینا داشتم بازی می‌کردم گفتم سوتین سوراخ کرد منو بلند شد دراوردش گفت از دست تو رضا تا آمد بخوابه من دستم انداختم تو لباس دیگه کاری نکردم ی فوش داد منم هیچی نگفتم بعد چند ثانیه شروع کردم با نوکش بازی کردن گفت تو نمیزاری من بخوابم من میرم گفتم باشه تمومه برگرد سمت من شیرمو بخورم بخوابم برگردوندم خودم رفتم یکم پایین‌تر ممه انداختم دهنم گفتم شب بخیر یکم که خوردم نزدیک ۲ دقیقه دیدم همش داره به خودش شوک میده منم رو تخت صاف کردمش با یه دست سینشو می‌مالید از یه طرف میخوردم دیدم تو حال خودش نیست دست انداختم تو ساپورتش کسشو شروع کردم مالیدم چند لحظه بعد سرشو بلند کردم لباس از تنش درآوردم باورم نمیشد سینها سفت گرد یکم خوردم رفتم پایین ساپورت شورت از پاش دراوردم شروع کردم خوردن کسش دو دیقه نشد ارضا شد یکم سیهاشو مالیدم رفتم خودم لخت شدم اومدم رو تخت گفت ببین کاراتو رضا یه بوس کردم گفتم جبران میکنم گفتم ساک میزنی برام رفت پایین باورتون نمیشه همین اولین ساک که رفت من داشت آبم میومد ۱۸ سانت کیر غیب کرد آروم میرفت تا ته کیرم آخ دیونه کرده بود گفتم هانیه بس دیگه دوتا دیگه بری پایین من ارضا شدم آوردمش بالا یه لب گرفتیم گفتم ۴ دست وپا شو کیرم می‌مالید دم کونش که گفت رضا من اوپنم گفتم واقعا گفت اره ۶ ماه رامین پردمو زده منم سرشو هل دادم پایین دادم تو ی آخ گفت من یواش یواش دادم تو گفتم برا من بزرگتره یا رامین گفت جفتمون اندازه هم گفتم چقدر خوب بهت ساک زدن یاد داده گفت این یاد نداده دوست پسر قبلیم متین یاد داده کیر اون خیلی بزرگ بود بزور همیشه میگفت باید بخوریش تا همشو جا نمی‌دادم ولم نمی‌کرد تا این گفت من با یه تقه همشو کردم توش یه آخ بلند کشید منم شروع کردم تلنبه زدن اینقدر بدنش خوب بود داشتم ارضا میشدم گفتم داره آبم میاد کجا بریزم دیدم سریع کیرمو درآورد اومد شروع کرد ساک زدن تا بخودم بیام دیدم کل آبم خورد کیرم تمیز کرد گفت بد مزهترین آبی بود که خوردم رضا
ادامه دارد

ادامه...


👍 1
👎 10
13101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

982511
2024-05-06 04:49:44 +0330 +0330

قلاده بهت نزنن نصف دخترای کرج و حومه رو به فاک دادی ، به کجا چنین شتابان

0 ❤️

982538
2024-05-06 09:02:18 +0330 +0330

نمیدونم من مشکل دارم یا شما حزو نرم تنان هستین
کیرت تو کون طرفه ممه میخوری و لب میگیری؟
فک کنم مهسا اتو پارک داشت که عقب عقب اومد همش رفت تو که تو فشار میدادی تو نمیرفت
دفعه اول طرف کون داده خون نیومده دفعه دوم که کردی خون اومد؟

سارا لب میگیری قهر میکنه بعد ممه میمالی هیچی نمیگه؟
صبا کی بود این وسط
هانیه ام که جنده بود به کل محل داده بود

0 ❤️

982548
2024-05-06 12:14:51 +0330 +0330

یه کم صحبت کردم راضی شد لب بده یه کم صحبت کردم پاشو بازکرد یه کم صحبت کردم کردتوش…یه کم صحبت کردم ریددهنم…اینم آخرش بودیادت رفت گفتم یادت بندازم

1 ❤️

982562
2024-05-06 15:06:45 +0330 +0330

خیلی خوب 👍

0 ❤️

982571
2024-05-06 16:55:52 +0330 +0330

واقعا ازت عذرخواهی میکنم تو اینجوری نبودی ریشه در کودکیت داره که همش بهت تجاوز شده متاسفم…
آخه بچه کون میخوای کسشعر بنویسی یکم فکر کن مگه داداش یارو رفیقت نبود بعد رابطه تورو با خواهرش که دیگه همه میدونستن رو بعد دوسال فهمید کیر همه برادرا تو کونت…

0 ❤️

982579
2024-05-06 17:08:10 +0330 +0330

ادامه نده

1 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها