ماه عسل در نجف (۱)

1402/08/09

اسم من مهتابه هیجده سالمه و تازه عروسم.
هیکلم عالی سینه هفتاد و پنج باسن استاندارد سفید و خوشگل.
شوهرم امیر ۲۲ ساله تازه درسش تمام شده و انصافاً خوشتیپ.
تازه یه دو ماهی از ازدواجمان گذشته بود که اربعین شد و ما هم به اصطلاح برای ماه عسل رفتیم نجف و پیاده روی اربعین.
شب اول تقریباً ساعت یازده شب بود که امیر گفت خیلی خسته شدیم داشتیم دنبال موکب خانوادگی می‌گشتیم که پیدا نکردیم.
از هر کسی سئوال کردیم گفتن موکب آقایان و خانمها جداست که امیر رفت تو یه موکب و به من هم گفت همین اطراف موکب زنانه هست من هم دنبال موکب زنانه که یه خانم عرب را دیدم و بهش گفتم موکب نساء اونهم با لهجه عربی ولی به فارسی گفت بله چند نفری که گفتم تنها هستم.
گفت یعنی هیچ کس با تو نیست که توضیح دادم همسرم تو یکی از این موکباست که گفت چند سالته که گفتم حدودا هیجده سال و تازه عروسم.
منو بغل کرد و گفت خوش آمدی عزیزم و اشاره کرد که سوار ماشین بشم.
من هم قبلاً شنیده بودم که بعضی از عربها زوار را میبرند خانه های خودشان و چون زن هم بود اطمینان کردم و با او رفتم.
شیشه های ماشین دودی بود و من هم عقب بودم از چند تا کوچه رد شد و ریموت زد رفت توی ساختمان.
از ماشین پیاده شدیم و منو با احترام راهنمایی کرد و گفت خسته ای و توصیه کرد که برم حمام. منم که واقعاً خسته بودم رفتم حمام که خیلی هم بزرگ بود لباسهایم را کندم داخل شدم. زن عرب که سمیه نام داشت لباسها را گرفت و گفت که کثیف شده و برد انداخت توی ماشین لباسشویی.
در حال استحمام بودم که یه بالا گفت و با یه شرت آمد توی حمام و گفت آمدم که مشت و مالت بدم خستگی از تنت در بره.
و من متعجبانه گفتم آخه که گفت این رسم ماست.
بالاخره شروع کرد به لیف زدن من و هی از بدنم تعریف میکرد که چه سینه ای چه باسنی و چه هیکلی!
من که حسابی هم خجالت می‌کشیدم و هم تعجب فقط با سر تائید میکردم.
بالاخره حمام تمام شد چند دست لباس عربی برای من آورد و من را برد توی یه اتاق که یه تخت دونفره داشت. با میوه و شربت حسابی از من پذیرایی کرد و رفتم که بخوابم و او هم آمد کنارم خوابید.
هنوز خوب خوابم نبرده بود که احساس کردم با دست داره روی بدنم می‌کشه یه مرتبه بلند شدم و او هم بلند شد وقتی اعتراض کردم یه کشیده محکم زد تو گوشم و با فریاد گفت ساکت و گفت حرف نزن والا الان مردای خانه میان و حسابت با کرام الکاتبینه.
منم از ترس چیزی نگفتم و او هم اول شروع کرد با سینه هام ور رفتن و خوردن و کم کم رفت طرف کسم و با دست شروع کرد با چوچولم بازی کردن .
منکه کم کم داشتم گرم میشدم که شلوار عربی که پایم بود را پائین کشید و لباسم را درآورد و خودش هم لخت شد.
بلند شد کسش را گذاشت روی صورتم و گفت بخور و او هم وحشیانه شروع کردم کس بی مو و نازم را خوردن.
این خانم حدودا پنجاه سالش بود و کسش پر مو.
منکه چاره ای نداشتم شروع کردم با زبان کسش را لیس زدن.
چون تازه حمام بودیم کسش تمیز بود ولی اصلاً با این کار حال نمی‌کردم ولی چاره ای نبود.
اینقدر حرفه ای برام ساک میزد که با شدت ارگاسم شدم و تمام بدنم شروع به لرزیدن کرد ولی او ول کن نبود و منهم داشتم براش

ساک میزدم که یه هو او هم بدنش شروع به لرزیدن کرد و کسش را فشار داد روی لب و دهان من و تمام آبش ریخت تو دهانم.
که بزور از زیرش بیرون آمدم و خودم را انداختم روی تخت که یک مرتبه در اتاق باز شد.

لطفاً فحش ندهید این یک داستانه تا ادامه آن را بنویسم.

نوشته: کیوان


👍 12
👎 27
32101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

955587
2023-11-01 00:16:38 +0330 +0330

ننویس دیگه مجلوق کوس ندیده بدبخت اینم آخر و عاقبت مفت چریدنتون کونیای عرزشی

2 ❤️

955589
2023-11-01 00:21:23 +0330 +0330

داداش،عمو،دایی،تو رو خدا میخوای کسشعر بنویسی اولش یکم تحقیق کن بعد بنویس.خانمها آبشون درون ریزه و بیرون نمیپاشه مگه در موارد خاص که اونم شامل تعداد محدودی خانم میشه پس جون مادرتون از این آب‌پاشی خانمها بکشید بیرون.
ضمنن برای ادامه اش هم به خودت زحمت نده چون هم نشون دادی نویسنده خوبی نیستی هم شبیه این داستان چندتایی قبلاً همین سایت منتشر شده

1 ❤️

955661
2023-11-01 09:00:50 +0330 +0330

گه نخور با اون نوشتنت، دیوث یه چیزی بنویس حداقل یه ذره نزدیک به واقعیت باشه
درسته که داستانه ولی همونم باید باورپذیر باشه
شوهرت تو رو توی کشور غریب ول کرد و گفت برو همون دور و بر بگرد یه موکب زنانه پیدا کن؟
یه بار هم زنگ نزد که کجایی جنده خانم؟
زنه تو رو سوار کرد و لز کرد؟ خفه شو بابا ، حتما در ادامه میخوای بنویسی یه مرد هم اومد و تا جایی که میشد تو رو گایید

1 ❤️

955662
2023-11-01 09:04:19 +0330 +0330

ماه عسل عرزشی باعربها

0 ❤️

955691
2023-11-01 13:14:17 +0330 +0330

فقط گه خوری بود و چرندیات اخه کدوم خری داستان تو رو باور میکنه

1 ❤️

955699
2023-11-01 14:17:36 +0330 +0330

هه میرن بی کیش ترکیه میدن نه عراق اصلا خوب نبود ادامه نده

1 ❤️

955766
2023-11-01 23:29:15 +0330 +0330

عالی بود ادامه بده

0 ❤️

955796
2023-11-02 01:15:44 +0330 +0330

کیر تو کس خواهر و مادر خودت و تمام کسایی که میرن کربلا و نجف حرومزاده

0 ❤️

955802
2023-11-02 01:34:44 +0330 +0330

هزار دفه گفتیم داستان تکراری ننویسید، پس ادمین های اینجا چه غلطی می‌کنن؟ تو می بینی داستان تکراریه بازم اجازه نشر میدی؟ کامل این داستان اسمش هست طریق اربعین
که با تجاوز شیخ عراقی به دختره شروع میشه بعد دختره حامله میشه برمیگرده ایران بعد با پدر خودش سکس می‌کنه و از اون هم حامله میشه آخرش هم با بچه های خودش سکس می‌کنه، همینقدر کسشر

0 ❤️

955811
2023-11-02 02:26:20 +0330 +0330

فقط کس هفت جد وابادت هرکیم ک باور کرده حتی یک درصد این کسشرو خیلی کسخله

1 ❤️

955862
2023-11-02 10:58:42 +0330 +0330

جدیدا چه اتفاقاتی میفته تو اربعین چرا مغز همرو خراب مسکنید کس نکسد اینقدر

0 ❤️




آخرین بازدیدها