زیر کیر زورگو

1401/10/01

سلام خدمت خوانندگان جقی عزیز اسم من مریم هست خاطره ای که دارم مال سه سال گذشته هست دوست دارم با شما درمیون بذارم …
پدر من مرد ثروتمندی هست و من آخرین فرزند خانواده از همسر اول فوت شده اش هستم و ایشون بعد مرگ مادرم با خانومی زیبا از خانواده ای فقیر ازدواج کرد که نزدیک ۲۱ سال کوچکتر از پدرم بود و بسیار جنده هم هست .اون موقع ۱۸ سالم بود تا دیپلم گرفتم پدرم برای راحتی این جنده خانم منو شوهر داد البته شوهرم مرد جذابی بود اما بسیار عیاش تشریف داشت ۱۹ سالم شده بود و هشت ماهه حامله بودم که زن عموم مچ شوهرم رو با نامادری جنده ام رو لخت حین سکس گرفت همه جا پخش کرد منم از فشار اعصاب متاسفانه فرزندم رو از دست دادم و تا قرون آخر مهریه ام رو گرفتم و تا ۲۲ سالگی روانپزشک می رفتم و تحت هیپنوتیزم درمانی بودم حالم که بهتر شد دکتر بهم گفت برم سراغ درس و دانشگاه منم رفتم آپارتمان نقلی بالا شهر با ماشین خریدم و شروع کردم برای کنکور درس خوندن …
البته ۲۳ سالم شده بود اما چون چهره بیبی فیسی داشتم به همه دخترای کلاس گفتم ۱۹ سالمه و دخترم ، درسم از همه شون بهتر بود و واقعا درس می خوندم اما یه خارش بد تو کوسم احساس می کردم دلم سکس می خواست و یه رابطه عاطفی .
بعد از کلاس کنکور عادت داشتم عصرها برم کافه برای تنوع و اونجا یه پسر بور و خوشتیب و خوش هیکل رو روزهای زوج می دیدم …اسمش مهرداد بود .
کم کم متوجه نگاه های من به خودش شد و اینکه هروز میام به اون کافه یه جورایی از نگاه های خجالتی من خوشش میومد و واقعا دختر مظلومی بودم و مودب ، اما حقیقت درباره سنم و مطلقه بودنم رو ناخودآگاه بهش گفتم ، خب مردا وقتی بهشون میگی مطلقه ای دیگه از گفتن جملات سکسی طفره نمی رن اما وقتی دید من خیلی خجالیتیم درباره اش زیاد حرف نمی زد …
یه روز پست برام یه بسته اورد از طرف مهرداد که توش یه ست بادی و شورت و سوتین بود و البته یه دیلدو با لوبریکانت !!!
یه نامه هم نوشته بود که فکر کنم کوست به سردی این نیاز داره که هوس داغی کیر منو کنی !!!
اولش عصبانی شدم به خاطر این بی ادبیش اما شب موقع خواب با ژل لوبریکانت دیلدو رو چرب کردم و آروم فرستادم تو کوسم و عقب جلو کردم و بعد ۴ سال از نظر جنسی ارضا شدم و ناخودآگاه گفتم وای فرض کن تو بغل گرم یه مرد خوش هیکل کیر کلفتی که محکم بغلت کرده تا از زیرش در نری !
یه جورایی فکر سکس با یه مرد تو سرم افتاد و سریع ترین راه رو مهرداد می دونستم اما همچنان بهش بی اعتماد بودم می ترسیدم همه بفهمن و همزمان مهرداد مثل شیطان اومد جلو چشم که می خواد از من جنده ای مثل نامادریم ازم بسازه …
کلا شماره اش رو مسدود کردم .یه روز از کلاس برمیگشتم موبایلم زنگ خورد و مهرداد بود : چیه دیلدو انگار برات کافی بود.
من : من شما رو نمی شناسم .
انگار عصبی شد و گفت : ببین ماشینم قشنگ رو بروی کلاست هست تا یه دقیقه دیگه نیای بشینی میام به همه شون میگم یه جنده دروغگویی و عکسامون تو کافه هم هست اصلا می رم اینا رو به بابات نشون می دم که یه جنده ای مثل اون زنش !!!
من : تو تو اینا رو از کجا فهمیدی ؟
مهرداد : حوصله ندارم بیا تو ماشین خوشم نمیاد یه شاه کس خجالتی پسم بزنه .میای یا نه ؟
با ترس و لرز نشستم تو ماشین . تو راه جفت مون ساکت بودیم و کلی خودم رو لعنت کردم که به یه پسر اینقدر پا دادم و فقط اشک می ریختم و اصلا جلومو نگاه نکردم که فهمیدم ماشین ترمز کرد !
سرم رو بالا اوردم و با دستمال چشمام و اشکام رو پاک کردم دیدم تو پارکینگ یه خونه ام !
از ترس دویدم سمت در پارکینگ تا اومدم بازش کنم مهرداد جلوم رو گرفت به در فشارم داد و گفت به نفعته بی سر و صدا بیای زیرم بخوابی وگرنه از گیس می کشمت و پرتت می کنم تو خونه و زنگ می زنم به دوستام تا بیان یه حالی اساسی بهت بدیم .
گفتم باشه ولی از کجا بدونم بعد سکس با من دوستات رو نیاری ؟
گفت عصبانیم کردی این چند روزه ، حشریم کردی با این خوشگلی و خجالتت و بد پسم زدی امروز بخوای اذیتم کنی اذیتت می کنم یه سکس آروم باهام بکن به جون عزیزم قسم همه جوره تامین ت می کنم خوب ؟
گفتم باشه و انگار خارخش به کوسم برگشت و منو انداخت جلو به سمت در ورودی خونه هدایتم کرد.
وقتی وارد خونه شدم درو از پشت قفل کرد و منو چسبوند به دیوار شروع کردن به بوسیدنم و از ترس اینکه دوباره عصبانی بشه منم همراهیش کردم و همزمان ممه یا کسم رو میمالید بعدش گفت جون رنگت مثل گچ سفید شده ضعف کردی خوشگل خجالتیم ؟
گفتم آره و منو برد سمت آشپز خونه کلی خوراکی انرژی زا برام گذاشت رومیز و گفت خجالت نکش بخور چون زیرم از حال بری نمیذارم از این خونه بری …
منم شروع کردم به خوردن وقتی فهمید سیر شدم و رنگ به روم برگشت گفت برو تو هال و لخت شو راحت باش تا بیام …
تو دلم آشوب بود هم خجالت زیاد می کشیدم هم تو ذهنم کلی دلیل برای ترسیدن بود ولی انگار تو کوسم یه خبر دیگه ای بود که بذار بکنه تو که دختر نیستی بذار اون یه حالی کنه هم تو !
تو همین احوالات بودم که دیدم جلوم ظاهر شد و گفت حموم گرم شد امشب دوبار می خوام بکنمت یه بار رومانتیک یه بار خشن .
حالا بیا بریم حموم تو یخت آب شه
جلوش لخت بودم و دستم رو جلوی کسم و ممه هام گذاشتم و با همون دستی که جلو کوسم گذاشتم کمی با خشونت منو انداخت تو حموم و دوش آب هم باز بود و وایسادم زیرش و داشتم خودم رو میشستم که دیدم داغ بین دو لپ کونمه از ترس برگشتم دیدم مهرداده اونم لخت جرئت نداشتم به پایین تنه اش نگاه کنم و شروع کرد به لب گرفتن ازم و مالیدنم و واقعا حشرم زده بود بالا و چسبوندم به دیوار و انگشت کرد تو کوسم و می چرخوند و آه و ناله می کردم .
گردنمو فشار داد و درگوشم گفت : کیرم رو ساک می زنی یا کونت رو همین جا بزارم ؟
گفتم برات ساک می زنم و مجبورم کرد زانو بزنم چشم به کیرش افتاد اندازه اش خوب بود و البته کلفت !
نوکشو بوسیدم و آررم از خایه تا نوکشو لیس می زدم و اون آه می کشید حواسم نبود دندون زدم که کشیده محکم زد تو گوشم و موهام رو حالت دم اسبی تو دستش پیچید و شروع کرد تو دهنم تلمبه زدن :
شماره منو مسدود می کنی به من می گی نمی شناسمت جوری کوس و کونت رو پاره کنم که فقط منو بشناسی جوجه جنده !
داشتم خفه می شدم از دهنم درورد و نفسی تازه کردم عوق زدم و بازم کرد تو دهنم دوباره منو اینطوری کرد آخرش تو دهنم ارضا شد و جلوی دهنم رو محکم گرفت و مجبورم کرد قورتش بدم و یه سیلی محکم دیگه زد تو گوشم گفت دهنم رو بشورم و بعدش با حوله خودم رو خشک کنم و رفت توی اتاق و با یه شلاق نازک چرم و پات بلاگ برگشت برگشت.
ترسیدم مجبورم کرد چهار دست و پا بشم پات بلاگ رو چرب کرد کرد تو کونم ، دردم گرفت و یه جیغ زدم و با شلاق زد تو به کونم گفت نه توله سگ واق واق کن فهمیدی ؟ یه کلمه حرف و جیغ نداریم فقط واق واق می کنی گرفتی ؟ وگرنه تو دهنت می شاشم …یه شلاق دیگه بهم زدم
و از درد و ترس واق واق کردم . گفت آفرین توله سگ باهوش من !
چهار دست و پا منو برد تو اتاق جلوم یه ظرف پر از آب کیر جلوم گذاشت .
مهرداد :بخور توله سگ این یه هفته به یادت یا کوس کردم یا جق زدم آبمو تو این ظرف برات جمع کردم بخور شیرت رو توله سگ
از ترس آزار های بیشتر همونطوری که بهم رهنمایی می کرد با لیسیدن اون ظرف آب کیرش رو می خوردم و بعد تمام شدنش حالت تهوع داشتم انداختم روی تخت حالت قمبل منو بست طوری انگشت های پام لبه تخت بود .شروع کرد از سوراخ کونم تا انگشت های پام لیسیدن و به جای هر آه و ناله مخلوط با ترس واق واق می کردم
کاندوم کشید رو کیرش و بات بلاگ رو از کونم درورد پماد لیدوکایین چربش کرد و کیرش رو فشار وارد کونم کرد .
اوایل درد احساس نمی کردم اثر لیدوکایین داشت کمتر می شد و درد داشتم و همزمان مهرداد موهام رو می کشید فحش رکیک جنسی می داد و بالاخره تو کونم ارضا شد
انگار حالش بهتر شد و دیگه اونطور با خشم نگاهم نمی کرد : دیدی نمردی ؟ دوتاسوراخت رو فقط پر کردم !
حالم بد بود و یه مسکن به خوردم داد و به کونم چندتا آمپول تزریق کرد . وقتی بیدار شدم حالت ضعف نداشتم انگار که نه انگار کونم رو گذاشتن خودم رفتم حموم و از تو کمد مهرداد یه پیرهن گشاد برداشتم و پوشیدم و رفتم طبقه پایین دیدم بشاش نشسته انیمیشن نگاه می کنه !
منو دید گفت بیام رو پاهاش بشینم منم جاش رو مبل دراز کشیدم و سرم رو گذاشتم رو پاش چونم کونم درد می کرد و نبض می زد …
آروم موهام رو نوازش می کرد و می بوسید .
کلا برگشته بود به همون روزهای آشنایی کلی اون شب منو خندوند و تو بغلش خوابیدم و صبح یه سکس رومانتیک و باحال از کوس داشتیم .
زندگی جنسی منم شروع شد هر وقت تو آزمون ها ترازم خوب می شد خب یه سکس عاشقانه و کلی شکلات نوتلا کادو می گرفتم و هروقت هم ترازم افت کوچکی می کرد خب یه سکس خشن و پر از تحقیر …
بعد اینکه جواب کنکورم اومد و دانشگاه قبول شدم شهر دیگه باهاش خداحافظی کردم هر چند گاهی میومد سراغم باهام سکس می کرد اونم عاشقانه و از روی دلتنگی بعدش تحت فشار مادرش قرار گرفت که سرطانش عود کرده بود و تنها خواسته اش سر و سامان گرفتن مهرداد بود و منو به عنوان پیشنهاد قبول نکرده بود
مجبور شد با دخترخاله اش وصلت کنه و گاهی برام پیامک یا دایرکت سکسی می فرسته ولی دیگه تن به سکس باهاش ندادم …

نوشته: مریم


👍 3
👎 17
104001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

907642
2022-12-22 01:50:12 +0330 +0330

حالا خوبه دیده خجالتی وهستی و مراعات کرده واست ست لباس زیر و دیلدو کادو فرستاده اگه خجالتی نبودی و اونم مراعات نمی کرد یعنی چی میفرستاد؟؟؟
ضمنن کدوم کوسکشی جرأت می‌کنه با پست دیلدو بفرسته که ایشون دومیش باشه؟؟؟
راست گفتی میخاره اما نه کوست چون پسر تشریف داری و اونجا هم که میخاره کون مبارکته!!!

1 ❤️

907657
2022-12-22 03:14:15 +0330 +0330

کسشر خالص ، احتمالا تو همون مهرداد هستی که دختره پشمشم حسابت نکرده و از نظرش از سگ بی ارزش تر بودی ، تو هم اینجوری عقده ای شدی و این مزخرفات رو نوشتی

2 ❤️

907665
2022-12-22 03:53:43 +0330 +0330

این همه کسشعر مجبورین تفت بدین مگه؟

0 ❤️

907668
2022-12-22 04:02:25 +0330 +0330

ظرف پر از آب کیرو از کجات در آوردی بی شرف؟

1 ❤️

907708
2022-12-22 09:37:16 +0330 +0330

چکیده ای از یک ذهن مجلوق

0 ❤️

907747
2022-12-22 16:03:57 +0330 +0330

کاشکی اصفهان بودی

0 ❤️

907779
2022-12-22 23:48:02 +0330 +0330

حاضرم بکنمت حسابی تاکست احساس دل تنگی نکنه

0 ❤️

907824
2022-12-23 07:33:27 +0330 +0330

تو باید بسته پستی و نمی گرفتی به جرم ایجاد مزاحمت ازش شکایت میکردی تا توی آگاهی دهن شو می گاییدن که بفهمه مزاحم شدن عاقبتش چیه

0 ❤️

907827
2022-12-23 07:58:45 +0330 +0330

یه کاسه آب کیر در طول یه هفته جمع کرده بود ؟

آب کیرش حتما روغن بود که یه هفته خشک نشده بود

آب کیر همه ی بچه های اینجا توی مغزت

کاش بجای دیسلایک گزینه های دیگه هم بود ، مثلا بیلاخ ، داششاق

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها