من یه زندایی دارن به اسم فهیمه حدودا 35 سالشه و حشری تما چرا چون بیوس یه پوست سبزه و بدنی رو فرم چون ورزش میره خیلی بدنش اوکیه خلاصه بعد از دوسال فوت داییم همچنان با رفت و آمد داشت خیلی پیگیر حجاب سخت گیری نیست و کلا آزاده خونشون یک ساعت با ما فاصله داره واسه همین زیاد میاد خوندن و با مامانم صحبت میکنه (راستی یادم رفت بگم چون رحمش مشکل داره بچه ای ندارن) به مدتی بد رفته بود تو سرم که بکنمش انگشتی چیزی یا سکس کنم باهاش وهمش نقشو شو می ریخم و خوب خودشم به افراش نه زیاد می داد خوش بهت می مالید خیلی به نزدیک می شد و از این جو چیزا دیه دفعه هم از قصد جلو من هم می شد و کونشو نشون می داد یه آخرهفته یه مهمونی فامیلی پیش اومد و همه رفتین خونه مادر بزرگم و خونه خیلی شلوغ بود و زنا تقریبا با ماتو شلوارک کنا ر هم بودیم خاله هام بودن چنتا دیگه از دایی هام و شلوغ بود زنگ در خورد و زن داییم با یه مانتوی آبی تاپ سفید یه شلوار پارچه ای که بدن سبزه اش پیدا بود اومد با همه خوش بشو سلام علیک و این جور چیزا به صورت کلی هم با من رابطش خوبه راحتیم شوخی زیاد می کنیم اومد تو آشپز خونه مامانبم که کمک کنه برا غذا اینا منم به بهونه غذا باهاش اومد آشپز خونه شالش افتاده بود موهای سیاهش زده بود بیرون هی جلوم خم می شد کونشو به هم می زد نگام می کرد هی بدنشو بهم می مالوند دیگه زده بو به سر برم نزدیکش و انگشتش کنم ولی جلو مادر بزرگم نمی شد رفتم نزدیکش و شروع کردم به مالوندنش یه لحضه برگشت و ترسیدم ولی حرفی نزد اومدم دستمو بردارم ولی بازم دستمو گرفت دیگه شیر شده بودم که می کنمش مادربزرگم صدام کرد که برنجا رو ببریم سر شام و بریم برا غذا دستمو ول کرد و رفتیم سر شام شامو خوردیم و داییام همه رفتم و فقت یه خاله هام و زندایی و ما موندیم قرار شد که به خوابیم ما در بزرگم دوتا اتاق ته خونه داره که یکیش رو خالمو زندایی و مادربزرگم خوابیدن بقلیشم که بابام مامانم منم که وسط حال خوابیدم زندایی از اتاق اومد بیرون و رفت تو. آشپز خونه رفتم تو آشپز خونه و بدجور شق کرده بودم دستشو گرفتمو سری بوسش کردم پسم زد گفت داری چیکار می کنی تو دلم ریخت ولی دوباره دستشو گرفت شروع کرد بوسش کردن نمی دونستم دارم چیی کار می کنم و لی محکم دستشو گرفته بودم نمی ذاشتم پسم بزنه و همین طور که لب میگرفتم بوسش می کردم گفتم زندایی من دوست دارم اینو که گفتم خیلی حرفی نزد و بی دوباره پسم زد گفت آخه اینجا با خنده گفت بد زدی به جدولا بیا هزایجا بیرون اومدیم بیر ون دستشو گرفتم این بار خودش مشکلی نداششت رو مبل دراز کشید و شروع کردم بوسش کردت و لب گرفتم دوباره پسم زد گفتم اینبا جره دیگه گفتبقیه بیدارت صب. یک بعد گفت برو خواب شیطونی نکن بزار بعدا حالم گرفته شد رفتش محدوده یم ساع بعد اومد پیشم اومدن سری ع بقلش کردم گفتش هو آروم وقت زیاده البته تمام این مکالمات رو ول پایین بود ها شروع کردم لب گرفت وای چقدر لذت داشت دشگستاشو ول مردمو بدنشو مالوندمدکم کم لباساشو در آوردن تاپشوو در آوردم و کرستشو باز کردن دتا سینه آک خشگل رو فرم خواببوندنش و متل سگ براش خوردم چقدر خوب بود ششروع کردم درآوردن شلوارش یه سری رون سبزه سفت پاهای خوشگل شروع کردم خورد کوشش چقدر شیرن بوداصلا توصیفی نداشت منم شلوارمو در آوردم کیرم انداختم بیرون زندایی بدون حرفی شروع کرد خوردنش خیلی حشری بود کیر مو تو یه ثانیه قورت دل خوایه هامو می خورد می کرد دهنش نفس نفس زنان کیرمو از او دهنش کشید بیرون از کسش آبی بود که می ریخت خو بیدم رو زمین و خودشنشت رو کیرم مثل یه جنده بالا پایین می رفت رو کیرم کس کسش کوس نبود شاه کس بود تنگه تنگ خیسه خیس انگار به جا کس کونش بود با سیته هاش با ی می کرد و فشارش می دادم نوک سینشو نی گرفتم می مالوندم تو دست جا نم شد سینش انق گنده بود ای بار اونو خوابوندم شروع کردم تلمبه زدن توش تندو تند دستمو گذاشتم رو دهنش کسی نفهمه صداشو گفت دارم ارضا میشم منم از قصد تند تر نلبه زدم کیر مو کشیدم بیرون کل آبش ریه رو سر صورتم گفتش آیت. بریز تون چیزیم نمیشه د با ه میرم. کردم تو مسشو آبم خال کردم توش به. سکس شروع کرد لب گ فتن و یه دور دیگه برام ساک زد خودمون. تمیز کردیم و دوبل ه از هم لب گرفتین گفت خیلی وقت بد آینطدری نگاییده بودم یک گریه کرد بقلش کردمو گفتم جی ی دل داریش دادم گفتن از ای به بعد فقت خودمو خودت بعد اون شب شودیم یه زوج کامل هر شب داستان داشتیم استقبال شد بازم میگم
نوشته: طاها
یه جاهاییشو از حفظ میخوندم!! چی میگی زبون بسته
سختترین متنی بود که به عمرم دیدم، لامصب خودت یبار نخوندیش؟؟ یا اینقدر غرق در رویا پردازی بودی که از خود بی خود شدی؟
چند سالته کوچولو .
مرتیکه بنجل جقی کیرم تو سوادت
کیرم تو نوشتت
مرتیکه جقی انگار یکی داشته از پشت کونتو میگاییده و همزمان تو داشتی این کصشر رو مینوشتی !
خوبه یه بار قبل از ارسال بخونیش ببینی چه کصشری سر هم کردی
به جون خودم این رمزگذاری شده متن فقط از دست ماها رد هست 🤣🤣
آقا معذرت می خوام من سواد ندارم این جمله رو می خواستم یکی معنیش رو به من بگه،
(همش نقشوشو میریخم و خوب خودشم به افراش نه زیاد میداد خوش بهت میمالید خیلی به نزدیک میشد و از این جو چیزا دیه)
آقا خیلی ببخشید مزاحم شما شدم واسه ترجمه،چون تو گوگل به 250 زبان زنده دنیا خواستم معنی کنم ولی هیچ زبونی بهش نخورد،آخرین احتمالی که میدم واسه کشور چکسلواسون باید باشه،ولی از آخرین کلمش حدس میزنم که در مورد دعوا و درگیری و دیه گرفتن باشه.
واقعا کیر تو کس پدره معلم نگارشتون که سره سوزنی نتونست روی تو تاثیر گذار باشه،یعنی من معلم نگارشتون رو ببینم سیر تو کیبیلش می کنم.
ریدی تو نگارش زبان فارسی وداستان نویسی وتبدیل به شکم روش کردی خاک تو سر اون زندایی که به تو کوص داده ،دیگه ننویس
طاها خونه مادر بزرگه دوتا اطاق داره زیر زمینش موش و گربه داره وقتی طاها میخواد بره بشاشه از ترس بیرون نمیره توی تشک میپاشه جقی تو به کون دادن ادامه بده بچه
یعنی رییسی با ۶کلاس سواد از تو کمتر اشتباه داره
بمیر زودتر جاکش تا یه ملت از دستت راحت شن
این چه سمی بود
دیوس
خدایی سایت ریده
بابا یکی رو بذارید متن رو یه بار قبل آپلود بازخوانی کنه به خدا آدمشو ندارید یه ربات غلط گیر رو تعریف کنید غلطای متن رو میگیره کاری نداره، این چه خزعبلیه اجازه انتشار میدی بهش آخه؟ طرف معلوم نیست دست به کیر داره تایپ میکنه یا کیر تو کونش رفته، آخه غلط املایی و نگارشیم حدی داره. یه کم برای کاربراتون ارزش قائل بشید وجدانن.
جون عزیزتون هر کصشری میخاید بنویسید یه بار بخونیدش اول مهم نی داستان خوبه یا بد اصن
فقط یه بار بخونید ک مغز ما موقع خوندن گاییده نشه
گاییدیمون بابا با این نگارش تخمیت
نموده شدیم از بس حدس زدیم جملاتت چیه
خیلیا تیکه مینداختن که فلانی معلومه کصتان رو یه دستی تایپ کرده و دست دیگه اش تو تنبون بوده و …
من به شکل جوک میخوندم و رد شدم تا رسیدیم به این داستان!!!
ریدی با این نوشتنت مخم رگ به رگ شد . بابا انقدر جق نزن که دستات موقع تایپ نلرزه انقدر اشتباه تایپ نکنی
ریدم تو داستان نوشتنت حقی از بس غلط املایی داشتی نخوندمش
والا ما که نفهمیدیم چی نوشته از بس که تخمی تخیلی نوشته بود نمیدونم لکنت انگشتم مگه داریم؟
کاری به راست و دروغ کستانت ندارم
به ادبیات فارسی رحم کن و دیگه ننویس
هر کی با این متن تو جق بزنه کیرش کج و کوله میشه🤣
اول جق بزن واسه زن داییت بعد بنویس ی دست به کیر ی دست به گوشی اینجوری میشه کسی که کسی رو زیاد کرده باشه اینجوری جق نمیزنه
,Kiram dahanet ba in neveshtanet
Jaghi konde, kir daei mordat to kose nanat
Ostekhonaye angoshtesham to konet, band b band
به قدر کافی دوستان بابت عدم توانایی شما در نوشتن دو جمله در زبان مادری تون از خجالتتون در اومدن.
من یکم در مورد محتوای داستانت بگم. هر چند حقیقتا نصفش رو متوجه نشدم چون بجز املای افتضاحت مثل اینه هیچ وقت افتخار اشنایی با علائم نگارشی و نقطه و حتی دکمه ی enter روی کیبورد رو نداشتی .
فارغ از اینکه هیچ وقت متوجه پایان جمله قبل و شروع جمله ی جدید نشدم داستانت فوق العاده غیر منطقی و مزخرف بود.
اصولا وقتی یه نفر شوهرش می میره رفت و امدش با خانواده ی شوهرش کم میشه و اگه شرایطش مثه زندایی شما باشه (سن اوکی و نداشتن بچه ) حتی به ازدواج مجدد هم فکر میکنه .
ثانیا یک ساعت فاصله بین خونه ی دو نفر اصلا فاصله ی کمی نیست.
ثالثا اگه در نظر بگیریم همه ی مسائلی که شما گفتید درست باشه یه همچین شخصی در بین خونواده از احترام زیادی برخورداره و ابرو دار هست و نمیاد این ریسک رو بکنه توی مهمونی خانواداگی که افراد زیادی داخلش حضور دارن بیاد خودشو به تو بماله یا نصف شب پاشه بیاد تو سالن خونه بهت بده اونم در حالیکه هر لحظه ممکنه یه نفر از تو اتاق بیاد بیرون و شما رو ببینه و تموم ابروش بره .
وقتی نمیتونی درست بنویسی ننویس داداش مگه مجبوری؟
حداقل اگه هم میخوای بنویسی بعد از اینکه جقتو زدی و دستتو از رو کیرت برداشتی یه دور از روش بخون ببین خودت میتونی این حجم از خزئبلات رو بخونی
ولی ناموسا با مانتو و شلوارک ؟ خنده ات نگرفت وقتی مینوشتی؟
یکی تخم کفتر بده این جوجه، زبونش باز شه…
قبلنا استانا رو فارسی مینوشتن…
تو به کون دادن به شوهر عمت ادامه بده نمی خواهد از کُس کردن زن دایی ات بنویسی.
آخه کسکش کیرم تو کون خودتو و زنداییت و مادرت دیوث اینی که نوشتیو خودت میتونی بخونی؟قرمساق اول خودت بخون بعد آپلود کن
با خط میخی هم مینوشتی اینقدر سخت نبود خوندنش.به هر حال منکه نتونستم بخونم😂😂
بی ناموس دستتو درار از شورت مادر زن دایی خودت فهمیدی چی نوشتی کیرم تو زبونت
کیرم تو داستان نوشتنت کیری یه بی سواد دو خط خوندم بی خیال شدم
باحالترین قسمتش اینه که انتظار داشته از این مزخرفات استقبال هم بشه واسه داستانه بعدیش
《گفتش آیت. بریز تون چیزیم نمیشه د با ه میرم. کردم تو مسشو آبم خال کردم توش به.》
ترجمه: زن داییش گفته آیت جان، تو عن بریز [تو بشقابت]. دوباره میرینم. کردم تو مستراح و آبم خالی کرد توش بههه [به چه لذیذ بود!]
قشنگ معلومه از وقتی وارد جزییات سکس شدی دستت تو شرتت بوده و یه دسته تایپ کردی
کسخل جقی
میمیری قبل ارسال ی دور خودت بخونی؟
بچه جون بیا پایین کسشعر نگو سرمون درد گرفت
یه زن با اون سن که گفتی هیچوقت همچین خریتی نمیکنه توی خونه ای که هرلحظه ممکنه یکی بیدار بشه بره دستشویی یا تشنه ش بشه بخواد آب بخوره، لخت بشه.
بعدشم میخوای جق نامه بنویسی قبل از ارسال یه بار خودت بخوون ببین چه گوهی خوردی
اصلا این کستان قابل خوندن نبود.
کییییییرم تو اول و اخر معلم ادبیاتت کسکش
خااااره خودتم گاییدم با این نوشتنت مغزم واشر سر سیلندر سوزوند از بس کسشر نوشتی
کسکش اول برو نهضت سواد آموزی بگو پدر بی ناموسم خرج درس خوندنم رو نداد منه کسکش هم کاری جز جلننق بلد نبودم، حالا اومدم سواد دار بشم ک جایی مینویسم کسی کسکش جاکشم نکنه،
کصکش کونی، این چه نگارش کیریه، بی سواد دول کوچیک
کوص کش دستتو از رو کیرت ور دار درست بنویس مادر معلم ادبیاتتو گاییدم