سلام
مه جبین هستم
الان ۲۹سالمه
متاهل با ۳تا بچه در حال حاضر
براتون میخوام داستانیو تعریف کنم که واقعیته و یه دردودل ساده و فقط سکسی یا اینکه ترویج خیانتو این حرفا لطفا قضاوت نکنید فحش الکی ندید و هیچ حرف دیگه ایی ماهیچکدوم جای هم نیستیم ک بخوایم همو قضاوت کنیم منم یه روز دیگرانو قضاوت کردم ک خودمم دچارش شدم تا کفش همو نپوشیدیم و بجای هم راه نرفتیم نمیدونیم واقعا موضوع چیه پس قضاوت از رو ظاهر قضیه ممنوع
من توی سن ۱۷ عقد کردم با مردی ک قلباً دوسش داشتم و واقعا ارزوم بود بهش برسم نه هیکل آنچنانی داشتن قیافه خیلی خاص یه نه قدبلند یه فرد معمولی ک کمو کاستی هاشو نمی دیدم بخاطر صافی و سادگیشو و پاکیش دوسش داشتم و همچنان مرد فوق العاده پاکیه و همه جوره قبولش دارم اونم عاشقم بود و متولد ۶۴ و متولد ۷۳
توی سن ۱۸ عروسی گرفتیم و ۲۰سالگی اولین فرزندم رودنیااوردم البته من بسیار دختر بااحساسو عاطفه ایی هستم و مطمئناً چنین چیزیو از طرف مقابلم توقع دارم دخالت خانواده ها باعث شد بحثو جدل زیاد باشه و من این وسط کوتاه میومدم چون ابرو مدنظرمونه و هیچ وقت برا رهایی ازاین زندگی طلاق ب ذهنم نرسید چون دوسش داشتم و ترس از جداشدن داشتم و تابو تحملشو نداشتم براهمین اولین فرزندمو اوردم شاید اوضاع بهترشه اما تغییر نکرد ب نفع من باشه و اینم بگم همسرم اینکه صاحب شغلی شد و همچین ماشین یا خونه باهمکاری و خواست من و کمک پدرم بود وگرن اول ازدواج بیکار بودن ایشون ۳سال بعد ازدواجمون استخدام شدن و رفتیم غربت از همون ماهای اول شروع زندگیه جدیدتوی غربت بامن چپ بو بدتر شد و در سن ۲۴ سالگی دومین فرزند رو اوردم گفتم شاید وجود بچه ها تابو تحمل زندگیو برامون بیشتر کنه ایشون بااینکه میگفتن عاشقم هستن و منم دوسش داشتم اما موقع بحثو جدل واقعا مثل یه ادم سنگدل بودن تا عاشق درسته همیشه نوبتی کوتاه میومدیم یا اخرش میومد منت کشی اما دلم میشکست هربار فرزند دومم پسر بود ۳ماهش بودیکی از دوستامون ک تازه باهاش اشنا شده بودیم دعوتمون کرد و همسایشونم ک همشهریمون بودن دعوت کرد تا اشناشیم اون موقع هیچ حسی یا ذهنیت خاصی ب ذهنم نرسید مدتی ما خانوما همو میدیدیم باب اشنایی و دوستیمو وا شد حال روحیم نسبت ب قبل بهتر شده بود
(این نکته رو هم بگم من مذهبی تندی نبودم اما اعتقاداتی داشتم و دارم و واقعا از هنجار شکنی متنفر بودم و هستم اما خب گاهی دست خود آدم نیست)
تا اینکه روضه شبانه گرفتیم خونمون و دوستم با همسرش محمدرضا اومدن نمیدونم چیشد که قلبم لرزید عجیب محو لبخندش صحبتاش شدم بنظرم خوبو ساده و صادقو بی آلایش اومد چشامو دزدیدم بعد از اون شب همش ازش چشم میدزدیدم نمیتونستم نگاش کنم از ترس اینکه بفهمه دلم رفته براش اصلا توفکر سکسو رابطه نبودم فقط دلم لرزیده بود برا مردی که نامحرمم بود و واقعا سعی میکردم از ذهنم دورش کنم ولی نمیشد چون زیاد رفت و آمد داشتیم تا اینکه بعد از ۵ماه رابطه خانوادگی یه روز پیام داد احوال پرسیو بعد ابراز علاقه من باورم نمیشد اولاش ب رو نیاوردم دوسه باری پیام داد و تماس گرفت تا اینکه آخر اعتراف کردم که منم درگیرش شدم یه روز گفت میاد صبحانه پیشم منم که مادر دوتا بچه و بی تجربه در این مسائل وکیلی ترس ته دلم روم نشد بگم ن گفتم الان میگه فکر میکنه میخورمش گفتم باشه
واقعا فکر کردم میاد صبحانه و در تعجب بودم چجوری وقتی بچه هاخوابن صبحانه بیارم براش اونم بی مقدمه تا اینکه اومدو مثل مهمان نشستیم ب حرف زدن از خودش خانومش روابطشون گفت من دور بودم ازش درخواست کرد نزدیک تر بشینم چون معذب میشه رفتم نزدیک ۲۰دقه از حرفامون گذشت دستمو گرفت قلبم رو۱۰۰۰رفت صورتشو اورد نزدیکم بوسه ی ریز کرد گفتم نکن محمدرضا سعی کردم دور بکشم اما میل و کششم بهش زیاد بود منم شروع به بوسیدنش کردم تا اینکه وارد رابطه شدیم با کلی ترس و استرس درمن و لذت در اون بعد یه ساعت و دوبار رابطه رفت
کلی گریه کردم پشیمون بودم اولین بارم بود اما انگار من خیلی درگیرش شده بودم عاشق شده بودم همون روز اول توی نگاه اول من چنین چیزاییو ننگ داشتم ولی سرم اومد بی اختیار
و الان بعد از ۵ سال همچنان هفته ای ۳بار ۲ بار یه بار باهم رابطه داریم
بخاطر بچه هام نمیتونم طلاق بگیرم چن باری مطرح کردم همسرم گفت بچه هارو ازم میگیره
محمدرضا هم چند باری خواست تموم کنه و گفت اول که نزدیکم شد فقط قصدش چشیدن من بود حس خاصی نداشته بهم ولی من عاشقش شدم و نتونستم جدا شم و همچنان میگه دوسم داره اما عاشقم نیست ولی من تا پای جون براش هستم
زندگیمم حفظ کردم بخاطر بچه هام
میدونم الان هرکدومتون میگید خیانته بچه بهانه است چجوری عاشقی که با شوهرتم هستی
ولی واقعا عاشقم تا این بلا سرتون نیاد نمیفهمید چی میگم
اهای مذهبی هایی که قاضی می شوید
اهای کسایی که میگید باغیرتید
مطمئنم اگه عشق بیاد سراغتون روز ساعت دقیقه ثانیه جا و مکان و حال و احوال نمیشناسه نابودتون میکنه غرقتون میکنه نمیتونید نجات پیدا کنید پس قضاوت نکنید لطفا ممنونم ازتون ک بدون قضاوت خوندید ماجرا زیاد بود وقت و حوصله کم ببخشید اگر در همین حد هم طولانی شد فقط خواستم با یکی درددل کنم و الان فرزند سومو دارم که بصورت ناخواسته بود سعی به انداختن و بدبخت نکردنش داشتم اما خدا هیچ جوره کوتاه نیومدو برام نگهش داشت و الان شده دلیل نفسم
نوشته: مه جبین
دوستان عزیز فوش ندید از گل هم نازکتر بهش نگید لطفآ
و شما خانوم عزیز راحت باش ب بچه های بالا سپردم که بهتون کاری نداشته باشن شما با خیال راحت بده کوس کون بر باد راحت باش
ادمین بده شیش
چند تا خصلت هست که اگر یک مرد داشته باشه زنش ممکن نیست پاش لیز بخوره،اول از همه دست به جیب باشه در حد توانش،با خانواده مهربون باشه،از زنش تو جمع تعریف کنه،تمیز و مرتب باشه و شیک پوش،بیش از اندازه رفیق باز نباشه،با زنش بیروت زیاد بره،و اگر زن سرد مزاج است با روش های مختلف سعی کنه زن را گرم و هات کنه
در مرحله اول همسرت مقصر هست که خیلی بیشعور بوده وخواسته های شما رونادیده گرفته
اما شما
عاشق نیستی ،اینا هوا و هوسی بیش نیست ،چون به اون نیاز داری ) روحی وجسمی وعاطفی وجنسی )
اینم بدون حتی اگه بقول خودت عاشق هم باشی ،عشق یکطرفه فایده نداره ،ممرضا داره ازت سوء استفاده میکنه ،یک روزی حتی اگه لو نری و شوهرت بچه هات بگیره وابروت پیش همه نره
ممرصا دلت میکنه وشکست روحی بدتری میخوری
برای جبران خلاء عاطفبگی شوهرت وممرضا مجبوری با یکی دیگه بریزی روهم
کم کم ازجیندای خاص جیندای عام میشی تامام
نوش جان لذت ببرین و حال کنین . فدای تو بشم که چقدر باحالی
در مرحله اول همسرت مقصر هست که خیلی بیشعور بوده وخواسته های شما رونادیده گرفته
اما شما
عاشق نیستی ،اینا هوا و هوسی بیش نیست ،چون به اون نیاز داری ) روحی وجسمی وعاطفی وجنسی )
اینم بدون حتی اگه بقول خودت عاشق هم باشی ،عشق یکطرفه فایده نداره ،ممرضا داره ازت سوء استفاده میکنه ،یک روزی حتی اگه لو نری و شوهرت بچه هات رو ازت نگیره وابروت پیش همه نره
ممرضا ولت میکنه وشکست روحی بدتری میخوری
برای جبران خلاء عاطفبگی شوهرت وممرضا مجبوری با یکی دیگه بریزی روهم
کم کم ازجیندای خاص جیندای عام میشی تامام
۷۰درصدجمله ها توجیه بودوخواهش میکرد بهم نگید کار بدی دارم میکنم.هیچ توجیهی نداره،زن متاهل این کارروبکنه.هرچقدرهم بدبختی داشته باشی شوهرت ظالم باشه یامرده باشه و…نباید این کار حروم روبکنه آدم.میگی جای من نیستید…جای توهم بودیم واشتباه هاتی هم کردیم نه در حد تو
بخش به بخش داستانت نظر میدم.
با پیشگفتار داستانت موافقم
هر کسی توی هر زمان یا مکانی که هست ، کاری رو میکنه که فکر میکنه در اون موقعیت درست ترین تصمیم رو داره میگیره .
ما در موقعیت تو نبودیم و نمیدونیم اون لحظه چه حالات روحی و روانی داشتی .
از طرز نوشتنت از کلماتی که استفاده کردی و نوع نگرشت به زندگی کاملا مشخصه چقدر مهربونی چقد دلت صافه چقدر لحظه های بدی رو گذروندی .
ادمی از جسم و روح تشکیل شده .
جسمت درگیر یه زندگیه که ظاهر قضیه هست . همه خط قرمزها همه قضاوت ها همه ادمهای اطرافت با دیدگاهشون میتونن جسمت رو زندان کنن . و مجبورت کنن اونجور که اونا میخوان زندگی کنی .
ولی روحت مال خودته کسی نمیتونه اسیریش کنه جز خودت .
در میون اونهمه مشکل و گرفتاری گاهی صحنه قشنگی به یادت میاد و لبخندی رو لبت میشینه که فقط خودت میدونی دلیلش چیه.
چقدر اون لبخند حال دلت رو خوب میکنه .
مواظب خودت باش . بگا نری که همه اونچه لذت بردی زهر مارت بشه .
بله کاملا قبول دارم حرفتون رو وقتی دلی لرزید کاری نمیشه کرد به خلأ های عاطفی هم ربطی نداره، لامذهب عین اعتیاد میمونه وقتی لبت بهش خورد دیگه جدا شدن ازش خیلی سخته شماتت نمیکنم، فقط مطمئنم حتما همسرتون هم جایی زیر آبی رفته که شرایط برای شما اینجور مهیا شده، اما شما 2تا فرزند دارید مراقب باشید فرزندانتان آسیب نبینند.
موفق و کامیاب باشید
ببین جنده خانوم برای خیانت هیچ دلیلی نیست حتی اگ فکری و ذهنی باشه و اصلن توجیح پذیر نیست بعدم شک نکن هرمردی دنبال موقعیتهای ایجوری و چون ازش دوری و ا ن هم دوره برای بدست آوردن تو هزاربار قربون صدقه ات میره و حرفاش برات مثل عسل شیرینه و نمیدونی همین حرفها هم مرد خودت روزهای اول زندگیت نامزدی اویل ازدواجت میگفت وبرای شیرین بودن و همین مرد ک تو میگی عاشقش شدم و فکرمیکنی آدم خوبیه و بخاطرش بشوهرت خیانت کردی شک نکن اگه باهاش زیر یه سقف زندگی میکردی همون سال اول تورو دیگه نگاه نمیکرد و توهم ایقدر بهش دل نمیدادی و اوقت عاشق شوهرالانت میشدی و بدون این مرد بخاطر بدن تو و لذت شهوتش تا جاییکه میتونه و قادرا تورو بکنه هی برات نقش یه مرد خوب وبادرک وشعور رو بازی میکنه درصورتیکه چنین مردهایی اگه واقعن قلبی در سینه داشتن ودرک وشعور هرگز ب زن خودشون خیانت نمیکردن و همین قربون صدقه هارو خرج خانم خودشون میکردن صد دل عاشقش میشد و این وسط تویی ک داری بادست خودت زندگی خودت و بچه هاتو نابود میکنی بعدم هرقدر هم ک شوهرت بداخلاق باشه دلیل نمیشه خیانت بکنی وتازه گفتی فقط از لحاظ اخلاقی و اینا مشکل داشتی ن رابطه جنسی ک رفتی و با یه مرد دیگا توی اولین اشنایی کص رو تیدیمش کردی و شک نکن شک نکن همه مردها تنوع پسندهستن و بداخلاقترین و بی احساس ترین و پست ترین مرد دنیا هم وقتی به یه زن وخانم جوان جدید ک میاد توی زندگیش دم از عشق و عاشقی میزنه ک نگو جوری از احساسات و عشق ووفا ومحبت حرف میزنه ک فکر میکنی بهتراز این مرد دیگه پیدانخاهی کرد و حالاتو هیچ دلیلی و توجیحی برای کارزشت وکثیف خودت نداری و ایهمهبیول خ دت تحمل کردی و بچه بزرگ کردی اگ راست گفته باشی بخاطر اینکه کصت میارزد همچیز رو نابود کردی ن قانون ن شرع بهت حقی نمیده چون هردو گفتن اگه ناراضی بودی جدا میشدی مهریه ات رو میگرفتی و جوان هم بودی منتظر فرصتی بهتر میشدی همین زنهایی نجس و خائنی مثل شما هستن ک ریدن توی جامعه و بنیان خانواده ها رو سست و خراب کردن وقتی خانواده ها از هم بپاشه و بی غیرتی رواج پیدابکنه سنگ رو سنگ بند نمیشه هیچ پسری دختری از پدرومادر دیگه اطاعت نمیکنه دیگه به هیچ ارزش اخلاقی پایبند نیست و فحشا زیاد میشه و هرجا فحشا رواج پیدابکنه هرج ومرج و نا امنی هم زیاد وخانواده ها ازهم فرومیپاشن و اون جامعه بمرور دچار ناامنی هرج ومرج فساد وزنا و خیانت و دزدی و جرم جنایت خاهد شد
جنده کدوم عاشقی میره ب عشقش خیانت میکنه اونم عشقش،ک شوهرشه ک علاوه بر عشق و علاقه در محضر خدا و کتاب خدا تعهد دادی ک در هرشرایطی درکنارش باشی و بهش وفادار باشی خیانت نکنی و الانم خودت نمیفهمی چ گوهی داری میخوری الان میگی عاشقشم اما نیستی تو آبروی عاشقها رو هم بردی نجس واژه عشق مقدسه عشق واژه پاکی هستش اما تو عاشق یه مرد پست تر از خودت شدی ک زن هم داره عاشق یه نامردی شدی ک اولن اونم بخاطر کص تو بدن تو و لذت وشهوت خودش به همسرش خیانت کرد و دومن عاشق یه نامردی شدی ک خودش،میگه فقط قصدم شهوت و لذت بردن بود و میدونی ن عاشقته و ن دوستت داره و فقط میخاد ازت لذت ببره هرکسی نمیاد عشقش رو حرام یه موجود کثیفی بکنه ک تازه اونم متاهل و تعهداتی داره و نمیاد زندگیشو خراب بکنه و اگه عاشقشی نباید با هوست وشهوتت زندگی اون مرد ک حیف مرد رو خراب بکنی و اگه زنش دوستت هست زندگیشون نابود میشه پس نتیجه ک تو ن عاشق شدی ن میدونی عشق واقعی چیه و هوس و شهوت و احساسهای موقتی رو با عشق اشتباه میگیری و مشکل اکثر جوانان همینه وصدرصد اونموقع هم ک توی سن هفده سالگی عروسی کردی چون فکر کردی ک عاشق ومعشوقید و هوس وشهوتت رو با عشق اشتباه گرفتی و بر اهمین توی زندگیت دچار مشکل شدی البته قضیه رو از زبان خودت برای توجیح خودت شنیدیم شایدم ازاول مقصر توبودی ک شوهرت ک میگفتی عاشق ومعشوق بودیم ایجور میکنه و فلان مبکنه خلاصه برو خودتو جایی گم وگور بکن
خوب نوشتی ولی کاش یکم سکستون باز تر و با احساس تر مینوشتی .درکل خوب بود زندگی کن و لذت ببر
خدا به دادت برسه،دچار عشق یکطرفه شدی،،خدا قسمت هیج کس نکنه،،محمد رضا فقط سکس و لذت بردن میخاد
این سایت جای مناسبی برای درد دل کردن نیست، با این همه نگارش داستان صداقت نویسنده رو کاملا نشون میده و فرض رو باید بر این بگیریم که نویسنده داره از ما راهنمایی میخواد. من فکر میکنم زندگی دوگانه داشتن در دراز مدت امکانپذیر نیست دیر یا زود یا شوهرت یا بچه هات متوجه میشن. ضمن اینکه ظاهرا طرف مقابل هم سعی در پایان دادن رابطه داره، چون احتمالا اون هم نمیخواد از همسرش جدا بشه. لذا به نظر من این رابطه هیچ عاقبتی نداره و باید هر چه زودتر خودت رو ازش خلاص کنی. من اصلا کاری به جنبه های اخلاقی ماجرا ندارم و صرفا بر اساس منطق اظهار نظر میکنم.
سلام من کم پیش میاد کامنت بزارم
فقط خواستم بگم که طرز فکرت درسته و از زندگیت لذت ببر
موفق باشی
از من میشنوی به هر کی دلت خواست بده،چون از حرفات معلومه عاشق دادنی پس حرف کسی تاثیری روت نداره.انقد بده که کش کصت پاره شه اصلا به ما چه؟شهوانی جای منطق و نصیحت نیست.
درکت میکنم ولی زود ازدواج کردی همچی مشکلاتی هم داره
عالی بود، خیلی خوبه که اینجا هست بعضی دوستان یه سری حرف توی دلشون هست که به هیچ کس نمیشه گفت و اینجا تنها جایی که بصورت ناشناس میتونیم حرف بزنیم. نگران کصشعر احمد خمینی هم نباش اون دیگه شبیه روحه، یه کصشعر کپی میکنه پایین همه مینویسه.
به نظر من بدترین چیز عذاب وجدانه، اصلاً به خودت سخت نگیر، اگر حصارهای ذهنی مذهبی و اجتماعی نبود تو خیلی راحت جدا میشدیم و الان با وجود بچهها یه زن شاد بودی، هیچ آسیبی هم به بچه هات نمیرسید چون هر کسی خدا داره.
سلام . اول که انشاالله همسرتون تغییر کنه تا زندگی شما خوبتر و در آرامش و شادی شود. اما هیچوقت به قول اقا محمدرضا اعتماد نکن.
اینو کسی بهت میگه که چندسالی پاره وقت تو دفتر وکالت هست.
پس به هیچ عنوان زندگیت را خراب نکن. محمدرضا حتی یک درصد اگر از همسرش جدا شود و با تو ازدواج کنه همین قدر که الان مهربانه باشه
نیست و دیگه مهربان نخواهد بود و بچه هات داغون میشن.
البته نمیخوام قضاوتش کنم اما با وجود پرونده های زیاد … عرض کردم .
بر اساس تجربه شخصی این کارو نکن اگر خواستی بهم پیام بده تا از زندگیم بگم بهت
عالی بود
چاره ای نداری جز ادامه ی زندگی
ولی از زندگیت لذت ببر
خیلی قشنگ نوشتی. عزیزم مردا همینن. میخوان بکنن و تمام. فقط مواظب باش شوهرت متوجه نشه چون اذیتت میکنه. خیلی هم کار خوبی کردی از زندگیت لذت ببر
من زیاد تجربه رابطه داشتم از همه نوعش اینو بهت از رو تجربه میگم شوهر دوستت بنا نیست زندگیش خراب کنه به خاطر تو هرقدر ام بیشتر وابسته اش بشی و بهش گیر بدی بیشتر ازت فاصله میگیره دیر و زود وقت جدایی برات میرسه توام نمیتونی باهاش کنار بیای گوه میزنی به زندگی خودت و طرف بعدم اینجا ایرانه من با ده نفر باشم میگن شیطونی میکنه زن ی ثانیه رو ی مرد مکس کنه زیاد نگاه کنه میگن میخاره هرزه است
چی بگم والا من خودم درگیر رابطه با زن متاهل شدم ولی خیلی کوتاه تمومش کردم
به نظرم نباید طولانی بشه …
بنظرم واقعی بود وبهت حق میدم خودمنم دچارش شدم اولش آدم قصد خیانت نداره ولی وقتی میری توش وعاشق میشی دیگه سخته من قضاوتت نمیکنم فقط بهت میگم مراقب باش 🙏🙏🙏🙏
چی رو قضاوت نکنیم احمقی تو رو یا موقعیت طلبی اون رو ؟! آدم عاقل هیچ وقت یه مرد غریبه رو تنها دعوت نمیکنه مگه کرم داشته باشه و خیانت هم هیچ توجیهی ندارد ، نمیدونم پنج سال بیشتر از زن و شوهر خودتون بهم سرویس دادین و کسی نفهمیده یه شاهکار ؟! زنی مثل تو و برعکس مردی مثل اون واسه هرکس یه کابوس کامل هست و آخر کار هم حالا بگیم کارما و یا … هر کس باید با عواقب کاراش روبرو بشه و بازنده اصلی این جریان هم خودتی که خودت مفت وادادی و پا دادی و میگی عاشق شوهرت هستی و آدم پاکی هست و باید واسه شوهرت افسوس خورد که همچین زن هرزه ای داره ، من موندم که شوهرت که عاشقت هست ولی مردی که میگه واسه کردن دوست داره و عاشقت نیست و زندگی خودش دوست داره چرا عاشقش شدی ؟! این چیزا به دین و مذهب و … ربطی ندارد به شخصیت و هوش و ذکاوت طرف ربط داره ، بهت قول میدم با خصوصیات تو نفر سومی هم پیدا بشه بهت یکم محبت کنه و … بازم با وجود دونفر وا میدی چون آدم ضعیف و بیچاره ای هستی ، اینجا داستان سکسی میگن نه پند و اندرز و اگر دوست نداری نظر دیگران نیا چرت و پرت ننویس خانم مذهبی روضه خون که هرچی بدبختی هست از گور شماها هست ، فقط واسه تبرئه کردن خودت تو سر شوهرت نزن که زیبا و قد فلان نیست و نکنه خودت ملکه زیبایی هستی ؟!بعد موندم این اعتقاد داشتن و هنجار و … که میگی داری باز چی هست ؟! تو چی داری ؟! کدوم هنجار کدوم … تو پنج ساله بیشتر از شوهرت به یارو میدی بعد ادعای هنجار داری و واست وفاداری شوهرت هم مهم ؟!
تو خود ناهنجاری و هرزگی و … هستی که هیچ چیز خودت دست خودت نیست دست کص و کونت هست نه عقلی داری و دوست هم نداری با تمام خطا بودنت کسی بهت بگه مشکل داری ؟! نه بگیم تو پاکی ؟!
تو الهه مهر و وفا هستی ، تو الهه زیبایی هستی ، تو خود نجابت و پاکدامنی هستی ، تو نمونه یک زن مومن از تبار عترت و طهارت هستی ،
خوشت اومد اینا هستی گلم ، بده جونم بده تا چند سال دیگه که میتونی بدی گلم کص و کون خودت فقط مراقب باش کارما همین روزا میاد سراغت یا به طریق مرض یا زندان و طلاق و … وقتی آمد جاخالی بدی .
اگه شوهرت موفق بشه جای محمد رضا رو برای تو پر کنه فکر کنم پنجاه شصت تایی بزایی بعدشم به اون محمد رضا بگو حداقل یکم از خرجی اون بچهارو بده ببینم بازم میمونه یا در میره اعتقاداتی داشتی اینی اگه اعتقاد نداشتی چی میشدی
داستان سکسی بنویس همینطور دردودل چه فایده وقت مارو میگیری قشنگ بنویس چطور کردت
نوش جونتون لذت زندگی ببرید هرچند زندگی لذت رو از شما گرفته
به صداقت و اصالت داستانت ایمان آوردم.
اما دوتا موضوع هست که لازمه بدونی.
همه ماهایی که داخل شهوانی هستیم از لحاظ جنسی تعادل نداریم و عمدتا بیش از اندازه هات هستیم. زن و مرد هم نداره. در نتیجه شما از لحاظ جنسی گرم هستی و احساسات زنانه ات هم چاشنی کار شده که به مرد دیگه ای فکر کنی و الان دقیقاً درگیر شهوت شدی و خواهشا با چشم باز به قضیه نگاه کن.
در مورد بحث اخلاقی قضیه اینو بدون که یه مرد دیگه داره برای آرامش تو بچه هاش تو غربت کار میکنه و سقفی بالای سرت درست کرده. حرمت نگه دار.
اگه هم خودت دوس داری درگیر این مدل رابطه بشی پس بهونه نیار و لذت ببر ولی بدون تاوان سختی در راه هست
اما موضوع دوم
به صداقت و اصالت داستانت ایمان آوردم.
اما دوتا موضوع هست که لازمه بدونی.
همه ماهایی که داخل شهوانی هستیم از لحاظ جنسی تعادل نداریم و عمدتا بیش از اندازه هات هستیم. زن و مرد هم نداره. در نتیجه شما از لحاظ جنسی گرم هستی و احساسات زنانه ات هم چاشنی کار شده که به مرد دیگه ای فکر کنی و الان دقیقاً درگیر شهوت شدی و خواهشا با چشم باز به قضیه نگاه کن.
در مورد بحث اخلاقی قضیه اینو بدون که یه مرد دیگه داره برای آرامش تو بچه هاش تو غربت کار میکنه و سقفی بالای سرت درست کرده. حرمت نگه دار.
اگه هم خودت دوس داری درگیر این مدل رابطه بشی پس بهونه نیار و لذت ببر ولی بدون تاوان سختی در راه هست
اما موضوع دوم
بدبخت کوس و کون رو به باد دادی
الان میگی من رو قضاوت نکنید
همیشه برای به دست آوردن چیزی یه چیز دیگه ای رو باید فدا کنی
اول باید ببینی که اون شخص ارزش داره برای فداکاری و گذشتن از بچه هات و زندگیت.خودت میگی اون فقط میخواد بکنه تو رو فقط.
یه لحظه خودتو کنار تصور کن بدون هیچ حسی به قضیه نگاه کن ببین همچین رابطهای درست هست یا نه با عقل جور و اگه رسوا بشه تهش چی میشه
سلام عزیزم اشکال نداره اینطوری شده بهر حال ولی زندگیت و آینده خودت و بچه ها و همسرت و نابود نکن فعلا ادامه بده فقط مراقب باش کسی متوجه نشود ، باید بگم حقیقتی و که الان از حرفم ناراحت میشوی ، لطفا فقط دقت کن چی میگم ، آن شخص فقط برای سکس کردن و از روی عادت کردن بتو ادامه میدهد و در نهایت خیلی خیلی زود متوجه میشی که این شخص تو را رها میکنه فقط کمی زمان مانده که این واقعه خودش و نشون بده و متاسفم واقعا چون میدونم شما ضربه احساسی میخورید ، اما تحمل کن تمامومیشود آنوقت به زندگی با فرزندانت ادامه بده این سرنوشت هست خیلی ها مانند تو درگیر زندگی هستند که شاید دوست ندارند اما بهم زدن و جدا شدن آینده بچه ها رو نابود میکنه ، تحمل کن و ادامه بده ، موفق باشید خدانگهدار
من فقط اسیر دوستان کس لیسی هستم که فکر میکنن با کس لیسی شون، این خانم بهشون میده 😂
زندگی هر کسی به خودش و شرایط خودش مربوطه.
نوش جون جفتتون. لذت زندگی رو ببرین