سلام بهرام هستم داستان من از 8سالگی شروع شد زمانی که برای اولین بار توسط پسرخالم مجید کونی شدم بیمعرفت تو اون سن با گرفتن خوراکی خامم می کرد وتادلش می خواست منو میکرد هیچ وقت یادم نمیره که چه شبهایی از درد خوابم نمیبرد البته اوایلش اینجوری بود بعدها که به سن 15 رسیدم آرزوی اینو داشتم که با کیرش مدام منو بکنو آخه نمیدونین چه لذتی داره زمانی که کیر تو کونت باشه وارضا شی تموم خستگیت از بین میره توسن 16 سالگی بودم که ازطرف مهران برادر مجید پسرخاله کوچیکترم مورد لطف قرارگرفتم و تا 20سالگی درخدمتش بودم کیرش خیلی بزرگتر بود و واقعا لذت بخش بود البته بگم تواین مدت هروقت نبودن و چون من عادت به دادن کرده بودم با دوستام حال میکردم 19 سالم بود که ی مستاجر برامون اومد بنام مهتاب که روزی نمی شد بخاطرش خودارضایی نکنم و توهمون سن 20 بودم که همزمان به پسرخالمم کون میدادم موقعیتی برام جور شد که مسیر زندگیم عوض شد
شوهر مستاجرمون یکروزه رفت ماموریت و مهتاب خیلی می ترسید ازمادرم خواست تا بیاد پیشش ولی با وجود مهمون مادرم از من خواست برم منم سریع پذیرفتم مهتاب منو چندبار ازتو حیاط درحالت دید زدن دیده بود البته خودش بهم گفت خلاصه اون شب هزارتا فکر کردم برا کردنش ولی خیلی میترسیدم مهتاب اون شب کامل چادر سرش بود تا موقعه خواب اخه ازخانواده مذهبی بودن شوهرشم نظامی بود. وقت خواب رسید خودش ودختر 4سالش پایین پذیرایی ومن هم بالای پذیرایی خوابیدیم تا نیمه های شب فکر میکردم که چه مدلی مهتابو میکنم دوبارهم سینه خیز رفتم طرفش وبه پاهاش دست زدم اماترسیدم و برگشتم سرجام با همه اون فکرای قشنگ خوابم برد چون واقعا می ترسیدم نیمه های شب بود احساس کردم دارم ارضا میشم چشماموبازکرذم دیدم مهتاب داره با کیرم ور میره خیلی جاخوردم گفت امشب کاری میکنم ازفکرم بیای بیرون منم تازکار بودم توکس کردن ولی واقعا اون شب حال کردم چون 2 بار سکس کردم ازفردا مسیر زندگیم عوض شد. خجالت میکشیدم توصورت مهتاب وشوهرش نگاه کنم تصمیم گرفتم برم سرکار تو ی هتل مشغول بکارشدم که اونجا از یکی از پرسنل های اونجا خوشم میومد اسمش رحیم بود وچون خوابگاه داشت شبا اونجا میمودیم رحیم ازحرکاتم فهمید کونیم و دوبار حسابی کردم که هنوز لذتش توکونم حس میکنم چندوقت بعد عاشق دوست صمیمی همسر حسابدارمون شدم و عقد کردیم همسر حسابدارمونم حجاب خوبی نداشت وخیلی راحت بود ولی حسابدارمون غیرتی بود دوران عقدو میگذروندیم که با پیشنهاد دوستی همسرحسابدار مواجه شدم اون زمان 24ساله بودم داستان طولانی داره وازش میگذرم فقط بگم مجبورم کرد سکس کنیم واین رابطه تا25سالگیم طول کشید ودراین مدت با همسرم ازدواجم کردم تا زمانی که یکروز حسابدارمون منو همسرشو درحال لب گرفتن دید حسابی کتک کاری شد ازهمسرش جدا شد منم اخراج شدم همسرمم فهمید وبا خواهش های زیادمنو بخشید الان 27سالمه وکارم دولتیه عاشق فیلمهای سکسم پنهانی زیادمی میبینم خیلی دوست دارم زوجی پیدا کنم برای سکس ضبدری ولی همسرم یکمی مذهبیه نمی دونم چیکارکنم تا راضی بشه اگه پیشنهادی دارین که من بتونم راضیش کنم بگین البته بگم نمی دونه تو سر من چی میگذره ببخشید وقتتونو گرفتم .
نوشته: بهرام
مذخرف ترین داستانی بود که تا حالا خوندم حداقل از کون دادنت برامون میگفتی bad
خاک تو سرت بچه کونی .داستانت خیلی غیر قابل باور بود هنوزم کون میدی ؟ خونتون کجاست ؟
ولی نکته پندآموز داستان هرکی کونی باشه کارمند میشه این واقعیت هست
تعداد کونیا که از جمعیت فاعلا رفته بالا در این بین اگه دوستان کسی بلده بگه چطور مخ همکلاسیمو بزنم ببرم بکنمش خیلی خر قیافس
امین چند بار دیگه مینوشتی
میخای بگی مفعولی درست بگو مخ خودت راچجوری زدن یاد بگیر
ولی داستان این مرد کونی توضربدری برا چی میخای یک نفر را پیدا کن هم خودت رابگاد هم زنت رامثل شوهرثابقم
بده زنتو راضي كنم دوتاتون حال كنيد مخ زنت رو ميزنم كه مذهب يادش بره diablo
با توجه به اینکه دخترای تو کف مونده خیلی زیادن ولی پسرایب کونی چقد زیاد شدن
یه کونی هستم هر کی پایه ست مکان ردیف کنه بیام یه حال اساسی بهش بدم
25 ساله 175 82 از تهران
ما بالاخره نفهمیدیم خودت میخوای بدی یا زنت رو میخوای بکنن
تو به کون دادنت برسی برات بهتره میگم تو باید شوهر میکردی تو داستانت اشتباهی نوشتی زن گرفتی.
لطفا قبل از ارسال یه دور بخون بعد آپ کن کونی
منم دوست دارم ولی نمیدونم چطوری به زنم بگم. اصلا میشه؟؟!!
Tekon khordi sex kardia?!!