سلام من نورا هستم (البته اسم مستعار هست) و اینجا میخوام از اولین تجربه سکسم بگم که حدود پنج شیش سال پیش با یه معلم خصوصی اتفاق افتاد.

همه چیز برمیگرده به زمانی که حدود 14 ساله بودم و کم کم داشتم با بدن خودم آشنا میشدم. یادمه اولین چیزی که حس کنجکاویم رو حسابی تحریک کرد کتاب علوممون بود که درباره نحوه تولید مثل توضیحاتی داده بود و من خیلی کنجکاو شدم که بیشتر در این باره بدونم. رفتم و تو اینترنت جستجو کردم و از چیز هایی که میخوندم شوک زده شدم. «چی؟ یعنی سکس اینجوری؟ مامان و بابا چی؟ اونا هم اینجوری بچه دار شدن؟» فرداش موضوع رو با دوستام در میون گذاشتم و کلی با هم دیگه مسخره بازی و بحث کردیم. دوستم به سایت های پورن اشاره کرد و من گفتم که حتما باید یه سر به این سایت بزنم. چشمتون روز بد نبینه. خوب همون طور که میدونید اکثر فیلم های پورن یه جورایی لذت خانم هارو در نظر نمیگیرن و سکس رو بیشتر یه طرفه نشون میدن و گاهی با زن ها مثل برده جنسی رفتار میکنن. همه اینا به کنار و با اولین ویدیویی که برخورد کردم بر حسب اتفاق یه ویدیو از دسته بندی «سکس زوری» یا یه جور تجاوز بود. تو ویدیو یه دختر مستخدمی که از همه جا بیخبر داشت خونه رو تمیز میکرد و یهو پسره اومد بزور گرفتش و دستشو دستبند زد به یه میله تا فرار نکنه و بعد بزور ماچش میکرد و دستمالیش میکرد و لختش کرد و در نهایت مجبورش کرد ساک بزنه و حسابی هم از کص کردش و تو این مدت دختره مثلا هرجور میخواست فرار کنه ولی نمیتونست (البته مشخص بود دارن فیلم بازی میکنن). ویدیو بعدی هم به همین شکل حالا یکم وضعیت بهتر بود. تو اون ویدیو یه دختر یوگا کاری که استادش کم کم دستمالیش میکنه و یهو لباسش رو جر میده و حسابی میکنتش. بعد از این دو تا فیلم پورن من دیگه وحشت زده بودم. تصورم از سکس این بود که پسرا یه مشت شیطان هستن که برا لذت های خودشون از ما دخترا سو استفاده میکنن. اون شب من سعی کردم بخوابم اما یه حسی تو بدنم نمیزاشت. همش تصویر اون پورن ها تو ذهنم بود و یه جورایی خوشم اومده بود. ناخودآگاه دستم رفت سمت کصم و چوچولمو میمالیدم و با اون یکی دستم سینه هامو و بدنمو دستمالی میکردم. تو تصورم داشتم بابامو تصور میکردم که میخواد مثلا منو بکنه و سکس رو یادم بده (خوب من تصور درستی از قضیه نداشتم و میدونستم سکس با محارم اشتباه ولی نمیدونم چرا بابام تو ذهنم اومد و الان که بهش فکر میکنم حالم بهم میخوره خخخ). بعد از بازی کردن با خودم یه حس خیلی عجیب و خوش آیندی مثل یه برق از سر تا پای بدنم رد شد و کصم رو دیدم حسابی خیس شده. همون شب یه بار دیگه به اون سایت های پورن مراجعه کردم و اینبار با فیلم های پورن بهتری برخورد داشتم و تو یکی از اونا زن درخواست میکرد که تند تر بکنتش و سرعتشو بیشتر کنه و من تازه فهمیدم که سکس لذت یک طرفه هم نیست.

یه چند ماه گذشت و وارد سال تحصیلی بعدی شدیم. من 15 سالم شده بود. یه دختر تینیجر قدم حدود 154 و وزنم حدود 48 فکر کنم. شایدم کمتر یا بیشتر دقیق یادم نیست ولی خوب نه لاغر استخوانی بودم و نه تپل. یه بدن خیلی معمولی و البته چون ورزش و یوگا کار میکردم استایل خوبی داشتم و خوشکل هم بودم (البته تعریف از خود نباشه :) ولی دوستام همیشه بهم میگفتن خیلی خوشکلی). مامان و بابا تصمیم گرفتن از اون سال یه معلم خصوصی برا من بگیرن که درسم رو تقویت کنه (هیچ وقت هم درسم خوب نشد) یه مرد حدود 45 ساله قد بلند 185 و چهارشونه و یکم هم شکم داشت ولی چاق نبود و تا حدودی خوش قیافه و خیلی مردونه بود. اولش هیچ حسی نسبت بهش نداشتم ولی کم کم ازش خوشم اومده بود. معمولا میومد خونمون و درسم میداد. یه روز که قرار شد بیاد درسم بده از قضا مهمونی دعوت بودیم و پدر مادرم زودتر رفتن و من قرار شد بعد از اینکه کلاس خصوصیم تموم شد با تاکسی برم. قبل از کلاس خصوصی حسابی به خودم رسیدم آرایش کردم و لباسامم آماده کردم چی بپوشم که یهو حس شیطانیم فعال شد. گفتم الان وقتش که یکم کرم بریزم و شاید اولین سکسمو تجربه کنم. مو های بدنمو شیو کردم و یه لباس آستین بلند یقه اسکی پوشیدم ولی کمرم و نافم تقریباً بیرون بود. یه دامن هم پوشیدم که ساق پا بیرون بود یه کفش پاشنه بلند. «دینگ… دینگ…» معلم اومد و یه روسری سرم کردم (نمیخواستم کارم ضایع باشه دیگه :) ایراد نگیرید مرسی اه) رفتم در رو که باز کرنم. منو دید تعجب کرد و گفت: « به به خوشکل خانوما… مگه میخوای بری عروسی؟» گفتم: «نه ولی مهمونی دعوت شدیم و قرار بعد از کلاس برم». اومد داخل و رفتیم پای میز که درسارو شروع کنیم. متوجه شدم که زیر چشی همش داره منو نگاه میکنه و دید میزنه. منم پا رو پا انداختم و عشوه میومدم و مسخره بازی در میاوردم. یهو بهم گفت «اگه بت بگم نصف پولی که بابت کلاس خصوصی بهم دادنو و بهت میدم ولی با یه شرط قبول میکنی؟» گفتم: «چرا که نه. چه شرطی؟» گفت: «باید هرکاری میگم رو انجام بدی و به هیچ کسم چیزی نگی» گفتم: «باشه ولی چه کاری؟» گفت: «بریم تو اتاق مامان بابات تا بت بگم. اون لحظه استرس شدیدی گفتم و دست و پاهام میلرزید، میدونستم چه اتفاقی قرار بیفته ولی خوب خجالت میکشیدم بگم نه، حالا که تا اینجا اومدم بهتره با تهش برم. رفتم تو اتاق و یهو در رو بست. من آج و واج درحالی که دست و پاهام میلرزید داشتم نگاش میکردم. اومد جلو کمرم رو گفت و با اون یکی دستش صورتمو گفتم و چسبوند به صورتشو و ماچم کرد. اولش داشت بدم میومد ولی نمیتونستم فرار کنم چون زورش زیاد بود. بعدش پرتم کرد رو تخت و شروع کرد لباساشو در آوردن. من کلی ترسیده بودم و درحالی که اشک تو چشام جمع شده بود گفتم: «تروخدا غلط کردم، قول میدم به هیچ کس چیزی نگم، پولم نمیخوام. میشه ولم کنی؟» گفت: «دیگه دیر شده ولی بهت قول میدم بهت خوش بگذره» دوباره اومد سمتم و شروع کرد دستمالیم کردن و گردنمو بوسیدن و خوردن گردن و بعد رفت سراغ پاهام و ساق پامو گاز زدن و بوسیدن رون پام و… داشت کم کم خوشم میومد و حس عجیبی داشتم. لباسامو همه در آورد بجز کفش پاشه بلندم و شرتمو تا نصفه کشید پایین، دید کصم حسابی خیس و گفت: «دیدی گفتم خوشت میاد جنده کوچولو؟ عجب کص تازه و تر و تمیزی داری به به» من تو این مدت هیچی نمیگفتم و فقط سعی میکردم لذت ببرم. شروع کرد کصمو خوردن و با سوراخ کونم بازی کردن و انگشتشو خیس کرد و مالید در سوراخ کونم و من حس خیلی خوبی داشتم. کیرشو آورد تو صورتم، نمیدونم اندازه کیرش چقدر بود ولی میدونم خیلی کلفت بود اون موقه فکر میکردم اندازه کیر همه همینه، چون تو پورن ها هم معمولا کیر ها کلفت، زمانی فهمیدم کیرش کلفت بود که 4 سال بعد کیر دوست پسرمو دیدم :)))) خخخ. همیشه تو پورن هایی که میدیدم دوست داشتم یه کیر تپل و تر تمیز ساک بزنم. تو تنهایی خودم حتی موز ساک میزدم و کلی کیف میکردم. ولی کیر او اینجور نبود و یه کیر کت و کلفت و سبزه و شیو نشده. حالم بهم خورد و گفتم: «نه من اینکارو نمیکنم» یهو گفت: «تصمیم خودت، اگه ساک نزنی همینجوری خشک خشک میکنمت، بهتره که ساک بزنی و قبل اینکه بکنمت حسابی تفیش کنی که به نفع خودت جنده کوچولو». سعی کردم کیرشو ساک بزنم و چون اولین بارم بود و کیرش کلفت بود هی دندون میزدم و اون ناراحت شد. یهو اعصابش خورد شد و یه کشیده زد تو صورتم گفت: «درست بخورش» من که کلی ترسیده بودم ولی یه جورایی خوشم اومده بود از تحقیر شدن و حس میکردم خیلی مرد و قوی. سعی کردم بیشتر کیرشو لیس بزنم و تف مالیش کنم. یهو منو بلند کرد و رو شکم پرتم کرد رو تخت و یه بالشت گذاشت زیر شکمم تا کونم بیاد بالا. رفت کرم از رو میز برداشت و گفت: «همیشه تو کف مامانت بودم اما حالا دارم نسخه جوان و تر وتازشو میکنم». من که از این حرفش تعجب کردم و نمیدونستم چی بگم. یکم کرم برداشت و مالید در کونم و انگشتشو کرد تو. که من یهو جیغ زدم و گفتم: «نههههه… اون سوراخ کونمه…» یه خنده شیطانی زد و گفت: «پس چه انتظاری داشتی؟ که پردتو بزنم؟ نه من خودمو تو دردسر نمیندازم». شاید باور نکنید ولی من اون موقه اولین بار با کتگوری «آنال» آشنا شدم اونم بصورت عملی، تا قبل از اون فکر میکردم فقط از کص میکنن :( من بیچاره. حس میکردم اشتباه و نکنه آسیب ببینم. کلی استرس اومد سراغم و اشکام سرازیر شد. بعد از حسابی ور رفتن با کونم، دستشو گذاشت رو دهنم سر کیرشو کرد تو کونم. از درد جلو چشم سیاهی رفت ولی نمیتونستم داد بزنم. شروع کرد آروم آروم جلو عقب کردن و من کلی درد و سوزش داشتم. درحالی که دهنمو با دستش گرفته بود و من بزور نفس میکشیدم دماغمم گرفت… انگار میخواست خفم کنه… شروع کردم دست و پا زدن که یکم شل کرد. با اینکه کلی درد و سوزش داشتم ولی یه جورایی از اون حس خوشم اومده بود. سعی کردم لذت ببرم که اونم متوجه خیس شدن کصم شد و گفت: «مشخص داره خوشت میاد ها؟ جووووون». آبش اومد و کیرشو بیرون کشید. من که حسابی کونم میسوخت انگار فلفل کرده بودن تو کنم، حس کردم یه چی داره از کونم میاد بیرون و فهمیدم آبشو ریخته تو کونم. بهم گفت: بهتره بری حموم و کونتو تخلیه کنی، منم میام کمکت، بزور و گشاد گشاد راه میرفتم و درد داشتم، اونم خیلی شیطانی میخندید. فکر کردم کارش دیگه تموم شده ولی وسط دوش گرفتن دیدم بازم کیرش بلند شده و همش اونو میماله به من و هی دستمالیم میکنه. گفت: «برگرد میخوام کونتو تخلیه کنم» من برگشتم و دو تا دستمامو از پشت گرفت. کیرشو که صابون زده بود دوباره کرد تو کونم. حسابی کونم میسوخت ولی دردش کمتر شده بود، کلی آه و ناله و کمی جیغ ولی از این حس خوشم اومده بود و بی اختیار کونمو بیشتر بهش میچسبوندم و بهش گفتم: «آره تند تر… جرم بده… واییییی… آییییی… آههههه… اومممم… آییییییی… نه… وایییی» پاهام شروع کرد لرزیدن و یه حس خیلی شیرینی کل بدنمو گرفته بود و این حس چند دقیقه ای طول کشید. یهو کیرشو کشید بیرون و موهامو کشید و صورتمو آورد جلو کیرش و آبشو ریخت رو صورتم. من خیلی بدم اومد از این حرکت ولی چیزی نمیتونستم بگم. بعد از این به مامان بابا گفتم که یه معلم دیگه میخوام و این خوب درس نمیده. اونام گفتن باشه. هیچ وقت قسمت نشد دوباره ببینمش و اون پولی هم که بهم قول داده بود بهم نداد :( خوب این بود از اولین تجربه سکس من.

نوشته: Nora Kitty