حدود ۸ سال پیش زنم حامله بود ودر آستانه وضع حمل بود و یک ماه آخر بود و چون تامین اجتماعی بودم داخل لیمارستان الزهرا نجف آباد پرونوه داشتیم خانم دکتر هفته آخر گفت سه روز دیگه بیاد بستری بشه من و مادرم و مادرزنم رفتیم و بستری انجام شد و دیگه عصر شده بود که پرستار گفت فقط یک نفر بمونه که مادرم به اصرار موند و من و شهناز خانم مادرزنم رفتیم تو ماشین گفتم میخوای تو ماشین بخوابیم که گفت نه مگه مجبوریم برو زرین شهر خونه خودتون رسیدیم خونه یه پذیرایی مختصر کردم و گفتم شهناز خانم روی تخت بخواب منم با کامپیوتر کار دارم و میام پایین تخت میخوابم گفتم خوابتون سنگینه یا سبک که جواب داد خیلی خسته ام من بیدار نمیشم منم که یک ماه بیشتر بود کوس نکرده بودم یه فیلم سکس گذاشتم و رفتم تو کار جق که یهو دیدم این زنه داخل فیلم چقدر اندامش مثل شهنازخانم هست آخه شهناز خانم از شوهرش خیلی کوچیکتر بود و اون موقع ۴۳ ساله بود ولی خوشگل با اندام وررشی واقعا ناز بود منم دل رو زدم به دریا یه قرص خوردم رفتم پایین تخت خوابیدم کیرم حسابی شق بود رفتم یواش روی تخت و رفتم زیر پتو خیلی آروم به کونش نزدیک شدم و کامل بغلش کردم یهو برگشت منو نگاه کرد یه کشیده آروم زد و گفت خجالت نمیکشی منم حسابی ترسیده بودم و گفتم ببخش دست خودم نبود الان از یک ماه بیشتره رابطه نداشتم اومدم برم پایین تخت که یهو کیرم رو گرفت از ترس خوابیده بود پتو رو زد کنار شلوار منو کشید پایین و ساک زد و همه جا رو لیس میزد یهو حالت ۶۹ کوسش رو گذاشت روی صورتم باورم نمیشد که از این حرکات انجام بده منم حسابی لیس زدم بعد لباسش رو درآورد و نشست رو کیرم و حال میکرد میگفت هنوز ارضا نشدم با حاجی چون بلد نیس بعد خوابید و پاهاش رو بالا کرد و من براش لیس میزدم و انگشتم تو کوسش بود که اینقدر تکون نخورد که فهمیدم ارضا شده چند دقیقه حرف زدم و با ممه هاش بازی کردم و کردم تو کوسش و ممه هم میخوردم حسابی حال میکرد حالت سگی کردم تو کوسش واقعا عجب کون نازی داشت گفتم عقب هم آزاده گفت یه کم من با انگشت بازی کردم با کونش و وازلین زدم و آروم سرش رفت تو واقعا بهترین حال کردنم بود همینجوری رفت پایین و من رو کونش بودم یه کم دیگه رفته بود داخل گفت آروم بکن منم آبم میخواست بیاد و اجازه گرفتم بریزم تو کونش موقع خالی شدن دست خودم نبود و کامل خوابیدم روش و هی آب میومد گفت بسه جر خوردم یه دستمال گذاشت در کونش و رفت دستشویی منم بعد رفتم و اومدم تو بغلش خوابیدم گفت یه چیزی میخواستم که نشد صبح میریم حموم بهت میگم صبح من رو بیدار کرد تو حموم خیلی مالیدمش و اون ساک زد و زود آبم اومد ولی کامل خورد و قورت داد و بازم لیس زد بعد از اون ماجرا چند بار باهاش حال کردم که دیگه رفت مکه و نشد دیگه بهش بگم رفتارش هم عوض شده بود ولی واقعا برای خودش و توی اون سن یه دافی بود
نوشته: شهرام
شهرام جان
بارها اشاره کردیم هم من و هم دیگر دوستان که دستان در هنگام نوشتن داستان داخل شورت نباشه دوست من
وقتی هم تایپ میکنی هم جلق میزنی میشه این خزعبلات که بلقور کردی.
از عوارض جانبی واکسن برکت همین ک سلولهای خاکستری مغز رو قهوهای میکنه🤦🤦
صفر تا صدی که تو به سکس رسیدی ، بوگاتی هم به گرد پات نمیرسه .
منو دوستم حسابی سرپا کونیم کرد منم داستان میخوندم ابم از اوبنه ایم ریخت راحت شدم بازم مرد شدم
اصل داستان:
پدرزن که بابت قهر زنش رفته بود خونهی دخترش، شب رو کنار دامادش صبح میکنه، ولی کون پنبه و تاقچهای داماد و چندروز ارضا نشدن، خیلی بهش فشار میاورد، رفت تو کارش و تا صبح سه بار ارضا و دامادش گشاد شد.
تمام کانترهای تمام بیمارستانهای ایران حوالهت بادا ابله متوهّم گشاد داغون الدنگ!
تا اونجایی که رفتی از پشت بغلش کردی درست بود.
بزار من بعدشو واست بگم، جای آروم یه کشیده محکم زد تو گوشت همون لحظه تلفن برداشت زنگ زد به زنت، زنت وقتی زایید اومد اونم یه کشیده زد تو گوشت یه تُف هم انداخت تو صورتت بچه رو هم انداختن گردن مادرت, طلاقشو ازت گرفت مهریشم واست قسط بندی کردن.
فک کنم مادر زنت هم نقش مهمی توی طلاقتون داشته که تو داستانت جندش کردی
حداقل اول میرفتی دستشویی شاش میکردی بعد داستان مینوشتی. معلومه شاش داشتی اینقدر سریع نوشتی
دریوری بیش نبود مجبوری دروغ بنویسی آخه
۸ساله ازدواج کردی نمیدونی خواب مادرزنت سبکه یا سنگینه سادیسم دارید دیگه
چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده
لعنتیا ، 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣این نظرها عالی بود ، اشکمو در اوردین
یعنی تو سایت برازرس اینقدر زود جنده هاش پا نمیدن
من فقط موندم اونایی که به این لایک دادن چه ادمایی هستن
یه کشبده زد وداد فوری همین
بچه کونی خو نمیتونی گو بخوری گوهم نخور دیگه
کیرم مسلمو ام ابول توکونت با داستانت
من فکر میکنم مادر زنت جنده بوده چون خیلی رود لاشو بازکرد 😂
گفتنه اند ارزو برجوانان عیب نیست نه تو نره خره وازلین رو بزنی کف دستت و فکر کنی کوس مادرزنته.یا نکنه مادر زنه دلش سوخته وازلین رو زده در کونت چوب کرده توش وگرنه می بایست چوب رو خشک خشک می کرد کونت
کوس مغز مکه که ۹ ساله کسی نرفته و حج تعطیله …
تازه امسال کس خلا رو میخوان قبول کنن برن مکه !
یه اخبار گوش کن .
میگفتی رفت مشهدی ، کربلایی …
کیر بلال حبشی از پهنا توی کونت جوری که سری بعد از سیسیگاسمت بنویسی .
کلا باید زنی بگیری که مادرش جنده باشه اصلا زندگی برات تکراری نمیشه
یکم زیادی زود پا نداد؟