سکس در خانه مادربزرگ

1403/01/27

سلام خوب طبق معمول باید بگم این یه داستان واقعیه و واقعا من بابتش هیچ افتخاری ندارم و حس نمیکنم خیلی کار خفنی کردم. خلاصه کانتنت داستان گی هست و اگر به این موضوع گرایش ندارید مطالعه هم نکنید و کاری به خارو مار ما نداشته باشید 😂
اقا من ( نیما) و پسرخالم (مهدی) خیلی باهم نسبت به بقیه ی بچه های خانواده نزدیک تر و خیلی صمیمی تر بودیم. چرا؟ چون ما هردومون هم سن بودیم و آقا کلا فازمون بهم میخورد. و تا یک سنی ما جدا نشدنی بودیم. همه میدونستن اگه من جایی باید برم مثلا به یه عروسی یا یه تولد حتما و حتما باید مهدی میومد وگرنه منم دلیلی برای اومدن نداشتم.
امیدوارم تا الان سطح صمیمیت منو درک کرده باشید.
اقا من 12 سالم شد. به بلوغ رسیدم و حقیقتا نمیدونم ایا زودرس بود یا نرمال ولی از همون تایم علاقه جنسیم شروع شد.
و جالبیش اینه من از همون اول به زنا علاقه نداشتم و همیشه چیزی که برام جالب و جذاب و دیدنی بود بدن مردا بود. حتی یادمه یه بازی داشتم توی ذهنم که وقتی توی خیابون حوصلم سر میرفت به این فکر میکردم که آیا حاضر بودم با این اقاهایی که بیرون بودن سکس داشته باشم؟ اما خوب دروغ چرا اینا احتمالا تاثیر دسترسی زیاد من به اینترنت و پورن بود وگرنه فک نکنم باید اینقدر تو اون سن حشری می بودم.
آقا منو مهدی یبار اومدیم بعد مدرسه خونه ما ( معمولا من بعد مدرسه خونه اونا پلاس بودم چون خونشون نزدیک تر بود ولی اون روز استثناء بود.) نشستیم توی اتاقمو بساط ایکس باکسو براه انداختیم. من تنها کسی بودم که اون تایم کنسول جدید ایکس باکس و داشت پس واسه همین بازی خفنا مال من بود.
نشستیم بازی های مختلف بازی کردیم. فیفا و کشتی کجو مورتال کمبت. تا اینکه به ذهنم رسید که اقا الان مامانم سر کاره بابامم طبقه بالا خوابه چرا جی تی ای بازی نکنیم. جاتون خالی کلی بازی کردیم که رفتیم سراغ کلاب سکسی جی تی ای.
من از مهدی پرسیدم -حاجی چرا مایکل همش میاد اینجا پول میده براش برقصن؟( اینا قبل از دسترسی من به پورنه یکم بگذره توضیح میدم)
مهدی هم گفت چون اینجوری سینه هاشون معلوم میشه بعد حین این اتفاق کس خانمه هم میخوره به اقاهه.
بعد گفتم خوب بخوره چی میشه. مهدی اصلا تعجب کرد.
-داداش تو نمیدونی سکس چیه؟( اشتباهم تلفظش میکرد)
گفتم نه ، گفت ببین مرداو زنا وقتی همو دوست دارن میان لخت میشن زنه کصشو میزاره روی کیر اقاهه بعد میخوابن.
بعد وقتی اینارو میگفت من به کیرش ددقت کردم قشنگ شق شق بود.
اقا اون روز گذشت چند هفته بعد مدرسه رفتیم خونه مهدی اینا. مهدی اینا خونشون نسبتا بزرگ و بی درو پیکر بود. باباشم شغل آزاد داشت کلا بیرون بود. میموند مامانش که اونم افسرده بود کلا تو اتاقش بود اون سالا.
من تو اتاق مهدی بودم مهدی همش دوست داشت کشتی کج ببینه. منم بعضی وقتا دوست داشتم با مهدی نکگاه کنم. بخاطر خشونت نه چون من کلا بچه آرومی بودم ولی چون مرد بودنو هی همو لمس میکرد و بدنای خدا داشتن لذت میبردم از دیدنشون.
مهدی عادت داشت وقتی فن جدید کشتی میدید روی من امتحان کنه( نه به روش سخت و خشن، چون برای خودش جذاب بود دوست داشت بهم یاد بده) بعد بعضی وقتا کیرش با کیر من اصابت میکرد و همین باعث شد شق درد بگیرم)
مهدی کمکم داشت میفهمید که من خوشم میادو اینا. اومد بیشتر درباره اینا باهم حرف بزنه.
-رضا تو دوست داری سکس کنی؟
-خوب آره ولی نمیشه فعلا و اینا
-خوب میخوای مشابهشو انجام بدیم؟
-چجوری
-تو که کس نداری نه؟
-نه ندارم
-دول که داری؟
وقتی این حرفا رو میزد جدا ازین که حشری میشدم خجالتم میکشیدم. چون من پسری بودم که حتی جلوی مامان بابامم پیرهنمو در نمیاوردم ، ولی عوضش مهدی خیلی راحت بود حتی قبلا وقتی توی باغ ویلای خونه ی مادربزرگمون بودم جلوی چشم کیرشو دراورد شاشید توی باغ. پس میدونستم کیرش چه شکلیه یه کیر کوچیک ختنه نشده بود آخرین باری که دیده بودم ولی چند سال میگذشت.
-اره دول دارم. چرا؟
-خوب بیا دولامونو بهم بمالیم. درش بیار ببینمش. تو مال منو دیدی
-مهدی خجالت میکشم.
-باشه پس از روی شلوار بمالیم.
من رو>ی تختش خوابیدم اونم کامل وزنشو گذاشت رومو کیرشو تنظیم کرد روی کیر من. همینجوری عقب جلو کرد.
اینقدر حشری شدم زیپ شلوار مهدیو کشیدم و شرتش رو در اوردم. بعد خودم لخت شدمو همو مالیدیم.
این موضوع اینقدر تکرار شد تا سه سال بعد. خونه مادربزرگمون بودیم توی روستا. یه خونه ی خیلی بزرگ. مامانم و خالم هردوشون رفته بودن خونه ی خاله ی کوچیکترم. مامان بزرگمم همراهشون بود.
من بودمو مهدی و یه ویلا. مهدی به یه درخت دراز اشاره کرد گفت من راحت میتونم از شاخه های این بالا برم. منم گفتم کس نگو بابا نمیشه. گفت اگه شد چی؟ گفتم بهت 10 تومن میدم( اون موقع بخدا کم نبود 😂 )
-ده تومنی نمیخوام. باید کون بدی بهم.
منم که همیشه خودمو درحالش تصور کردم همون لحظه شق کردم. گفتم باشه
-ناموسا؟
-اره ولی حتما باید کامل بالا بری
آقا خلاصه بگم نصفشو تونست بعد افتاد زمین زانوشم زخمی شد. دستشو گرفتم رفتیم داخل مهمانخانه. شلوارشو دراور که زخم زانوشو ببینه. همچین زخمم نبود فقط خراش بود. گفتم یه کون دیگه ارزش اینو نداشتا. گفت چرا داره، حیف که ریدم.
من هم دلم سوخت هم کونم خارید. رفتم پیشش گفتم چون زخمی شدی بهت میدم.
از خوشحالی نزدیک بود سکته کنه. گفتم یه شرط داره ولی. گفت هرچی باشه
گفتم توهم باید بهم بدی. یکم فک کرد بعد گفت باشه ولی اول تو. من پیراهنمو در اوردم و مهدی بدن بی مو رو دید( یادش بخیر یه زمان بیموی بیمو بودم) پوستمم سبزه بود و مهدی خوشش میومد. اومد لبامو قشنگ قشنگ خورد. سنگینی نفساش به صورتم میخورد.
بعد اومد با نوک سینم یخورده بازی کرد ولی سریع برعکسم کرد و چسبوند کلمو به دیوار. شلوارمو کشید پایین شرتمم کند بعد با یه انگشت خشک کونمو انگشت کرد. احساس سوزش گرفته بودم و اه میکشیدم. حقیقت این بود که جفتمون از سکس اطلاع نداشتیم خیلی. بعد کیر خوش فرمشو که ختنه نبود در اورد چسبوند به کونم. منم حشری شدم گفتم بهش آقا بذار کیرتو بخورم. گفت باشه.
گفتم توهم برام میخوری؟ بدش اومد گفت نه اگه توقع اینو داری بلند شو کونت بذارم تموم شه بریم. منم گفتم باشه باشه
اومدم سرشو گذاشتم تو دهنم ولی اصلا اینقد سر کیرش بزرگ بود که خفه میشدم میذاشتم تو دهنم. هنوز مزه کیرش تو دهنمه.
بعد دیگه حالم یکم بدش د بس کردم دوباره چسبوندم با دیوار و لاپایی میزد. کیر گرمش لای رونای بیموم داشت هی میخورد به پایین خایم خیلی خوب بود. بعد گفت با دستات کونتو باز کن. منم کردمو نامرد یجا زد داخل. نمیدونم چرا ولی بجای حس کش اومدن حس کردم انگار اونجا یه استخون بود بعد شکست. من رسما جیغ میزدم ولی مهدی تلمبه میزد. اولش گفتم چه گوهیی بود خوردم ولی بعدش مهدی با دستاش کیر منو از عقب گرفت برام جق میزد.
اینقدر طول کشید که آبش توی کونم اومد.( نکته ایمنی من خریت کردم و بچه بودیم که کاندوم استفاده کردیم. شما تحت هیچ شرایطی بدون کاندوم سکس نکنید. ) بعد نوبت من شد. کیرم دیگه مثل قبل سفت نبود تا اینکه کردمش تو مهدی. مهدی یه کون سفیییید ولی با پشمای بور داشت که پشماشم جذاب بود. بعد چند تا تقه منم ابم اومد و رفتیم دوتایی حموم. اون منو شست منم اونو و کلی لمس کردن دیگه
اما خوب سه سال بعدش من به یه شهر دیگه اسباب کشی کردم. گرچه هر وقت برای دیدنش میرم شهر بهش میدمو اونم میده.اگر خواستید میتونم براتون تعریفشون کنم.
کوچک و غلام شما-نام

نوشته: نام


👍 6
👎 12
31901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

979877
2024-04-15 23:58:33 +0330 +0330

اقا چرت گفتی

1 ❤️

979898
2024-04-16 01:13:26 +0330 +0330

آره همینطور به همدیگه بدین تا ببینم چی میشه 😅😅😅

0 ❤️

979902
2024-04-16 01:19:52 +0330 +0330

چی رو‌ تعریف کنی ؟ اینکه هر سری میری پیشش کون همدیگه میزارین؟! این دیگه تعریف کردن داره اوبنه ای؟. مادراتونم بیارین من بکنم خو

0 ❤️

979912
2024-04-16 02:09:09 +0330 +0330

من معمولا دیس نمیدم ولی آخه ناموسا این یکی خیلی ضایعست
اینجا دفتر خاطرات نیس که هرکی کون داده یا کرده بیاد بنویسه

0 ❤️

979923
2024-04-16 03:07:39 +0330 +0330

هنوز مزه کیرش تو دهنمه ؟؟؟!!!🤮
واقعا چرا کسشعر مینویسین
واقعا چرا
دلمون به چهار تا داستان خوب خوش بود ریدین به فانتزیامون

0 ❤️

979986
2024-04-16 17:14:08 +0330 +0330
MQ4

خاطرات کون دادن تو ۱۲ سالگیت چرا باید جذاب باشه آخه

0 ❤️

980078
2024-04-17 11:00:36 +0330 +0330

فقط اون تیکه که گفتی کاندوم بزنید خخخخخ.کیرم تو دهنت …

0 ❤️