سقوط یک رویا (۱)

1403/01/28

این یک داستان خیالی هست که در اوج شهوت نوشته شده/ هر چند یک بخشی از بار گناه این نوشته بر عهده من هست، ولی تمام مسئولیت خوندن اون بر عهده شماست. پس اگر این مسئولیت رو قبول نمی کنید لطفا اونو نخونید. این داستان در موضوع فانتزی بیغیرتی میباشد.

آخرین بار متنی که نوشته بودم رو تو چت روم عمومی «past» کردم: متاهل و بیغیرت فانتزی و داستانی هستم…
با خودم گفتم این بار اگه تا 1 دقیقه دیگه کسی نیومد دیگه میرم میخوابم…ساعت 2 نیمه شب بود و دیگه کیرم کاملا شل شده بود، پیش آب لزج و بی رنگی که از شقی اول شب و با شروع چت ازش بیرون اومده بود ریخته بود روی بیضه های شل شدم و حالا از حس شهوت اول شب، فقط سرخوردگی و درد شدید بیضه ها برام مونده بود و بیخوابی و زود بیداری فردا برای کار…
از اول شب انقدر داغ بودم که حاضر بودم با هر کسی هر طور که دوست داره بچتم…هانیه خونه پدرش بود و با خیال راحت میتونستم لخت بشینم پای سیستم و چت کنم…دلم یک داستان جذاب یا یک چت لذت بخش با یک ارضای طولانی میخواست…دوس نداشتم خشک و خالی جق بزنم…دلم میخواست واقعا لذت بخش باشه. ولی از شانس من اون شب هر چی اومده بود آدمهای سطحی جقی بودن که با فانتزی های مسخره و بی ربط و نابلدیشون حالمو گرفته بودن…همه‌ی داستانها شبیه هم بودن…میومدن خونه و یکدفعه زنمو میدیدن و بعد باهاش سکس میکردن، همشون هم با مقدمات مسخره و بی ربط…یکی تو خیابون زنمو میدید،‌ یکی تو شرکت ،‌ یکی تو مغازه…همه‌ی فانتزی ها لوس و دور از واقعیت بودن. نه اینکه این فانتزی برام واقعی بود یا امکانش بود،‌نه ولی حداقلش این بود که دلم میخواست قابل باور باشه. حداقلش این بود که مسخره شروع نشه،‌ یا مسخره تموم نشه. برای من مسیر بیغیرتی خیلی مهم تر از جزئیات گاییده شدن همسرم بود.
آماده خاموش کردن سیستم بودم که یکی پیام داد، اسم ای دیش «با تجربه» بود. نوشت
-اصل؟
–سعید 41
-خانومت؟
–هانیه 36
-هنوز بلد نیستی زنتو درست معرفی کنی؟
از لحنش خوشم اومد نوشتم
–هانیه 36 160 50 70
-ممنون
–قابلتو نداره
همیشه از اینجا به بعد سخت میشد. از اینجا به بعد بود که میشد فهمید یکی وارد هست یا نه. غالبا میپرسیدن زنم خوشگل هست یا نه؟ یا لباس چطوری میپوشه؟ یا اهل حال هست یا نه؟ یا کونش چطوریه یا تا بحال تو واقعیت با کسی بجز من سکس داشته یا نه!!! تمام چیزهایی که آدمهای چت روم از بی غیرتی میدونن چیزهایی هست که تو فیلمهای خارجی دیدن ، یک مشت اطلاعات سطحی . غالبا کسایی که دنبال بی غیرت هستن فقط به خاطر اینکه کس پیدا نمیکنن میان سراغ بیغیرتها و اصولا درک درستی از بیغیرتی ندارن ، خیلی راحت میشه فهمید کسی که اولین سوالش اینه که زنت خوشگله یا نه اصلا نمیدونه بیغیرتی حسیه که باید به مرد توجه کنی. به بی غیرتی مرد. وقتی با بی غیرت داری چت میکنی مهم نیست زنش خوشگله یا نه،‌مهم اونه که اون داره زنشو در اختیارت میزاره و این مهمه و باید این رو درک کنی.
-چه طور بی غیرتی هستی؟
–منظورت چیه؟
-فقط روی زنت بی هستی یا ؟
–فعلا روی زنم
-اوکی ، بیغیرتی؟ یا دوس داری موازی باشه یا ضربدری؟
از سوالش خوشم اومد…داشت بررسی میکرد
–بیغیرتم
-اوکی، دوس داری خودت هم موقع سکس باشی یا نگاه کنی؟
–دوس دارم نگاه کنم
-دوس داری مخفیانه باشه یا علنی؟
–دوس دارم جلوی چشمام باشه
-اگر بیشتر توضیح بدی بیشتر میتونم بشناسمت و با هم حال کنیم
–دوس دارم سکس همسرمو با دیگران مدیریت کنم، یعنی همه چیز از کانال من انجام بشه، و در بعضی موارد هم بتونم تو پوزیشن های سخت پیشخدمت باشم
-آفرین، بیغیرت کلاسیک هستی. خوشم اومد
نمیدونستم بی غیرت کلاسیک یا غیر کلاسیک یا چند نوع وجود داره…ولی به نظرم جالب بود. اونقدر برام جذاب بود که تازه یادم اومده بود که مشخصاتشو نپرسیدم . نوشتم
–اصل؟
-آرش 17
سنش کم بود و من با اینکه بی بودم،‌ ولی برای خودم یک قوانینی داشتم و یکی از اون قوانین این بود که با کم سن چت نمیکردم.
–شرمنده آرش جان. سنتون کمه
-درک میکنم که دوس نداشته باشید با من چت کنید، ولی من هم با تجربه هستم و هم از وقتی اومدم دیدم که دارید پیام میدید و حدود 2 ساعته نتونستید کسی رو پیدا کنید. اگر اجازه بدید یک کم با هم چت کنیم اگر خوشتون نیومد بدون مزاحمت تمومش میکنیم. اوکی؟

کیرم یک کم سفت شده بود. سوالهاش با اینکه چیز خاصی نداشت ولی تحریکم کرده بود و یک کم داغ شده بودم. مردد بودم بین قبول کردن یا رد کردن. طبق تجربه میدونستم یک جوون 17 ساله قطعا تجربه کافی برای چت راجع به بی غیرتی نداره. خصوصا برای من که سالها بیغیرت بودم و دیگه حوصله چت ها بچگانه رو نداشتم.

–شرمنده عزیزم . من دنبال آدم با تجربه هستم و دوس ندارم وقت خودم و شما رو بگیرم. امیدوارم که کیس مورد نظرتو پیدا کنی
-من کیسمو پیدا کردم. شما هستید و میتونم بهتون اطمینان بدم که با تجربه هستم و میتونم شما رو ارضا کنم مگر اینکه شما نتونید منو ارضا کنید.

بچه پر رو بود، من نتونم ارضاش کنم؟ اگر میخواستم کسی رو ارضا کنم میتونستم یک ساعت بکشمش دنبال خودم و یک طوری مستش کنم که هر روز بهم پیام بده،‌ حالا این نیم وجبی بهم تیکه مینداخت.

–ببین عزیزم شما جوون هستی و احتمالا دنبال کص میگردی و چون گیرت نمیاد میای دنبال بیغیرت که راجع به زن و بچش چت کنی. اشکالی هم نداره ولی با من اختلاف سنی زیادی داری، بهتره دنبال بیغیرتی باشی که به سن خودت نزدیک تر باشه و بری سراغ مامان یا خواهرش.
-ممنون که به فکر من هستید،‌ ولی من دنبال بیغیرت هستم عزیزم، اگر کص میخواستم اینجا نمی اومدم،‌ انقدر عرضه دارم که برم تو خیابون دنبالش بگردم، من بی غیرت دوست دارم و چون بعید میدونم تو ایران بیغیرت واقعی باشه میام اینجا تا راجع بهش با شماها چت کنم و البته خوشحالم که مسئله مامان رو مطرح کردید که به وقتش به اون هم میرسم ولی فعلا تا جایی که من فهمیدم شما بیغیرت کلاسیک هستی، یعنی اصلی ترین حسی که دنبالشی «تحقیره» و چی برات بهتر از اینکه با یک جوون 17 ساله راجع به زنت صحبت کنی و ازش خواهش کنی کیرشو تو کس همسرت فشار بده یا با دست خودت کیرشو بزار روی سوراخ مامانت؟

راستش شوکه شدم، اون چیزی که گاهی ازش به «زدن تو خال» تعبیر میشه درست همون حرفی بود که این پسره زده بود. شاید اصلی ترین حس یک بی غیرت حس «تحقیره». اینکه دلش میخواد تحقیر بشه و این حس هست که اونو تبدیل به بی غیرت میکنه. شاید اغراق نکرده باشم اگر بگم از بین هزاران نفری که باهشون چت کردم به تعداد انگشتان دست میدونستن که حس اصلی که باید تو یک بی غیرت تحریک کنن حس «تحقیره». اما هنوز زود بود. خیلی ها راجع به تحقیر میدونن و یا شاید هم شانسی گفته باشه و یا شاید هم اصلا منظورش از تحقیر اون تحقیری که من فکر میکنم نباشه. خیلی ها فکر میکنن تحقیر یعنی فحش دادن…برای همین بعضی ها شروع مکالمه شون با زن جنده و از این دست حرف اس و فکر میکنن هرچی بیشتر فحش بدن به طرف مقابلشون حس بهتری میدن در حالی که فحش فقط یک بخشی از تحقیره که اون هم نباید خیلی زیاد و باید در جای مناسب استفاده بشه.

–من از فحش و بی ادبی خوشم نمیاد عزیزم.
-اولا تو عزیز من هستی و باید به من بگی آقا. بعلاوه مگه تحقیر یعنی فحش دادن؟ البته که بهت فحش هم میدم عزیزم ولی منظورم از تحقیر فحش نبود

کیرم سفت شده بود. بهش نگاه کردم، دوست داشت با این بچه پر رو ادامه بده. دستمو گرفتم زیر بیضه های پر آبم که حالا حسابی سفت شده بود و یک کم فشار دادم، یک قطره بزرگ از پیش اب سفیدم به سرعت از سر کیرم جاری شد و اگر به سرعت انگشتمو زیرش نگرفته بودم ریخته بود روی مخمل صندلی. یک قطره بزرگ چسبناک شفاف بود، اونقدر داغ بودم که جلوی صورتم گرفتمش و بهش خیره شده، ناخودآگاه بردم سمت لبهام و زبونمو بهش زدم، طول کشید تا طعم شوریشو حس کنم و همین بیشتر تحریکم کرد، زبونمو بیشتر توش فرو کردم و بعد کشیدم تا مثل پنیر پیتزا کش بیاد…

-کجایی؟ اگه میخوای دیر جواب بدی برم
–هستم
-هستی چی؟
–هستم آقا
-آفرین
–منظورت از تحقیر چیه؟
-تحقیر یک حسه. میتونه با محبت باشه، میتونه با خشونت باشه،‌ میتونه با فحش باشه…اما فحش پایین ترین سطح تحقیره، بالاترین تحقیر وقتیه که بهت محبت میکنن و منت سرت میذارن، بهترین تحقیرها وقتیه که در شرایطی که برای همه عادی هست، برای تو غیر عادیه و همه اینو میبینن و تو نمیتونی کاری بکنی.
–جالبه ولی درست درک نمیکنم
-خیلی واضحه، چرا مفعول ها از کون دادن خوششون میاد؟ یک بخشیش بخاطر پروستات و اوبنه ای بودنشون هست، یک بخش عمده ایش بخاطر علاقه به تحقیره، اینکه یک کیر دیگه میاد فرو میکنه تو کون اونها ، فحش میده، مدیریت میکنه، پوزیشن رو عوض میکنه و در تمام مدت اعمال قدرت میکنه، قدرتی که مفعول نمیتونه بکنه. مفعول نمیتونه بگه مثلا فلان کار رو نمیکنم، چرا؟ چون فاعل بهش میگه بخواب کونی…هر چند مفعول از این حرف در ظاهر بدش میاد، ولی قدرتی بر اعتراض نداره و باز هم تکرار میشه. البته نمیخوام بگم این برای همه صادقه ولی به نظرم این مسئله برای خیلی ها صادقه. اخیرا هم بیشتر مفعول ها ، مفعول بیغیرت شدن و من فکر میکنم ریشه اون همین باشه حتی اگر منکرش میشن
–جالبه
-خوشحالم که خوشت اومد عزیزم. حالا از خودت بگو ببینم چی دوس داری؟
–خیلی ساده است. من از داستان سکسی خوشم میاد، داستانی که قابل قبول باشه و لذت بخش باشه.
-داستان دیالوگی دوس داری یا تک نفره؟
–تک نفره رو بیشتر دوس دارم. دوس دارم بیشتر بخونم و البته هر جایی که شد نکته بهش اضافه کنم
-سلیقت هم که خوبه …ولی اگر قرار باشه فقط من داستان بگم اونوقت من چطوری باید لذت ببرم؟ اگر دیالوگی باشه تقریبا میشه گفت دوطرفه. ولی اگر یکطرفه باشه حال کردن من سخت میشه

میدونستم به اینجا میرسه. درست به جایی که همه درخواست عکس میکنن.

–اگر منظورت عکسه، شرمنده هستم. نمیتونم عکسی از همسرم بدم، هیچ جور عکسی
-درک میکنم. ولی چطوری باید حال کنم؟ تو دنبال یک رابطه دائمی هستی یا یکباری؟

قطعا دنبال رابطه دائمی هستم اگر یک بکن خوب پیدا بشه. اگر یکی باشه که خلاق باشه و تکراری نشه. اگه یکی باشه که واقعا بلد باشه بنویسه…چرا که نه؟

–قطعا اگر یکی باشه که بلد باشه خیلی خوبه
-با این فرض اگه من خوب باشم برات حاضر نیستی هزینه کنی؟ اگر ببینی واردم و میتونم تحریکت کنم حاضری ریسک کنی و از دستم بدی؟
–نه . ولی خیلی ها مدعی وارد بودن دارن ولی وقتی شروع میکنن با سوژه های نخ نما و خیلی مسخره حال ادمو میگیرن و بعد مدعی میشن
-قبول دارم، فرض کن من اونطوری نبودم و تو از چت کردن با من لذت بردی، حاضری عکس زنتو بهم بدی؟

سوال سختی بود، تا این لحظه هیچ وقت حاضر نشده بودم عکس هانیه رو به کسی بدم، چند بار آنقدر وسوسه شده بودم که نزدیک بود از دستم در بره…ولی خودمو کنترل کرده بودم و از این کنترل حسابی راضی بودم، میدونستم که اگر اینکارو بکنم حسابی پشیمون میشم خصوصا وقتی ارضا میشم و اونوقت دیگه نمیشه کاریش کرد، فضای مجازی هم جایی نیست که بشه به دیگران اعتماد کرد.

-چرا دیر جواب میدی؟ مگه میخوای اتم بشکافی؟
–ببخشید. راستش نمیخوام بهت دروغ بگم، من تا بحال عکس به کسی ندادم، شاید بخاطر اینکه تا بحال کسی نبود که به حدی تحریکم کنه که بهش عکس بدم. نمیدونم اگر واقعا درست تحریک بشم شاید اینکارو بکنم.
-تکلیف خودتو روشن کن، حاضری اگه خوب تحریکت کردم برای لذت بیشتر عکس زن تو بهم بدی یا نه؟
–اگه خوب تحریکم کردی اره
-آفرین پس بریم سراغ اولین داستان. شغلت چیه؟
–کارمندم
-چه اداره ای؟
–چه فرقی داره؟
-بلبل زبونی نکن، حتما فرق داره که میپرسم
–آموزش و پرورش
-یک ظهر تابستون رو فرض کن که خسته و کوفته از سر کار میخوای بری خونه، هوای خفه مترو و گرمای کلافه کننده و عرق که از سر رو روت میریزه و شلوغی بی حد و حصر که نفستو تنگ کرده، به ایستگاه که میرسی به زور خودتو از وسط جمعیت میکشی بیرون و با حال نذار از پله ها میری بالا و بعد از چندتا کوچه و پس کوچه میرسی به در خونه قدیمیت و به زور بازش میکنی . حیاط قدیمی خونه اب پاشی شده و تمیزه، جلوی در ساختمون که میرسی یک جفت کفش مردانه میبینی، از کفش هایی که تو اداره خودتون هم میپوشن، سایز کفش بزرگه و کفش خیلی تمیزه و مرتب جفت شده کنار کفشهای ظریف همسرت، تو اون گرما مغزت نمیتونه درست وقایع رو تحلیل کنه. دستت میره سمت دستگیره، یکدفعه یک کاغذ از روی دستگیره روی زمین می افته، خم میشی و برش میداری. روش با دست خط ظریف همسرت نوشته شده: سلام عزیزم خسته نباشی، ما ساعت 1 رفتیم تو اتاق، اگه وقتی اومدی هنوز تو اتاق بودیم غذات رو روی گاز گذاشتم نوش جونت، اگه حال داشتی یک پارچ شربت خنک پشت در اتاقمون بذار، دوستت دارم…

مغزم سوت کشید. این با تمام چیزهایی که تا بحال خونده بودم خیلی فرق داشت، درسته که یک کم با چیزی که میخواستم متفاوت بود، ولی واقعا یک چیز دیگه بود. شاید معنای اروتیک رو اولین بار بود که درست میفهمیدم. یک داستان بیغیرتی بدون اینکه حتی یکبار کلمه کیر یا کس رو استفاده کرده باشه. بدون اینکه مقدمات مسخره و اولین بارهای لوس رو به کار برده باشه، خیلی راحت از وسط شروع کرد، از جایی که من بی غیرتم و زنم هم جنده است و بکن اون قرار نیست من یا اونو برای اینکار قانع کنه و همه اینها در یک پوشش تحقیر خیلی لطیف اتفاق افتاده بود…به کیرم نگاه کردم، شق ترین حالتی بود که تا بحال دیده بودمش…

-خوب بود؟
–اره خیلی خوب بود
-تا بحال کسی اینطوری برات داستان گفته بود؟
–راستش نه
-تحقیر شدی؟
–اره
-به نظرت کی داشت زنتو میکرد؟
–نمیدونم
-خلاق باش
–مدیر اداره؟
-با مدیر بیشتر تحقیر میشی؟
–نه
-کی روی زنت باشه بیشتر تحقیر میشی؟

واقعا داشت مجبورم میکرد فکر کنم…رفتم تو اداره…چشمامو بستم و دوباره هر چی نوشته بود رو تصور کردم، تمام اون سختی اون روز گرما و مترو و…قرار بود با گاییده شدن همسرم توسط یکی از تنم در بیاد. تصور کردم وقتی وارد میشم صدای تلمبه هاشون رو میشنوم، صدای هانیه رو، صدای قربون صدقه رفتن کسی که کیرشو داره تو کس زنم فرو میکنه. یا صدای فحش رو؟ میگه شوهر کس کشت کی میاد خونه؟…نه این دومیه رو دوست نداشتم. فحش باید به جا باشه. کی تو اتاقه؟ مدیر مجموعه؟ نه…اگر قراره مدیر مجموعه هانیه رو بکنه ترجیح میدم هانیه بیاد دفتر…اوووه چقدر تحریک کننده است. پس کیه؟

–آبدارچی…آبدارچی داره زنمو میکنه
-آفرین خوشم اومد . آبدارچی چند سالشه؟
–دوس دارم اینجا پیر باشه.
-اشکالی نداره پیر باشه. باید فراتر از اینها بری…خیلی بیشتر از این میتونی لذت ببری
–چطوری؟
-تصور کن فردا تو محل کار چشم تو چشم میشی باهش.
–جوووون راست میگی
-چه اتفاقی می افته؟ واقعی بهش فکر کن
–میتونه مخفی کنه. نه…اون میدونه من بی غیرتم… میتونه بیاد و وقتی داره چایی جلوم میذاره بگه چه کسی بود زنت…
-نه. این خوب نیست
–راست میگی این خوب نیست. چی باید باشه؟
-میتونه اینطوری باشه که فردا وقتی اولین بار میبینیش با عصبانیت بری سراغش
–؟؟
-با عصبانیت بری سراغش و بهش بگی: مگه بهت نگفتم تا وقتی من نیستم حق نداری بری خونه؟ مگه بهت نگفتم فقط با حضور خودم میتونی بری؟
–آفرین…واقعا این خیلی عالیه
-بعدش چی؟
–سرشو میندازه پایین و میگه ببخشید ، شرمنده، خانوم یکدفعه زنگ زد و گفت بیا…هر چی بهش گفتم قبول نکرد…میخواست سورپرایزت کنه ولی نشد…
-آفرین خیلی عالی بود. نظرت چیه؟ همینو ادامه بدیم یا بریم سراغ یک داستان دیگه؟
–خیلی عالی بود. بریم سراغ یک داستان دیگه . فقط اینکه این دفعه حتما من باشم و یک کم سکسی تر باشه.
-باشه

پایان قسمت اول

اگر از داستان خوشتون اومد در نظرات ثبت کنید تا ادامه شو بنویسم. اگر هم که خوب نبود با فحش هاتون از خجالتم در میاد. بعلاوه میتونید در روند داستان مشارکت کنید و بگید داستان چطوری پیش بره.

نوشته: OLD


👍 22
👎 6
14901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

980014
2024-04-17 00:31:25 +0330 +0330

نویسنده خوبی هستی

1 ❤️

980018
2024-04-17 00:44:57 +0330 +0330

واقعا قشنگ بود حتی برای خواننده هم خوب و متنوع بود انقدر که به قول خودت چرت و پرت تکراری نوشتن
آفرین 👌

2 ❤️

980028
2024-04-17 01:45:01 +0330 +0330

خوبه افرین متفاوت بود

0 ❤️

980034
2024-04-17 02:13:08 +0330 +0330

یعنی آفرین به این خلاقیت
آفرین به این هوش
آفرین به این قلم و استعداد
جزو بهترین داستانایی بود که خوندم
فکر کنم رو دست بهترین نویسنده های سایت بلند شدی
رو دست کسایی مثل شیوا
یه اسم برا خودت انتخاب کن و برچسب بزن داستاناتو و تگ کن تا بتونیم داستاناتو پیدا کنیم . میتونی در این مورد از ادمین بپرسی
حتما ادامه بده خیلی با استعدادی
پیشاپیش کیر خودم و همه اعضای سایت تو اول و آخر اونی که کامنت منفی بذاره

2 ❤️

980038
2024-04-17 02:35:45 +0330 +0330

کیر منو و تمام بچه های شهوانی تو اول و آخرت امیر شایان

0 ❤️

980043
2024-04-17 03:31:22 +0330 +0330

خیلی خوب بود واقعا من ک بی غیرت نیستم هم جالب بود برام 🦦

0 ❤️

980069
2024-04-17 09:11:43 +0330 +0330

خوب بود ولی نه بی اشکال

0 ❤️

980092
2024-04-17 14:38:44 +0330 +0330

پیش خودم گفتم اون کسی که گفت خلاقیت ،حتما تا حالا چت‌روم سکسی نرفته:)روزی هزاران بار برای من پیش میاد ماجراهای از این قشنگتر و مهیج تر.اتفاقا یه بار می‌خواستم یکی از ماجراهامو بنویسم به همین سبک ،ولی ترسیدم شناخته بشم توسط اون شخص.به هر حال کاری که یه روز من میخواستم بکنم رو تو انجام دادی…

0 ❤️

980153
2024-04-18 03:21:55 +0330 +0330

rocky0072@
هر کی از داستان لذت برده لطفا خواهر و مادر این بچه جقی کونی رو مورد عنایت قرار بده،ثواب داره
ایدی این کونی ابنه ای : rocky0072

0 ❤️

981082
2024-04-26 00:13:33 +0330 +0330

دادا کی ادامه میدی پس داستان رو !

0 ❤️