سلام اسم من نیما ست و خاطره ای رو که میخوام براتون تعریف کنم مربوط به 2 سال پیش از اینه من توی یک شرکت خصوصی کار می کنم ومسئول حسابداری اونجام وبخاطر شغلم با آدمهای زیادی روبرو میشم یه روز یکی از مشتریهای شرکت اومده بود که تسویه حساب کنه و چون مدیر عاملمون نبود که چک الباقی بستانکاریشو بده بهش گفتم بین تا من تماس بگیرم ببینم میاد یا نه چون ساعت استراحتم بود نشستیم وبا هم صحبت کردیم وفهمیدم که اونم کارمند یه اداره دولتی ووقتی فهمید که من از کامپیوتر یه چیزایی حالیم میشه منو به خونشون دعوت کرد 2 روز بعد رفتم خونشون دیدم خودش همراه با زن ودخترش که 8 سالش بود خونه بودن من خیلی طبیعی رفتار کردم ورفتم تو منتظر بودم که عکس العملشونو ببینم که دیدم زنش که اسمش پریسا بود اومد تو پذیرایی با یه سینی که چند تا لیوان شربت توش بود در همون نگاه اول از پریسا خیلی خوشم اومد چون واقعا ریلکس وبه روز بود ومثل بعضی زنها خشک ومقدس نبود وبیشترین چیزی که توجهمو جلب کرده بود کون بزگی وگردی بود که اون داشت خلاصه کارم با سیستمشون تمام شد ومن اومدم خونه واز اینجا رابطه من پریسا شروع شد من چندبار دیگه به دلایل مختلف برای نصب نرم افزار وغیره رفتم خونشون…
یه روز دیدم ناراحته وقتی دلیلشو پرسیدم گفت که شوهرش نسبت به اون خیلی سرده وخیلی وقته کرده با هم رابطه نداشتن من دلم واسش سوخت وکمی نوازشش کردمو همین مقع بود که یه فکر شیطانی بسرم زد همینجور که در حال نوازش کردن بودم چند تا لب ازش گرفتم دیدم بدش که نمیاد هیچ خوششم میاد کم کم دستمو بردم زیر دامنش که دیدم عجب چیزی اون زیر مخفی شده یه کون سفید وتپل همراه با یه کس ناز خوشگل وتر گل پر گل تا دستمو گذاشتم رو کسش یه آهی کشید که نگو فهمیدم خیلی وقته سکس نداشته منم یه خورده مالوندمش که دیدم اونم کیرمو از روی شلوار میماله فهمیدم که خیلی دلش میخواد بکنمش من معطل نکردمو سریع خوابوندمش رو تختو اول یه خورده کسشو خوردمو بعد یکم باکیرم رو کسش مالیدم که یک دفعه دیدم سر کیرمو گرفت وخودش کرد تو سوراخش من تا ته فشار دادم که نالش به آسمون رسید چند تا تلمبه بیشتر نزده بودم که دیدم زود ارضاء شد منم تند تند شروع به تلمبه زدن کردم چون هم کسش خیس شده بود وبهتر کیرم می رفت تو هم خودم حسابی حشری شده بودم چند دقیقه بعد هم آبم اومد ولی از اینکه بریزه تو ترسیدم که ناراحت بشه کیرمو در آوردمو آبمو ریختم رو شکمش اونم با چشمای خمارش با اینکه چیزی نگفت ولی فهمیدم که خیلی خوشش اومده وتا بحال رابطمون ادامه داره ولی من بیشتر از هر چیزی تو کف اون کونشم ولی هنوز موقعیت جور نشده ولی به همین زودی ها حتما اونم به حقیقت تبدیل میشه. ببخشید که از لحاظ املائی احتمالا اشکالی در نوشت خازه ام داشت چون من تا بحال خاطره ننوشته بودم.
نوشته: نیما
سلام به همه دوستان و بالاخص استاد مكس ماهونى گرامى كه با خوندن كامنت شما كلى از دلتنگى كه براتون داشتيم كم شد و بقول دوستان بسى مشعوف گشتيم كه به خونه خودتون برگشتين ، تا كور شودچشم حسودان تنگ نظر كه چون خودشان هيچ هنرى ندارند وقتى علاقه وافر كاربران به شما را ميبينند دهان به فحش و ناسزا ميگشايند و چشم ميببندند تا واقعيت را كه اظهر من الشمس است را نبينند ٠٠٠بهرحال خير مقدم استاد،منتظر نقدهاى زيبايتان هستيم
کمتر جق بزن خره داری ديونه ميشی فردا روزی ميای داستان آبجيتو مينويسی
maxmahony عزیز چند روزی نبودی و نقدهای استادانه شما را نمی دیدم .
خبال پردازی یکی از حالات هر شخصی می تونه باشه که گاهی خود طرف با قرار دادن خودش به عنوان قهرمان اصلی داستان حسابی به وجد میاد , حالا انصافأ خودت یک بار دیگه این رویا پردازی خودت رو مرور کن ببین چقدر لذت میبری !!!
استاد سلام وتشکر از اینکه برای حرف این شاگرد کوچک ارزش قائل شدید و اینکه امیدوارم بیشتر ازپیش بتونیم ازمحضرتون استفاده کنیم. همین
خازه ام بود -تازه ام بود
بهش گفتم بیین -بشین
بابا حداقل یک بار از روش بخونید بعد ارسال کنید من همیشه املا 15 میگرفتم ولی حداقل غلط های تابلو نمینوشتم
خازه یعنی چی
madar jende fek kardi melat kharan ke in arajifeto bavar konan, kiram az pahna tu kune khahar zanet
خیلی تخمی بود ننویس . . . . . . . . .
کیرم تو تخیلاتت. عوضی این اراجیف که جاش اینجا نیست. داری تمرین میکنی که وقتی میخوان کونت بذارن چطوری براشون خالی ببندی؟ کوس کش کمتر جلق بزن و از مغزت کمک بگیر. بد جوری مغزت رو آب منی گرفته، کیرم تو لایه خاکستری مغزت. بیشرف دیگه ننویس. دست کردی زیر دامنش فهمیدی چه کوس سفیدی داره؟ واقعا الاغ بیشتر از تو فهم و شعور داره. فکر کنم بتونی از این استعدادت در جنده خونه استفاده کنی و با چشم بسته کیر مردا رو چک کنی که بتونی براشون جنده مناسبی انتخاب کنی جاکش دیگه ننویس.
ازپس تخمي بود كيرم خجالت
زده شد خوابيد كسكش_درضمن آقا اشكان كوسخول محمدجوني نظرنداده كه توميگي بانظرش موافقي
آخه کره خر قازقولنگ جقو موقع جق زدن ننویسی میمیری ؟
هی کره خر کیبورد دم دستته ؟
دکمه هاش دونه دونه تو کونت بدنه اش ازقسمت عرضش تو حلق گشادت
چقد تو زبلی
هی تند تند میفهمیدی جریان چیه 🙄 🙄
کیر بزغاله چائو چائو تو کونت
یه تجربه جخی میگه :
وقتی روند داستان به سرعت و با وقایع غیر منتظره پیش میره (مثلا خودش گفت شوهرم سرده !)
یعنی این داستان جق تو هست …همینو بس!!!
جغوووووووووووووووووووووو
جقیییییییییییییییییییییییی