سلام امیدوارم حالتون خوب باشه
داستانی كه براتون مینویسم واقعا اتفاق افتاده و ساخته ذهن نیست. داستان گی هستش و اگه اهلش نیستی لطفا نخون .
از خودم بگم كه ٢٤ سالمه و هیكل خوبی دارم . دو سه ماه پیش نزدیک محل كارم باشگاه بدنسازی ثبت نام كردم . اول ها با كسی حرف نمیزدم و دوستی نداشتم . حدودا بعد دو هفته با پسری آشنا شدم كه با پدرش میومدن ورزش . پسره حدودا ٢٥ سال داشت و از من ١ یا دو سالی بزرگ تر بود و پدرش هم حدودا ٥٠ سالی میشد و از زنش جدا شده بود . واقعا بدن فوق العاده ای داشت كه حتی جذاب تر از پسرش بود . من از همون اول چشمم پدر رو گرفته بود . به همین خاطر یواش یواش با پسره آشنا شدم و حرف میزدیم ولی قصد سكس نداشتم . یه روز شب بعد باشگاه گفت كه باباش نیومده و میتونه با ماشین من رو هم به مقصدم برسونه و منم قبول كردم . سرتونو درد نیارم بعد كمی حرف زدن تو ماشین سر صحبت رو باز كرد و گفت كه كون كردنی دارم و دوس داره یه تلمبه ای توش بزنه . بعد رفتیم جای خلوت و تو ماشین عملیات رو شروع كردیم . كیرشو كه در آورد دهنم آب افتاد . زیاد دراز نبود ولی كلفتیش دهنمو پر میکرد . بعد یكم ساك زدن آبشو تو دهنم خالی كرد و منم مجبور شدم قورت بدم .
چند روز بعد این ماجرا منو خونشون دعوت كرد ، وقتی رفتم خونشون دیدم پدرش هم نشسته و یه ركابی تنگ و یه شلوارك كه بزرگی كیرش از اون زیر معلوم میشد پوشیده . تو دلم گفتم پسره رو بیخیال باید هرجوری شده به باباش نخ بدم . از شانس من برای پسرش كار پیش اومد و رفت و من و بابا و كیر بزرگ بابایی تو خونه تنها موندیم . اول شروع كردیم به حرف زدن و معذرت خواهی كه پسرش رفت و من و اون تنها موندیم . منم با لحن سكسی میگفتم نه اشكالی نداره اتفاقا خوب شد كه بیشتر با هم آشنا میشیم و دو قرونی باباش هم افتاد كه دارم میخارم و وقتشه كه با كیر ١٩ سانتی كلفت منو بخارونه . حرف از بدن و بدنسازی افتاد و من شروع كردم از بدنش تعریف كردن . بهم گفت كه " دوس داری بدنمو لخت ببینی؟" منه از خدا خواسته هم گفتم چرا كه نهههههههههههههه؟ بعد خندید و ركابی شو در اورد ، بازوهاش از سر من بزرگتر بود و شكم سفت و عضله ای داشت . گفتم بالاتنه خیلی اوكیی داری حالا میشه ببینم اون پایین هم چطوریه . شلوارك رو كه دو اورد بدن من از حشر شروع به لرزیدن كرد . كیرش داشت شورت تنگ و سیاهش رو جر میداد . بهش پیشنهاد ماساژ دادم و قبول كرد . داشتم اروم اروم ماساژش میدادم كه گفت باسنم رو هم ماساژ بده من یه خنده کوچولویی كردم و گفت اگه مشكلی نداری شرتمو در بیارم . و منم گفتم كه خونه خودتونه و راحت باش . همینطوری كه داشتم ماساژ میدادم فهمیدم كه چراغ سبزو نشون داده و آروم تخماشو میمالیدم . اونم اه و ناله های ریز و حشری كننده ای میکرد . ازم پرسید كه سوراخشو میتونم لیس بزنم . اروم با نوك زبونم داشتم تمام بدنشو لیس میزدم . برگشت و از نوك سینه هاش تا انگشت های پاش همه جاشو میلیسیدم . از خود بیخود شده بود و کنترلشو از دست داده بود . شروع كردم به ساك زدن كیری كه مدت ها آرزوشو داشتم .منم لباس هامو در اوردم و سوراخمو مثل دیوونه ها میلیسید . سر كیرشو گذاشت رو سوراخم و با فشار هل داد تو ، داشتم از درد میمردم . ولی نوازشم میکرد و پشتمو می بوسید . حدود ١٠ دقیقه تلمبه زد و ابشو تو كونم خالی كرد . مثل مرده ها رو تخت افتاد و ازم خواست تو بغلش دراز بكشم .
یكی از بهترین سكس های زندگیمو تجربه كردم . دیگه برای اینكه پسرش نیاد و نببینه رفتم و بعدش چند باری هم به پسرش و هم پدرش كون دادم . ولی همیشه مردای میانسال برام جذاب تر بودن
ببخشید اولین داستان نویسیم بود و اگه طولانی بود معذرت میخوام 🥰
نوشته: Ponyboy
تخم چپ ملا نصرالدین تو کونت با این کوس و شرت
اونجا که گفتی کون باباش را لیس زدی و خوشش اومد احتمالا میخواسته که تو هم کونش بزاری ولی یا روش ندشه یا دیده تو هم ابنه ای هستی.
من هم با خیلی از مردای سن بالای سکس داشتم. با این تفاوت که همیشه فاعل بودم و البته با کاندوم!
دو قرونی افتادن دیگه چه صیغه ای
تا بوده دو زاری افتادن بوده
من كه ميگم هر كى ميخواد با لذت بيشتر و درد كمتر باز بشه بياد پيش خودم
عن آقا کون شسته نشده بوی گوه میده چطور لیس زدی،،لابد عنشم خوردی
جووووووون منم از مردای سن بالا خوشم میاد میشه باباش را به منم معرفی کنی
خوبه با چن نفر همزمان اشنا نشدی والا به هرکی بهت برسه کون میدی کاش با ما هم اشنا میشدی