سلام دوستان بار اوله داستان مینویسم
غلط املایی اگه داشتم معذرت
من دختریم ١۶ساله تپلم .سفید ایکاش که زشت بودم
و از الان بگم دامادم خیلی خوشگله بدن سازی کار میکنه
برای اینکه آبروم نره اسمم رو عوض میکنم
ماجرا از اینجا شروع شد که من با دامادم خیلی راحت بودیم اما من روسری اینا سر میکنم اما شوخی بدنی داشتیم باهم شوخی میکردیم .میزدیم
آقاحسام(اسم رو عوض کردم) بد چند سال خودشو نشون داد هه اون شب پیش خواهرم خوابیده بودم دیدم صدا پا میاد من کلا خیلی ترسوم مخصوصا از جن میترسم مردم از ترس آروم پتو رو یکم زدم کنار دیدم حسامه خیاام راحت سد که امده آب خوره یا بره دستویی امد کنارم
گفت بیداری گفتم اره هیس معصومه خوابیده
گفت بیا اتاقم گفتم چرا گفت بیا گفتم نچ پهلوم گرفت فشار داد گفت میای جلوی دهنو گرفتم که جیغ نزنم معصومه بیدار شه با سر گفتم باشه منو کشوند برد تو
اتاق و گفت لباستو بکن من ترسیده بودم اما دروغ چرا من فیلم زیاد میدیدم اما شهوتی نمیشدم نمیدونم چرا به چه قیمت لباسمو کندم هه شاید کرم از خودم بود گفت چهار دستو پا شد شدم نمیدونم چی زده بود به کیرش که لیز بود آروم کرد توم چشام یهو از حدقه داشت میومد بیرون درد داشتم کرده بود کوصم هی لب ازم میگرفت چندشم میشد اما دردش یادم رفت آروم گفتم حسام تورو خدا من زن شدم بسته دیه گفت جووون چی هستی تو انگار تو حال خودش نبود کاری ندارم منو گایید از کونم کرد بد اون خواهرمو میدیدم عذاب وجدان داشتم من نمیخواستم کسی که صداش میکردم داداش بشه شوهرم
گریه میکردم شبا رفتم به مامانم گفتم نزدیک بود سکته کنه منو برد دکتر گفت پردش ارتجایی خداروشکر من اما روزی شوهرم کنم حتما بهش میگم این اتفاق افتاد چون پنهون داری بدم میاد اما نمیگم کی که زندگی خواهرم معصومه بهم بخوره
نوشته: یه دختر پشیمون
نظر شما چیه؟
پنهون داری؟؟؟؟؟؟؟
تو الان خواهر زن اون کسکشی یا مادرزنش؟
بسته دیه؟؟؟؟؟؟؟؟!!!
داماد کیر درازی بوده از پایین کرده داخل نوکش خورده به مغزت
خب شما ک دفعه اولت و بلد نیستی چرا میای مینویسی ؟
حالا بر فرض که داستانت راست باشه
اومدی این خزئبلات رو تحویل ما بدی ک چی؟
که بگی هیچیو از همسر آیندت پنهون نمیکنی؟
16 سالته چرا اومدی این سایت؟
جالبه ک دامادت اومده ترتیبتو داده تو هم فرداش اومدی اینجا واس ما نوشتی
کس مغز 16سالته داماد داری؟ بگو دامادمون یا شوهر خواهرم…بچه های الان با دیپلم دنیا میان تو چطور اینقد بی سوادی؟ با لهجه نوشتی؟…یعنی کشعر گفتی اینهو الاغ
آفرین … عالبود داستانت
چقدر قلمت دلنشین ، گرم وگیراست .
ادامه بده … عالی بود
.
.
.
.
.
.چیه …؟ چرا می خندین
.
.
.
نخندین … بسته دیه
Hey GUDZILA :
Please leave this site if you are under 18 O-Y ! :-|
حتما باید این چرندیات توی شهوانی نوشته بشه؟؟؟
تا چند وقت دیگه بچه های کلاس اول ابتدآیی هم داستان میفرستن .
افتضاح. میمردی بگی شوهر خواهرم . دامادم دامادم راه انداختی که چی . ننویس حالم به هم خورد.
کس شعر پیش نوشته شما برا خودش شاهنامه هست تخمی
خاک بر سرش … از پسرایی که دختر به زور خفت میکنن متنفرم … تو دیدم حیوون به نظر میان
داستان دخترکی در روستای کوسقلی ازتوابع کیرداماد
مخم گوزید
من منتظر یه مادر زنه کرمکی بودم که یه دوماد زبون بازه لاشی مخشو بعدم تقشو زده بودم تو 16 ساله ی پشیمون از کجا پیدات شد؟/
دختر 16 ساله ای که عضو این سایت باشه و دست به قلم هم باشه باید گایید جسارتاً…
ادمین یا مدیر چرا این داستان رو منتشر میکنه،،،؟ فقر داستان داره اینجا یا فقر نویسنده…؟
تو 16 سالگی داماد دار شدی… از بچگی کس میدادی فک کنم
اسم این دختره ساحل هستش
من میشناسمش
و داستانشم واقعی ولی ارتجایی نبوده پردش برزنت بوده خخخخخخخخ
نصفه شب بغل خواهرت بیدارت کرد بردت تو اتاق بغلی ازکس وکون گاییدت؟ناموسا این کسشعرا از کجا میارین؟ کیراسب تو اعماق تهت
جدٱً؛ بعد به شوهرت ميگى………°
خوب بيا يه لطفى در حق من بكن آدرستو بده منم
٠٠← †جرت بدم† →٠٠
بعد اگه خواستى به شوهر جاكشت بگى بگو…
كه بعد عذاب وجدان نگيرت…↓ در ضمن ←
يه لطفى بكن ←
ديگه كص و شعر ننويس…خوٱهش ميكنم
خخخخخخ:كص و شعر
کسخل از کس واسه بار اول کرده و از کون کرده اونوقت تو ساکت بودی؟؟؟ جیغ نزدی؟
اگه اینجوری بود منم جای دامادت بودم هر روز میکردم توی منده رو
کیر تو دهنت انقد خندیدم پاره شدم مختو گاییدم کسکش یواشتر جق میزدی داستانت بهتر میشد وای خدا جر خوردم خدا ازت نگزره
? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? (wanking) (wanking) (wanking) (wanking) ? ? خیلی باحال بود
کلی خندیدم
بابا اینجوک سکسی بود و نه داستان 🙄 🙄
عجب. حال خودتو کردی طلبکارم هستی؟البته به شوهر اینده ت بگی بهتره . دیگه هی کنجکاو میشه و از حس ت وقتی کیرش رفته تو کونت می پرسه موقع کردن یاد کیر اون میفته کلی خوشبحالت میشه و شاید ازت بخاه که دوباره تحریکش کنی شوهر خاهرت دوباره بکنت.
فکر کنم که خَر گازِت گرفته باشه.
انگار که هفت تیر گرفتن روی شقیقَت و توی کونت تلنبه میزدن و مجبورت کردن که بیای اینجا کس و شعر به هم ببافی. الان دقیقن بعد از خوندنِ این خزعبلات باید چیکار کنیم؟
بیش از حد تخیلی و غیرقابل باور! یکم موضوع و اگه پر و بالش میدادی شاید بهتر میشد عزیزم.
خاک بر سر ی لگد ب خواهر جندت میزدی بیدار میشد ب گا نمیرفتی