پدر و دختر حشری

1402/10/30

سلام من سیما هستم ۲۳ سالمه و رابطه خیلی گرمی با پدرم دارم. نمیدونم قراره فحش بدید یا چی اما من یکی از فانتزی هام براورده شده و ذوق دارم که اینجا بنویسمش پس اگر دوست ندارید نخونید اما اگر دوست داشتید حتما حتما نظر بدید.
داستان از اینجایی شروع میشه که مادر من استاد دانشگاهه و از دوره کرونا که کلاسا مجازی شد گفت کلاس مجازی خیلی راحت تره و دیگه توی بخش غیرحضوری و مجازی فقط کلاس گرفت یعنی دیگه تقریبا هر روز کلاس انلاین داشت فقط. خونه ما دوتا اتاق داره که یکی مال منه یکی مال مامان بابام. بعضی روزا هم من هم پدرم صبحا خونه بودیم و مادرمم کلاس انلاین داشت البته فقط بعضی روزا. مادرم میومد تو اتاق من کلاسشو برگزار میکرد که هم اگر تو سالن کاری داشتیم سروصدای ما نباشه و هم صدای اون ما رو اذیت نکنه.
اما خب من نمیتونستم تو اتاقم بخوابم روزایی که خونه بودم و مامانم کلاس انلاین داشت. برای همین یا صبحا میرفتم رو مبل میخوابیدم یا کف سالن. چون بابام توی اتاقشون خواب بود نمیشد برم اونجا! البته بماند که من همیشه فانتزی سکس پدر دختر داشتم اما مثل سگ از پدر جدی و بداخلاق و مذهبیم میترسیدم.
یکی از روزها من از اتاقم اومدم بیرون چون مامانم کلاس داشت و همونجوری خواب آلود و بی حواس بودم رفتم دراز کشیدم رو تخت مامان بابام فکر کردم بابام خونه نیست و خوابیدم. نمیدونم چقدر گذشت که فهمیدم یکی پتو انداخت روم. باز خوابیدم و توجهی نکردم تا یه مدت بعدش که دیدم یکی پتو رو زد عقب و اومد زیر پتو بغلم کرد و داره قربون صدقم میره مثل همیشه. فهمیدم بابامه و یه کم معذب شدم چون سوتین نپوشیده بودم و ممه های سایز هشتادم و نوکشون تو لباسم کامل معلوم بودن. اما خودمو زدم به خواب کاملا.
باز تا اومد خوابم ببره حس کردم دارم نوازش میشم رون و کونم اروم دستمالی میشد منم انقدر گیج خواب بودم چشمامو باز نکردم. کم کم فهمیدم بابام داره کیرشو از رو لباس یواشکی و نامحسوس میماله به کونم! وای مگه باورم میشد؟؟!! همیشه همچین فانتزی داشتم اما تو خوابم نمیدیدم! هیچی نگفتم و تکون نخوردم اصلا و چشامم باز نکردم که ادامه بده. بابامم ادامه داد و کم کم دست برد زیر لباسم دست میکشید روی تنم و نوازش میداد من که بشدت حشری ام شورتم خیس شده بود و از یه طرفم خیلی تعجب کرده بودم و باورم نمیشد! اما هیچ تکونی نخوردم خودمو زدن به مردن چه برسه خوابیدن! فقط میخواستم بابام تمومش نکنه و ادامه بده.
دستای بابام رفت رو سینه هام و خیلی نرم ماساژ میداد منم رو سینه هام خیلی حساسم داشتم روانی میشدم نزدیک بود بلند ناله کنم دیگه ولی باز تکونی نخوردم. بابامم فکر کنم فهمید بیدارم و به روم نمیارم و ادامه داد.
شلوارم یه شلوار نازم گشاد بود بابام خیلی آروم و با احتیاط کش شلوارمو اورد پایین. مامانم تا خود ظهر یه سره کلاس داشت و پیداش نمیشد پس خیال بابام راحت بود. شلوارمو داد پایین و شروع کرد کس و کون منو دستمالی کردن. از رو شورت کصمو میمالید داشتم روانی میشدم. یه مدت گذشت دیدم باز بغلم کرد پتو کشید رومون و خیلی عادی و نامحسوس بغلم کرد زیر پتو. اما من شلوار نداشتم و یهو فهمیدم بابامم کیرشو دراورده! از پشت بغلم کرد و کیرشو گذاشت لای رونای تپلم و شروع کرد لاپایی زدن. وسطاش دستشو برد تو شورتم و کصمو اروم میمالید منم داشتم میمررردم از حشر اما اصلا ب روم نیاوردم بازم!
بابام دستش که به کصم خورد خیلی حالش خراب شد و با پچ پچ شروع کرد حرف زدن : اااخ قربون کس خیست بابایی تو کی انقدر کص شدی کاش میشد الان کیرمو بکنم تو همین سوراخ خیسش و …
مدام نفس نفس میزد و از این حرفا میزد و همزمان داشت لاپایی میزد و کصمو میمالوند. (یعنی من به پهلو خوابیدم بودم اون از پشت بغلم کرده بود بدنم کامل در اختیارش بود رسما زیرش بودم)
بابام بعد از این حرفاش شورتمو داد کنار و وسط لاپایی زدنش سر کیرشو میمالید به کس خیسم و کنارم ناله میکرد نفس نفس میزد. بعد از اون گذاشت لای چاک کونم و هی مالید به سوراخ کونم و لای کونم. یهو دست از کار کشید و منو صاف رو کمر خوابوند خیلی اروم که مثلا بیدار نشم. منم چشم باز نکردم یهو فهمیدم لباسمو زد بالا آروم و شروع کرد نوک ممه هامو مک زدن. خیلی اروم بود حرکاتش ولی یکی دو دقیقه خوب ممه هامو خورد من رسما داشتم میمردم دیگه!
بعد از این لباسامو درست کرد و پتو کشید روم و من دور شد و من از صدای نفساش فهمیدم کنارم داره کیرشو میماله و ابشو نمی دونم کجا ریخت (چون چشامو باز نکردم) و بعدم سریع پاشد لباس پوشید رفت بیرون.
بابام که رفت منم جق زدم و کصمو ارضا کردم ولی داشتم روانی میشدم از حشر!
بعدا هم هیچکدوم اصلاااا هیچی به رومون نیاوردیم هیچی هیچی! و همه چیز بینمون مثل قبل بود.
ولی خیلی بهم لذت داد واقعیتش و ارزو میکنم تکرار شه…
مرسی که خوندید🔥

نوشته: حشری خانوم


👍 60
👎 29
135501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

967620
2024-01-20 23:47:34 +0330 +0330

ساخته ذهن یه ادم کسخل جقی اشتباه میزنی داداش

4 ❤️

967646
2024-01-21 01:29:27 +0330 +0330

دختر منم ۱۶ سالشه. گاهی با دامن کوتاه و بدون شورت میاد بغلم میخابع .خودشو مبرنه به خاب منم لاپایی میکنمش آبمو میریزم لای کونش.‌کامل خودشو میزنه به خاب تا تموم‌بشیم.بعذ که تموم شدیم می‌ره.


967652
2024-01-21 02:03:38 +0330 +0330

قدیم داستانها نهایتش عمه بود و بیشتر دختر خاله و زن دایی و زن عمو بود وای الان همه داستانها محارم هست هیج کدوم هادی نیست !!! برای مم فرقی نمیکنه وای اون داستانها ینی دیگه تتفاق نمیفته ؟؟؟

1 ❤️

967653
2024-01-21 02:04:15 +0330 +0330

این برکات دین سلام هست وااسلام

2 ❤️

967692
2024-01-21 11:43:26 +0330 +0330

کس گفتی توله

0 ❤️

967693
2024-01-21 12:03:59 +0330 +0330

ی چی بگم اصلا همچین چیزی خلاف واقعیته هیچ پدری همچین کاری نمیکنه نمیتونه ولو‌ک‌چیزی بکشه

0 ❤️

967695
2024-01-21 12:25:50 +0330 +0330

پسر با مادر شنیده بودیم
خواهر برادر شنیده بودیم
پدر دختر اولین بار بود
یعنی واقعا پدری هست دخترش بکنه یا تو کف کردن دخترش باشه🤦‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️

0 ❤️

967716
2024-01-21 16:12:39 +0330 +0330

من با خواهرم دارم سکس میکنم و پدرم با زنم سکس میکنه و این خواهرمو درک میکنم چی میگه

1 ❤️

967718
2024-01-21 16:55:45 +0330 +0330

کلا خانوادگی هیچ به رو خودتون نمیارید اگر ی تیر برق هم بره توش

0 ❤️

967724
2024-01-21 18:33:06 +0330 +0330

نوشته ای روان
فانتزی جذاب
اما سرعت نامناسب داستان و در نظر نگرفتن روایت ها و پیش زمینه ها و نداشتن منطق روایت
نه لایک و نه دیسلایک
فقط بخاطر جذابیت فانتزی و نگارش. هرچند ایراد ها زیاد است

1 ❤️

967732
2024-01-21 21:12:46 +0330 +0330

به نظر من که خیلی خوبه کی از پدرت بهتر
من خودم ابجیم همین جوری میکنم میزنه به خواب لاپایی میکنش

2 ❤️

967733
2024-01-21 21:15:25 +0330 +0330

بازم ادامه بده عالی بود

0 ❤️

967748
2024-01-21 23:47:54 +0330 +0330

سلام عزیزم خیلی عالی بود ادامه بده

1 ❤️

967829
2024-01-22 15:31:38 +0330 +0330

گفتی نظر بدیم

بابات حرومزاده ترین و پست ترین و کثیف ترین و چندش ترین حیوون روی زمینه

اینم نظر 👌

1 ❤️

968152
2024-01-25 01:45:17 +0330 +0330

بابا یکم زیادی خز شده باز ناپدری یه چیری ولی کدوم پدری میاد دخترشو بکنه وقتی اینهمه بیرون ریخته

0 ❤️

969565
2024-02-04 14:35:08 +0330 +0330

جااب بود.

0 ❤️

969593
2024-02-04 18:58:49 +0330 +0330

داداش عالی نوشتی دمت گرم بازم تو این ژانر بنویس قلم خوبی داری😂
تونستی پدر پسری هم بنویس

0 ❤️

973112
2024-02-29 18:39:30 +0330 +0330

ایول چه حالی کردی

0 ❤️

976516
2024-03-24 15:20:33 +0330 +0330

دوباره بهش بده

0 ❤️

980106
2024-04-17 17:37:34 +0330 +0330

همه دختر پدرا دارن ایجور فانتزی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها