شوهر خواهر بی‌ناموس

1401/09/05

سلام
مریم هستم ۳۳ساله از تهران با ۱۷۰قد ۶۶وزن چهره جذابی دارم باسن و سینه برجسته ای دارم و محاله ممکنه کسی تو کفم نباشه چه تو فامیل چه همسایه هرجایی هرآدمی شروع میکنه لاس زدن تا مخم کنه ۶ساله ازدواج کردم شوهرم یه هفته در میون ماموریت داخله ایرانه از لحاظ مالی دغدغه ای نداریم ولی از لحاظ جنسی خیلی نیاز دارم یه هفته تمام باید تو کف باشم تا گاییده بشم بزرگترین دردمه همیشه ام خواهان داشتم اگر میخواستم راحت با مرد های مختلف میخوابیدم ولی حس عذاب وجدان نمیذاشت خب بگذریم یه خواهر دارم ۴۰سالشه اونم مث خودم خوشگله ولی یه شوهر داره به اسم عباس هرچی از این آدم کثافت بگم کم گفتم قدش کوتاهه تپله کارش دولتیه از روز اول ازدواجشون تو کف من بود و هست همیشه به بهونه های مختلف خودشو بهم میمالید تااین آخرا که به صراحت بهم پیشنهاد سکس داد با برخورد تند من مواجه شد تهدیدش کردم به خواهرم میگم دیگ کم پیداش بود تا یه شب بارونی که شوهرم ماموریت بود و خواهرم اینا نذر داشتن ابجیم زنگ زد گف میدم عباس با حسین که پسرشه ۱۵سال داره برات بیارن یه ساعتی گذشت من تو خونه با تاب بودم شلوارک جذب سوتینم نبسته بودم تا زنگ خورد گفتم حسین بچه خواهرمه همون مدلی رفتم دم دره ازش بگیرم اخه باهاش راحتم از بچگیش که یه لحظه عباس دیدم موهاش خیسه با یه پلاستیک غذا سریع پشت در قائم شدم ولی نگاهاش رو گردنم و موهام داشت عصبیم میکرد ازش ظرفو گرفتم گف میشا برم دسشویی گفتم اخه لباسم ناجوره گف شما پشت در باش من میرم دسشویی
اون رف منم سریع یه چادر سرم کردم واستادم تا بیاد بره اومد گف شیر دسشوویی چکه میکنع چقدر گفتم اره گفتم حمید بیاد درستش میکنع گف نمیخواد بابا من الان میرم آچار میارم درست میکنم گفتم نع نمیخواد اونم سریع رف اورد گفتم چه غلطی کردم مدام نگاهش رو به من بود تا اینکه دیدم شلوارش چقدرررر باد کرده قند تو دلم آب شد انگار حشرم رف بالااا داشتم وسوسه میشدم دلم کیر میخواست که رفتم نشستم اومدش لباسش خیس شده بود گف حمید لباس دارع من اینو عوض کنم گفتم میرم میارم سینه هام روی تاب داشت جررر میخورد تا دادم بهش اومد پیرهنشو دراورد من رومو اونور کردم گف مریم خانم گفتم بله یه چند ثانیه ساکت شد یهویی دم گوشم گف میشه چشاتو ببندی من تااومدم برگردم از کتفم گرف گف فقط ۵دقیقه گفتم ولم کن آشغال معلوم هس چی میکنی به خواهرم میگم سفت تر گرفت منو گف برو بگو بهش امشب باید به آرزوم برسم داشتم تقلا میکردم یهویی کامل چسبید بهم کیرش رف لای کونم یه لحظه لال شدم حشرم دوبل شد به خودم اومدم گفتم توروخدا من خیانت نمیکنم نکن گف یکم بمالمت پس برم کلی قسمم داد گف هیچکی ام نمیفهمه چادرمو کامل دراورد گفتم پس زود یکم بمال برو همون لحظه سینه هامو گرف بدون سوتین بود دم گوشم گف کس رو دستت ندیدم سینه زیاد دیدم ولی سینه تو چیزه دیگس گوشمو خورد گردنمو لیس زد منم خودمو قوس میدادم داشت کم کم آه منو درمیاورد تابمو دراورد رومو برگردوند سینه هامو لیس زد اههه کشیدم گف ای جونم خوشگل خانوم سیمه هامو میخورد و میمالید چشامو بسته بودم اههه میکشیدم تا رف پایین تر شلوارک و شرتمو درآورد خودمم کمکش کردم برم گردوند گف کونت شاههه عمرا اون ابجی کوندت بهت برسه خیلیییی کونت خوبهههه لاشو باز کرد دهنشو برد توش کسمو شروع کرد لیس زدن آبم راه افتاده بودم اههه میکشیدم حسابی خیس بودم زبونم وا شد گفتم عباس بکن گف ااای به چشم جنده خانوم جوری میکنمت مشتریم بشی شلوارشو داشت در میاورد چشامو وا کردم دیدم سینه هام خیسه و قرمز لخته لختم تاب و شلوارک و شرتم یه سمته که کیره عباسو دیدم ۱۷سانتی میشد و خیلییی کلفت واقعا کلفت بود که دوباره سرمو برگردوندم گف دستتو بزار رو کونت باز کن همینکارو کردم با یه حرکت کرد تو کسم یهههه اهههه بلند گفتم خوابید روم پشت گوشم گف حالا زنم شدی جنده گفتم بکن گف چشمممم شروع کرد تویی زدن میکرد صورتمو بوس میکرد میکرد کمرمو گاز میگرف میکردو گردنمو فشار میداد گف پاشو پاشدم داگی شدم گف صرصدا نکن کرد توش دوباره تویی ریز میزد سینه هامو میمالید جون جون میکرد تا آبم اومد گفتم زود تموم کن گف ۲دقه صبر کن اینبار محکم تر میکرد تا گف داره میاد درآورد ریخت لای کونم افتاد زمین منم سریع پاشدم دستمو گرفتم رو کونم آبش نریزه رو فرش گفتم پاشو برو دیگ پاشد لباس پوشید رف کلی ام تشکر کرد منم رفتم حموم به این فکر کردم چه غلطی بود کردم و خودمو بدبخت کردم از حموم دراومدم پیام دادم عباس گفتم اخرین دفعه بوده دیگ تکرار نمیشه گفتم اگه یه کلام راجبش حرف بزنی به خواهرم میگم اونم گف باشه بازم کارت بهم میوفته

نوشته: مریم


👍 22
👎 21
140901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

904178
2022-11-26 01:47:10 +0330 +0330

خودت میخاریدی

3 ❤️

904192
2022-11-26 02:27:17 +0330 +0330

حالا خوبه لاشی هستش و تزش بدت میاد زیرش خوابیدی بعد اهل خیانت نیستی دلت راضی نمیشه؟ به نظرت ما الان باید باور‌کنیم؟

به نظر من اینقد تخمی هستی هیچکی نمیکنت تا دیدی یکی برات راست کرده از خدات بود دادی

2 ❤️

904209
2022-11-26 04:46:02 +0330 +0330

عباس در حین کردن کمرتو گاز میگرفت؟؟؟؟؟؟یعنی عباس تا میشد وقتی معامله تو کار بود کمرتو گاز میگرفت،بابا جان کسعراتونو قبل از ارسال یکبار بخونید.آههه میکشیدی ؟؟؟من یک بولداگ داشتم زوزه میکشید تو چطور آههه میکشی خوب تو هم باید زوزه بکشی

4 ❤️

904217
2022-11-26 05:20:06 +0330 +0330

خیانت جنده ها دیر و زود داره سوخت و سوز نداره

4 ❤️

904218
2022-11-26 05:26:57 +0330 +0330

اون پسر خواهرتم که با باش میخواس بیاد امد زیر کیر من خوابید

5 ❤️

904219
2022-11-26 05:48:02 +0330 +0330

اینی که میگی خیلی بی شرف بود اما آبروش و پیش خواهرت نبردی
دوم انقدر از خودت تعریف کردی انگار کی هستی تو هم یه متوهم رویا پرداز بی عرضه ای ، جرات خیانت نداری و برای خودت فانتزی میری اونم سر صبح بعد از خوندن داستان های سایت ،
سوما چرا عباس شد بد داستان ، توکه شاه کس بودی ، اونم بکن ، از حشریت نجاتت داده ، کیر کلفتم داشته ، چی میخواستی دیگه
در آخر هم حسم میگه تو خود عباسی که تو کف خواهر زن یا دختر خشکل محله است


904232
2022-11-26 08:06:09 +0330 +0330

من عباسم
به حرزت عباس که من خود عباسم
اینم از کله تاسم

2 ❤️

904239
2022-11-26 08:38:53 +0330 +0330

اون بچه خواهرت هم مثل سیب زمینی توی ماشین منتظر باباش نشسته بود؟ یا جنابعالی هویج هم برای نذری پزون خونه خواهر جان نرفته بودی؟ لااقل کسشعری سرهم کن که بشه باور کرد. اینجوری فقط می شه گفت یک جنده تازه کار دوره ندیده هستی

3 ❤️

904253
2022-11-26 10:52:22 +0330 +0330

اگه داستانت واقعی باشه ( که شک دارم ) نوش جون عباس که زوری زده کستو جر داده و حالشو برده
اگرم دروغ باشه یعنی خود عباسی که تو کف خواهر زن شاه کستی 😀

1 ❤️

904278
2022-11-26 14:31:17 +0330 +0330

عه تو همون نیستی که شوهرت رفته ماموریت و سینک ظرفشویی تون خراب بود و عرشیا و امیرعلی اومدن درست کردنت ببخشید درست کردن و رفتن
داستان سینک ظرفشویی هنوز رو صفحه داستانهای تازه هست و چرا اود هر دوتا داستان رو یجور شروع کردی؟بعد یه سئوال این لوله کش که ساختمون شمارو لوله کشی کرده کدوم کس کشی بوده که اینهمه لوله ها و شیر آلات و ظرفشویی شما کیر میخواد عه ببخشید تعمیر میخواد

6 ❤️

904282
2022-11-26 15:39:58 +0330 +0330

زیادی کس نگو خودت میخاری که تا بوی کیر به کست خورد ولو شدی بیخود به شوهر خواهرت نزن

0 ❤️

904314
2022-11-26 22:36:45 +0330 +0330

کاش من ومادرزنم هم یک روزی توی هم بپیچیم

0 ❤️

904320
2022-11-26 23:39:02 +0330 +0330

ازاندازه گفتن کیر۱۷ سانتی معلومه از اون باجناق کس کشایی که رو خواهرزنه کراش داری دیوث خوب همون از زبان خودت می نوشتی .ترسیدی فحشت بدن خب الان هم بی نصیب نمی مونی کیزم من نه کیر خر تو کون و کوسه و هر سوراخ موجود از هفت نسل زن از طرف مادرت و هفت نسل زن از طرف پدر ادم دروِ گو که خودتی

0 ❤️

904365
2022-11-27 03:29:13 +0330 +0330

عه تو همونی نیستی ک سوه ت ماموریت میرفت و با سه تا دختر عموهات رفتی شمال و کصتو بگا دادی !؟
تکراری بود جنده خانوم
ادمین دستت تو شورتته ک داستان هارو نخونده آپلود میکتی !؟

2 ❤️

904374
2022-11-27 06:24:27 +0330 +0330

حالا اینکه خواهرزاده ات کدوم گوری بود به کنار ، اینکه تو هم مراسم نذری پزونو پیچوندی به کنار ، من فقط میخوام معلم املاتو بگام که همه کلمه ها رو زورت اومد تا تهش کامل کنی ، رف ، دقه ،دیگ ، جنابعالی یه چیز جدیدم به سکس اضافه کردی ، اونم این بود که تویی ریز میزد 🤔🤔🤔

1 ❤️

904443
2022-11-27 18:24:32 +0330 +0330

ی دادن دیگه این همه تهدید و این چیزا رو نداره،تو رازی اون رازی کون لق نفر بعدی

0 ❤️

904447
2022-11-27 18:58:41 +0330 +0330

برای جق زدن بد نبود ولی این همه دروغ یهویی

0 ❤️

904980
2022-12-01 22:00:45 +0330 +0330

خودت عاشق دادن به عباس بیچاره بودی طفلک عباس

0 ❤️

922156
2023-04-06 16:59:11 +0330 +0330

بابا توکه قرار نبود بش بدی حالا قند تو دلت اب شد؟؟؟😂😂😂ینی یه داستان واقعی پیدا نمیشه ولی خودم نوشتم داستانمو بذا چاپ شه برو بخون حال کن

0 ❤️

930196
2023-05-28 07:42:36 +0330 +0330

چاکر عباس آقا!!
عباس چرا از دهن خواهرزنت مینویسی؟ یه دختر هیچوقت نمیگه :بهم تویی میزد!!! این لفظ شوفرهای ورامینه
عباس نکن، چشمت دنبال خواهر زنت نباشه، باجناقت بفهمه میاد یه کتگوری جدید واست توی سایت شهوانی باز میکنه با فیلم و عکس با عنوان(وقتی باجناقم جندم شد) 😂

0 ❤️

933096
2023-06-14 23:41:29 +0330 +0330

کیرم توی این همه گف گفتنت،باز هم تخیلات یه کونی جقی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها