مجردم…۳۰ ساله…راننده اسنپ توی شهر اصفهان…توی آپارتمان زندگی میکنم…دختر همسایمون یه داف خوشگله که همیشه تیپ خفن جلو باز میزنه…انصافا خیلی بهش میاد…خیلی توی نخش بودم که بکنمش ولی پا نمیداد…هر موقع توی راه پله یا آسانسور میدیدمش و کس تپلش رو دید میزدم حسابی حشری میشدم و به یادش یه جق مشتی میزدم…یه روز صبح که میخواستم برم اسنپ ،شیما رو جلوی اسانسور دیدم حسابی به خودش رسیده بود سلامش کردم زوری جواب داد…ساعت ۱۱ یه مسافر بیرون شهر بهم خورد کرایه ش خیلی خوب ،قبول کردم …بردمش سمت انرژی اتمی (اونجا خیلی باغ و ویلا هست)…مقصد منتخب زدم چون میخواستم برگردم خونه…یه رب معطل شدم تا سفر یه جدید گرفتم…تقریبا دو سه دقیقه فاصله باهاش داشتم…مبدا درب یه باغ بود…زنگ زدم یه پسر جوان گفت خانمم الان میاد…بعد از ۵ دقیقه معطلی دیدم به به شیما خانم اومد سمت ماشین…اولش متوجه نشد وقتی سوار شد دید منم خیلی جا خورد…حرکت کردم…گفت شما اینجا چه کار میکنی؟…خندیدم گفتم معلومه مسافرکشی…توی آینه بهش نگاه
کردم شما اینجا چه کار میکنی؟ اون پسره گفت خانمش هستی مگه ازدواج کردی؟…سکوت کرد …گفتم به هر حال خوش به حالش …گفت وایسا پیاده میشم…وایسادم گفتم بفرما ولی من به بابات هر چیدی دیدم رو میگم…گفت تو رو خدا چیزی نگو…هر کاری بگی واست میکنم…میخوای بهت پول بدم…گفتم نه…هر چی به اون پسره دادی منم میخوام…گفت باشه ولی فقط قول بده همین یه بار…رفتم توی کوچه باغ ها ،یه جای خلوت…چادر کشیدم روی ماشین و از زیر چادر رفتم تو…شروع کردم لب گرفتن…دستم بردم سمت کسش…گفت جلو نه من دخترم…یه کم سینه هاش رو خوردم کونی عجب سینه ای داشت…کیرم رو گذاشتم توی دهنش …حرفه ای ساک میزد…شلوار رو کشیدم پایین…یه کون سفید تپل که حسابی سوراخش قرمز بود…معلوم پسره ترکونده بودش…یه کم سوراخ کونش رو لیس زدم …گفت زود بکن تا بریم دیرم شده…انگشتم رو کردم توی کونش و تکون دادم…روی صندلی عقب حالت داگی گرفت…کله کیرم رو کردم تو ،یه فشار دادم…گفت اخ چه کار میکنی یواش بکن کیرت خیلی کلفته…یواش یواش تلمبه میزدم و سینه هاش رو می مالیدم…یه دستم توی شورتش بود و کسش رو میمالیدم…در حال تلمبه زدم ازش خواستگاری کردم…بهش گفتم زنم میشی…گفت دیونه شدی من الان داشتم با دوس پسرم سکس میکردم …گفتم اشکال نداره …بهت قول میدم بعد ازدواج ببا دوس پسرت تری سام داشته باشیم…گفت فعلا داری کون میکنی ،حشری شدی ،حواست نیست داری چی میگی…گفتم من خیلی وقته دوست دارم…گفت اگه دوسم داری پس چرا زوری داری من رو میکنی…گفتم چون فقط این طوری زنم میشه یهو انگشتم رو تا ته کردم توی کسش …پردش پاره شد و از کسش خون میومد…یه کشیده بهم زد …گفت لعنتی بدبختم کردی…گفتم نترس مال خودمی…خودم میگیرمت…همین هفته میایم خواستگاری…هرشب کس و کونت رو میکنم…به هرکی هم دوس داری بده…از نظر من اشکال نداره…هر کار کردم نگذاشت به کردنم ادامه بدم…گفت بیا خواستگاری بعد بکن…توی راه کلی باهاش حرف زدم… گفتم خودت میدونی خیلی دوست دارم این کار رو کردم تا مال خودم بشی،عاشقتم،دیونتم…خلاصه بعد از حرفام اروم شد…رسیدم سر کوچه گفت من همین جا پیدا میشم…اومد پیاده بشی گفت تا فردا شب اگه نیای خواستگاری،میرم شکایت میکنم…گفتم نترس میام…خلاصه رفتم خواستگاری ،الان هم یه شاه کس توپ زنم شده و حسابی با هم سکس میکنیم…ضربدری و تری سام هم تجربه کردیم
نوشته: محسن
همچین چیزی ممکن نیست، این کصتان فقط میتونه زاده ذهن یه جقی باشعه
اخوندا یه مشت شوهر کونده تربیت کردن برا جامعه
تواین همه راننده استپ فقط به تور کسی خوردکه تویه آپارتمان هستید!!؟وبعدشم سکس فوری لایه تهدیدالکی وآبکی چند دقیقه بعدتوماشین…لطفاً یکبار داستانو بخون وبعداراجیف پست کن
احتمالا تریپ های مامای جونت رو هم خودت میرسونی جقی
باباتو خشک خشک گاییدم که با وسیله ای به نام کاندوم اشنا نبود
خارکصو
حجیه،منم اصفهانم،اگه راس میگی بیا پیوی و پیامم بده تا بیام زنتو تریسامکنیم,عکس کیرم پروفایلمه،هیکل و قیافمم جوری هست ک اعتماد به نفس داشته باشم.
😂😂😂باحال بود بفرست برای پورت های بعنوان مخ جقی تخیلات رو فیلم بسازن
اگر ادمین تو تگ طنز میفرستاد این داستان رو باحال تر بود 😁
عزیزم من نفر سوم میشم ، خصوصی پیام بده با هم هماهنگ بشیم
آمریکا همینارو میبینه که حمله نمیکنه دیگه.
مشکل کشور ما فرار مغز ها نیست ، موندن کوس مغرهاست
الان همه جلو بازن ، دیگه کسی اینو عار نمیدونه
این و به عنوان دروغ سیزده قبول میکنم فقط وقتی خوندم انقدر باحال نوشتی سرگرمی من شده بود چون چالشی بود ، اینکه باید جملات شما رو درستش و حدس بزنم خیلی چالش جالبی بود البته گاهی مجبور میشدم از دوستان کمک بگیرم درستش چی هست از بس غلط املایی داشتی . پیش چه کسی رفتی که فارسی نوشتن یادت بدهد ؟ خیلی بد یادت داده مشخص بود سرش گرم چیزی دیگه بوده
استاد چادرو چجوری کشیدی رو ماشین بعد درو باز کردی رفتی تو ماشین
بعدش چجوری از توماشین اومدی بیرون با چادر
بعدش سوراخوکونی که چند دقیقه پیش داشته میداده رو چجوری خوردی
چیزی زیر دندونت نیومد😂
محسنو توی کوچه باغا موقعه مسافر کشی کونش گذاشتن کونش پاره شده عقده کرده بگه من زن مردمو گاییدم محسن تو یه کونی هستی بیشتر از این نیستی کونی
فکر کنم شیما خواهر خودشه تو کف خواهرش بوده این جور کوسشعر سر هم کرده
داستان جالبی بود.
فقط
چرا اینقدر عجله ای نوشتی.
انگاری
دنبال سرت کردند.
شایدم
یه سرویس لازمی جونم.
باز ی پفیوز بقیه راننده اسنپ ها رو خراب کنه کیرم تو فانتزی هات
دیرِی عمو جان . آلت امام جمعه اصفهان از پهنا در نیمکره چپ مغزت .
کوس شعر نگو برو ساقیت را عوض کن اگه راست میگی ثابت کن بیام زنتو برات حال بیارم کیف کنی