سکس با دوست دختر رفیقم

1403/01/28

سلام یه پسرم ۲۵ ساله قیافم بد نیست قدمم متوسط
یه اکیپ بودیم تو شرکت کار می کردیم و با هم همکار بودیم
بعد یه مدت که خیلی باهم اوکی بودیم و تو شرکت باهم صحبت میکردیم قرار گذاشتیم تو یه تعطیلی بریم ۴ تایی بیرون
من مرتضی ام و علی رفیقم دوتا دخترا هم نگین و عسل
عسل خودش نامزد داشت و فقط با ما اومد بیرون و ما هم چون همکار بودیم و میترسیدیم داستان بشه باهاش کار نداشتیم و فقط مثل رفیق باهم بیرون میرفتیم و تو شرکت صحبت میکردیم اونم از منو علی خوشش میومد و میگفت با جنبه اید
خلاصه رفته بودیم با هم کوه منو علی جفتمون شق بودیم رو نگین ولی علی دهن سرویس زودتر از من پا پیش گذاشته بود و با نگین اوکی تر بود
اون روز که رفتیم کوه یه جای خلوت پیدا کرده بودیم زیر انداز انداختیم و نشستیم قلیون و مخلفات … میخوردیمو از شرکت خاطره تعریف می کردیم و این و اونو مسخره می کردیم نگین لش کرده بود تو بغل علی ولی من همش لای پاشو نگاه میکردم ، چند وقتی بود روش شق بود کون خوبی داشت تو شرکت با مانتو که میرفت و میومد راست میکردم براش
خلاصه اون روز انقدر لای پاشو نگاه کردمو سینه هاشو‌ سوسکی دید زدم تا اینکه متوجه شدم خودشم فهمیده
خلاصه چند وقت گذشت و این با علی سکس کرده بودن که یه روز علی تو شرکت سوتی داد فهمیدم
یه روز که علی مرخصی بود با نگین گرم گرفتم ی جوری بهش فهموندم که از سکسشون و قایمکی رفتن با علی رو در جریانم
یه چند روزی خجالت می کشید ازم و میترسید که جایی بگم
یه روز بهش گفتم که از من خیالت راحت و نمیزارم کسی متوجه بشه تو هم برا اینکه علی ناراحت نشه و اکیپمون بهم نخوره بهش نگو اونم اوکی داد
یه روز زود تعطیل کردن و رفتیم خونه تو یه محل بودم با نگین
دلمو زدم به دریا و بهش پیام دادم میخوام برم خرید و میای باهم بریم ایران مال بچرخیم
اول پیچوند بعد پیام داد که اونم خرید داره و بریم منم رفتم دنبالش
خلاصه تا ۹ شب ک چرخیدیم و خرید کردیم بهش گفتم بریم شام و دیرتر بره خونه
بامادرش زندگی میکرد و مشکلی نداشت الکی بهش گفت که با عسل و نامزدش میخواد شام بخوره و بعدش میره خونه
بردمش یه جا پیتزا خوردیمو و تو ماشین بحث سکسش با علی روانداختم و با خنده گفتم خیلی نامردید که به من نگفتید خجالت میکشید ولی از اونجایی که دیده بود راز دارم یه حس امنیتی داشت
تو راه برگشت که بودیم مسیر و دور کردمو انداختم تو کوچه و پس کوچه های خلوت شهر یه جا مناسب وایسادمو شروع کردم با پرویی حرف زدن و از اینکه خیلی از بدنش تو شرکت خوشم میاد و همیشه تو کفه بدنشم
اونم فقط نیش خند میزدو فهمیدم میدونسته دید میزنمش
خلاصه دست انداختم رو پاهاش و لای پاهاشو ی ذره مالیدم دیدم بدش نمیاد بعد با ترس و لرز ک کسی تو کوچه نبینمون رفتم سمت سینه اش و مالوندم و یکیشو از لای مانتو خوردم صدای ناله اش در اومد دستشو گذاشتم رو کیرم از رو‌شلوار خوب مالوندش بعد در اوردم کیرمو دید گفت چه سفت شده انگار تا حالا سکس نداشتی با کسی😂 منم خندیدم و چسی اومدم که اره اولین بارمه
دادم خوب خورد برامو آب کیرمو برام تو دهنش نگه داشت ریخت بیرون بردم رسوندمش و بعد از اون هم با علی سوسکی سکس میکنه چون علی رفیقم ازدواجیه میخواد از دستش نده هم با من بعضی موقع ها میریم خونه ما بعد از شرکت
الان چند وقتیه که تو شرکت قایمکی بهش چشمک میزنمو کیرمو نشونش میدم اونم بوس میفرسته و رد میشه
امیدوارم تا موقعی که علی نگرفتش من هفته ای یه بار بکنمش
خداروشکر خیلی راز داره و اینکه علی هم هنوز نفهمیده منم بهش گفتم که نمیزارم علی بفهمه و دیگه زیاد باهاش نمیچرخم که زیاد ازم خبر نداشته باشه.
این هفته ام احتمالا اگه مشکلی پیش نیاد میریم خونه ما جاتون خالی
ببخشید اگه طولانی بود خواستم قشنگ متوجه بشید.

نوشته: Morezzz25


👍 9
👎 19
31601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

980009
2024-04-17 00:08:31 +0330 +0330

تو یه ادم بی ناموسی و یه روزی همینحوری ناموس خودتو میقاپن

6 ❤️

980022
2024-04-17 01:11:00 +0330 +0330

قشنگ متوجه شدیم. کاری به خوب یا بد بودن کارت نداریم. خودت میدونی و دنیای خودت.
ولی این موضوع برای داستان نوشتن از نظر من خوب نبود . قشنگ ننوشته بودی . فقط پاراگراف هایی بریده بریده از یک ماجرا .
سعی کن اینجا بیشتر خواننده باشی تا نویسنده. استعدادت توی نویسندگی بسیار ضعیفه .
بابت همینم که نوشتی شکر

1 ❤️

980026
2024-04-17 01:35:05 +0330 +0330

کسشعری بیش نبود

0 ❤️

980049
2024-04-17 04:53:30 +0330 +0330

سوسکی ریدی

0 ❤️

980056
2024-04-17 06:29:32 +0330 +0330

چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده

0 ❤️

980097
2024-04-17 15:29:02 +0330 +0330

لاشی کونی

0 ❤️

980109
2024-04-17 17:57:27 +0330 +0330

بیا بخورش اسگول.

0 ❤️

980119
2024-04-17 21:38:18 +0330 +0330

سوسکی کیرم تو ناموست

0 ❤️

980186
2024-04-18 09:21:32 +0330 +0330

میشه سووسکسی بگم کص ننه دروغگو

0 ❤️

980297
2024-04-19 01:43:35 +0330 +0330

چند وقت پیش تو متروی هفت تیر بودم دوتا دختر ناز و مامان
داشتن سوار میشدن البته زن و دختر زیاد بود ولی من پشت اونا ایستادم منتظر بودیم قطار بیاد دوستانی که اینکاره هستن میدونن چی میگم اینجور مواقع بتونی یه مختصر سر صحبتو باز کنی و تو همون فاصله زمانی کم یه ارتباط فوری بگیری خیلی عالیه من به یکیشون گفتم خانم تشریف ببرید سمت زنها خیلی بهتره ها که
تو جواب گفتش نه اونجا واقعاً فاجعه است که البته ما دوتا ایستگاه دیگه یعنی دروازه دولت پیاده میشیم راستم میگفت
تو مترو واقعاً اجحاف شده در حق خانمهای گل فقط یک و نیم
واگن اول و دوم به این فرشته های نازنین اختصاص پیدا کرده
خلاصه بهشون گفتم پس بیاید سمت من کسی اذیتتون نکنه
که اتفاقا همون موقع قطار یواش یواش وارد واگن شد یکیشون خیلی تپلی بود بغلش کردم سمت خودم اونیکی ام کنار ما بود
یه دستمم انداختم رو شونه اونیکی قشنگ برجستگی کیرمو
رو بدن اون جلویی حس میکردم شک ندارم اونم متوجه شد
واقعاً تا دروازه دولت عشق دنیا را کردم طالقانی جمعیت و
فشار بیشتر میشد من قشنگ کیرمو چاک کون دختره مالیدم
دو دستی ام گرفته بودمش جیکشم در نمیومد طوری بهش
چسبیده بودم که بوی تن و موهاشو حس میکردم و تو گوشش
نفس نفس میزدم به گمانم اکثراً تصور میکردن باهمیم خلاصه اینکه کیرم وحشتناک سیخ شده بود قبل از پیاده شدن گفتم
اگه میخواید برید توحید سمت ارم سبز تشریف ببرید هردو
ازم تشکر کردن البته بماند که زحمت مالیدن دوستش با یکی
دیگه بود ولی من از بغلای باسن اینیکی گرفته بودم حسابی
کیرمو چسبونده بودم بهش انگشت نکردم که تابلو بشه ولی
تا حد زیادی مالوندمش کونش خیلی بزرگ و خوب بود
واقعاً خیلی حال میده مالوندن دخترا و خانم‌ها تو مترو
آقایان کیراتون سیخ خانمای گلم کوساشون خیس 🔥😘

0 ❤️