احمد شوهر زنم شد

1402/12/16

سلام به دوستان حشری
اسم من رضا و اسم همسرم فهیمه است و حدود ۱۰ ساله ازدواج کردیم.فهیمه یه زن حشری با قد ۱۶۸ سانت و سینه های سایزه ۷۵ و نسبتا خوشگله.اوایل ازدواجمون خیلی حجاب داشت ولی ۴سالی میشه که حجاب که نداره ر خیلی هم سکسی میگرده.

وقتی می‌ره بیرون دستمالیش میکنن .حتی چند بار باهم که بودیم می‌دیدم دست تو کوص و کونش میکنن که هم من و هم زنم لذت میبریم.
من یه رفیق دارم به نام احمد که آرایشگاه داره و خیلی خرکیره.چند وقتی بود حس میکردم زنم با احمد ارتباط داره.میدونستم زنم دوست پسر داره ولی کاریش نداشتم ولی اصلا دوست نداشتم دوست پسراش آشنا باشن.کم کم مطمئن شدم که با احمد رابطه داره برای همین خواستم مچشونو بگیرم.شب موقع سکس وقتی داشتم سینه هاشو می‌خوردم و کوصشا میمالیدم برای اولین بار بهش گفتم دوست داشتی الان یه نفر دیگه هم میکرد تو کوصت.بدش آمد و ناراحت شد ولی من ادامه دادم و شبای دیگه بیشتر گفتم.بعد چند بار تکرار این حرفا دیگه خیلی ناراحت نمی شد و منم بهش میگفتم میدونم دوست پسر داری و من مشکل که ندارم خیلی ام خوشحالم که زنم شاد و آزاده ولی انکار میکرد.یواش یواش راحت تر شده بود و می‌گفت اره دارم و دوست دارم.منم دیگه پررو شده بودم بهش میگفتم جنده خانم بیارشون تا جلوم بکننت و سه تایی سکس کنیم.دیگه جلوم آزادبود راحت وعده می گذاشت و می‌رفت و شبا دیر میومد خونه.یه شب تو سکس گفتم دلم میخواد کوص داذنت را ببینم.یه کیر کلفت جرت بده اونم داشت لذت میبرد که گفتم احمد کیرکلفته که یه باره با اسم احمد دیوونه شد و داد میزد.فهمیدم بله جنده خانم کیر احمدا میخواد.همون جا گوشیمو برداشتم شماره احمدا گرفتم و زدم بلندگو با شنیدن صدای احمد مثل مار به خودش میپیچید .به احمد گفتم ماهواره بلدی تنظیم کنی که گفت آره و منم گفتم فردا شب بیا خونمون.فردا از سرکار رفتم مغازه احمد و باهم رفتیم خونه.رسیدم دیدم فهیمه هنوز نیومده.نشسته بودیم که زنم کلید انداخت آمد داخل.تا احمد را دید دست و پاشا گم کرد.امد جلو بهش دست داد و خواست بره لباس عوض کنه گفتم من شوهرتم به من باید دست بدی که تازه یادش افتاد آمد دست داد و بغلم کرد.وقتی از اتاق آمد بیرون کیرم در جا راست شد.جنده یه ساپورت سفید نازک بدون شرت پوشیده بود و یه تاپ که فقط نوک سینه هاشو گرفته بود.رفت میوه بیاره دیدم تاپ از پشت فقط یه نخ داره.امد نشست کنار من و شروع کرد از سالن حرف زدن که شیر آب نداره و شیشه پنجره شکسته که من پریدم وسط حرفش گفتم احمد لوله کشی بلده.احمدم با خوشحالی گفت میریم درست میکنیم که گفتم خودت تنها برو غریبه که نیستی.بعد درست کردن ماهواره خواست بره که گفتم بیا یکم پاسور بازی و اونم آمد داخل.فهیمه گفت سه تایی حال نامیده بیایید جرات و حقیقت.دفعه اول افتاد برا فهیمه که حقیقت انتخاب کرد.پرسیدم دلت میخواست احمد دوست پسرت باشه؟اونم خندید.دفعه دوم بازم افتاد به فهیمه که جرات انتخاب کرد و احمد گفت پاشو شام درست کن که تازه یادمون افتاد شام نخوردیم.گفتم من برم شام بگیرم.
یه ساعتی طول کشید تا برگردم وقتی رسیدم خونه دیدم رفتارشون عوض شده انگار که باهم قهرن.سر سفره گفتم چی شده.فهیمه گفت جرات و حقیقت دبه کرد .گفتم چی بود؟
زنم گفت خواستم ماساژم بده نداد که احمد یه دفعه گفت رضا اگه بیایی و ببینی دارم ماساژ میدم چه فکری میکنی.نمیگی نامرد
گفتم نه چرا بگم من به فهیمه گفتم با احمد راحت باش.ماساژ که چیزی نیست
فهیمه گفت دیدی
منم گفتم بعد شام ماساژ میده حالا آشتی کنید باهم.
سفره جمع شد گفتم احمد همه جوره با زنم راحت باش
فهیمه آمد جلومون دراز کشید.قشنگ کوص و سوراخ کونش تو ساپورت سفیدش معلوم بود.احمد کیرش تابلو راست شده بود و واقعا بزرگ بود.کنارش نشست و داشت ماساژ میداد که گفتم احمد برو روش که درست ماساژ بدی.اونم از خدا خواسته نشست روی روناش طوری که دقیق کیرش دم سوراخ کون زنم بود.فهیمه صداش دقیق صدای زمان سکس شده بود.داشتم دیوونه میشدم دلم میخواست همونجا بگم احمد زنما جلوم بکن که دوست دارم گاییده شدنشو ببینم ولی نمیشد.دیگه داشت به جای ماساژ زنما می‌مالید که یه باره گفت ماساژ باید تو آبگرم محلات باشه و روغن زیتون.بهش گفتم روغن زیتون داریم.سریع رفتم آوردم که بی ای بهونه فهیمه لخت بشه که همین جورم شد.روغن که اوردم گفت پاچه های ساپورت میکشم بالا تا روغن بزنم که سریع گفتم نمی‌خواد بزار دربیاره که پرس سرد و گرم بکنه.فهیمه اصلا دیگه دیوونه شده بود .وقتی فهیمه بلند شد ساپورتا دربیاره یادمون افتاد شرت نداره ولی هم دیر شد و هم بهتر شد.حالا فقط یه سوتین داره و وایساده جلو احمد.احمدم کیرش تابلو.میخواست درست کنه نمیشد منم یه بارش کردم و گفتم احمد شلوارتو در بیار روغنی نشه.گفت طوری نیست روغنی بشه.
منم گیر دادم که بعدش مبل و قالی روغنی میشه اونم مجبور شد در بیاره.وقتی شلوارشو کشید پایین و کیرش از زیر شورت مشخص شد تو دلم گفتم وای که کوص فهیمه چی بکشه زیر این کیر کلفت.شلوارا کامل درآورد و نشست روی رونای زنم.وای قشنگ کیرش دم سوراخ زنم بود.وقتی دراز می کرد تا شونه های فهیم را بمالم کیرشو فشار میداد دم سوراخ.یکم که زنما مالید گفتم فهیمه سینه هاتم ماساژ میخواد که فهیمه با یه شهوتی گفت همه جام ماساژ میخواد که من و احمد بهم خیره شدیم.دیگه خودمم از شهوت داشتم دیوونه میشدم.
با یه لحن خاصی به احمد گفتم وقت داری یه ماساژ توپ بهش بدی تا من برم دم عابربانک یه کاری دارم انجام بدم.خواست حرف بزنه که دوباره گفتم راحت باش و خجالت نکش توهم جوره آزادی .گفت باشه .گفتم اگه گرمته پیرهنتو دربیار بوی عرق نگیره.دیگه احمد با یه شرط روی زن لخت لختم خوابید و منم رفتم بیرون
بیست دقیقه بعد که آمدم دیدم فهیمه لباس تنش کرده و خیلی ساده.از احمد تشکر کردم و گفتم اگه اذیت نمیشی هر وقت ماساژ خواست و بهت گفت براش انجام بده حتی اگه منم نبودم تو راحت باش.وقتی احمد رفت فهیمه را بردم تو اتاق و گفتم تعریف من چی شد.
گفت تا حالا با هیچکس اینجوری حال نکرده توسکس.
منم سریع گفتم جنده مگه تا حالا به جز من باکی سکس داشتی که از جوابش جا خوردم که گفت قبل ازدواجمونو بگم یا بعد ازدواج تعریف کنم.

ادامه دارد

نوشته: رضا


👍 46
👎 17
64901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

974010
2024-03-06 23:35:55 +0330 +0330

جالب بود ادامه بده

3 ❤️

974021
2024-03-07 00:12:34 +0330 +0330

سیکتیر بابا ایکیوسان دنبال سرم قند نمک میگردیم پلشت

3 ❤️

974047
2024-03-07 01:33:09 +0330 +0330

حال کردی ایول

0 ❤️

974050
2024-03-07 01:40:12 +0330 +0330

عالی

0 ❤️

974055
2024-03-07 02:02:58 +0330 +0330

واقعیه ولی نتونستی حس بدی،یعنی باعث تکون خوردن سالار نمیشه

2 ❤️

974066
2024-03-07 02:29:03 +0330 +0330

یارو چارلز دیکنز نیست که خوب نوشته باشه یا ننوشته باشه. هرچه اومده تو ذهنش نوشته . هم دستت واسه نوشتن درد نکنه هم زندگی بر وفق مرادت بچرخه و حال کنی .

2 ❤️

974082
2024-03-07 04:17:43 +0330 +0330

والا یکی میشه اون احمد که طرف به زور میبره رو زنش یکی هم میشه منه بیچاره که هرچی به پستش میخوره پیر زنه 😍

0 ❤️

974088
2024-03-07 06:46:54 +0330 +0330

اخرش جالب شد

2 ❤️

974099
2024-03-07 09:39:10 +0330 +0330

با جنده ازدواج کردی خوشحالم هستی ؟! 😂

0 ❤️

974120
2024-03-07 13:09:27 +0330 +0330

احمد آرایشگره یا نصاب ماهواره یا لوله کش کس کش ریدی تو فیلم سوپرا هم

0 ❤️

974130
2024-03-07 15:29:35 +0330 +0330

بد بود خیلی.
احمد ترو خدا زنم رو بکن

0 ❤️

974145
2024-03-07 18:44:02 +0330 +0330

تو رو خدا دیگه ننویس! کیری ترین داستان بیغیرتی سایت بود! کیر احمد تو چشمات با این داستان نوشتنت!

0 ❤️

974150
2024-03-07 20:19:43 +0330 +0330

جمله ی آخرش اوج داستان بود ♥️

0 ❤️

974172
2024-03-08 00:22:25 +0330 +0330

احمد ۹۱۳ زنتو کرده بود؟

0 ❤️

974176
2024-03-08 00:31:34 +0330 +0330

من کیشم دوست داشتی بیا دایرکت

0 ❤️

974238
2024-03-08 11:34:44 +0330 +0330

خدا شانس بده کاش یکی منو میبرد تا با زنش حال کنیم

0 ❤️

975685
2024-03-18 20:16:27 +0330 +0330

خیلی خوب بود حال کردم 👋 👌 👌 👌

0 ❤️

975947
2024-03-20 20:02:33 +0330 +0330

من اهل فحش و…
نیستم
ولی مشخص هست که داستان فانتزی های یک مجرد ملجوق هست

0 ❤️