کردن پری همسایه ی کون گنده

1394/05/06

سلام اسم امیر در یک روستایی زندگی میکنم ۲۰سالم من یه ماشین دارم وبیشتر مواقع توی بازار ول میچرخم تا حالاسکس۱یا۲باری تجربه کردم البته در بچه گیوقتی۱۰سالم بود با درختر عمه ام ولی بیشترکنجکاوی بود تا سکس خوب بر گردیم سر داستان

قضیه از اون جا شروع شود که دوستام بهم زنگزدن گفتن بریم فوتبال منم قبول کردم ساعت۲ظهر بود از خونه اومدم بیرون یهو در حیاط پری خانم باز شود دختر کوچیکش بود سلام کردمنم گفتم سلام یک دفع نگاه پشتش کردم دیدم پری خانم لخت توی خیاط حموم میکنه اخه داشتن خونه میساختن متوجه من شود دارم نگاه میکنم به دخترش که اسمش مهسا بود با فریاد گفت در رو ببند مهسا در رو بست منم رفتم توی کف هیچی دیگه هر روز جلق به یاد اون میزدم چند روزگذشت هر وقت میدیدمش دم در حیات دیدش میزدم نگاه سینه هاش میکردم تا یه روز جلو مو گرفت گفت امیر اقا لوله ی ظرف شوری خراب شود اکبر خونه نیست میشه یه نگاه بهش بندازی منم گفتمچشم (راستی پری خانم حدود۴۰یا۴۵سال داشت پوست سفید کون گنده و سینه های متوسط کمی شکم داشت)منم (قدم۱۷۰وزنم۶۰ورزشم میکنم)بگذریم رفتم تو دیدم لوله زیر ضرف شوی از جاش دراومد جاش انداختم ولی گشاد شود بود هی درمیومد گفتم با دست بگیرش تا چسب بیارم دارین گفت نه گفتم باشه الان میرم خونه میارم رفتم خونه بر گشتم دیدم چهار دست وپا ایستاد یه دست به لوله یه دست به زمین منم از قصد کیرمرو مالیدم به کونش و خودمو انداختم روش فورن خودشو جمع کرد گفت ترسیدم گفتم وایسا تا چسب بزنم تکون نخورد حدود۱دقیقه کیرم روی کونش بود بلند شدم گفتم تموم شود کیرم داشت اتش میگرفت خداحافظی کردم و فورن رفتم حموم جلق زدم

چند روزی گذشت داشتم با ماشین میرفتم بازار دیدم پری با مهسا دارن میرن بازارچادر سرش بود ولی یه شلوار تنگ مشکی با مانتوکوتاه سوار شون کردم امد جلو نشست چادر رویرونش نبود داشتم روناشو نگاه میکردم که یهوگفت امیر مواظب باش یه کم موند بود یه بچه رو زیر کنم گفت چته داری کجارو نگاه میکنی منمگفتم ببخشی حواسم نیود البته دوسه بار هم به بهونه یه این که داشپرت رو باز کنم دستمو بهرونش نزدیک کردم خلاصه رسوندمش و اون روز هم تموم شود

تا اینکه یه روز روز داشت برای ساخت حموم ماسه با چرخ میبرد تو منم گفتم اجاز بده کمکت کنم ولی اون گفت نه زحمت میشه ولی من اسرار کردم واون قبول کرد (شوهرش اکثرن خونه نبود چون پلیس بود)خلاصه من با بیل چرخ رو پرمی کردم اونم با چرخ میبرد توی حیاط هر وقتخم میشود شق سینه هاش داشت منو دیونه میکردهمه رو بردیم تو و اخر سر گفت امیر لوله ی اونروز درست کردی خراب شود گفتم بریم درستش کنیم گفت نه با این وضعیت نریم توی خونه همین یه اتاقو داریم نمیخوام کثیف بشه برو خونه حموم بکن و لباساتو عوض کن بعد چسبم بیار باخودت گفتم چشم گفت بعداز ساعت ۱۲بیا تا نهار اماده بشه نهاررو اینجا بخور گفتم ممنون نه بعد اون اصرار کرد منم قبول نکردم اونم گفت هرطور راحتی
ساعت۱۲:۳۰رفتم در زدم دیدم هیچکس درو باز نکرد خونه نبودن کمی چرخ توی کوچهزدم وباز در زدم بازم کسی در رو باز نکردامدم برم خونه دیدم پری خانم امد گفت ببخشید مهسا رو بردم مدرسه بفرماید رفتیم توی اشپزخونه لوله رو درست کردم براش میخواستم بیامبیرون کهگفته میشه این گاز و قالی رو ببریمتوی اون یکی اتاق چون احتمالا فردا کار گر هااشپز خونه رو خراب کنن قالی رو بردیم گازمبردم براش که یه دفع شیشه ی شکست زیر گاز بودرفت زیر پام خیلی درد گرفت پری خانم هی معذرتخواهی میکرد میگفت تخسیر منه منم گفتم نهگفت وایسا بتادین رو بیارم زد افنیش کنم رفتبیار ولی دستش نمیرسید من بلند شودم خیلیپام درد گرفت ولی اون رو اونجور دیدم حشریشودم مانتوی کوتاهش رفت بود بالا کون توپولشوای دیونه کننده بود خودمو رسوندم بهش کرموچسبوندم بهش یه دستم روی کونش بود یه دستم روگذاشتم روی دست دیگش گفت بلند نشو پا دردمیگیر گفتم ارزشو دار با دستم زدم روی کونشگفت امیر پرو نشو گفتم لطفا مگه چی میشه کمیباهم حال کنیم هر چی گفتم قبول نکرد دیگهحشری شود بودم لب ازش میگرفتم گردنشو میخوردم با دو دست کونشو میمالیدم داشت التماسمیکرد که ولش کنم ولی من گوش نمیدادم بعد یهوبا پا زد روی پای زخمیم منم ولش کردم و یهفریاد زدم خون از پام میومد نشست روی سرم گفتببخشی تخسیر خودت بود گفتم ولم کن واسا تاببندم پا تو اون رفت باند بیارداشت پامومیبست که من هی با سینه هاش بازی میکردم هیمیگفت امیر لطفا نکن کارش تموم شود بازمرفتم سراقش گفت دیگه بسه برو بیرون وگرنهدادمیزنم من شوهر دارم منم دیدم راضی نمیشهبه زور مانتو از تنش در اوردم اون هی میگفتامیر خواهش میکنم ول کن منم حشری تر میشودممانتو شو در اوردم داشتم با سوتین نش ورمیرفتم و میخوردم سوتینشو در اوردم وای سینههای خوشکلش سر قهوی و سینه های سفید و بزرگواویزون با یه دست هر دوتا دست شو گرفتمخوابوندمش زمین و با دست دیگه سینه هاشوفشار میدادم دستم رو بردم پایین ترمیخواستم ببرم زیر شلوارش نمیرفت دکمه یشلورشو باز کردم دستمو بردم روی کوسش وای چهگرم بود باهاش بازی میگردم اونم خست شوددیگه کمتر مقاومت می کرد دست شو ولکردمخواستم شلوارشو در بیارم گفت نه همین طوردست مالی بکن تا ابت بیا وگمشو منم گفتمبزاز دست مالی کنم شاید حشری شود و گفت بکنمنم هی لب می گرفتم و سینه هاش رو جمع میکردمبه هم و هی گاز و زبون میزدم دیگه ناله میکردرفتم لب گرفتم ازش با زبون با زبونم بازی میکرد و از لبم گاز می گرفت حالا موقی کردت بودشلور و شرتشو با هم کشیدم پایین هیچی نگفت بازبون کوسشو مک میزدم دست شو انداخت پشت سرمو سرمو فشار به وکوسش میداد و میگفت بخوراوووووووووف عزیزم بخور میگفتم اکبر تاحالا خورد کوس تو میگفت نه بخور عزیزدلم منمزبونمو از کونش تا کوسش میکشیدم موسرموکشید گفت بس دیگه بکن تؤش منم لخت شودم کیرموگزاشتم روی کوسش و میالیدم خودشو تکون داد وکیرم تا ته رفت تو گفت اوووووووووووف هی جون جون میکرد منم هی تلبه میزدم سرمو گرفت و ازم لب میگرفت از زبون و لبم گاز میگرفت منم بازبون روی صورتش می کشیدم داشت ابم میومد گفتم بریزم توی کوست گفت نه خواهش می میکنم گفتم قول میدیی ابمو بخوری گفت چشم عزیز دلم منم سریع بلند شودم و نشست روی سینه هاش وکیرمو گزاشتم دهنش همه ابمو ریختم تو دهنش گفت این که تلخه منم خندیدم گفتم مگه خوردی گفت اره بلند شودم خواستم لباس به پوشم گفت کجا هنوز ساعت۲:۳۰ دوساعت دیگه وقت داریم گفتم باشه ولی این بار از کون با ناز گفت نه درد داره گفتم قول یواش بکنم گفت باشه ولی قول دادی ها! گفتم باشه اول بیا بخور تا سور بخورحدود ۵دقیقه ساک زد بعد دمر خوابید با دستم لب کونشو باز کردم و زبون زدم کونشو بعد کیرمو گذاشتم در سوراخ کونش فشار دادم تو خیلی تنگ بود یه جیق کشید گفت امیر در بیار مردم ولی من گوش ندادم و تا ته بردم تو و نگهداشتم بعد از۱دقیقه شروع به تلبه زدن کردم لبهای کونش گنده بود نمیزاشت تا ته بره ولی کمکم جیق هاش به ناله های حشری جاشو داد و هی میگفت بکن تند تر جرم بد و لب میگرفتم ازش یه کم کونش رو بلند کردم و با دست دیگم کوسشو میمالیدم یهو یه جق کشید و تو ی دستم شل شد و لرزید ارضا شود و منم هی تلبه میزدم و ابموکردم توی کنش و کنار هم دراز کشیدم وازش لبگرفتم ازمتشکر کرد از اون روز به بعد هر روزتنها میشه زنگ میزنه میرم پیشش بای

نوشته:‌ امیر


👍 1
👎 3
158953 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

466702
2015-07-28 16:32:28 +0430 +0430
NA

دهنت سرویس با این املا
افغانی مینوشتی بهتر بود

2 ❤️

466703
2015-07-28 16:41:47 +0430 +0430
NA

احسان هات فرمود:

3 ❤️

466706
2015-07-28 18:34:46 +0430 +0430

چه جالب کارگرا داشتن خونه رو می ساختن بعد سرتاسر روز هیچ کدوم سر کار نبودن خونه همیشه برای تو خالی بود!!! زنه تنها داشت سیمان میبرد تو خونه!! خونه رو خانم خونه داشت یک نفری می ساخت!!!
اصل قضیه در 10 سالگی یکمی با یکی از گوسفنداتون ور رفتی بعد برای اینکه روت نمیشده بگی گوسفند بوده به همه گفتی با درخت!!! عمه ات حال کردی!! یعنی شاخه درختو کردی تو کونت!! این اکبر اقای همسایه هم احتمالا یه چند باری کونت گذاشته واسه انتقام داری الان این مزخرفاتو سر هم میکنی جنده به این راحتی راه نمیده!! یک ذره ده هم طبق معمول بازار داشته پلیس داشته بچه هاش از 20 سالگی همگی ماشین زیر پاشون عصر ها هم میرفتن باشگاه گلف بازی میکردن!!! یکی از بچه ها سرباز نیرو انتظامی بود تو یک پاسگاه دورافتاده خدمت میکرد میگفت این داهاتی پشکلیا 2 تا سرگرمی بیشتر ندارن یکی اینکه نوبتی کون همدیگه یا گاو گوسفند بزارن یک جور مسابقه هم دارن که چند نفری سر دیوار میشینن مسابقه میدن کی میتونه بیشتر برینه و دیوارو کثیف کنه!! اونایی که زیاد دادن و گشادن معمولا برنده میشن شرط میبندم نویسده تاحالا چند تایی مدال در این رشته از جهاد سازندگی گرفته باشه!!!

3 ❤️

466707
2015-07-28 18:58:24 +0430 +0430

اه ننویس مگه گفتن کونت میذارن اگه ننویسی مخم گوزید بابا با این املا تخمیت تا تهش نخوندم …کصخله جقی آخه مادر به خطا چی بهت بگم اگه شوهرش پلیس باشه خونه سازمانی بهش تعلق میگیره…آخه کونده توو حیاط حموم میکرده و خونه سازی داشته و خودش داشته میساخته و هیچ کصکشی نبوده و همسایه ها قاق بودن…داستان انقد تخمی نخونده بودم برو بذار دودولت تبدیل به کیر بشه بعد مثنویه کسنویه بنویس…یه قاشق اسید توو کونت. dash1

1 ❤️

466708
2015-07-29 00:43:02 +0430 +0430

روستاتون کجاست منم بیام توبازارش چرخ بزنم

0 ❤️

466709
2015-07-29 01:12:35 +0430 +0430

كاملا مشخصه افغاني هستي

0 ❤️

466710
2015-07-29 02:46:13 +0430 +0430

چند کلاس سواد داری/

0 ❤️

466711
2015-07-29 03:57:55 +0430 +0430

بچه قاشقی معلول جقی،اه اه خب کسکش مادر بیسواد لااقل یکبار بعدازنوشتن این خزعبلات بخونش که مادر خواننده رو سرویس نکنی.کونی!این اکبر آقایا کون گنده خودت گذاشته یا جلوچشمات مامانو ازکون گنده اش گاییده،شک ندارم موقع نوشتن کسشعرات یه دستت تفی توی شورتته،نه؟کونی آبجی،یباردیگه داستان بنویسی کون اون ادمین کسخلوخونی میکنم.پشمک این کسشعرارو آپ نکن .اسکل. aggressive

0 ❤️

466712
2015-07-29 08:51:59 +0430 +0430
NA

اره تو خونه بی درو پیکر دوبار کردی اخه کونی چطور ارضا میشی درباره بلا فاصله بکنی بعد حتما پری خانم کسش پشتش بود که ارضا شده از کس میکنی ارضا نمیشه از کون ارضا میشه برو کونتو بده 10سالشه زورش به زن 35ساله میرسه

0 ❤️

466713
2015-07-29 09:09:57 +0430 +0430
NA

پسر تو مطمئنی زبان مادریت فارسیه ؟

ریدی عمویی . . .

0 ❤️

466714
2015-07-29 09:58:51 +0430 +0430

تو اول برو مدرسه املا نوشتن یاد بگیر بعد کوس بکن

0 ❤️

466715
2015-07-29 11:34:52 +0430 +0430

خدای متعال سواد شما را تقویت کند.

0 ❤️

466717
2015-07-29 12:13:33 +0430 +0430
NA

کسهههههههههه

0 ❤️

466718
2015-07-30 17:43:15 +0430 +0430

بی سواد ابله
کیر رستم تو کونت.
ولی اونجاش که نوشتی : “وایسا بتادین رو بیارم زد افنیش کنم”
آخه ضد عفونی رو کدوم کسکشی مثل تو “زد افنی” مینویسه؟ چقد خری؟ چقد دیوثی ؟ چقد کون پاره ای؟؟؟؟؟ بینهایت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

OK
پس بینهایت کسکشی

1 ❤️

466719
2015-07-31 07:49:02 +0430 +0430
NA

میگم کلاس چندمی برو شیرت بخور بچه جون توروچه به این کسشعرا ولی اگه درسات درست بخونی واملات و خوب کنی به مامانت میگم برات شکلات بخره چلغوز

0 ❤️

466720
2015-07-31 09:52:43 +0430 +0430

یه شکست مفتضح آمیز دیگه در زمینهء داستان نویسی. تخمی-تخیلی و ایضا شدیدا بی منطق…از املاء چیزی نگم بهتره…وقت ملتو گرفتی با داستانت
بعضی وقتا میگم این بچه ها که فحش میدن پر بیراهم نمیگن…خدایی زدافنی؟؟؟!!!
فحش نمیدم اما جان مادرت ننویس,مترجم لازم داری داداشم

0 ❤️

466721
2015-07-31 11:54:00 +0430 +0430
NA

کس کش جلقی

0 ❤️

466722
2015-07-31 13:18:53 +0430 +0430

دوستان به طرزسامورایی پشت روت کردن من دیگه چیزی ندارم بگم همه لایک good

1 ❤️