لیسیدن کف پای خواهر زنم اولین پالیسی

1402/08/19

با سلام از وقتی خودم رو شناختم توجه ویژه ای به پای دخترا داشتم در دوران نوجوانی عشقم این بود که یه دختر پاشو بذاره روی پام (یعنی کف پاش روی پشت پای من قرار بگیره ) نمیدونید چقدر این کار منو حشری میکرد و به محض اینکه خواهرم یا زن داداشم بدون منظور مثلا برای صدا کردنم یکی دو ثانیه پاش رو می ذاشت روی پام بلافاصله سیخ میکردم و شبش با اون صحنه جلق میزدم
انتخاب زنم هم به خاطر پاش بود خانمم از اقوام هست که سن هجده سالگی اولین بار توی سن پختگی دیدمش و وقتی پاهاش رو دیدم یک دل نه صد دل عاشق شدم چند سال بعدش ۲۳ سالگی باهاش ازدواج کردم و به رویای خودم رسیدم (که پاش رو بذاره روی پام ) اما …
اما از همون اول ازدواجم چشمم دنبال پای زینب خواهر زنم افتاد که چهار سال از ما کوچکتره پاهاش خوش فرم تر و کمی بزرگتر از مای خانمم بود و من همیشه تو کف پاهاش بودم و یه جورایی غیر ممکن میدونستم که به پاهاش برسم (یه توضیح کوچیک که شهر خانواده زنم تا شهر محل سکونت ما ۲۰۰ کیلومتر فاصله داره) یه بار که رفته بودیم خونه پدر زنم موقع برگشتن زینب با ما همراه شد که بیاد شهر ما
ما قبل خروج از شهر گفتیم یه سر بریم خونه خاله همسرم و اونجا همه نشسته بودند و من پاهای زینب رو دید میزدم که از شدت حشریت رفتم دستشویی تا کمی فروکش کنه وقتی برگشتم دیدم خانمم نزدیک زینب نشسته و بینشون یک نفر جا هست منم عمدا بینشون نشستم و طوری میزون کردم که کف پای زینب به پشت پای من چفت شد و یهو چنان لذتی به من وارد شد که همه سلول های بدنم داغ شد انگار یه سیم دو فاز از کف پاش به پای من وصل شده (نمیدونم شاید براتون عجیب باشه یا شایدم بعضی هاتون این حس من رو داشتید اما به هر حال فتیش من بود) این حالت بیست ثانیه بیشتر طول نکشید و زینب حالت نشستن خودش رو تغییر داد و خوب هم شد چون ممکن بود دیگه کم کم تابلو بشم که حشری شدم، اما به یاد اون بیست ثانیه بارها زنم رو کردم
گذشت تا یک سال بعدش زینب دانشگاه شهر ما قبول شد و به اصرار من به جای خوابگاه اومد خونه ما و من همیشه دنبال فرصت بودم تا اون حس ناب رو تکرار کنم اما نمیشد تا اینکه یه روز پاهام خیلی درد میکرد و به خانم گفتم پاهام رو لگد بده که چون پریود بود گفت کمرم درد میکنه به جاش زینب گفت من لگد میدم من هم از خدا خواسته دمرو دراز کشیدم و زینب ساق پاهام رو لگد میداد خیلی از برخورد کف پاش به ساق پام لذت میبردم اما چون شلوار پام بود دلم تماس مستقیم میخواست برای همین بهش گفتم کف پاهام رو هم لگد بده وقتی کف پاش رو گذاشت کف پام انگار دنیا رو بهم دادن کیرم داشت زیرم منفجر میشد طمع کردم نشستم و گفتم پشت پام رو هم لگد بده و ‌زینب جونم پاش رو می ذاشت رو پشت پام کمی فشار میداد و برمیداشت-حالت ماساژ-
وای چه حسی بود لحظه ای که پاش داشت نزدیک میشد و قرار میگرفت روی پام انگار یه جریان لذت جنسی از کف پاش برقرار میشد و به کل بدن من وارد میشد و وقتی فشار میداد طوری لذت میبردم که انگار خفن ترین کوس دنیا رو میکنم ا ز ظرفی نمیشد این لذت رو بروز بدم و زیر پوستی لذت میبردم

این بهترین حرکت من بود تا اینکه یه روز صبح از خواب بیدار شدم اومدم که آماده بشم برم سر کار دیدم زینب طوری خوابیده که جفت پاهاش از پتو بیرونن و ناگهان افکار شیطانی اومد توی سرم که از این موقعیت استفاده کنم (خونه ما یک خواب بود و زینب تو هال میخوابید) چک کردم دیدم خانمم خوابه و در رو کامل بستم که اگه بیدار شد با صدای در بتونم خودم رو جمع جور کنم بعد به بهانه جوراب پوشیدن پایین پای زینب نشستم تا اگه بیدار شد وانمود کنم داشتم جوراب می پوشیدم (اینم بگم تا حالا هرچی لذت برده بودم از پاهاش به نظرم کامل نبود چون من اینجوری دوست داشتم که وقتی کف پاهاش پشت پای من قرار میگیره پاهامون هم راستا باشه طوری که انگشتانش روی انگشتای من تنظیم بشه و با خانمم هم که حال میکردم این پوزیشن لذت بیشتری داشت )
خیلی آروم پام رو به پای زینب نزدیک کردم اما قبل اینکه پام به پاش برسه ا ز شدت هیجان قلبم داشت کنده میشد و پام یخ کرده بود و می لرزید طوری که چند بار میخواستم بی خیال قضیه بشم اما باز اون پای خوش فرم رو که می دیدم عقلم از کار می افتاد و تمام وجودم فقط شهوت بود به هر سختی بود پام رو رسوندم به پاش و وقتی با تماس اولیه بیدار نشد کمی جسورتر شدم و پام رو همونطور که توی رویاهام بود به پاش چسباندم از شدت لذت داشتم دیوانه میشدم بعد سی چهل ثانیه پام رو عوض کردم و اینبار پای چپم رو زیر پاش گذاشتم خیلی خیلی لذت میبردم و کیرم داشت منفجر میشد کافی بود یه کوچولو بمالمش تا آبم بیاد اما نمیخواستم این موقعیت رود تموم بشه یه دور دیگه با پای راستم رفتم و دسدم دلم چیز بیشتر از این میخواد اولش فکر میکردم دلم میخواد بکنمش نشستم یه براندازی کردم اندامش رو بصورت ناخودآگاه دلم خواست پاهاش رو بو کنم دراز کشیدم و صورتم رو به پاهاش رسوندم و یه نفس عمیق کشیدم وای چه بوی خوشایندی میداد طوری که دیوانه میکرد ادمو چند بار که بو کشیدم حشری تر شدم و دماغم رو چسباندم به انگشتای پاش دو سه بار که پاش رو نفس کشیدم حشرم خیلی بالا زد و باز ناخودآگاه یه کوچولو زبون زدم به محض برخورد بدونیم به کف پاش چنان لذتی بردم که از برخورد پاش به پام خیلی این لذت عمیق تر بود دوباره زبون زدم خودم داشتم شاخ در میاوردم میگفتم من از زبون زدن به پای یک نفر دارم لذت میبرم معلوم نیست پاش رو دیشب شسته یا نه این افکار داشت حسم رو خراب میکرد و کیرم می خوابید اما خودم کرمم گرفت و دوباره صورتم رو چسبوندم به پاش یه بوی عمیق کردم و دوباره دیوانه شدم اینبار زبونم رو در آوردم و لیس های کوچیک شصت پاش رو میزدم فقط کسانی میدونن چه لذتی میبردم که واقعا پا لیس زده باشن و به خصوص پای خواهر زن
دیگه حشری تر شدم و اینبار زبونم رو از پاشنه ی پاش کشیدم تا انگشتانش لذت وصف ناشدنی داشت چند بار که کف پاش رو لیس کامل زدم شصتش رو توی دهنم کردم و شروع کردم میک زدن اینقدر این کار حشریم کرد که همه انگشتانش رو یکی یکی میک زدم و از شدت جنون گل انگشتای پاش رو کامل کردم تو دهنم و مثل یه کیر ساک زدم دیگه پاش خیلی آب دهنی شده بود چند لحظه مکث کردم و رفتم سراغ اون یکی پاش اولش یه کم بو کردم این هم بوی سکس و جنون میداد زبونم رو گذاشتم روی پاشنه اش و خیلی آروم کشیدم که برم تا انگشتاش اما به وسط پاش که رسیدم ارضا شدم چه ارضا شدنی سه برابر سکس با خانمم لذت داشت و همچنین سه برابر آب خالی شد طوری که از شرت و شلوارم بیرون زد و به فرش رسید …
باور کنید تا اونجا هیچ فیلمی مربوط به فوت فتیش ندیده بودم و همه این کارها غریزه ای بود

دوستان این اولین خاطره سکسی من بود عمدا از اسم واقعی خواهر زنم استفاده کردم چون نوشتن رو لذت بخش تر میکرد

اینکه باز هم بنویسم بستگی به کامنت ها داره

نوشته: روان پریش جنسی

================


👍 2
👎 15
35801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

957406
2023-11-10 23:38:00 +0330 +0330

چه موجودات عجیبی اینجا میبینیم
پا میبینن ابشون میاد🤔

1 ❤️

957413
2023-11-10 23:59:45 +0330 +0330

خوب نبود

0 ❤️

957451
2023-11-11 02:57:19 +0330 +0330

باورم نمیشه

این حجم از کوصخولی چطوری توی یه مغز جا شده

1 ❤️

957474
2023-11-11 07:32:16 +0330 +0330

مشکل از تو نیست مشکل از منِ پدرسگ که این کسشعراتو خوندم

0 ❤️

957500
2023-11-11 10:37:18 +0330 +0330

قبلا طرف رو میدیدن اخلاق و نجابت رو میدیدن میگرفتن .الان پاهاش اوکی باشه میگیره

0 ❤️

957502
2023-11-11 10:50:24 +0330 +0330

واقعا که اسمت برازندته، ماهم پای خانمها رو دوس داریم ولی نه اینقدر دیوونه وار

0 ❤️

957518
2023-11-11 13:37:36 +0330 +0330

منم عاشق لیسیدن کفپای خانماهستم ولی …

0 ❤️

957527
2023-11-11 15:16:27 +0330 +0330

خدا تورو شفا بده يه دوست دختر هم قسمت من كنه 😔

0 ❤️

957597
2023-11-12 01:09:32 +0330 +0330

خوبه خودت اسمتو نوشتی روون پریش 😂😂😂انتظار زیادی از ادم مریض نباید ادم داشته باشه 😂😂

0 ❤️

957599
2023-11-12 01:24:20 +0330 +0330

حقا که اسمت برازنده ات هست روان پریش جنسی

0 ❤️

957648
2023-11-12 08:05:07 +0330 +0330

کونیا قدر این خاطره رو فقط فوت فتیشای واقعی میدونن

0 ❤️

957651
2023-11-12 08:13:34 +0330 +0330

روان‌پریش جنسی احمق،
پای خانوما رو نباید بلیسی مجسمه بلاهت،
باید بندازی رو شونه‌هات بیشعور.

0 ❤️

957834
2023-11-13 16:37:19 +0330 +0330

قربون بوی کوس خواهر زنم برم

0 ❤️

958327
2023-11-16 15:04:01 +0330 +0330

یعنی فقط ملاک تو برای ازدواج پا بوده ، خیلی وضعت خرابه خخخ

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها