سلام به همه. امیدوارم لذت ببرید. 34 سالمه و 6 سالگی میشه ازدواج کردم. خواهر زنم 5 سال ازم بزرگتره. اندام جذابی نداره اما از اون مدل هست ک به دل میشینه چهرش. من از اولش تقریبا باهاش شوخی داشتم و کم کم تو مسیج ها رفتم تو فاز سوالای شخصی و جنسی که مثلا تو رابطه با شوهرت راحتی یا نه. فهمیدم زیاد اهل برنامه نیستن و به قول خودش شدن خواهر و برادر. بگذریم از حرفها و مسیج ها. چند روزه از شهرستان با بچش اومده خونمون… پاش درد میکرد خانومم یه خورده ماساژ داد بعد به من گفت تو دستات قویتره بیا منم از خدا خواسته رفتم از زانو به پایین ماساژ میدادم با روغن زیتون. هر وقت خانومم روش به ما نبود یه خورده از پشت رونش بالاتر میبردم دستم رو. خیلی حشری شده بودم. خواهر زنمم خوشش اومده بود که کاری نمیکرد و فقط چشاشو بسته بود. شبش یه جق زدم تو اتاق. فردا هم همین داستان بود منتهی شلوار گشادتر داشت و دستمو بیشتر بالا میبردم. این لحظه بهم خیلی حال میداد چون 6سال تو کفش بودم و نتونستم کاری کنم یعنی میترسیدم مستقیم بگم بهش… الانم واقعا میترسم کاری کنم بیشتر از این مگر اینکه پا بده که اونم خانومم مثل شمر بالاسرمونه… خداییش نه دروغ بود نه ساخته ذهن یه آدم جقی… اونایی که متاهلن میفهمن چه سخته پیشنهاد دادن به خواهر زن.
نوشته: لینکین
سلام من جق میزنم .
اینم داستان منه ببخشبد طولانی شد
اصلا هم سخت نیست من ۱۴ ساله ازدواج کردم دو سال هم زنم دوست دخترم بود . با اینکه عاشقشم ولی از همون اول با خواهر زنم سکس داشتم این وسط دوبار هم ازدواج کرد و طلاق گرفت ولی هنوزم که هنوزه باهاش سکس دارم فقط پنج شش سالیه اون تویه شهر دیگه است در واقع اون شماله من جنوب ولی بازم حداقل یه سال در میون میاد پیشمون زنم مثل گرگ بالا سرمونه کافیه روش پ اونور کنه تا لب تو لب بشیم .
خ خ خ
معنیش اینه خر خودتی خراب
اینم داستان من
واقعی ترین داستان شهوانی
دمت گرم خواهرزنت نوش جانت
اگه واقعا به این مرحله کارو رسوندی که دیگه چیزی نمونده یه پیام خصوصی به من بده یک هفته ای واست جورش میکنم بقیه هم اگه تو کف خواهر زن هستن و حس میکنن اونم راه میاد یه پیام بدن شاید کاری از دستم بر اومد اینو به عنوان کسی که میگم که ۲ تا خواهر زنش زده زمین فقط اینو بگم باید اعصاب فولادی داشته باشی چون خواهر زن خیلی بد قلقی داره همش پشیمون میشه و فازای کیری میگیره ولی اگه اعصابت قوی باشه واقعا میرزه به نظرم چون یه لذت فرا زمینی داره مخصوصا اگه شوهر هم داشته باشه اون لاس و لوس های پهنونی تو جمعش یه عالم دیگه ای داره
خودت میگی رفتم تو اتاق حق زدم بعد میگی ساخته ذهن یه آدم جقی نیست پس میتونی بگی اسم خودتو چی میزاری
صادقانه ترین داستانی که خوندم .اما داداش من برو جلو .نترس .اونور کوه ترس یه کس تپل انتظارتو میکشه
کاملا مشخصه این داستان واقعیه. من خودم دقیقا همین تجربه رو دارم با خواهرزنم. فقط با یکیشون. خانواده زنم ازون خشک مذهبیها بودن و کم کم نرم شدن منتهی بقیه غیر از این خواهرزنم همگی هنوزم همونن. این یکی دیگه در اومده ازون حالت. باهاش روبوسی و بغل و اینا دارم. چندین بار موهای پاهاش رو با موچین گرفتم. چندین بار با صورتشو. ماساژ دادم پاهاشو. چند وقت پیش ازم خواست که قلنجشو بشکونم. گفتم بخواب. هم شکوندم براش هم گردنش و شونهاش رو ماساژ دادم. انقدر حشری شدم که نفهمیدم چطوری جرات این کار رو کردم و دستم رو از یقه بردم داخل و تمام پشتش رو ماساژ دادم وقتی دیدم هیچی نگفت از پایین پیراهنشو بالا زدم و کمرش رو هم ماساژ دادم. خیلی حال داد. بارها با یادآوری اون کارم جقیدم. حس نویسنده این متن رو کامل درک میکنم. این تابو شکنی و لذت پنهانی خیلی حال میده. جقیدن براش یک جق معمولی نیست صرفا. واقعا متفاوته.
کسی مجبورت نکرده همچین غلطی بکنی …