شبی در غیاب شوهرم
سلام دوستهای خوبم
من مرجانم 38 سالمه یه شوهر دارم که اصلاازش خوشم نمیاد وبه هیچ جوری منوطلاق نمیده خودش میدونه دوست پسردارم ولی بیشرف منونگه داشته میگه طلاقت بدم میری بادوست پسرت ازدواج میکنی خلاصه من ودوست پسرم 8ساله که باهم هستیم وهمدیگروخیلی دوست داریم یه روزگفت که خیلی هوس کردنت وکردم مرجان چه کارکنیم منم ازشماچه پنهون خیلی دلم میخواست تازه ریگلم تموم شده بود دلم میخواست یه سکس توپ داشته باشم درضمن من قدم 168ووزنم هم 85 کیلو یه خورده تپلم سینه ام 75 وبدن سفید وسکسی دارم وکون قلمبه وسفیدی دارم شوهرم عصری رفت شهرستان خلاصه من گفتم که شب بیاخونه ماگفت که شوهرت چی گفتم حالاتوبیاخلاصه ساعت تقریبا7و30دقیقه غروب بودرفتم یه دوش گرفتم کس تپلموصاف وصوف کردم وکونم وآماده کردم یعنی باآب گرم وصابون همشوضدعفونی کردم چون دوست پسرم خیلی دوست داره ازکون منو بکنه خدایش خیلی حال میده منم خیلی خوشم میاد از اولش خودش عادتش داده تا از کون منو نکنه ارضا نمیشم خلاصه از حموم در اومدم یه آرایش لایت کردم ویه لباس توری قرمز داشتم باشورت قرمز وسوتین قرمز که گل رزبود خیلی ناز وخوشکل تصوربکنی که یه بدن تپل سفید زیر لباس توری قرمز خیلی تحریک کننده بودبهش زنگ زدم گفتم عشقم بیا که دیگه طاقتم تاق شد گفتش بیام چکارت کنم بکنمت یابخورمت گفتم بیامنوبخور منوبکن جررررررررم بده گفت که آماده ای گفتم آره عشقم زودباش دیونه شدم 10دقیقه نشد اومد وقتی اومد ومنواینجوری دید گفتش ووووووووای چکارکردی منو میخای دیونه کنی گفتم که من فعلا دارم دیونه میشم یه لب اساسی گرفتیم لیاش خیلی باحاله گوشتی وبرجسته منم لبام گوشتی ومتوسطه نهبزرگه نه کوچیک خلاصه وقتی لبلمونو رولب هم میزاریم من کسم خیس میشه اینقدحشری میشم میخوام لباشوازرولبام برندار کیرشوبذاره تو کسم ولی ما دوست داریم کم کمش یک ساعت ونیم حال کنیم خلاصه بعدیه لب گیری که خدایش خیلی حال داد رفتیم روکاناپه نشستیم ورفتم که براش آبمیوبیارم یه سیلی به کونم زد وگفت که بیابخورمت منم گفتم الان میام عشقم ابمیوه رواوردم یه ذرشو خوردیم ویه لب گرفتیمویواش یواش درهمون حالت دکمه پیراهنشو بازکردموزیرگوشموگردنمومیخورد دیگه داشتم دیونه میشدم گفتم بسه دیگه گفت نه بایدببرمت فضامنم اه وناله میکردم واقعا داشتم دیونه میشدم خیلی حشری شده بودمازلباش تازیرگردن وسینه اش ورفتم پائین کیرش اینقد سفت شده بود مث سنگ درضمن کیرش خیلی تپلو خوش فرمه خیلی کیرشو دوست دارم تا حلقم میومد اینقد خوردمش که داشتیم دیونه میشدیم یه دفعه سرمو بالا آورد ازم لب گرفت وگفت دیگه نوبت منه اونم کسمو اینقد خورد که داشتم ارضامیشدم گفتم صبرکن نمیخوام حالاحالاها آبم بیاد بعدش دوباره اومدبالاولبهامو رفت روهم گفتم عشقم کونم کیر میخواد گفت الان جرش میدم گفتم زودباش دیگه تحمل ندارم رفتم چهاردستو پاکیرش که مثل آتیش بود گذاشت درکونم یواش یواش گفتم بکن بکن بکن گفت که دارم میکنمت گفتم جرم بده بذارتو کسم درش بیار بکن تو کونم دادمیزدم مثل دیونه ها گفتم بیابخواب میخوام بیام روکیرت خوابد منم رفتم روکیرش بعد چندباربالاوپائین کردن میذاشتم تو کسم خلا من اومدم پایین به پشت خوابیدم وپاهامو بردم بالا وکس وکونم هر دوتاشون واقعا حال میکردن منم واقعا رفتم فضا یعنی احساس میکردم که دراین دنیا هیچکس وهیچ چیزی وجود نداره تقریبا50دقیقه ما حال کردیم کیرش داشت توی کسم وکونم تکون میخورد یه دفعه باصدای خیلی تحریک کننده گفت که آماده ای میخوام آبمو بریزم تو کونت منم گفتم آره یعنی بایه حال گفت که من صدبرابردیونه شدم گفت کجابریزم گفتم هرجا که دوست داری بریزتو کسم بریز تو کونم داشتم دیونه میشدم شاید باورتون نشه ولی من هم از کون ارضا میشم هم از کس وقتی که آبشو ریخت تو کونم بادستاش هم چوچولمو میمالید که من هم همزمان از کون وکس ارضاشدم اون هم ارضاشد وصورتمو بوسید وگفت که خیلی دوستم داره منم واقعا دوستش دارم بعدش باهم شام خوردیمو کلی حال کردیم وبعدش رفت خونه هنوز یه ساعت نشد که عشقم رفته بودکه شوهرم اومدای خدا من کی به عشقم میرسم بدون ترس ودلهره باهاش باشم زندگی کنیم وبچه دار بشیم آرزوی قلبیمونه چون ماهمدیگرو خیلی دوست داریم فقط خواستم که شما دوستان هم واسمون دعاکنین که مابهم برسیم شاید خوب ننوشتم چون اولین باره من داستان نوشتم ولی واقعیته دیگه نمیدونم خوب بوده یا نه ولی خواستم یه حالی بهتون داده باشم لطفا نظریادتون نره مرسی از همه دوستانی که وقت گذاشتن وداستانمو خوندن
نوشته: مرجان
نمیدونم چی بگم . نه میشه باور کرد نه میشه انکار کرد . این آدم این جونور دوپا هر کاری رو ممکنه انجام بده
من برخلاف همه این بچه ها برات دعامیکنم…همه آمین بگن…دعامیکنم کست تاآخرعمرکیر کیر بکنه…دعامیکنم ایندفعه طوری ازکون بکنتت که یه هفته کیر برینی…دعامیکنم که به هرزگیت ادامه بدی وکامت به لبهای کیر تیزای شهوانی برسه…کون گلابی(آمین)
بیا برو گمشو نکبت . ج…نده بازی کردن افتخار هم داره؟ من جای شوهرت بودن چنان می کردمت که دیگه دوست پسرت نتونه باهات سکس کنه.
آشغال . دیگه اینجا داستان هرزگی ننویسی.
احسان جان برای کردن اینجور زنا نیازی به الت تناسلی مردانه نیست. من اگه جای شوهرش بودم شیشه نوشابه می کردم در دو سوارخش تا دیگه از این غلطا نکنه.
…
اگرچه این داستانها دروغه . 7 تا داستان امروز اپ کرده 4 تا خیانت و سکس زن شوهردار هستش. یعنی چی؟ یعنی شرم و حیا بریزه. اگه دقت کنی به نظر می رسه یک نویسنده داستان می نویسه.از چند نویسنده نیست.
سلام مرجان جان
طوري از اندامت تعريف كردي كه حشري حشري شدم دوست دارم از كوس و كونت و سينه هات برام عكس بفرستي … منتظرم عكساتو برام ايميل كن … تا نظرم رو درمورد اندامت بگم
مرسي … بووووس … آرش
بنده از فحش و فحاشی خوشم نمیاد. ولی احساس میکنم شما پسری. ادبیاتتون خیلی مانند پسرهای مفعول هستش. همون چند خط اول نشون دهنده ی این امره.
“گفتم صبرکن نمیخوام حالاحالاها آبم بیاد”.
شماها رو نمیدونم و نمیشه قانون ساخت. اما تا بحال بنده به شخصه ندیدم یک مونث این جمله رو بگه. و هر چه قدر تجربه داشتم همه خانما از فعل “شدن” یا “ارضا شدن” استفاده می کنند نه “آب اومدن”. من قویا احساس میکنم شما پسر هستی. :)
همون چند سطر اول را خوندم بوی گند هرزه بودن به مشامم خورد .شوهربیغیرتت هم مثل خودت کثیفه دوتا خوک کثیف توف به داستانت توف به شرف نداشتت اگه یه بار دیگه بنویسی لجن های مثل تو ریدن به تمام ارزش های انسانی ،
شوهرم عصری رفت شهرستان
وبعدش رفت خونه هنوز یه ساعت نشد که عشقم رفته بودکه شوهرم اومد
…حال قضاوت کنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
bebin pesara migan nemikham hala erza sham … zan 10 baram mitune erza she
age pesari begu pesaram mikham ye dastani ke ba maghze jaghim az zabune ye dokhtar neweshtamo baratun post konam … hich eybi am nadare
kam bezan hamishe bezan jaghool baghool
bright.nights
آرزو…آلبالو…
انگورنبودددددد؟؟؟؟
شبت روشن
تو که پسری شکی تو نیس
تو اون مغزت جای سلول خاکستری اسپرم وول میخوره >:P
طبق امرتون تصور کردم زن قهرمان داستان رو تو اون لباس با اون هیکل، فقط شهناز تهرانی جلو چشمام ظاهر شد.
ما یه فامیلی داشتیم به خوش غیرتی شوهر مرجان خانوم، همه بهش می گفتن طلاق بده این زنتو، می گفت طلاق بدم برم وایسم ته صف؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مرتیکه خودتی و هفت جد آبادت!! این قلم قلم یه زن نبود.
گذشته از این که معلوم نیست داستان واقعی باشه یا تخیل , من دیدم این موارد رو و به جرات میگم هرروز هم داره بیشتر و بیشتر میشه متاسفانه .
بچه ها خیلی جدی گرفتید این مشخصه که تخیل یک پسره
اخه کدوم زن ابتدای به امر میخواد که از کون بکننش باور نکنید وجدی نگیرید
اينکه نويسنده داستان زنه يا مرده خيلي مهم نيست. ولي چيزي که مهمه اينه که مردا وقتي خودشون خيانت ميکنند با افتخار ميگن و عذاب وجدان هم ندارند . نظرشون اينه که توي زندگيمون يه چيزي کم بوده حتما " که رفتيم تو بغل زنهاي ديگه و به خودشون حق ميدن . اما وقتي يه داستان از خيانت زنها ميخونند همه رگ غيرتشون ميزنه بيرون و ميگن مملکت به لجن کشيده شده . همونطور که زن جنده هست مرد جنده هم هست. مرداي خيانتکار که خيلي بيشترن . يه کم انصاف خوبه …
دوستان این مرجان بچه مشهده من میشناسمش یبار سیخ زدم بهش خوشگله لامصب
من با نظر پری سکسی موافقم معلومه یه چیزی سرت میشه
من هم احساس میکنم نویسنده زن نیست ولی خودم از نزدیک شاهد بودم یکی از رفیقام با یه شوهردار رابطه داشت بعد سر اتفاقی که براش افتاد تصمیم گرفت بی خیال موضوع بشه سه چهار روز هم سر حرفش وایستاد یه روز طرفای غروب باهم سر کوچه ایستاده بودیم دیدم شوهر یارو صاف اومد جلوی من به این رفیقم گفت: آقا جان، هرکی که دوست داری درمورد تصمیمی که گرفتی یه تجدید نظری بکن نمیدونی که از روزی که شما بهش گفتی دیگه نمیخوای ادامه بدی زندگی رو برام جهنم کرده دست به سیاه وسفید نمیزنه صبح تاشب یه گوشه کز کرده عین بچه ها گریه میکنه داداش مگه مشکل شما متاهل بودنش نیست آقا من راضی نوش جونت باز موردی هست بفرما بعد خداحافظی کرد ورفت ولی من و این بنده خدا رفیقم تا دوسه ساعت هاج و واج بودیم نمیدونستیم اتفاقی که افتاد را باور کنیم یا نه
خیلی خوب بود و ارزو میکنم هر چه زودتر بری تو بغل عشقت
بکسسسسسسسسس ایول سنگ تموم گذاشتین واس مرجان خانما lol
چیه ؟چتونه ؟ اینهمه داستان خیانت مردا رو میخونید حال می کنید به زن که معلوم نیست داستانش واقعی باشه همتون داغ کردید ؟!! همونجور که شما سکس آزاد مبخواید زنا هم حق دارند . اگه نمیرن دنبالش از نجابت یا از ترسشونه . همین . هر مردی که با زن دیگه میخوابه بدونه که بی شک زنش هم به یکی دیگه کوس میده .
biggrin کیرم تو کون و کس خاهرو مادر نویسنده این داستان
انقد از خودتو دوس پسرت تعریف کردی چند لحظه فک کردم شما دو تا کیر منید .جنده خانوم آدرس میدادی لا اقل
پسرجان شوهرت کدوم شهرستان بودکه بعد ازخودارضاعی بامغزمعیوبت فوری اومد
تواحمق پسری هستی توفکرزن شوهرداری که فکرمیکنی این اندام را داره
دوستان عزیز شما فقط فوش دادن بلدید طرف نظر می خاد شما فوش خواهر مادر می دید بهش !!! خیانت کرده بتوچه !!! اگه شما دوست ندارید پس گوه میخورید داستانو می خونید. طرف میگه جق زدم شما به فش میبندیدش. هرکی داستان می نویسه بهش می گید جقی خوب کونی خان تو هم که این داستانارو میخونی سوژه جقته دیگه اگه جقی نباشی که نمی خونی. اول داستان با داستان شروع میکنید به جق زدن بعد که ابتون میاد خرتون از پل میگزره شروع میکنید به فوش دادن بد بخت. اگه جقی نبودید این همه عکس کیرتو نمی فرستادین یه دختر می دیدید شروع نمی کردید خایمالی من مهندسمو… دوستان محترم سایت از شما معذرت می خام. ارا
سلام من داستانتو خوندم منم مثل شما 7 سال بایکی دوست بودم از شوهرش طلاق گرفت باهم ازدواج کردیم بعد 5 سال زندگی الان سایه همدیگرو باتیر میزنیم من خودم مرد هستم میدونم مرداتاقبل ازاینکه طلاق نگرفتی میگن دوستدارمو فلان باور کن همینکه طلاق بگیری چند بار سکس کنی دیگه عادی میشی براش …نصیحت منو گوش کن زندگیتو خراب نکن
بعید نیست اینجوری بشه… واقعیته تغریبا همین داستانو شنیدم
شوهرت ؟؟؟نه عزیزم…بهتره بگی بکشت اینجوری مخاطب گمراه نمیشه…درضمن 162 با با85 وزن مدتی هست که از تپلی گذشته…بفکر خودت نیستی بفکر اون پسر مادرمرده باش که وقتی روش میری موقع پاشدن فقط لباساشو رو زمین تحویل نگیریو خودشو در عمق 3متری زمین زنده بگور کرده باشی…البته به من ربطی نداشت واسه زنده موندن عشقت گفتم بفکرباشی ? 👼
از کون ارضا نمیشی تو کونت کرم داره وقتی آب کمر میریزه روشون دیگه جول جول نمیکنن و آروم میشن و تو فک میکنی ارضا شدی
کاملا معلومه پسری –هیچ خانمی اینقدر خودشو خوار و ذلیل نمیکنه —حتی اگه راست میگفتی فقط یه کثافت به تمام معنا بودی –خاک بر سر امثال تو که دیگران را هم بد جلوه میدن
دمت گرم تو با این هنرت روزی 200 /300 هزار کاسبی بیا این پارک سر خیابون ما تو دسشویی بشین مشتری که اومد با زبون حرفه ای سوراخشو تمیز کن هم شام و نهار داری هم پول البته کیر های کلفت هم هست با خایه تمیز با زبون برق بنداز ///// دمت کیر
سلام شوهرت واقعا بیغیرتی زده به سیم آخر؟؟؟
من نمیفهمم چرا فحش؟ هر کسی یه سبکی رو دوست داره. فحش دادن نداره
قحبه جنده مجازات خیانت به شوهر در این دنیا واون دنیا میدونی چیه؟ایشاله روی خوش نبینی.در عزا وماتم همون دوستت بشینی وبعد خودت هم سرطان بگیری وبمیری.آمین****
چی؟ کیرش خیلی تپلو خوش فرمه خیلی کیرشو دوست دارم تا حلقم میومد؟!!!
احتمالا آندوسکوپی زیاد کردی کونی
جون خودم بواسیرت زده باز بیرون از بس کون میدی
ضمنا بیا پیش خودم تا از همون عقب همچین بتپانم که نوک کیرم
با تارهای صوتیت ویولون بزنه
جنده خانم اولا کار کثیف دعا نمیخواد دوما تو که به پسره رسیدی این دیگه رسیدن نمیخواد وقتی جنده و کونی اش شدی یعنی بهش رسیدی دیگه
نظرات جدید داستانها
- جالب بود قشنگ توصبف کردی ولی کاش طولانی تر مینوشتی ادامه بده...
- بد نبود ولی چرا باید از کسایی که از خودت کوچکتر بودن میترسید...
- بازم ادامه بده خوب بود
- تو ایران هبچهتلی نیست که اتاق مشترک بهتون بده پس امیر جان تو...
- بعد ۱۰ سال بازم کستو گایید ای کیر ندیده بیا خودم میکنمت ...
- کستان دیگر از کاوه
- خب چکار کنم الان من خیلی بد نوشتی حالا چه اصراریه که واقعیه ...
- حتما برو تست بیماری های مقاربتی یده ممکنه گرفته باشی....
- چون گفتی فوش ندین مجبورم کردی یه کیر موشکی بنام کیر کروز با ...
- هنوزم اعتقادات سرجاشون هست خدارو شکر. غسل رو میگن...
- نگارش تقریبا روان و پرداخت تقریبا ضعیف اما دوست داشتم...
- تا حالا قسمت نشده هتل بری ؟ پس از اونکه رفته بپرس ...
- نمیخوام ناراحت بشی اما سعی کن بهتر بنویسی...
- میشه توضیح بدی چطوری سر ازیک اتاق دراوردید؟!!!...
- میشه ضیح بدهی چطوری توی یک اتاق بودید...
- هتل ک مدارک نمیخاد، روغن کون هم تو هتل پیدا میشه، خیلی باحال...
داستان‌های تازه
- کس دادنم به اون قد بلند
- به عشقمون سوگند (۲ و پایانی)
- با عمه نفیسه (۱)
- محمدعلی و داداشش
- پسرخاله تیزهوشانی و خواهرش (۲)
- رام کردن مارال وحشی
- من و شوهر خواهر شوهرم
- اولین تجربه با دوست صمیمی
- دستهای زن داداش
- امید پسر همسایه (۵ و پایانی)
- شروع یک ضربدری (۴)
- لز و FMF با دوست همسرم
- حجله من با دایی جونم
- پدرشوهر و نازگل (۱)
- دو کونی با یه بکن سن پایین
- سکس تینا با دایی (۱)
- سکس تینا با دایی (۱)
- سکس بعد گُل کشیدن
- هات وایف ساناز (۱)
- شهوت دخترونه
- ساره، یک شیطان
زنگ خطرررررررررررررررر خیانــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ت