سلام بر همگی.
این داستان نیست بلکه یک واقعیت.
کسانی که توان خوندن ندارند میخوان توهین کنند یا باور نکند نخونید.
اسم من سامان با قدی 187 سنم 32 سالمه و اندازه کیرم تقریباً 18 سانته و اسم همسرم لاله هستش با قدی 170 بدن اندامی با سینه های سایز 75 که نسبتاً از بدنش بزرگ تر نشون میده.
هر روز بعد از کار میرفتم باشگاه بدنسازی به مدت یک سال مداوم کار میکردم میگفتن بدن درد فقط روزهای اوله ولی دائم بدنم و ماهیچه هام درد میکردن.
یک روز به یکی از دوستان تو باشگاه گفتم جریان رو بهم یک ماساژور معرفی کرد رفتم براش برام ماساژ داد خوشم نیومد چندتا سایت پیدا کردم ازشون پرسیدم در حد آماتور بودن یا کلا دنبال ماساژ برای زن ها بودن مشخص بود که کلاه بردار بودن تا اینکه یک نفر تو اینستاگرام پیدا کردم شمارشو گرفتم بهش زنگ زدم آنقدر با حوصله و تمیز برام صحبت کرد صدای جالبی هم داشت از انواع ماساژ توضیح میداد و میگفت من یک سال تو تایلند دوره دیدم مدرک ماساژ دارم بهش گفتم برای چه ساعتی امشب وقت دارید گفت خونتون کجای تهران؟ بهش گفتم گفت ساعت 9 شب من آنجا هستم براش آدرس فرستادم پنج دقیقه مونده به ساعت 9 زنگ زد گفت من درخونه هستم رفتم در باز کردم یک پسر قد بلند خوشگل و خوش چهره و خوش تیپ آمد سلام کرد گفت من کیوان هستم با همدیگه دست دادیم با یک کیف بزرگ آمد اومد رفتیم داخل خونه درب باز کردم آمد داخل لاله زنم تا دیدش محوش شد کیوان سلام کرد برای اولین بار بود مدیدم لاله آمد جلو دست داد چقدر تحویل گرفت تعارفش کردم بشینه نشست شروع کرد از فواید ماساژ صحبت کردن و راجب چند نوع ماساژ صحبت میکرد.
لاله داشت نگاش میکرد و گوش میداد ولی مشخص بود که محو تماشای کیوانه بهش گفتم خانوم نمیخوای پذیرایی کنی ؟ حول شد گفت بله بله همین الان کیوان گفت کجا راحتی برای ماساژ گفتم رو تخت خواب خوبه ؟ گفت نه نمیشه باید رو زمین باشه یا تخت یک نفره بلند چون تخت خواب میخوام ماساژ بدم زیر پام تکون میخوره هم خودم اذیت میشم هم شما.
گفتم همینجا تو پذیرایی خوبه گفت اره.
از داخل کیفش یک پارچه سفید تمیز از تو پلاستیک درآورد پهن کرد رو قالی یک حوله سفید تمیز از تو پلاستیک درآورد گفت لباس دربیار دراز بکشید.
لاله با خنده آمد میوه و شیرینی و شربت همه چیز آورد گذاشت جلوی کیوان گفت بفرمایید کیوان تشکر کرد .
منم رفتم تو اتاق خواب لباس هامو در آوردم با شرت بودم لاله آمد گفت عشقم منم ماساژ میخوام ببین ماساژ میده ؟ گفتم مطمئنی ماساژ میخوای چیزی دیگه نمیخوای ؟ گفت مثلاً چی ؟ گفتم دوست نداری جای دیگه رو هم برات ماساژ بده؟ با خنده زد رو سینم گفت خفشو سامان گفتم باشه بهش میگم.
رفتم تو پذیرایی که دراز بکشم گفت چرا از این شورت ها میپوشی گفتم چرا راجب شرت توضیح داد گفت باید همون قدر که به لباس تنمون اهمیت میدیم به لباس زیر هم اهمیت بدیم.
لباس زیر مردانه و زنانه دو جا تو تهران هستند که مارک کولین کلاین و هانس از این ها رو بخر و استفاده کن گفتم چشم اولین فرصت میرم میگیرم گفت تایم ماساژ یک ساعت اگه بیشتر میخوای بعد از یک ساعت 15 دقیقه استراحت کنم بعد دوباره ماساژ میدم گفتم همون یک ساعت کافیه گفت کسانی که مشکل مفاصل دارند یا سیاتیک یا گرفتگی عضلات باید بیشتر یک ساعت باشه گفت مشکل شما چیه سامان جان گفتم گرفتگی ماهیچه برای باشگاه بدنسازی که میرم گفت خوبه همون یک ساعت کافیه.
لاله بعدش پرید گفت بعدش میتونید منو ماساژ بدین ؟
کیوان گفت بله بعد از آقا سامان نوبت شماست کیوان گفت لطفاً شرتت در بیار وگرنه روغنی میشه و منم اذیت میشم شرت درآوردم لاله خندش گرفت گفت رو به شکم دراز بکشید حوله رو گذاشت رو کونم روغن درآورد از داخل کیفش از نوک انگشتان پا شروع کرد به بالا بهش گفتم کیوان جان شما هم لباستو در بیار که روغنی نشه لباسش درآورد گفت ببخشید گفتم دربیارم یک وقت ممکنه ناراحت بشی گفتم نه عزیزم راحت باش چقدر تمیز ماساژ داد و بعد گفت حالا رو به کمر بخواب رو به کمر خوابیدم دیدم لاله محو تماشای کیوانه زمانی که کیوان آمد بالاتنه رسید کیرش زیر شورت دیدم گفتم خوابیدش اندازه شق شده منه چه کیری داره دیدم لاله چطوری نگاهش میکنه مطمئن بودم لاله به خاطر ماساژ نیست دوست داره کیوان بهش دست بزنه.
با خودم گفتم کیوان پسر مودب و خوبیه بزارم لاله باهاش سکس کنه غریبه هست هم برای لاله و من تنوع میشه وقتی ماساژ من تمام شد بلند شدم به لاله گفت شما آماده بشین چند دقیقه دیگه شروع کنم من از کیوان تشکر کردم. کیوان رفت دستشویی رفتم رو گوشی به کیوان پیام دادم اگه دوست داری با لاله سکس کن چون لاله از تو خوشش آمده.
کیوان از دستشویی آمد آمد بهش اشاره کردم که بهت پیام دادم رفت رو گوشی پیام خوند با خنده اشاره کرد گفت اوکی.
لاله با شورت و سوتین آمد کیوان گفت بدترین نوع سوتین پلاستیک خالی کاملاً مضره شرتی که پاته اصلأ خوب نیست.
لاله گفت همون جایی که به سامان آدرس دادی منم میرم میگیرم گفت نه شما باید برید یک جای دیگه برای سامان جان آدرس لباس زیر زنانه و مارک میفرستم چون سوتین پلاستیک افتادگی سینه میاره و پوست افتاده میکنه سعی کن مارک نیو یا تی وی پی بگیرید حالا لطفاً لباس زیر در بیار بیایید دراز بکشید.
وای اون لحظه لاله سوتین باز کرد سینه هاش جلو کیوان درآمد دستش گذاشت رو سینه هاش با یک دست شرتش درآورد دستش گذاشت جلوش با خنده رفت رو به شکم دراز کشید کیوان گفت لاله جان خانوم ها برای ماساژ برعکس آقایون هستند اول رو به کمر دراز بکش بعد که تمام شد رو به شکم.
لاله برعکس شد دست رو سینه و جلوش گذاشته بود کیوان از داخل کیفش دوتا حوله تمیز درآورد یکی گذاشت جلو کس لاله اون یکی گذاشت رو سینه هاش ولی سینه های لاله جوری بودن که حسابی هنر نمایی میکردن.
کیوان شروع کرد از پایین با روغن ماساژ دادن حس و حال عجیبی داشتم اولین بار بود مدیدم یک مرد غریبه داره بدن لاله رو دست میزنه کیرم بلند شده بود سر حوصله از پایین ماساژ میداد لاله چشماش بسته بود معلوم بود داره لذت میبره آمد رون های لاله ماساژ داد حوله رو برداشت از داخل کیفش یک روغن دیگه درآورد ریخت جلو لاله یکم با دستش کس لاله رو ماساژ داد لاله نفس تند شد و بعد آمد بالا تنه تعجب کردم که کاری نکرد با خودم گفتم یا دوست نداره یا وقتش نیست رفت رو شکم و پهلو و کتف و گردن ماساژ داد بعد حوله رو از روی سینه ها ورداشت شروع کرد به ماساژ دادن با سینه ها یک جوری ماساژ میداد داغون شدم کیرم داشت میترکید لاله هم از شدت شهوت پاهاش جمع میکرد بعد گفت حالا رو به شکم دراز بکش لاله برعکس شد دوباره رفت پایین کیوان ولی این دفعه شرتش درآورد کیرش دو برابر کیر من بود از پایین شروع کرد به بالا ولی این دفعه کنار بدن لاله یا من نبود پاهاش باز کرد همینجوری ماساژ میداد و میرفت جلو رسید رون های لاله ماساژ داد بعد نشست روی رون ها داشت کونش ماساژ میداد یکم از همون روغنه ریخت لا کونش باد دست کشید لا پاهاش لاله نفسش تند شد چشماش خمار کیوان نشست رو کون لاله با دست کیرش تنظیم کرد آروم فشار داد لاله دستاش جمع کرد زیر سینش یک آحی کشید منم داشتم نگاشون میکردم کیوان داشت کمرش ماساژ میداد و آروم آروم فشار میداد و رو کون لاله عقب و جلو میکرد لاله دستاش باز کرد خودشو از زمین فاصله داد خیلی آروم حس کردم تا آخر جاش داد تو کسش و نشسته بود رو کونش پهلوهاش گرفته بود و میزد لاله هم تو حس بود همش اه میکشید و کیوان خیلی جالب داشت با زنم سکس میکرد بعد خوابید رو کمرش دستش برد سینه هاش گرفت داشت عقب و جلو میکرد لاله صدای آحش خونه رو برداشت با یک دست سینه هاش گرفت با دست دیگه برد زیر کسش همینجوری دوتای داشتن سکس میکردن منم با کیرم بازی میکردم و نگاهشون میکردم لاله چندتا آه کشید بلند داشت ارضا میشد کیوان با دست محکم گرفتش دوتاشون به پهلو افتادن لاله داشت میلرزید کیوان با دستش کسش میمالید ارضا شدن لاله تقریباً یک دقیقه طول کشید و جیغ میکشد و تکون میخورد همیشه با من سکس میکرد نهایت پنج ثانیه این حالتی بود بعد کیوان خوابندش به کمر پاهاش باز کرد بازم از همون روغنه زد به کسش و کیر خودش حالت نشسته گذاشتش داخل آروم عقب جلو میکرد با سینه هاش بازی میکرد لاله چشماش خمار بود نگام کرد میخندید گفت بیا رفتم پیشش ازم لب میگرفت منم با سینه هاش بازی میکردم لبشو جدا کرد آرام بهم گفت مرسی عشقم کیوان خوابید تو بغلش منم جفتشون بودم کیوان تند تر میزد صدای اه و اوه لاله خونه رو گرفته بود چند دقیقه ای طول کشید لاله برای بار دوم ارضا شد ولی کیوان ادامه میداد به تلمبه زدن منم دوست داشتم ارضا بشم ولی دوست نداشتم مزاحم سکسشون بشم چند دقیقه ای طول کشید کیوان بلند شد خوابید رو کمر به لاله گفت بیا بشین رو کیرم لاله بلند شد نشست رو کیر کیوان با خودم گفتم چه کمری داره نیم ساعت داره زنمو میکنه و آبش نمیاد ولی مشخص بود لاله وقتی نشست رو کیر کیوان به زور جاش داد تو خودش کیوان سینه هاش گرفته بود به لاله گفت خودت بالا و پایین شو لاله خوب بالا و پایین میکرد بعد لاله رو بغلش کرد خودش شروع کرد به تلمبه زدن بعد محکم گرفتش کیوان یک آهی کشید آروم شد فهمیدم بعد از کلی کیوان ارضا شد لاله بغلش کرد خوب بوسیدش به لاله گفت بلند شو تا منم برم وقتی لاله بلند شد بهم گفت سامان عشقم دستمال کاغذی بده بردم براش داشت از کسش آب میرخت چقدر آب کیوان آمده بود گفت من برم حموم خودشو کیوان همدیگه رو بغل کردن کیوان گفت منم برم وسایل جمع کرد بهم گفت مرسی سامان خیلی خوب بود و خوش گذشت گفتم سه تامون لذت بردیم بعد بهش گفتم کیوان جان ببخشید اون روغن از داخل کیفت در آوردی چی بود دست کرد تو کیفش درش آورد بهم دادش گفت یک روغن محلی تایلندی مخصوص سکس و حشری کننده و هم تاخیری بیا ببرش برای خودت من ازش دارم چندتا ازش تشکر کردم بهش گفتم شماره کارت و مبلغ برام بفرست گفت اصلأ صحبتش نکن هر وقت خودتو خانوم خوشگلت ماساژ خواستید من خودم بگو .
خداحافظی کرد و رفت بعدش لاله از حموم آمد بیرون مثل بچه ها دوید طرفم با حوله بغلم کرد و گفت مرسی عزیزم خیلی خوش گذشت گفتم آماده باش که کیرم داره میترکه گفت چشم عشقم بریم رو تخت منم از شدت شهوت با اون روغنی که کیوان بهم داد سه بار با هم سکس کردیم تا صبح .
جالبیش اینه که شاید کسی بگه بی غیرت ولی اول نفر باید مطمئن باشه دوم هم خودت خوشت بیاد هم زنت الان مدتی میگذره چند بار دیگه هم کیوان دعوت کردیم آمد و گاهی هم زمان سه نفره سکس کردیم ولی هم برای من و لاله تنوع بود و باعث شد رابطمون گرمتر بشه.
نوشته: سامان
خاک تو سرت خامنه ای از اینا میترسی خیابونارو پر مامور کردی 😂😂😂
نخیر،پوزیشن آقا و خانم برای ماساژ هیچ فرقی نداره
بهاندازه کافی دوستان درحدلیاقتت کلفت بار جنابعالی میکنن بخاطر همین من ازحق خودم میگذرم
ایول به کیوانخان آبروی صنفی مت رو حفظ کرده کارش درست بوده
آقا در انتخاب ماساژیست خودتون خیلی دقت کنید چه بسا انتخاب درست در تحکیمخانوادگی شما تاثیر بیزایی خواهد داشت
بنده هم کیوانی دیگر هستم از ارومیه ۴۲
در خدمت زوجهای عزیز و عاشق
جهت رزرو تایم به تلگرام پیام بذارید تا در منزل خودتون خدمات ماساژ ارائه بشه
Telegram : Full_budy
ادبیات داستان کصشر - پر از غلط املایی- داستان فوق العاده بدون مقدمه و غیر منطقی - کصشر - کصشر
دو برابر ۱۸ سانت کیر تو چقدر بود نگفتی کیر یارو یعنی ۳۶ سانت بود ؟!
حالا بگذریم از داستان نبود و واقعی بود معلم ، از کجا فهمیدی مطمئن ؟
از تیپش یا خوش اومدن زنت ؟! یا خوش اخلاقی طرف ؟؟؟
کودکانه زیاد فکر نکن ، اینجور کارا نمیگم نیست ولی باید قبلش زن و شوهر باهم ، هزار فکر و حرف و اطمینان و … داشته باشن نه اینکه هر ماساژور خوشتیپی رسید و اخلاقشم خوب بود بگی مطمئن هست و نگفتی فانتزی و … این هنر با زنت داشتی ، بهش گفتی هم گفت خفه شو سامان ؟! پس بهتر خفه شی سامان ، تو فانتزی و تخیل بد نبودی ولی واقعیت جنده هم یکم طول میکشه تا تنگ نگیر.
عجب زن و شوهر هنرمند روشنفکری ، سه سوته راه افتادن ، بدون پیش زمینه و … زن شد هرزه ، مرد شد بیغیرت ، حالا بد اومدن از واقعیت یک شخص یعنی خودتم از وجودت بدت میاد ولی … آقای فانتزی باز .
این یک داستان نبود یک xxx واقعی بود ، پسرم داستان واقعی ، خیالی ، فانتزی و … داریم این یکی یک واقعی بود . 😛 😛 😛 😛
بدم میاد اینجا ادای پولدارارو در میارن شرت از فلان جا بگیر سوتین از بهمان جا ، شل ناموس فیلم سکسی میبینی به یاد این و اون کف دستی میری نخیلاتت و به اسم واقعیت به خورد مردم میدی ، هی میای نظر ندی بعضی وقتها یه سری دیوث مثل سامان نمیزارن که ، آخه حیف فحش بخوام خرجت کنم عن دماغ بیناموس بیغیرت
عن مغز میشینی فیلم سوپر می بینی بعد میای اینجا تعریف میکنی. شاش شتر تو حدقه چشات
اگه واقعی بوده که عالی هست .برات ارزوی خوشبختی و سلامت دارم
خیلی زیبا بود…کاملا این فانتزی را تجسم میکنم موقع سکس با خانمم… حتی اگه فانتزیت بوده باشه …قشنگ بود.
خیلی ذوق وشوق داری کون دادی؟موظب باش ذوق مرگ نشی احمق اینم شد خاطره. دیگران هیچ وقت خودتو نگیر
اصلا نگران حرفهای عقب مونده های ۱۴۰۰ سال قبل نباش
اونا براشون همون تحریرالوسیله و روش غسل و روشهای گاییدن مرغ و الاغ مهمه
علم روان شناسی در عصر جدید و علوم انسانی جدید میگه حتی برای لمس بدن ، رضایت هر دو طرف شرطه و با رضایت هردو طرف ، سکس، هیچ محدودیتی نداره.
در قران (بقره ایاه ۲۲۳) میگه : زن کشتزار شماست هرگونه که میخواهید در کشتزار خود وارد شوید
حالا این توحش رو مقایسه کنید با علوم انسانی جدید که میگه بدون رضایت پارتنرت حتی حق نداری بهش دست بزنی
حالا برام جالبه همون مسلمونای طرفدار قران اولا تو این سایت چه غلطی میکنن؟ و ثانیا با اینهمه اراجیفی که در دین و کتاب شون هست چطور روشون میشه اینجا حرف بزنن و ایراد بگیرن؟
زن راضی،شوهر راضی، پارتنر راضی ، تو چکاره ای که ایراد میگیری؟
بسیار عالی
هم خودت
هم حست
هم خانوم پایه و باحالت
نوش عزیز
نمی دونم چرا کسایی که این مدل سکس ها رو غیر اخلاقی میدونن ،چرا میان میخونن و بعد کلی بد و بی راه مینویسن
پر از غلطهای املایی و نگارشی.
تا اونجا که مساژور بهت گفته شرت مارک «کولین کلاین»!!!
بپوش خوندم.چون قشنگ مشخصه داستان رو یک آدم عقدهای پر از کمبود نوشته!
یه اقای گفته بود تو نظرات که قشنگ بود.چقدر مفهوم قشنگ رو هم عوض کرده جمهوری اسهالی چقدر جالبه که همه چیزمون به همه چیزمون میاد فقط یه مشت مغرور الکی خوش بی سواد که فاز روشن فکری (شما بخون بیشتر سانتی مانتالیست) میگیریم و یه چیز که توی دنیای حیوانات هم تابو رو جوری با اب و تاب تعریف میکنیم که شرم هم ازمون شرمگین میشه چه برسه به لای ته جوب لجن
اون عزیزی هم که گفته بود اونی که ایراد میگیره و از بدی اسلام گفته بودکه شک هم توش نیست و عوم علاقه به بی غیرتی رو لمپن میدونه بگم که توی که به قول خودت روشنی و به این غرور حرف میزنی مطمئن باش روشن نیستی و یه متعصبی حالا یه شکل دیگه اش تو فقط یه دزدی که با چراغ اومده دزدی این بار دزدی غیرت نه غیرت مهرب که سر میبره ها غیرت حامی زندگی و روح زن بودن نه حامی فیتیش پر از عقده اش بودن
من خودم ماسورم همچین تجربه ای داشتم داستانش کاملا واقعی بود
خیلی لذت بردم . تو ذهنم خودمو جای تو تصور کردم . مطمعنم روزی من هم این کارو انجام خواهم داد مدتهاست دارم زمزمشو میکنم منتظرم همسرم درخواست بده .
وقتی رفتی ماساژ و یارو کونت گذاشته :