سکس در انباری

1389/06/17

تا الان خاطرات زيادي از سکس هاي ديگران خوندم و براي اولين بار مي خوام يکي از خاطرات خودم رو تعريف کنم. بنابراين بدون زياده گويي به اصل ماجرا مي پردازم: يک روز ظهر که از سر کار به خونه برمي گشتم ديدم يه خانم با شلوار جين تنگ و مانتو خيلي کوتاه کنار تلفن عمومي نزديک خونمون مشغول صحبته طبق معمول با مشاهده سر و لباسش کير بنده سريع از خواب بيدار شد و به حالت آماده باش دراومد. دم در خونه منتظرش وايسادم تا صحبتش تمام بشه و بعد از اون دنبالش راه افتادم تا اينکه داخل يکي از کوچه هاي نزديک خونمون شد سريع رفتم کنارش و سر صحبتو باز کردم و بهش شماره تماس دادم.

فرداي همان روز به من زنگ زد و بعد از سلام و احوال پرسي گفت چرا به من شماره دادي ؟ من هم گفتم همين طوري. گفت نکنه به خاطر لباس هايم بوده که فکر کردي من اهلش هستم. من هم گفتم نه لباس پوشيدنت عادي بوده الان همه اينطوري لباس مي پوشند. گفت به هر حال من اهل اين نوع دوستي ها نيستم و الان هم که بهت زنگ زدم فقط به خاطر اين بوده که نگي بي معرفت بوده .گفتم اولا ممنون هستم که تماس گرفتي بعدش هم چرا عجله مي کني بگذار يه مدت با هم دوست باشيم اگه خوشت نيومد رابطمونو قطع مي کنيم. خلاصه ازون اصرار که من اهلش نيستم و از من پافشاري که عجله نکن. آخر سر بهش گفتم الان مي توني بياي محل کار من که با هم حرف بزنيم. گفت محل کارت کجاست و من آدرس دادم . بعدش چندتا بهانه آورد و گفت امروز نمي تونم بيام. در حين همين صحبتها من بهش گفتم اگه برات مشکل به محل کار من بياي به خونمون بيا که هم نزديک و هم راحت تر هستيم . بعد از اينکه اين حرفو زدم گفت خونتون چطوري و از لحاظ امنيتي مشکلي نداره گفتم نه من تنها هستم و مساله اي نيست. بعدش قرار شد يک روز ديگه زنگ بزنه و قرار بذاريم.چند روزي گذشت و خبري ازش نشد تا اينکه يک روز تو محل ديدمش. دوباره رفتم دنبالش و بهش گفتم چرا زنگ نزدي اون هم چندتا بهانه آورد و آخرش قرار شد فردا ساعت نه صبح به خونمون بيايد. از اوضاع خونمون بگم که قرار بود فردا صبح بابام اينا براي رفتن به دکتر به تهران برن چون خونه ما کرجه ولي از اونجا که خدا خواسته ما يک بار با خيال راحت کس نکنيم قرار فرداشون کنسل شد . من هم که به حموم رفته بودم و کيرم را حسابي صفا داده بودم مونده بودم چه کار کنم. از يک طرف به شانس تخمي خودم فحش مي دادم و از طرف ديگه به بقيه.

خلاصه ساعت نه صبح شد و من رفتم تو پارکينگ درو باز کردم و آوردمش داخل و براي اينکه کسي ما رو نبينه بردمش تو انباري. خلاصه تو انباري بهش گفتم چه اتفاقي افتاده و اون گفت مساله اي نيست بذار براي يه روز ديگه منم گفتم هر طوري شده امروز بايد يه جايي جور کنم به چند نفر زنگ زدم هيچ کدوم مکان نداشتند خواستم مخ طرفو بزنم که بريم خونه اونها گفت الان بچم خونست و نمي شه . در ضمن بگم که طرف شوهردار و بچه دار بود و حدود سي و پنج سن داشت ولي تا الان من نه شوهرشو ديدم و نه بچشو. بعد از اينکه از همه جا نااميد شدم همون جا شروع کردم با هاش ور رفتن و لب گرفتن. دکمه هاي مانتوشو باز کردم و ديدم يه تاپ کوتاه کاملا سکسي زير مانتو پوشيده و اونجا بود که آه از نهادم بلند شد ولي سريع خودمو جمع و جور کردم و گفتم ببين من بايد امروز باهات حال کنم بنابراين بيا همين جا بکنمت.گفت نه بابا اينجا نمي شه يه دفعه يه کسي مي آد و مي بينتمون منم گفتم ببين الان پارکينگ خلوت و چون داخل انباري هم تاريکه هيچکي مارو نمي بينه پس زود لخت شو تا بکنمت اونهم سريع شلوارشو درآورد و گفت حالا چه کار کنم؟ منم هم سريع يک کاندوم کشيدم رو کيرمو گفتم بشين روي زين اين موتور. يک موتور اسقاط تو انباريمون بود و ديدم هيچ جا بهتر از روي زين موتور نيست .نشوندمش رو زين موتورو پاهاشو از هم باز کردم و شروع کردم به خوردن کسش اونهم شروع کرد با موهام بازي کردن بعد از چند دقيقه ديدم که ديگه نمي تونم صبر کنم بلند شدم و کيرم کردم تو کس داغش . چند دقيقه اي تلنبه زدم تا آبم اومد و خلاصه بعد از ارضا شدن همه جا رو جمع و جور کرديم و من بهش پنج هزار تومن دادم و فرستادمش رفت. در ضمن بگم من قيافه خيلي مثبتي دارم طوري که جنده ها با خودشون فکر مي کنن من کير ندارم و نمي تونم بکنمشون و اصلا مال اين حرفا نيستم ولي خبر ندارند که بنده يک کير بلند و کلفت دارم که خوراک هر چي خانم حشريه. به همين خاطر طرف از کير من خيلي خوشش اومده بود و در حين کردنش دائم قربون کيرم مي رفت. اين جريان گذشت تا اينکه ظهر شد و از آنجا که بنده تا چهار راه نرم عذاب وجدان و عذاب کير دارم دوباره از خونه زدم بيرون به اميد اينکه دوباره پيداش کنم و بيارم تو انباري بکنمش. دست بر قضا دوباره کنار همان باجه تلفن ديدمش و بهش اشاره کردم بيا کارت دارم. بعد از چند دقيقه اومد و دوباره بردم تو انباري کردمش و چون اينبار آبم ديرتر اومد خيلي حال کرد. فرداش دوباره بهم زنگ زد ولي چون من کار داشتم نتونستم بيارمش و ديگه ازش خبري نشد تا اينکه خونمون براي مدتي خالي شد دوباره رفتم سراغش ولي مادرقبه برگشت بهم گفت ديگه از اين کارا دست برداشتم و از حالا به بعد به چشم خواهري نگام کن منم گفتم کس عمه ات و بي خيالش شدم. از انباريمون براتون بگم که بعدا يک نفر ديگه رو هم اونجا کردم ولي نفر سوم رو تا داخل انباري آوردم ولي نشد بکنمش . الان هم انباري رو خلوت کردم و موکت انداختم تا بتونم کسها رو راحت تر بکنم . از عموم خانمهاي عزيز دعوت مي شود جهت بازديد از اين انباري و انجام يک سکس به ياد ماندني از حالا جا رزرو کنند .اين هم داستان ما بي پولها که ويلاي شمال و خونه مجردي و تختخواب دو نفره نداريم که کسها رو با اعمال شاقه نکنيم.

فرستنده:‌ aminaga


👍 0
👎 1
165361 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

266636
2010-09-09 00:36:07 +0430 +0430
NA

دمت گرم برادر . از اینکه امید و انگیزت رو در این فریضه مهم از دست نمی دی ازت تشکر میکنم . باشد که هر چه سریع تر مواد اولیه سکس را به دست بیاری .

10 ❤️

266637
2010-09-09 01:02:21 +0430 +0430
NA

اميد است که خداوند به شما در اين جهان و جهان اخرت کس هاي فراوان اعطا نمياد.
زکات کير بدهيد به زنان شوهر به سفر رفته و دختران بدون شوهر مانده که در زکات کير اجري عظيم است.

6 ❤️

266638
2010-09-09 10:53:38 +0430 +0430
NA

آقا یادت رفت ادرس انباریتو بدی . خانمهای آماده. نوره کشیده میخوان خیرات کسشونو در کنند ادرس بده

9 ❤️

266639
2010-09-10 03:28:12 +0430 +0430
NA

آقا این انباریتو چند اجاره میدی خیلی خوش رکابه ماشاله ما با خونه مجردی و ماشین با کلی سختی خانم بلند میکنیم.

6 ❤️

266640
2010-09-13 10:24:14 +0430 +0430
NA

خيلي خوب كس ميكني خيلي خوشم اومد ادرس انباري رئ بده من ميخوام بيم اونجا برات ساك بزنم بعد بهت كون بدم

8 ❤️

266641
2010-09-16 02:14:33 +0430 +0430
NA

اره عزيزم بهت كون ميدم ساك ميزنم كسم ميدم به شرطي كه بتوني منو ارضا كني چون من خيلي دير ارضا ميشم

9 ❤️

266645
2010-09-20 17:53:48 +0430 +0430
NA

جالب انگیزناک بود

تو این انباریتون براچند نفر جا هست؟
میشه سکس گروهی کرد؟ :)

10 ❤️

266647
2010-09-27 17:44:21 +0330 +0330
NA

آفرین :D

9 ❤️

266651
2011-01-12 01:59:32 +0330 +0330
NA

مهم نیست پول نداری مهم اینکه خوب کس وکون ها رو حال بیاری .مردی به پول نیست به کیر درجه یک و کس ارضا کنه .مینا جون به ما بی پولهای کیر مشکی هم یه نظر بنداز برای صدقه کس و کونت بد نیست دعا میکنیم هر کیری خوردی برات مثل بستنی مگنوم باشه و خوشت بیاد :))

0 ❤️

266652
2011-01-12 03:29:19 +0330 +0330
NA

mina damet garm,khub hamaro sare kaar gozashti.akhe kudum dokhtari miad be hamin rahati sex kone,yekam un maghzetuno be kar bendazid azizane man

0 ❤️

266654
2011-05-29 11:11:03 +0430 +0430
NA

با ایمیل مینا کل نظرات در مورد داستان برگشت.بابا مینا بیا به اینا بده شر بکن

0 ❤️

266656
2014-05-25 10:36:32 +0430 +0430
NA

يه نفر مثل مينا از رشت نيست،،هزينشم ميدم

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها