امروز مثل هر روز یکی از روزای گرم و پر مشغله بود. سر و صدای صحبت کارکنان و صدای پشت سر هم زنگ تلفن و باز و بسته شدن درها. پشت پنجره نشسته بودم و خیابونو نگاه میکردم از روزهای قبل پریودم بود که علاوه بر این که خیلی عصبی میشدم یه احساس داغی تو کسم داشتم. انگار همش میخواد بمالونمش و یه چیزی توش فرو کنم و مدام خیس بود. خوش اندامی هم باعث میشد تو سن ۴۰ سالگی با دوتا بچه بازم نگاه هارو رو خودم احساس کنم. و این آتیشمو بیشتر میکرد. بوی تری شورتم به دماغم میخورد و نمیذاشت تمرکز کنم روی کارم. صدای تق تق روی در حال و هوامو پروند. ازم خواستن که با دونفر مشتری جدید که درخواست ثبت ترجمه داشتن صحبت کنم. عادت داشتم وقتی مردا رو میبینم تو دلم قوای جنسیشونو حدس بزنم و تو پوزیشن های مختلف روی خودم تصورشون کنم. تو نگاه اول با این که یکیشون کچل بود و چهره جذابی نداشت ولی دلم خواست زیرخوابشون شم. باهاش که وارد بحث شدم فهمیدم کچله معاون و اون یکی که کم هم جذاب نبود رئیس شه. یکی دو جلسه که گذشت دیگه دوره من گذشته بود و آتیشم خنک تر شده بود ولی انقدر خوش مشرب بودن که مدام تو فکرشون بودم. جلسه آخرمون دوباره افتاده بود قبل دوره من و شوهرم سینا که طبق معمول در حال خدمت رسانی به خلق الله بود وقت نداشت یه شب منو بکنه و یه آبی رو آتیشم باشه. واسه همین عجیب گر گرفته بودم از یه طرف میترسیدم چون مجردیام اصلا با کسی نبودم بعد ازدواجم فقط و فقط سینا دستش بهم خورده بود و نسبتا محجبه و نجیب بودم. با همه اینا تصمیم گرفتم یکی از دکمه های روی سینه هامو که ۸۵ با کاپ دیه (این کاپ بزرگترین کاپ سینه ست) رو باز بذارم. اون روز آقای میم تنها اومده بود و گفت که معاونش مشکوک به کروناست و نمیاد.نصف جلسه گذشت حواسم بود که آقای میم کوچکترین توجهی نداشت به دکمه باز وسط جلسه یکی از همکارا صدام کرد رفتم بیرون و وقت برگشت که اصلا دلم نمیخواست ناامید شم رفتم سرویس و سوتینمو درآوردم و چون جایی نداشتم قایم کردم پشت سیفون تا بعد از جلسه با آقای میم برگردم و ببندم اخه پستونای بزرگم تو تابستون عرق سوز میشد. وقتی برگشتم آقای میم انگار یکم مضطرب بود نشستم روبه رو که ادامه بدم
یه لحظه نگاه آقای میمو روی جای مورد نظر حس کردم و سریع روشو برگردوند و خیلی جدی خودکارمو خواست تا چیزی یادداشت کنه خودکارمو گرفت و روی سررسید جلوش یه کادر بزرگ کشید و نوشت دکمه ت باز شده ببند با خجالت بستم و دیدم نوشت که دستتو بیار زیر میز دستمو بردم زیر میز و یهو کشید سمت کیرش، زیر دستم نبضشو حس میکردم بعد چند ثانیه دستشو از روی دستم برداشت منم شروع کردم با دستم آروم روی کیرش کشیدن پوست و رگ هاشو تهش کمی از موهاشو لمس کردم کمی اومد جلوتر روی صندلی و تخماشو تونستم کمی لمس کنم و حالت ناز کردن کشیدم روش.دوباره انگشتامو رو کیرش حلقه کردم و بالا پایین کردم و با انگشت شست سر کیرشو ناز کردم کمی از آبش اومد که با شستم برش داشتم و بردم سمت دهنمو کشیدم سر زبونم. یهو سریع خودشو جمع کرد و دوباره خودکارو برداشت و نوشت کجا می توانیم تنها باشیم اومدم زمزمه کنم اشاره کرد هیس خودکارو گرفتم و نوشتم با ماشینتون بریم؟ اکی داد رفتم به منشی شرکت گفتم که نیاز بریم دفتر اسناد و حرکت کردیم. ماشینش یه شاسی بلند بود و کلی خوشحال شدم که شیشه هاش رفلکس بود رفتیم یه پارک پشت شرکت که کلی دختر پسر دیده بودم که همو میمالیدن کل مسیر هیچ صحبت یا حرکتی نکردیم کلی استرس داشتم که برای اولین بار کسی غیر شوهرم قرار باهام رابطه جنسی داشته باشه. کلی ذوق هم داشتم منتظر یه رابطه جدید بودم. وقتی رسیدیم بدون هیچ حرفی پیاده شدم رفتم عقب منتظرش شدم نیومد اولش حرصم گرفت ولی دلم نمی خواست عقب بکشم من دیگه که بده شده بودم خودم شورت و شلوارمو کشیدم پایین شورتم خیس خیس بود و کمی کسم پشم داشت یکم خجالت کشیدم. شورتو شلوارمو انداختم صندلی جلو یه جور که خیسی شورتمو ببینه یهو درو باز کرد اومد پایین تو این فاصله دکمه های مانتومم کامل باز کردم درو باز کرد اومد تو یه خوابید روم و چسبید به نوک ممه راستم نمیفهمیدم گاز میگیره یا میک میزنه با کلی زور کمربندشو باز کردم کیرش افتاد لای کسم آب بود که جاری شده بود کیرش غلطید تو کسم چندتا تلمبه زد کشید بیرون زل زده بود به پستونام بعدا بهم گفت که پستونای زنشو چندتا زن دیگه ای که قبلا کرده بود هیچ کدوم به بزرگی ممه های من نبوده. یه کیرشو کشید بیرون و گذاشت لای پستونام. سینام خیلی دوست داشت لای ممه هام بذاره. منم سریع پستونامو چسبوندم کیرش انقدر خیس بود که راحت عقب جلو میشد. وقتی میومد جلو کیرش میخورد به لبام و بوسش میکردم یهو ارضا شد و کل ابش لای ممه هام ریخت من کثیف موندم با یه کس نصفه حال اومده. اومد با دستمال آبشو پاک کنه اجازه ندادم شروع کردم آبشو پخش کردن رو پستونامو و روی نیپلام دوباره یکم داغ شد ازش خواستم بالای چوچولم بماله و انگشتم کنه رفت لای پام و به پشت خوابیدم با انگشت دست راست میمالید و با دست چپ با دوتا انگشت تو کسمو قلقلک میداد یهو اوج داغیم بود که لباشو گذاشت رو لبای کسم که نسبتا بزرگ و سیاهم بود شروع کرد لب گرفتن قشنگ انگار لب میگرفت دیگه دیوونه شدم و لرزیدم و ارضا شدم به خودم اومدم دارم سرشو به کسم فشار میدم یکم خندم گرفت. اروم و بدون هیچ حرفی لباس پوشیدیمو برگشتیم جلوی شرکت. تو کل مسیر حرفی نزدیم. نمیدونستم قرار باز همو ببینیم یا نه روم نمیشد بپرسم غرورم اجازه نمیداد وقتی رسیدیم پیاده شد باهام اومد بالا و درخواست داد که برای چند تا مدرک دیگه مجدد همو ببینیم و با سوپروایزر مون صحبت کرد و اجازه گرفت که شماره شخصیمو داشته باشه و تشکر کرد و رفت. آخر ساعت کاری برام یه دست گل کوچک اومد و ازم تشکر کرد پشت دست گل یه گل رز عجیب بود دستش زدم حس کردم بیرون میاد گلو کشیدم بیرون باز شده یه شورت قرمز توری لامبادا بود کلی به دلم نشست. رفتم سرویس سوتینمو از پشت سیفون برداشتم بستم و رفتم. مثل پر حس سبکی داشتم.
پایان قسمت اول
نوشته: زن شهوتی
گمونم سناریو نویس برازرز از کار بیکار شده اومده اینجا داستان میزاره
قسمت بعدی حتما میخوای تو لباس شویی گیر کنی😂
گفتی که دختر که بودی دوست پسر نداشتی و بعد از ازدواج هم بجز شوهرت با هیچ مردی نبودی و دو تا هم بچه داری بعد ی روز تصمیم می گیری که بدی اینجاست که ریده میشه به داستان که تو چطور این همه سال این همه شهوت را کنترل کردی
نیازی به این همه توضیحات کوسشر نداشت . از اول میگفتی جنده ام دیگه 😂😂
زن شهوتی ، دمت گرم ، ممنون که این داستان را با ما به اشتراک گذاشتی ، امیدوارم از چرندیات یک مشت مغز فندقی و مجهول الهویت ناراحت و دلسرد نشی. باز هم برامون داستان بزار مرسی
خوب بودا، فقط اون تیکش ک گفتی مجردی ندادی و متاهلی هم فقط با شوهرت بودی ریددددد تو 99٪ داستان
طرف رفته کرده اومده بعد برای گرفتن شماره از سوپروایزر اجازه گرفته 😂
کلی دختر و پسر تو پارک همو میمالیدن؟؟؟این چیزا خر شده
از آب چشمه چه خبر؟ هنوز جاری هست؟🤣😂
خوب بود، معمولا وقتی خانم نقل قول میکنه بیشتر به واقعیت نزدیکه، اما فقط چیزی که کمی از واقعیت دور بود اینکه شما نزدیک شرکتی که بودید پارکی بود که با ماشین اونجا رفتید خب درساعت روز بوده بعد چطور در آن موقع اززمان راحت تونستید سکس
دوست داشتی با آقای کیم هم رابطه داشته باشی بگو.
کسشعر یک آقا پسر تازه دست به جلق شده، کسخل خان اولا دارالترجمه ها معمولا شرکت نیستند، دوما چطور از اینور میز دست دراز کردی اونور میز و دودوول این بابا را مالیدی، نگو کنارم نشسته بود برای ترجمه که همون سوپروایزرت با پشت دست میزنه توی دهنت، کدوم اسناد رسمی در این مملکت که زبان خارجه را هم مهر تایید میزنه که مترجم زنده هم نیاز داره؟ برو بچه خوب اول مسواک بزن بعد جلق بزن.
یاد اون شرتی افتادم که روز معلم شکل گل درست کرده بودن و به یه خانم معلم شمالی داده بودن😂
عاشق یواشکی دورازچشم شوهر هستم بعد بش تعریف کنم💋
داستان عااااالی بود
از برکات جمهوری اسلامی
جندگی روزافزون زن هاست
خخ
من که لایک رو دادم ولی چجوری از زیر میز کیرشو گرفتی
محل قرار گیری سیفون ته چاه توالته
ینی همون جایی که میرینی و عن مربوطه میوفته داخلش
با این وصف ینی سوتینتو فرو میکردی توی چاه پر گوووه تا اونجا قایمش کنی؟
از اون مهمتر اینکه محجبه و نجیب بودی ولی عادت داشتی هر مردی که میبینی اونم درحال گاییدنت در انواع پوزیشنا تصور کنی؟؟؟
عجیییییبه هااااا
جنده ی لاشی عوضی حروم زاده شوهر بدبختت جه گناهی کرده
وسط روز ما تو ماشین اونم تو تنهایی میترسم بگوزیم کسی بشنوه،بعد شما توی شهر شلوغ توی ماشین کس نیدی۵،یارو گذاشت لاپستونت و هیچ کس نفهمید
خداییش میبینید !!
اونایی که یه مقدار سن بیشتری دارند کمتر کوصشعر مینویسن
لایک 👌❤
داستان دوم خوندم بعد آمدم قسمت اول خوندم ببینم این زنه چه مشکلی داشته که آمده کص داده و … چیزی که فهمیدم ، اولا نویسنده یا زن نیست یا خیلی کم سن و سال و نمیدونه شوهر چیه و … بعد چطور زن شوهردار ۴۰ ساله شهوتی تو زمان مجردی با این همه شهوت و … بکن نداشته و چطور رفت قسمت بعد داد و … ، بهت گفتم پسر خوب نمیگم ننویس ولی یکم بیشتر رو موضوع و عقلانیت داستان فکر کن بعد بنویس ، پارتی هم که داری پشت سر هم داستانت آمد بیرون ، بهتر نیست زیاد کصخول مشنگ بنظر نرسی ؟! اینجا ایران ، پورن هاب و برازرس نیست اسکل خان .
از اینور میز کیر یارو اونور میز مالیدی و آبش آوردی؟ بابا لنگ دراز شنیده بودیم مامان دست دراز نشنیده بودیم.
از روی این فیلم هم ساخته شده…