سلام من اسمم وحید و 25 سالمه .من بعد از آمدن از خدمت با دختری آشنا شدم که در یک خانواده پر جمعیت متولد شده بود.4 خواهر و 2 برادر داره .ما تازه ازدواج کرده بودیم و یک خونه خیلی کوچیک گرفته بودیم که اتاق خواب نداشت .بعضی وقتها خواهر زنهام میومدند و چون منزلشون دور بود شب خونه ما می خوابیدند.من با یکی از خواهر زنهام خیلی دوست بودم و دوستش داشتم و دارم .از همه بیشتر اون می یومد خونمون . اون موقع 17 سالش بود.یک روز دیدم که با ناراحتی از خونشون قهر کرده و با لباسهاش اومده خونه ما که چند مدت بمونه .با برادرش دعواش شده بود و پدر بد اخلاقی هم دارند.خلاصه راحله خواهر زنم چند مدتی پیش ما مهمون بود و چون ما اتاق نداشتیم پیش هم می خوابیدیم .من و زنم شبها برای نزدیکی وقتی راحله می خوابید یواش بلند می شدیم و با هم حال می کردیم .ما فکر می کردیم که راحله اصلا هواسش نیست نگو اون خودش رو فقط به خواب می زده و همه کارهای ما رو میدیده .یک شب که خیلی نزدیکی من و زنم طولانی شد راحله هم که زیرزیرکی به کارهای ما نگاه می کرد خیلی شهوتی شده بود .دیدم یک دفعه انگشت دستم رو داره می کنه تو دهنش بدون اینکه زنم بفهمه منم انگشتم رو کردم تو دهنش با زبونش بازی می کردم .از شهوت راحله منم شهوتم چند برابر شده بود و دیگه روم هم باز شد.حال کردنم با زنم که تموم شد از شدت خستگی زنم خوابش برد و منم از فرصت سو استفاده کردم و وسط خوابیدم تا راحله رو دستمالی کنم.راحله که از خجالت خودش رو بخواب زده بود با ور رفتن من با لباش چشمهاش رو باز کردو نگاهم کرد . انگار بدش نیومده بود.منم یواش یواش لبام رو به لبهاش نزدیک کردم تا ازش لب بگیرم اما راحله نزاشت .یواش یواش دستم رو به نوک سینش رسوندم و نوک سینش رو می مالوندم و راحله خیلی حال می کرد .دستم رو بردم زیر لباسش رو ی سینه کوچولوش و از کرستش درآورد و با آب دهن خیسش کردم و می مالوندم .خیلی دیگه شهوتی شده بود .لبهام رو رسوندم روی نوک سینش تا بخورم و نوک زبونم رو بهش بزنم اما نمی زاشت .بالخره بزور این کار رو کردم و با زبون نوک سینهای کوچولوش را می مالوندم .کم کم دستم رو بردم روی نافش و کم کم کردم تو شلوارش که راحله ناراحت شد . اما با زور این کار رو کردم و دستم رو برم تو شورتش و لاله کسش رو می مالوندم اون هم برای اینکه خواهرش بیدار نشه نه جوم می خورد نه صداش در می یومد .10 دقیقه ای این کار رو کردم که یواش یواش دکمه شلورش رو باز کردم تا کسش رو ببینم .راحله از خجالت صورتش سرخ شده بود شلوارش رو باز کردم و شورتم رو کشیدم پایین .چشمم افتاد به کس کوچولوش دیگه خودمو نتونستم نگه دارم و حمله ور شدم سمتش و با زبون کسش رو می خوردم و راحله هم به اوج شهوت رسیده بود.اما می ترسیدم دستم رو بکنم تو کسش چون باکره بود.انگشتم رو با آب دهنم خیس کردم و یواش یواش کردم تو سوراخ کونش.خیلی تنگ بود و با مقاومت راحله روبرو می شدم چون خیلی تنگ بود و دردش می یومد .از همه بدتر اینکه نمی تونست آه و اوه کنه وصداش در بیاد.کم کم دو انگشتی کردم توسوراخش تا گشادتر بشه و من هم بتونم بکنم تو کونش.با هزار زحمت راضیش کردم که برگرده به پشت و قمبل کنه تا کیرم رو بزارم تو کونش.بالاخره راضی شد و منم کیرم رو درآورد و نوکش رو گذاشتم رو ی سوراخ کونش که خیلی تنگ بود.نوک کیرم رو می مالوندم لای لاله کوسش تا شهوت از درد کردنش جلوگیری کنه تا بتونم بکنمش.هر کاری کردم کیرم نرفت تو کونش .رفتم کمی کرم آوردم مالیدم دم سوراخ کونش و کمی هم روی کیرم و کم کم نوک کیرم رو فشار دادم توسوراخش که هنوز تا وسطاش نرفته بود از شدت درد راحله با زور بلند شد و نزاشت تا ته بره . دوباره با زور راضیش کردم و کیرم رو کم کم تا ته کردم تو کونش و یواش یواش تلمیه می زدم .اینقد ر دردش گرفته بود که داشت گریه می کرد. منم چون قبلش آبم رو ریخته بودم وقتی با زنم حال می کردم آبم نمی یومد .کیرم رو درآوردم تا کمی استراحت کنه و راحله آروم بشه .و منم تو این مدت دست از سرکوسش بر نمی داشتم و با نوک زبونم اون رو به اوج شهوت رسونده بودم .دوباره برگردوندمش و کیرم رو کردم تو کونش . طفلک کونش زخم شده بود و اینبار براش دردناکتر بود.اما با زور کردم تو و این بار محکمتر می کردمش و سینه اش رو با دستم محکم می مالیدم که درد کونش کمتر بشه .بالاخر ه بعد از چند دقیقه آبم اومدو ریختم توی کونش و گفتم سریع بلند شه و بره بشوره .اون شب راحله از شدت درد تا صبح نخوابید.اما صبح که بلند شدیم لبخندی به من زد و از خونمون رفتش . دیگه هر بار که فقیمه می یومد خونمون با هاش حال می کردم اما دیگه نگذاشت از کون بکنمش و فقط دوست داشت نوک سینه هاش رو بخورم و با زبون کسش رو بمالم .خیلی دوست داشت و منم برای اینکه ارضاء بشم کیرم رو می زاشتم لای سینه هاش و آبم رو می ریختم رو سینش .الان دیگه راحله شوهر کرده و منم یک سکس به یاد موندنی با هاش دارم و هر وقت همدیگرو می بینیم به یاد اون شب کلی از هم خجالت می کشیم .
نوشته: وحید
با خانمت سکس میکردی و انگشتت تو دهن خواهر زنت بود! نکنه شبا تو یخچال می خوابید ای پنگوئن جقو :|
واي مردم از خنده. بدبخت يه كوسشري حالا نوشته شماها دهنشو گاييدين.
باس باریا یا به عبارت دیگه ننه او سیکیم انشااللههههههه
دوست عزيز رنگ قرصاتو يادت باشه و جغ هم كم بزن خوب ميشي
تو به عمرت کون ديدى؟آخه کيرم پس يقت سوراخ آکبند محاله با استرس باز بشه.خواهر زنت بغل زنت خوابيد و تو کونش گذاشتى؟
کيرت خلال دندونم باشه محاله بره توش مگر با جيغ بنفش.
جلقولانه بود، ننویس . . . . . . . . . . . . . . . . . .
یعنی کنار هم میخوابیدید ولی فکر میکردید که راحله کور و کر و لال شده؟ شاشیدم تو چشم و گوش و دهنت، دیگه ننویس. تو تاریکی چطور دیدی که راحله از خجالت سرخ شده؟ فقیمه؟ چنین اسمی هم وجود داره؟ راحله و فقیمه؟ شاشیدم تو داستانت، دیگه ننویس. کله کیری با یکی ازدواج کردی ولی خواهرش رو دوست داشتی؟ زدی کونش رو پاره کردی؟
زنت را میکنی تا پاسی از شب
پس از آن تا به صبح از راحله، لب
زیادتت میشود ای بچه جلقو
مراقب باش نگیری لرز و یا تب
من دیگه چیزی نبود بگم دوستان حسابی از خجالتدد درآمدن.
نكنه زنت مرده بود كه بيدار نميشد … يه چك ميكردي خـُ …
كس شعرم بلدنيست بنويسه
کونی نصفه شبی تو تاریکی صورتش رو دیدی سرخ شده آره جقی
فردا صبح که بیدار شدی متوجه نشدی زنت مرُده یا توی کماست؟؟ چون اگه خواب بود طبیعتا باید بیدار میشد biggrin
سلام عزیزم .از حرفای بچه ها ناراحت نشی ها.
ولی به جان خودم اگه دیگه تو این سایت پیدات بشه خودم شبانه میوم کونه تو و زنت و فقیمه ات میزارم .
برو گمشو شاشو
ای کیر عالم تو اون کون گشادت بره که اینقدر کوسشعر ننویسی کون کش
تو تو تاریکی چطور دیدی که صورتش سرخ شده بعد شما دوتا مشغول هستین بعد زنت بیهوش شده و بیدار نشود کونی جلقو مجلوق کون پاره چرا دروغ و کوس مینویسی کیرم تو داستانت این که دروغ بود شکی نیست ولی کونی اگر نری به محارمت داری واقع کوسکش لجن هستی حروم لقمه کونپاره
تواین دوره زمونه افغانی هایی هم که مهاجرت کردن ایران اینجوری سه نفرپیش هم نمیخابن حالا ما با تو شدیم ۸۰ میلیون ؟???
تو تاریکی شب دیدی صورتش از خجالت سرخ شده بود!!!؟؟؟بعد موقعی که خواهر زنتو میکردی انگشتت تو دهن زنت نبود!!!؟؟
کاملا مشخصه اینا خیالاتیه که شبا بهش می پردازی،معلومه تو کف خواهر زنت بودی مدتها…در کل کش شعر نوشتی
کس و شعر نگو جغی همون جغتو بزنی بهتره جا داستان نوشتن