سلام
من فاطی هستم ۳۹ سالمه و ۱۶۵ قدمه و ۷۵ وزنمه و ۷۵ سایز سینه هامه اندام خوبی دارم رون و کونم خیلی بزرگه و همیشه باعث دردسرمه چون هر جا میرم هم نگاه ها اذیتم میکنه هم بعضی وقتا دست درازی ها بگذریم .
۲۰ ساله ازدواج کردم و ثمره این ازدواج ۲ تا پسره یکی ۱۸ و دیگری ۱۳ سالشه .
همسرم اسمش محمدِ ۴۳ سالشه و ۱۷۵ قدشه ۹۰ وزنشه و ۱۵ هم سایزشه که همیشه من ازش راضی نیستم چون خروسه .
ما تو تبریز زندگی میکنیم ولی همسرم بخاطر شغلش تهرانه و ۲ یا ۳ ماه یه بار میاد خونه که اونم چند ماهه که نیومده چون با هم دعوا کردیم .
۵ ماه بود سکس نداشتم هم ناراحت بودم هم داشتم افسرده میشدم چون خیلی حشری هستم فقط خودارضایی میکردم .
یه روز میخواستم برم بازار که اسنپ گرفتم یه پژو ۴۰۵ نقره ای درخواستم رو قبول کرد چند دقیقه منتظر موندم تا رسید رفتم سوار شدم یه پسر ۲۲ ساله واقعا خوش فیس رانندم بود اسمش امیر بود موهای گندمی با یه ته ریش خوشگل قد حدود ۱۹۰ بود وزنشم ۸۰ اینا میشد بدن تو پر و هیکلی داشت تو راه یکم حرف زدیم رسیدم بازار یکم چرخیدم و برگشتم خونه دیدم یکی پیام داده .
سلام من امیرم امروز با اسنپ رسوندمتون .
یکم حرف زدیم و گفت که ازم خوشش اومده عاشقم شده .
منم چند ماه بود تو کف بودم گفتم حالا یکم باهاش لاس میزنم
حدود ۲ هفته گذشت دیگه حرف های ما سکس تر شده بود .
سکس چت میکردیم ولی اون میخواست جلو تر بریم
من قبول نمیکردم .
یه روز گفت بیا عکس بدن بدیم منو با هزار بدبختی راضی کرد و من عکس کس و کونمو بهش فرستادم
چند دقیقه گذشت که عکس کیرشو بفرسته وقتی باز کردم شاخ در اوردم یه کیر ۱۹ یا ۲۰ سانتی بود من کاملا هنگ کردم گفتم مال خودت نیست که یه عکس لخت کامل از خودشو فرستاد دیدم نه واقعا مال خودشه یه اسکرین گرفتم اف شدم ۲ روز فقط به عکسش نگاه کردم و حسرت خوردم که اخر گفتم بهش میدم نمیتونم ردش کنم .
پیام دادم گفت چن روز نبودی فلان منم بهش توضیح دادم و گفت یعنی بهم میدی گفتم اره گفت اخر هفته مکانم اوکیه تا اخر هفته مردمو زنده شدم تا روز موعود رسید منم رفتم حموم و تمیز صاف و صوف کردم منتظر موندم تا اومد و سوارم کرد نمیدونم چند دقیقه کشید تا رسیدیم به خونش از پشت بغلم کرد شروع کرد به بوسیدن گردنم و گوشم کمکم داشتم خیس خیس میشدم برگشتدم شروع کردیم به لب گرفتن عالی لبامو میخورد لباسمو در اورد منو انداخت رو مبل شروع کرد به خودن سینه هام من به سینه هام خیلی حساسم تا خورد اه و ناله هام شدید تر شد همینجوری یواش میاد میومد پایین تا رسید به کسم خیلی قشنگ میخورد با دستام سرشو چسبونده بودم به کصم اونم میخوردم خودم گفتم بسته از لذت داشتم میمردم بلند شدم و لباساشو کندم رسیدم به شرتش کشیدم پایین یه کیر بزرگ کلفت افتاد بیرون دهنم باز مونده بود از اون همه بزرگی کیرش به زور تو دهنم جا میشد یکم براش ساک زدم خوابیدم به کمر خوابیدن پاهامو باز کردم امیر اومد بین پاهام اروم اروم کیرشو فرستاد توم سر کیرش که رفت انگار مثل یه دیوارکصم بسته شده بود چن ماه بود سکسی نداشتم امیرم کیرش کفت تر از شوهرم بود کیرش به دیواره های کصم میخورد منم چشمام پر شده بود از درد امیر دید که دارم میمیرم دست نگه داشت گفت عشقم واقعا تنگی این همه وقت تو کجا بودی دوباره شروع کرد به خوردن کصم من حالم بهتر شدو بلند شد کیرشو چسبوند به کصم گفت اماده ای گفتم اره تا نصف فرو کرد و کشید بیرون دو یا سه با این کارو انجام داد تا من به حالت عادی برگشتم اونم شروع کرد به تلمبه زدن کمکم احساس خوشبختی میکردم عالی میکرد کیرشو توم بلندم کردو براش قنبل کردم شروع کرد به تلمبه زدن اه و نالمون بلند شده بود منم کمکم داشتم لبامو گاز میگرفتم همینطوری که میکرد گفت خسته شدم جامونو عوض کنیم اون خوابید رو زمین منم سوار کیرش شدم عاشق این پوزیشنم انقدرر بالا پایین کردم که هم زمان اب هر دومون اومد …
معذرت میخوام اگه داستان طولانی شد و اینکه ببخشید اگه یکم بد نوشتم بار اولم بود اگه نظرات مثبت بود بازم براتون مینویسم…

ادامه...

نوشته: فاطی