حس کاکولدی (۴ و پایانی)

1402/05/12

...قسمت قبل

بازم سلام نوید هستم امیدوارم داستانمو دنبال کرده باشید و اما ادامه ماجرا:
خب اگر یادتون باشه با مریم خانم که همسایه دیوار به دیوار دفتر کارم هست و یه خانم دکتر متشخصی هم هست باهاش سکس کردم و مریم هم بعد از ندا و نسترن سومین زنی بود که از وجود زیباش لذت میبردم ولی خب همونطور که میدونید فانتزی و هدف اصلی من دیدن سکس زنم با مرد دیگه بود که این وسط این اتفاقات رخ داد و هم من به ندیم کون دادم و هم اینکه با آشنا شدن با یاسر و اون حرفهای تحریک کننده اش نسبت به نسترن بهم جرات داد تا با نسترن و بعدشم با مریم وارد رابطه سکسی بشم ، واقعا این یک اتفاق بود شاید اگر یاسر نمیومد دفترم یا حتی اصلا در مورد سکس با نسترن باهام حرف نمیزد عمرا من با هیچ کدومشون وارد رابطه نمی شدم برای همین واقعا همش خودمو مدیون یاسر میدونستم و دلم میخواست که هرچه زودتر براش جبران کنم . خب یادتون باشه ؟ من عکس کیر ندیم را موقع سکس به ندا نشونش دادم و اون حرفها بین منو ندا رد و بدل شد و فهمیدم ندا هم خیلی مشتاقه که یکم به زندگی سکسیش رنگ و بوی تازه ای بده منم که بهش فرصت داده بودم تا فکراشو بکنه و بهم جواب بده . منو نسترن که توی دفترم راحت با هم سکس میکردیم ولی با مریم بعد از اولین سکسم باهاش یک هفته بعد دوباره توی خونه اش باهاش سکس کردم . نمیدونم ولی حسم بهم میگفت انگار رابطه اش با شوهرش زیاد خوب نیست چون واقعا بنظر میرسید خیلی کمبود محبت و سکس داره اینقدر که توی سکس قربون صدقم میرفت و میگفت عاشقتم میمیرم برات این حس را در من بوجود آورده بود که از شوهرش کمبود میبینه و منو یه جوری جایگزین شوهرش کرده . هر چی بود که خیلی هم عالی بود چی از این بهتر که یه زنی دنبالت باشه . دو بار در طول یک هفته با مریم سکس داشتم و خوب خیلی عالی و خوب بود جاتون خالی . دیگه منتظر این بودم که ببینم ندا چی میگه و در مورد اینکه با مرد دیگه ای و اللخصوص با مردی مثل یاسر که الحق معلوم بود از اون بکنهای قهاری هم هست سکس میکنه یا نه ؟ برای همین بازم وقتی بچه مون خونه مادر بزرگش بود منو ندا تنها بودیم شروع کردم با سینه ها و کونش بازی میکردم و میمالیدمش اونم هی میگفت وای نوید دارم کار میکنم الان وقتش نیست بزار برای شب عزیزم منم گرفتمش کشیدمش سمت خودم و گفتم من دیونتم خانمی عاشقتم ندا جون ، ندا هم گفت بازم داغ کردی آمپر چسبوندی ؟منم گفتم من همیشه برای تو آمپر میچسبونم عشقم و دستمو بردم لای پاهاشو کسشو براش میمالیدم و ازش لب میگرفتم ندا هم زودی تحریک شد وداشت اروم آه میکشید دیدم حشرش زده بالا نشستم جلوی پاش و دامنشو با شورتش کشیدم پائین شورتشو گرفتم جلوی دهن و دماغم بو کشیدم لیسش زدم ندا خندید و گفت چیه چته ؟منم با دستام انداختم دور کونش و کشیدمش جلو دهنمو چسبوندم به کسش و شروع کردم لیسیدن و بوسیدن کسش ، ندا هم تکیه داد به کابینت و خودشو یکمی خم کرد و لای پاشو بازتر کرد و گفت آآآخخخخخ نوید جونم خوب بلیسش برام آخ وای کسمو بخور عشقم کسمو بخور منم حسابی کس خوشگل زنمو میخوردم و بهش گفتم وای چه خوب میشد اون دوستمم الان اینجا بود و من کستو میخوردم تو کیر بزرگ اونو ندا هم آه و ناله میکرد و ازم پرسید نمیگی اسم دوستت چیه چرا نمیاریش تا هم منو بکنه هم تورو؟ بیارش دیگه بیارش نوید جونم میخام بهش حال بدم میخام منو جلوی چشات بکنه ، دوست داری زنتو موقع گائیده شدن ببینی ؟ منم داشتم دیونه میشدم گفتم آررررههههه آآآآآآررههه دوست دارم کس دادنتو ببینم ، دوست دارم جر خودن کس و کونتو ببینم عشقم دارم دیونه میشم ، ندا هم ناله میکرد و میگفت پس بگو بیاد دیگه طاقت ندارم کسم کیر کلفت سیاهشو میخاد یالا کسکش بی ناموس بهش بگو بیاد زنتو جلوت بکنه . من از لای پای ندا بلند شدم وایسادم روبروش و اول یه لب محکم ازش گرفتم بعد ازش پرسیدم ندا واقعا بهش بگم ؟ واقعا دوست داری باهاش سکس کنی ؟ دیدی که کیرش چقدره خیلی کلفت و بزرگه بهش کس میدی؟ اونم که وسط حشر بود گفت تو چی میگی نوید؟ منم کسشو گرفتم توی دستم گفتم منکه از خدامه کس دادنتو ببینم عشقم ندا هم گفت پس حله دیگه ، منم محکم بغلش کردم هزارتا ماچش کردم و هی قربون صدقه اش میرفتم و از پا تا سرشو هی میبوسیدم و ازش تشکر میکردم ندا هی میخندید و میگفت وای اگر میدونستم اینقدر دلت میخاد کس دادنمو ببینی که زودتر به همه مردای دور برم کس میدادم و تو هم حالشو میبردی، منم گفتم ای قربونت بشم عزیزدلم میدونی که من چقدر دیونتم چقدر عاشقتم و میخامت یه موقع فکر نکنی اگر به کسی کس بدی من ازت سرد میشم نه من تا ابد دیونتم عشقم ، ندا هم گفت میدونم عزیزم برای همین دوست دارم هردومون بیشتر از زندگیمون لذت ببریم بعد پرسید بلاخره میگی صاحب این کیر کیه یا نه ؟ منم گفتم صاحبش یاسر دوستم و مشتریم هست ، گفت پس مشتریته ؟ ببینم راستشو بگو تو هم بهش کون دادی که از کیرش عکس گرفتی ؟ خندیدم و گفتم اره ، ندا گفت خیلی درد داشت ؟ اخه اینطوری که کیرش نیمه شقه خیلی بزرگتر از کیر توه منم گفتم راستش من تا حالا اصلا کون نداده بودم برای همین اره واقعا دردم گرفت ولی توکه فکر نکنم مشکلی داشته باشی چون خودم حسابی از کون بهت حال دادم ندا هم گفت کیر تو کجا این هیولا کجا ، گفتم خب اگر اینو دوست نداری با کسی دیگه وارد رابطه میشیم ، ندا گفت نه دوست دارم همچین کیری را تجربه کنم گفتم از پسش بر میائی ؟ ندا گفت اگر تو براومدی پس منم برمیام من چیم از تو کمتره تازه من دوتا سوراخ دارم تو فقط یکی داری ، با هم خندیدیم از این حرف ندا ، بهش گفتم شیطون نکنه دوست داری دو کیره گائیده بشی ؟ ندا هم یکمی خودشو لوس کرد و گفت راستش بدم نگفتیا ، منم کون لختشو گرفتم و براش چنگ میزدم و گفتم جووووووننننن چه شود ندا جونم ؟؟؟؟ تصورشو بکن کیر یاسر سیاه و کلفت تو کست و کیر منم تو کونت و دوتائی با هم تو کس و کونت تلمبه بزنیم ، ندا خندید و گفت نه خیر اقا تو میشینی تماشا میکنی من گفتم یعنی چی ؟ پس چطوری دو کیره گائیده بشی ؟ ندا گفت به یاسر میگی یکی رو عین خودش پیدا کنه بیاره فرقی نمیکنه دوستش باشه غریبه باشه فقط مثل خودش کیرش سیاه و کلفت و بزرگ باشه دلم میخواد در اولین تجربه تریسامم حسابی به کس و کونم حال بدن ، منم راستش تعجب کردم و فکرشو نمیکردم زنم بخواد اینقدر دیگه بره تو حس جندگی و در اولین رابطه اش بخواد با دوتا کیر کلفت حال کنه . بهش گفتم ندا جون فدات بشم تو مطمئنی از این تصمیمت ؟ ندا گفت آره عشقم تو فقط تماشاچی هستی اون روز و میشنی نگاه میکنی زنتو چطوری جلوی چشات میگان ، من بهش گفتم حرفی نیست ندا جون من فقط تماشا چیت میشم ولی برای خودت میترسم عزیزدلم ، ندا گفت نترس عشقم راستش خیلی وقته یه چنین سکسی رو دوست دارم تجربه کنم حالا که تو هم اوکی هستی پس بزار هر جور عشقمه حال کنم باشه عزیزم ؟ منم گفتم باشه عشقم و ندا گفت پس باهاش قرار بذار و بهش بگو که یکی دیگه را هم باید بیاره و دوتائی بهم حال بدن اگر فقط خودش تنها باشه نه نمیدم ، گفتم باشه من بهش میگم ندا هم گفت قربونت بشم شوهر عزیزم . فرداش از دفترم به یاسر زنگ زدم و گفتم یکی رو برات جور کردم اونم گفت عکسشو بفرست ببینمش منم گفتم نه عکسشو نمیشه بفرستم ولی بهت قول میدم که از نسترن که دیدیش خیلی بهتره یاسر هم خندید و گفت ایولا نوید جون دمت گرم بعد بهش گفتم یاسر جون فقط یه چیزی ؟ گفت چی ؟ گفتم ببین من هم باید باشم یاسر گفت باشه خب تو هم باش با هم ترتیبشو میدیم کیف میکنیم ، گفتم راستش یه چیز دیگه هم هست یاسر گفت دیگه چی داداش؟ گفتم راستش این خانم خوشگله فقط گفته یه شرط دارم تا بیام ، یاسر گفت چه شرطی نوید جون ؟ هر چی پول بخواد بهش میدم منم گفتم نه پول نخواسته ، یاسر گفت پس چی میخاد ؟ گفتم راستش میگه من دوست دارم با دوتا کیر کلفت سیاه حال کنم اگر فقط یکی باشه نمیام ، یاسر خندید و گفت وووااااا عجب جنده ای پس این تا حالا کجا بوده ؟ من گفتم خب یاسر جون چکار میکنی میتونی یکیو عین خودت پیدا کنی ؟ فقط در این صورت که میاد ، یاسر هم گفت آره بابا چیزی که زیاده کیر کلفت و بکنه ، منم گفتم نه یاسر جون گفت کیرش سیاه باشه و کلفت و بزرگ ، یاسر خندید و گفت باشه نوید جونم بیارش همچین بکنیمش که جر واجر بره خونه اش ، منم گفتم ایولا یاسر جون پس بهم خبرشو بده ، یاسر گفت خبر چی دیگه ؟ هفته بعد شب جمعه بیائید ویلا ، گفتم یعنی نفر دوم هم آماده داری ؟ یاسر گفت اره بابا دوستم هست از خودم بکن تر نباشه کمتر نیست کیرشم عالیه همونی هست که این جنده خانم دوست داره منم گفتم دمت گرم یاسر جون پس هفته بعد تو ویلا میبینمت یاسر گفت ایولا نوید جون دمت گرم خیلی حال دادی اتفاقا خیلی وقت بود کس و کون نگائیده بودیم با هم مطمئن باش زنیکه خوب حال میکنه بیارش جرش بدیم حال کنه بفهمه کیر یعنی چی . بعد ازم پرسید راستی این کیه که میاریش مریضی چیزی نباشه منم گفتم نه بابا سالمه سالمه گفت نوید کیه دوست دخترته ؟ گفتم آره یه جورائی با هم دوستیم گاهی باهاش سکس میکنم ولی خیلی وقته ندیده بودمش چند روز پیش یادش افتادم بهش زنگ زدم و باهاش یه حالی کردم بعد یاد تو افتادم بهش پیشنهاد دادم اونم از خدا خواسته قبول کرد و گفت اگر دو نفر باشن میام منم که به تو زنگ زدم . یاسر گفت دمت گرم داداش فقط تو چرا میائی ؟ میخواهم گائیده شدن دوست دخترتو ببینی ؟ منم خندیدم و گفتم آره اگر اجازه بدین ؟ یاسر گفت ما که مشکلی نداریم دختر رو میخواهیم بکنیم ولی تو میخواهی بشینی نگاه کنی ؟ گفتم آره ، یاسر هم خندید و گفت باشه بشین نگاه کن شاید یه چیزی هم تو یاد گرفتی ؟ منم ازش تشکر کردم و از هم خداحافظی کردیم . وای دل تو دلم نبود از همون موقع که گوشی رو قطع کردم همش صحنه هائی که قرار بود دوتا کیر کلفت زنمو جلوم بگان تصور میکردم . داشتم با کیر شق شدم ور میرفتم که نسترن اومد تو اتاقم و گفت با کی حرف میزدی عشقم ؟ گفتم با یاسر نسترن گفت چی بهش میگفتی نمیخواهی که منو بدی بهش ؟ منم بغلش کردم و گفتم نه عشقم چقدر بهت بگم من هرگز تورو به هیچ کسی نمیدم تو فقط و فقط مال خودمی نسترن هم خندید و گفت پس چی به هم میگفتن که اینطوری سیخ کردی ؟ منم گفتم نسترن جون میخوام یه چیزی رو بهت اعتراف کنم نسترن گفت خب بگو عشقم بهش گفتم بعد از شنیدنش شاید ازم بدت بیاد ؟ نسترن لبمو بوسید گفت من هشت ساله پیشتم تازه بهت رسیدم نویدم نترس حرفتو بزن ازت بدم نمیاد بهت قول میدم منم گفتم راستش میخوام زنمو ببرم پیش یاسر تا یاسر بکندش نسترن که زنمو می شناخت گفت دیوونه شدی نوید اون بیچاره رو جر میده زنتو پاره میکنه منم گفتم راستش خود ندا هم دلش میخواد تجربه کنه برای همین منم قبول کردم نسترن هم گفت نمیدونم چی بگم ولی من دلم برای ندا جون میسوزه . منم نسترن را محکم به خودم فشارش دادم گفتم خودش تصمیم گرفته من فقط بهش پیشنهادشو دادم ، نسترن گفت نوید این یارو خیلی بکنه ها یه بلایی سر زنت نیاره ؟گفتم نه خودمم باهاش هستم نسترن خندید وگفت یعنی میخواهی شاهد گائیده شدن زنت زیر یکی دیگه باشی منم گفتم اره نسترن جون نسترن خندید و گفت تو دیگه کی هستی دارم ازت میترسم فک رکنم یه روزی بلاخره با من این کارو میکنی ومنو میدی دست یکی از مشتریهات منم محکمتر گرفتمش توی بغلم و گفتم دیگه اینو نمیگی من رگمو میدم تو رو به کسی نمیدم نسترن گفت مطمئن باشم گفتم میگم رگمو میدم دیونه نمیفهمی دارم شاه رگمو برات میزارم گفت تورو خدا نوید جون نمیدونم کیو به کی تقدیم میکنی من دلم فقط تورو میخاد اگر یه روزی منو بدی دست کسی بخدا خودمو میکشم گفتم دیونه نشو عشقم میگم چنین اتفاقی نمیافته پس دیگه تورو خدا این بحث و با من تمومش کن باشه دیگه همینجا جالش کن تموم بشه بره باشه عشقم ؟ لبشو بوسیدم و گفتم من میپرستمت عشقم ببخشید دیر بهت توجه کردم دیگه نمیزارم هیچ کمبودی داشته باشی عشقم نسترن هم گفت فدات بشم نویدم میمیرم برات تو مرد زندگیمی عشقم و بازم باهاش سکس کردم و حسابی بهش حال دادم . عصری موقع رفتن ، مریمو دیدم و بهم گفت اخر هفته هستی بریم خونه ؟ گفتم نه جائی باید برم نمیتونم بیام مریم هم پکر شد گفت اهههه حیف شد تنها بودم دوست داشتم با هم باشیم چرا نمیائی زنت نمیزاره ؟ گفتم نه عزیزم خب کاری برام پیش اومده مریم گفت نمیتونی بندازیش یه روز دیگه ؟ گفتم نه عشقم حالا بریم که توی ساختمون گفتم با هم زیاد مارو نبینند ، بعد مریم گفت بریم تو ماشین با هم حرف بزنیم گفتم باشه بریم . با مریم رفتیم تو ماشینش و با هم حرف زدیم هی اصرار میکرد تا برم پیشش منم میگفتم نمیتونم نمیشه دیگه نزدیک بود بزنه زیر گریه گرفتمش بوسیدمش گفتم عزیزم اگر راه داشت که من بیشتر دیونتم تا باهات باشم مریم گفت تو منو دوست نداری نه نوید ؟ گفتم این چه حرفیه اخه ؟ میگم دوست دارم عاشقتم میخوامت ولی خب این هفته نمیشه گفت جائی میخواهی بری منم ببر شب میخوام تو بغلت بخوابم گفتم اره میخوام جایی برم ولی نمیتونم تو رو ببرم اونجا خلاصه بالاخره با کلی عذرخواهی بالاخره راضیش کردم شنبه نیائیم سرکار و با مریم تو خونه اش سکس داشته باشیم تا راضی شد ، گیری کرده بودم واقعا نسترن از یه طرف که تقریبا هر روز توی بغلم بود یا سکس کامل میکردیم یا لاس میزدیم و دستمالیش میکردم کسشو میخوردم بهش حال میدادم مریم هم از طرف دیگه که انتظار داشت هر هفته برم بکنمش و قولی که به ندا و یاسر داده بودم که ندارو ببرم تا یه تریسام خفن بکنند نمیشد برنامه تریسام را بهم بزنم برای همین مریم را موکول کردم به شنبه .
وقتی رفتم خونه ندارو بغلش کردم و لبشو بوسیدم و گفتم یه خبر دارم برات اونم گفت چه خبریه ای که اینقدر تو رو خوشحال کرده منم گفتم زنگ زدم به یاسر و قضیه رو بهش گفتم اونم گفت باشه جنده خانم رو بیار بهش حالی بدیم که فراموش نکنه ، ندا هم خندید و گفت شرطم رو بهش گفتی؟منم گفتم بله خانمم بهش گفتم زنم دوتا کیر سیاه و کلفت میخاد ندا خندید و لبمو ماچ کرد و گفت قربونت بشم نوید جونم منم کونشو میمالیدم و گفتم ولی ندا کس و کون برات نمیزارن ها میدونی که قراره حسابی بگانت ندا گفت میدونم عشقم دوست دارم به دوتا کیر سیاه و کلفت حال بدم چیه حسودیت داره میشه ؟منم گفتم نه عشقم اینکه تورو در حال کس دادن ببینم که عاشقشم عزیزم ف ندا گفت پس تو هم حسابی بشین و ببین و جقتو بزن و حال کن ببین دوتا سیاه چطوری زنتو جلوت میکنن ؟ منم گفتم جوووووووووووونننننن دیوونتم بخدا میمیرم برات عشقم تو یه دونه ای عزیزم . بعد ندا گفت خب کی قراره بریم ؟گفتم همین شب جمعه ، فکر کنم قرار تا صبح بکننت ندا جونم ، ندا میخندید و خیلی خوشحال بود منم خیلی خوشحال بودم که بالاخره دارم به این فانتزی میرسم و قراره کس دادن زنمو و گائیده شدنشو از نزدیک ببینم . دیگه دو سه روزی که مونده بود بریم ویلای یاسر هم به هر سختی بود گذشت چون خیلی منتظر اون روز بودم و انگار زمان قرار نبود بگذره . با ندا که حسابی تیپ سکسی زده بود راه افتادیم سمت ویلای یاسر دل تو دلم نبود همش یه حس دلشوره و اضطراب و ترس و هیجان و شهوت داشتم نمیدونستم واقعا قراره چی بشه ایا زنم میتونه دوتا کیر کلفت و سیاه را تحمل کنه یا داغون میشه و جر واجرش میکنند وراهی بیمارستن میشیم ولی همه این فکرا فقط تو ذهن خودم بود و هیچ به روی ندا نمیاوردم تا مبادا یک لحظه بگه برگردیم . ندا یه لباس یه سره تنگ تنش کرده بود که فقط تا زیر کونشو میپوشوند شورت و سوتین هم تنش نکرده بود سینه هاش هم اگر حرکت ناگهانی میکرد از لباسش میافتاد بیرون اینقدر یقه لباسش باز بود هرکی زنمو اینطوری میدید حتما ترتیبشو می داد دیگه چه برسه به یاسر و دوستش که منتظرش بودن . دیگه رسیدیم به ویلا و بهش زنگ زدم که ما رسیدیم در را باز کن و دیدم در ویلا اتوماتیک باز شد و با ماشین رفتیم داخل . ویلای شیکی بود از همون دم درش گلکاری و باغچه داشت و با ماشین رفتیم داخل و ماشینو خاموش کردم پیاد شدیم نمیدونستم عکسالعمل ندا با دیدن یاسر چی میتونه باشه ولی هر وقت به ندا نگاه میکردم یه لبخندی روی لبهاش نشسته بود دیگه دیدم یاسر با اون ابهت مردانه و اون هیکل درشتش داره میاد استقابلمون . یاسر اومد جلو خودشو معرفی کرد و با ندا دست داد منم گفتم ندا دوست دخترم یاسر هم که دوست خوبمه ندا جون متوجه شدم که ندا از اینکه من دوست دخترم معرفیش کردم یکمی جا خورده ولی به روی خودش نیاورد یاسر هم که از دیدن ندا کاملا معلوم بود تو پوست خودش نمیگنجه هی میگفت به به به به چه خانمی چه دافی وای نوید نمیدونستم دوست دخترت اینقدر جیگر و ناز باشه دمت گرم نوید جون ایولا داری بعد دست ندا رو گرفت و دیگه منو ادم حساب نکرد و دست زنمو گرفت و برد داخل منم پشت سرشون راه افتادم رفتیم داخل . توی ساختمون که رسیدیم دیدم یه یارو دیگه هم نشسته یاسر صداش کرد گفت بابک ببین چه دافی برات اوردم بابک هم از جاش بلند شد دیدم بله این بابک هم هم هیکل یاسر هستو و اونم مثل یاسر پوستی خیلی تیره و قهوه ای سوخته داره قد هردوشون از من بلندتر و هیکلی تر بودن من پیششون جوجه حساب میشدم ندارو برد جلوی بابک و بابک هم دستشو طرف ندا دراز کرد باهاش دست داد . ندا بین این دوتا مرد خرس گنده مثل یه دختر بچه میموند فکر کنم قدشون بالای 190 بود درشت و چهارشانه و سیاه . دیگه یاسر بهمون تعارف کرد تازه بابک منو دیده بود و با من هم دست داد منم گفتم نوید هستم اونم یه خنده ای بهم کرد و تحویلم نگرفت ولی باز دم یاسر گرم که بهتر تحویلم میگرفت . یاسر گفت بشینید بچه ها راحت باشید غریبه نیستید دیگه قراره با هم حسابی خوش بگدرونیم و لذت ببریم مگه نه ندا جون ندا هم با لبخندی بهش گفت بله اقا یاسر . یاسر گفت دیگه اقاشو بردار عزیزم ندا هم گفت باشه یاسر جونم یاسر هم گفت آی قربونت بشم خوشگلم بعد رفت از آشپزخونه یه بطری مشروب و به تعدا لیوان آورد و به بابک گفت ساقی شو تا من مزه هارو بیارم از مهمون عزیزمون پذیرائی کنیم . من و ندا کنار هم نشسته بودیم ندا رو میدیدم که محو تماشای بابک هست که داره مشروب میریزه توی لیوانها یه نگاهی به من کرد یه چشمکی بهم زد منم یه لبخندی بهش زدم بعدشم یاسر اومد منو ندا روی مبل سه نفری نشسته بودیم که یاسر اومد اون سمت ندا نشست و چسبید بهش و سرشو نزدیک سینه های زنم کرد و یه نفس عمیقی از لای سینه های زنم کشید و گفت و جوووووووووووووووونننننننننن بوی بهشت میده ندا هم میخندید و یاسر مزه هارو گذاشت رو میز و بازم از من بخاطر این هدیه ارزشمند تشکر کرد و گفت ولی نوید جون مطمئنی میخواهی بمونی آخه میدونی که قراره با ندا خانم حسابی خوش بگذرونیم گفتم شاید ناراحت بشی میخواهی تو بری و بعدا صبح بیائی منم گفتم نه یاسر جون شما حال کنید فکر کنید من نیستم یاسر خندید و گفت باشه داداش هر جوری خودت راحتی بعد ندارو از دور کمرش بغلش کرد کشیدش توی بغلش و یه دستشو کرد زیر لباسش لای پاهاش و لبشو گذاشت رو لبهای زنم وای کیرم سیخ شد یهوئی وقتی میدیم یکی داره زنمو میماله و دستشو برده داره با کس زنم بازی میکنه ندا هم که معلوم بود حشریه کامل خودشو توی بغل یاسر رها کرده بود قشنگ چند دقیقه ای یاسر از ندا لب میگرفت و دستش به کسش بود دیگه ندا داشت به بدش پیچ و تاب میداد معلوم بود انگار داره خیلی حال میکنه فک رکنم یاسر داشت انگشت میکرد تو کسش چون ندا قشنگ پاهاشو از هم باز کرده بود و دست یاسر هم هی از مچ عب جلومیشد بعد یاسر لبشو از لب زنم برداشت گفت بلند شو ندا جون . ندا هم بلند شد جلوش وایساد یاسر لباس ندا رو زد بالا ، ندا کس و کونش لخت جلوی ما سه تا نمایان شد یاسر گفت جوووووووووووووووووننننننننننننن ببین چیه این بدن بینظیره نه بابک جون ؟ دیدم بابک هم داره با چشماش بدن زنمو میخوره . یه نگاهی به ندا کردم همش لبخند رو لبش نشسته بود ندا خودش لباسشو از سرش کشید بیرون و کالا لخت جلومون ایستاده بود یاسر هی از بدن ندا تعریف میکرد و دست مالیش میکرد بابک یه نصفه لیوان مشروب کشید بالا و بهندا گفت بره پیشش ندا هم رفت و جلوی بابک وایساد بابک هم ندا رو از کمرش گرفت کشیدش جلوتر ندا رفت جلو و کسش نزدیک صورت بابک شد و بابک دهنمو چسبوند رو کس زنم و از پشت هم با اون دستای پهن و بزرگش داشت لپهای کون ندا رو چنگ میزد ندا آه و میکشید و قشنگ از کمر به جلو رفته بود دیگه ، بابک داشت کس ندارو میخورد ندارو گرفتم بلندش کرد اوردش بالا و ندا رو صندلی وایساده بود دوباره بابک از کون ندارو گرفت اوردش سمت دهنم ندا انگار رو هوا بود تو دستای بابک قشنگ کس کامل تو دهن بابک بود بابک داشت کسشو میخورد یاسر یه پیک برداشت و کشید بالا و بلند شد لخت شد وای چی میدیدم یه کیر سیاه و کلفت که فکر کنم 23 -24 سانت یا حتی 25 شاید میشد یاسر یه نگاهی به من کرد داشتم با تعجب به کیرش نگاه میکردم بهم گفت منکه بهت گفتم نمون برو اذیت میشه گفتم نه بابامنم یه پیک برداشتم و سر کشیدم تا مست بشم همچنان کس ندا توی دن بابک بود وندا آهو ناله میکرد دیدم ندا پاهاشو انداخته رو شونه های بابک و کسش جلوی دهنش بابک هم با دستای قوی که داشت ندارو گرفته بود رو دستاش ندا انگار دراز کشیده رو دستای بابک قشنگ داشت کیف میکرد یه زبون گنده حتما داشت تو کسش وول وول میکرد بعد یاسر رفت پیش ندا و خم شد ازش لب میگرفت ندا دستشو دراز کرد کیر یاسر رو گرفت و گفت واییی جووووونننن فداتون بشم یاسر هم داشت سینه های خوشگل زنمو مک میزد بابک هم انگار خسته نمیشد از خوردن کس زنم . دیگه یاسر گفت بابک همشو تموم کردی بابک هم دهنشو از کس زنم برداشت ندارو اورد پائین دیدم همه صورتش خیس شده یاسر ندارو بلندش کرد و یه لیوان مشروب داد دستش بهش گفت سر بکش خوشگله امشب تا صبح باید بیدار باشی و سویس بدی عزیزم ندا هم لیوانو ازش گرفت و یه ضرب رفت بالا و یکمی از تلخی مشروب بدش اومد ولی گفت یکی دیگه یاسر هم یکی دیگه براش ریخت و ندا اونو هم یه ضرب خوردش و هی میخندید هیچوقت زنمو انطوری ندیده بودم . بعد ندا نشست جلوی پای یاسر و اون کیر کلفتو گرفت کرد دهنش و براش ساک میزد و هوم هوم میکرد و هی سعی میکرد هر چه بیشتر کیرشو بده تو دهنش ولی نصف کیر بیرون میموند بعدشم بابک بلند شد و لخت شد اونم کیرش عین کیر یاسر کلفت و گنده و با رگهای کلفت و سیاه . جفتشون جلوی ندا وایساده بودن و ندا نوبتی برای جفتشون ساک میزد و هوم هوم میکرد و هی کیرشون رو می بوسید و محکم مک میزد و میگفت جوووووووووووننننننننن جوووووووونننننن برای یکی ساک میزد کیر اون یکی را جق میزد و هی رو کیراشون جابجا می شد دیگه این دوتا هم هی میخندیدن و کیف میکردن یاسر بهم گفت نوید جون یا با گوشی خودت یا با گوشی من ازمون یه جوری فیلم بگیر ما نیافتیم ولی این جنده خانمی قشنگ صورتش معلوم باشه دوست دارم بعدا ببینم و کیف کنم چه جنده و خوشگلی رو گائیدم منم گفتم باشه یاسر جون بعد با گوشی خودم از زنم که داشت برای دوتا کیر کلفت ساک میزد فیلم میگرفتم ندا توی دوربین نگاه میکرد و با شهوت کیر میخورد منم میگفتم ندا جون چطوره کیراشون دوست داری عزیزم؟ ندا میگفت وای اره عاشق کیرهاشونم میمیرم برای این کیرا . یه جوری از بدنهای یاسر و بابک فیلم میگرفتم که صورتشون پیدا نشه ولی هیکلشون کامل تو فیلم باشه بعد من دوباره یه لیوان برای ندا ریختم دادم دستش و ندا توی دوربین نگاه میکرد و مشروب را سر کشید و بازم براشون ساک میزد ، کیرهاشون مثل چوب سیخ شده بود تخمهاشون بزرگ و آویزون بود نوبتی یاسر و بابک سر ندا میگرفتن و تو دهنش تلمبه میزدن و تخمهاشون میخورد به چونه زنم یکیشون تلمبه میزد یکیشون سینه های زنمو تو دستش میچلوند ندا هم حشریه حشری بود و مست . یاسر بهم گفت برای منو بابک هم بریز منم براشون مشروب ریختم همچنان که داشتن دهن زنمو میگائیدن و مشروبشون را میخوردن و مثل دوتا فاتح های فایو میزدن و میخندید و این زن زیبائی که جلوشون زانو زده بود و براشون ساک میخورد را به هم پاس میدادن . دیگه یاسر زیر بغل ندا رو گرفت و بلندش کرد یهوئی مثل اینکه یه بچه از زمین برداره ندارو بلندش کرد و بغلش کرد و بردش سمت اتاق ندا رو میدیدم که رو کول یاسر افتاده و داره میخنده یاسر هم میزد در کون زنم و میخندیدن بابک یه نگاهی به من کرد و یه نصف لیوان دیگه سر کشید و رو کرد بهم گفت تو هم میخواهی بیائی داخل ؟منم گفتم اره دیگه اونم خندید و گفت خب بیا ببین چطوری دوست دخترو برات جر میدیم کیف کن منم خندیدم و گفتم مرسی بابک جان کیرشو دیدم که خیس بود از اب دهن زنم بابک راه افتاد منم پشت سرش از اتاق صدای خنده های ندا شنیده میشد رفتیم داخل اتاق . اتاق خیلی بزرگی بود توش یه تختی بود قشنگ چهار نفر روش میخوابیدن بازم جا داشت ندا رو دیدم که خوابیده رو تخت و یاسر داره کسشو براش میخوره و داره با دستاش هم سینه هاشو میماله سر یاسر بین پاهای ندا مثل یه قلوه سنگ گنده و سیاه بود ندا سفید یاسر سیاه تضاد قشنگی بود ندا با دستش سر یاسر را نوازش میکرد و به کسش فشار میداد یاسر هم که زبونشو کرده بود تو کس زنم و داشت با زبونش به کسش حال میداد انگار خیلی عجله ای نداشتن برای کردنش از وقتی اومده بودیم شاید یک ساعتی میشد که ندارد لختش کرده بودن باهاش ور میرفتم و کسو میخوردن من بودم تا حالا کرده بودمش و ابمم اومده بود ولی اینا نه انگار خیلی دوست داشتن بیشتر کس بخورن تا اینکه بکنند . بابک هم رفت رو تخت و رفت بالا سر ندا و کیرشو تا نصف کرد تو دهن ندا بیچاره انار راه نفس تنگ شده بود هی داشت زیر کیر بابک دست و پا میزد یاسر هم که داشت کسشو میخورد بابک یکمی میکشید بیرون و ندا دو سه تا نفس میگرفت و میکرد تو دهنش هی اون هیکلشو مینداخت رو صورت و دهن ندا و از روش بلند میشد و ندا نفس میکشید چند بار تکرار کرد که دیدم ندا انگار راهشو بلد شد تا هم کیر به اون گندگی رو تا ته حلقش فرو بده هم بتونه دوام بیاره و کیف کنه . بابک هی فرو میکرد و نگه میداشت که ندا اروم میزد رو رونش و بابک میکشید بیرون ندا نفس می کشید ناله میکرد داشتم به بابک نگاه میکردم و که یاسر لنگای ندا رو گرفت و از هم بازشون کرد و نشست وسط پاهاش و کیرشو میمالید به چاک کس ندا و با کیرش به وسط کسش محکم ضربه میزد ندا دیگه انگار سگ حشر شده بود ناله های میکرد که هرگز زیر من نکرده بود دهنش که کاملا گائیده شده بود یه کیر کلفت تا توی حلقش فرو رفته بود کسشم که با دوتا زبون پهن و کلفت نسبتا درازی حال کرده بود ضربه های محکمی هم که به چوچولش می خورد بینهایت حشریش کرده بود یاسر رو کرد بهم و گفت بیا از نزدیک ببین چطوری کسشو میگام برات منم رفتم رو تخت و چشم به کیر سیاه یاسر بود و به کس خوشگل و زنم که الان دیگه اونقدر سفید نبود و سرخ رنگ شده بود چوچولشم حسابی باد کرده بود متورم شده بود . یاسر کیر کلفتشو میمالید لای کس زنم و توش نمیکرد وقتی کیر بابک بیرون بود ندا فریاد میزد و میگفت بکن تو کسم بیشرف بکن تو کسم کیر میخام کیر میخام کسمو جر بده پدر سگ ، یاسر هم خندید و کیرشو محکم کرد تو کس زنم و ندا یه جیغی کشید و آه بلندی کشید و گفت آخخخخخخخ وااااایییی جووووونننن نوید ببین زنتو گائید برات زنتو گائید یاسر یه نگاهی بهم کرد منم دیدم زنم لوم داده یه چشمکی به یاسر زدم و اونم خندید و هیچی نگفت و شروع کرد تلمبه زدن تو کسش بابک هم برگشت بهم نگاه کرد اونم خندید ندا زیر کیر یاسر هی آه و ناله میزد یاسر هم تا ته اون کیر هیولاشو میکرد تو کس زنم و رونهاش گرفته و محکم میکردش بابک هم داشت دهنشو میگائید جروی که ندا فرصت نمیکرد حرف بزنه تنها زمانی که کیرشو درمیاورد میتونست دو سه تا نفس بکشه و دوباره کیرشو فرو میکرد تو حلق زنم وای دیدن این صحنه ها منو به وجد آورده بود یه کیر سیاه تو کس زنم عقب جلو میشد و زنم رو تخت تکون تکون میداد یه کیر سیاه دیگه هم داشت دهن زنمو میگائید بعد دیگه انگار بابک بی خیال گایش دهن ندا شد از رو صورتش بلند شد ندا دهنشو که خیس از آب تفهاش بود و با دستش پاک کرد و به صورت یاسر که داشت کسشو براش میگائید نگاه کرد یاسر خوابید روش و شروع کرد ازش محکم لب میگرفت و محکمتر تو کسش تلمبه میزد واقعا نمیدونم ندا چطووری تونسته این کیر که باور کنید 25 سانت میشد و کلفتیش هم حداقل 5 سانت شایدم بیشتر بود را توی کسش جا بده همه کیر یاسر تا بیخ کیرش میرفت داخل کس زنم و میکشید بیرون میکردش توش بابک هم اونطر ندا و یاسر خوابیده بود داشت به ندا و یاسر نگاه میکرد و کیرشو میمالید منتظر بود یاسر دربیار جاشو پر کنه یاسر هم که انگار تازه داشت موتورش روشن میشد هرچی میگذشت هی محکمتر تو کس زنم میکونبید گاهی همچین میکوبید تو کسش که ندا جیغش درمیومد و دوباره ارومتر میگائیدش دیگه یاسر از کس ندا کشید بیرون و بابک بلند شد اومد رو زنم و قبل اینکه بکنه تو کس زنم یه نگاهی بهم کرد و یه خنده ای کرد که بیشتر شبیه پوز خند بود تا خنده و بعد پاهای خسته زنمو گرفت داد بالا و کیرشو میکشید وسط کس زنم ندا هم که هم مست بود هم حشری و منتظر کیر بود یکمی بابک در مالی کرد و رو کرد بهم و گفت کسکش ببین میخام زنتو جرش بدم منم خندیدم و گفتم جون جرش بده کس زنمو اونم کیرشو تپوند تو کس زنم و ندا بازم یه آآآآآهههه بلندی زد و بابک شروع کرد گائیدنش با اینکه یاسر کس زنمو حسابی گائیده بود ولی بابک هی میگفت جون چه کسه تنگی داری جنده خانم و محکم میگائیدش و مثل یاسر افتاده بود رو زنم و یا ازش لب میگرفت یا نوک سینه هاشو جنان مک میزد که ندا جیغ میزد و میگفت کسکش دردم میاد خلاصه دور اول گائیدن زنم فکر کنم یک ساعت شد و زنمو چنان گائیدنش که پنج شش بار ارگاسمش کرده بودن و بعد یاسر و بابک از اتاق رفتن بیرون و ندا که خسته بود را ولش کردن رو تخت منم کتار ندا دراز کشیدم بغلش کردم نوازشش کردم ازش پرسیدم چطور بود عشقم ندا که هنوز نفس نفس میزد از ارگاسمهای پی در پی ای که داشت و کسشم که با دوتا کیر کلفت حسابی گائیده شده بود به زور سرشو بلند کرد لبشو گذاشت رو لبم و گفت نوید جون دارم از خوشی میمیرم نمیدونی چه کیفی کردم زیر کیراشون بعد گفت چرا رفتن مگه دیگه نمیکنند ؟منم گفتم رفتن تجدید قوا کنن قراره تا صبح بهشون کس بدی ندا خندید و دستشو برد رو کسش و کسشو مالید و گفت دوست داشتی جلوت زنتو میگائیدن دیدی کیرشون چطوری تو کسشم تکون تکون میخورد و عقب جلو میرفت منم گفتم اره عشقم الهی من فدات بشم عشقم ندا گفت برو آروم یکمی کسمو بلیس منم رفتم لای پاهش و داشتم اروم لای کسشو با زبونم میلیسیدم ندا هم آروم ناله میکرد کیرم که شق بود و کردم تو کس ندا تلمبه زدم ولی کسش دیگه مثل همیشه که میکردمش انگار تنگ نبود کیرم انگار توش لق لق میزد گفتم عشقم انگار حسابی گشادت کردن ندا هم خندید و گفت مگه دوست نداشتی زنتو گشاد کنند؟منم خندیدم و گفتم چرا چرا دوست دارم هنوزم کستو دوست دارم دلم میخاد با سر برم تو کست ندا میخندید منو بغلم کرده بود یکمی ندارو کردمش ولی چون زیاد لذت نمیداد کشیدم بیرون و کنارش خوابیدم بعد بلند شدیم ما هم رفتیم پیش یاسر و بابک دیدیم اونا نشستن دارن مشروب و مزه میخورن ندا که لخت بود ولی من شورتمو پام کرده بودم رفتیم نشستیم یاسر گفت نوید چرا از همون ول نگفتی زنتو اوردی بکنیمش منم گفتم نمیخواستم بفمید دارید زنمو میکنید ولی خب دیگه یاسر خندید و گفت بیخیال نوید جون ما به کسی چیزی نمیگیم خیالت راحت باشه بعد به ندا گفت بیا بشین رو پای من ندا هم رفت نشست رو پای یاسر . یاسر گفت نوید برای زنت یه پیک بریز منم براش یه پیک ریختم و دادم یاسر ، یاسر هم لیوانو گرفت جلوی دهن ندا و ندا از دست یاسر مشروب میخورد یاسر میخندید و میگفت جون خوشگلم بخور بابک هم کیر نیمه شقشو میمالید و به ندا نگاه میکرد و گاهی هم منو نگاه میکرد یاسر هی به ندا مشروب میخورند تا مستیش کم نشه ندا هی توی بغل یاسر میخندید و غش کرده بود یاسر دستش لای رون ندا میچرخید و با کسش بازی میکرد یا پستوناشو میگرفت و غشارشون میداد و یا نوکشو با لبهاش میگرفت و میکشید با لبهاش نوک پستونزنمو محکم فشار میداد که ندا از درد ناله میکرد بعد همون جا دیگه ندا رو خوابوند رو زمین و کیرشو کرد تو کسش و دوباره شروع کرد گاییدن کس ندا یه سه چهار دقیقه ای محکم از روبرو که خوابیده بود رو ندا کسش کرد بعد کشید بیرون و خودش خوابید زمین و ندارو کشید رو خودش و ندا هم نشست رو کیر یاسر با یه ناله کیرشو کرد تو کسش یکمی حالت نشسته رو کیر یاسر بپر بپر کرد یاسر هم با سینه هاش بازی میکرد و میمالیدش و میچلوندش نوکشو میگرفت میکشید تا ندا دردش بگیره ندا که دیگه کامل مست مست بود معلوم نبود درد میکشه لذت میبره همه چیزش قاطی پاتی شده بود یا فحش میداد یا جیغ وناله میکرد یا میخندید و یا آه و اوه میکرد اصلا ندا اون ندای که من میشناختمش نبود واقعا انگار یه جنده به تمام معنی شده بود وقتی کس میداد دیگه منو نمیدید بهم توجهی نداشت همه حواسشو میداد به یاسر یا بابک . ندا که رو کیر یاسر بالا و پائین میکرد بابک اومد جلوش وایساد و کیرشو کرد تو دهنش ندا هم همزمان هم کس میداد هم کیر میخورد منم دوباره ازشون فیلم میگرفتم و میرفتم از زیر و از لای رونهای یاسر فیلم میگرفتم و زوم میکردم رو کس زنم که کیر سیاه تا بیخش میره تو کسش و میاد بالا و میره پائین و صداشون هم بلند بود و هی آه و ناله میکردن بابک بهم گفت برم کنار منم رفتم کنار بابک نشست پشت ندا یاسر هم ندا رو گرفت خوابوندش رو خودش دیدم بابک یه تیوب کهژل بیحسی انگار داخلش بود نمیدونم چون ندیده بودمش ولی بعد فهمیدم ژل بی حسی هست برداشت و خالی کرد کفت دستش و مالید رو کیرش و با انگشتش هم مالید لای کون ندا لای کونشو باز کرد دو انگشتی فرو کرد تو کون ندا ، ندا اولش دردش گرفت و گفت اوووییی وحشی دردم گرفت یواش الاغ ولی بابک میخندید و دو انگشتی داشت تو کون ندا عقب جلو میکرد فهمیدم که قرار زنمو همزمان از کس و کون بگان هی از انگشت کردن بابک فیلم میگرفتم وقتی بابک انگار مطمئن شده بود کون ندا آماده گائیدنه بهم گفت خوب از این صحنه فیم بگیر بعد بلند شد روی زانوهاش خم شد و کیر گندشو با سوراخ کون زنم میزون کرد و به یاسر گفت داریش یاسر هم گفت اره داداش ندا داشت تلمبه میزد رو کیر یاسر که یاسر محکم نگهش داشت و بابک کیرشو تا نصف فرستاد تو کون زنم و ندا جنان جیغی کشید که تا اون موقع ازش نشنیده بودم و بابک با یه فشار دیگه همه کیرشو کرد تو کونش منم داشتم از پشت از گائیده شدن زنم با دوتا کیر فیلم میگرفتم وای دیدن این صحنه واقعا هیجان خاصی داشت دوتا کیر کلفت و سیاه توی کس و کون یه زن سفید مرمری که دیدن کس و کونش هم اب ادم میاورد دیگه از ندا هی جیغ و ناله و دست و پا زدن و از یاسر و بابک هم محکم نگه داشتنش و تا بیخ فرو کردن کیرهاشون تا اینکه نمیدونم چقدر طول کشید تا زجه زدنهای ندا هی کم و کمتر میشد و اونها هم که میخندید و همینطوری تو کس و کونش فریز کرده بودند و ولش نمیکردن تا اینکه بلاخره انگار ندا با وضعیت جدیدش کنار اومده بود و دیگه فحش نمیداد و خوابیده بود رو بدن یاسر بابک هم آروم اروم اولش شروع کرد تو کون زنم تلمبه میزد ندا هی ناله میزد و هی میگفت کسکش دردم میگیره ارومتر ارومتر ولی هرچی ندا میگفت ارومتر بابک برعکسش عمل میکرد تا دیگه بابک داشت راحت تو کون زنم تلمبه میزد ندا هم هی اه و ناله میکرد یاسر هم از زیر هی کیرشو تو کسش فشار میداد ندا میگفت ای وای گائیدنم جونم فداتون بشم آخ بابک جون بزن عزیزم بزن بزن تو کونم جرم بده کسکش مادر جنده بزن آخ وای اوی جون جون دیدم زنم چطوری داره از کس و کون دادن حال میکنه . دیگه با ریتم یاسر و بابک زنمو میگائیدن وقتی بابک تا سر کیرش میکشید بیرون یاسر تا بیخ میکرد تو کسش و وقتی یاسر میکشید بیرون بابک تا بیخ میکرد تو کونش اینطوری در لحظه یکی از سوراخارهاش پر بود ندا بینهایت داشت بین این دوتا نره غول حال میکرد هی با داد و فریاد آه و اوه ازشون میخواست تا محکمتر بکننش اونام که از خدا خواسته همچین تلمبه میزدن تو کس و کون زنم که صداش توی ویلا میپیچید از هر زاویه ای که بشه فیلم گرفت از کس دادن زنم فیلم میگرفتم خیلی کیف میکردم وقتی میدیدم زنم چطوری داره زیر کیر دو نفر حال میکنه . واقعا نمیدونستم چقدر شده دارن زنمو میکنند یاسر به بابک گفت جا عوض ؟بابک هم کشید بیرون وای سوراخ کون ندا رو میدیدم که راحت به قطر 5 سانتیمتر باز مونده بود و دور سوراخ کونشم قرمز شده بود از بس بابک محکم کونشو گائیده بود ولی ندا اصلا انگار نه انگار می خندید و منتظر بود بره رو کیر بابک و بهش کس بده و یاسر از کون بکندش . بابک خوابید زمین و ندا رفت رو کیرش و کیرشو گرفت میمالید لای کسش و به بابک گفت قربون کیرت بشم بابک جونم و کیرشو کرد تو کسش و خوابید رو بدن بابک دیدن زن سفیدم روی بدن هیکلی و تنومند بابک با اون پوست سیاهش دیدن داشت یکمی بابک از کس زنمو کرد بعد دو طرف کونشو گرفت و ز هم بازش کرد و به یاسر گفت بیا کونشو بگا جنده رو . بابک یه جوری بود یه اخلاق خشک و بی روح و بی ادبانه ای داشت ولی نمیدونم چرا ندا باهاش خوب بود و قربون صدقه اش میرفت یاسر هم اومد و داشت کیرشو با سوراخ ندا تنظیم میکرد منم از پشت داشتم ازش فیلم میگرفتم یاسر هی سر کیرشو یکمی میکرد تو کون ندا و درش میاورد ندا هم رو کیر بابک تکون تکون میخورد بهش کس میداد چند بار یاسر این کارو با سوراخ کونش کرد یکمی میکرد و در میاورد بعد یهوئی تا بیخ کرد تو کونش ندا جیغش دراومد و یاسر یه جوووووونننننن بلندی گفت و دو طرف کون ندارو گرفته بود قشنگ بدنش چسبیده بود به کون ندا و کونش رو پهن کرده بود در حقیقه ندا داشت له میشد لای بابک و یاسر بازم ندا از درد کونش داد و فریاد میزد ولی یاسر میخندید و کیف میکرد و میگفت جنده میگامت جرت میدم و شروع کرد تلمبه زدن تو کون زنم هی شلپ شلپ شلپ شلپ و هی ناله های بلند ندا بابک هم گردن ندا رو گرفته بود و داشت ازش لب میگرفت و یاسر و خودشم هم محکم زنمو ساندویچش کرده بودن و میکردنش و ازش لب میگرفتم پستوناشو میچلوند واقعا وحشی بازی درمیاوردن یاد حرف نسترن افتادم که هی ازم قول میگرفت تا ندمش دست یاسر و فهمیدم برای چی هی ناراحت بود من یه موقع بدمش یاسر و پیش خودم گفتم نسترن جون من نمیدمت دست این عوضی نترس ولی همچنان داشتم از دیدن صحنه گائیده شدن زنم کیف میکردم دیگه اینقدر تو کس و کون زنم تلمبه زده بودن که یه مایع کف مانندی دور کیر یاسر و بابک نشسته بود نمیدونم آبشون بود یا ترشح کس وکون ندا . ندا بازم داشت لذت میبرد و هی بهشون میگفت کسکشا جرم بدین جرم بدین اونام میکردنشا . بعد یهوئی دیگه بابک که زیر ندا بود و داشت کسشو میگائید چندتا فریادی کشید و یه آهی هم کشید که فهمیدم ابشو تو کس زنم خالی کرد پشت بندشم که یاسر داشت کونشو میکرد وتند تند تو کون زنم تلمبه میزد اونم ابش اومد و همشو ریخت تو کون زنم و افتاد روش و خوابید رو ندا . ندا هم با کس و کون جر خورده روی بدن بابک خوابیده بود نفس نفس میزد منم از هر طرف ازش فیلم میگرفتم دیگه یاسر از کونش درآورد و خوابید زمین از کیر یاسر که روش کف سفیدی بود فیلم گرفتم و بعدشم از سوراخ کون ندا که باز مونده بود کم کم داشت مایع منی ازش میریخت لای چاک کسش از لای کیر بابک و کس ندا هم از همون کف سفید داشت میزد بیرون که غلیظ تر از قبل بود و مشخص بود اون کف سفید با منی بابک همرا هست بابک هم ندارو هلش داد پائین و ندا ولو شد رو زمین بیچاره نا نداشت مثل یه تیکه گوشت ولو شده بود منم از لای کسش و لای کونش فیلم میگرفتم از بس کیف کرده بودم و از خود بیخود شده بودم دهنمو بردم رو کس ندا و شروع کردم خوردن اون آب منی ها که داشت از کس و کون زنم میزد بیرون بابک و یاسر هم مثل جنازه افتاده بودن روی زمین و نفس نفس میزدن . این اولین راند از سکس ندا با بابک و یاسر بود و تا صبح کلی زمان باقی مونده بود نمیدونستم واقعا زنم میتونه تا صبح بهشون کس و کون بده یا نه همین یک دور زده بودن کس و کونشو جر داده بودن کونش به قطر 5 سانت باز شده بود و به زور داشت بسته میشد ندا بی حس و حال روی زمین خوابیده بود راستشو بخواهی دیگه خودمم ترسیده بودم نکنه بیشتر دامه بدن و زنم طاقت نیاره و یه بلائی سرش بیاد برای همین به ندا گفتم عشقم دیگه خوب لذتتو بردی بسه دیگه باید بریم خونه ندا هم یه ناله ای کرد و گفت هنوز که صبح نشده نوید جون مگه قرار نبود تا صبح بهشون کس بدم؟منم گفتم نه دیگه تا همینجا هم زیاده روی کردی به نظرم کافیه دیگه یاسر گفت نوید جون چیه چی شد ؟گفتم یاسر جون دمت گرم خیلی حال دادی بهمون ازت ممنون به بابک هم هموینو گفتم بعد گفتم راستش ندا تا همینجا هم بیشتر از ظرفیتش بهتون سرویس داده بیشتر از این میترسم بلائی سرش بیاد بابک میخواست حرفی بزنه که یاسر گفت باشه نوید جون دمتون گرم واقعا حسابی حال کردیم از خانمت اگر بازم دوست داشتید ما در خدمتتون هستیم بعد من کمک کردم ندارو بلندش کردم لباسشو تنش کردم و بردمش سوار ماشینش کردم ندا هنوز یکمی مست بود یکمی میخندد یکمی غر میزد و میگفت چرا داریم میریم منم بهش میگفتم عزیزم باید بریم دیگه بشین دیگه بعد کمربندشو بستم و از ویا زدیم بیرون و رفتیم خونه و اینقدر حالش خراب بود که نمیتونست راه بره همش توی بغل من بود ساعت دو سه شب بود و هی میخندید منم میخواستم کسی نفهمه هی بهش میگفتم عزیزم هیس ساکت باش . بلاخره با هر بدبختی بود بردمش تو خونه و بردمش رو تخت خوابوندمش اونم دیگه از خستگی چشماشو بست و خوابش برد . فرداش ساعت 11-12 بود که بیدار شد و منم که بیدار بودم تا منو دید یهوئی انگار همه کارهایی که دیشب کرده بود را یادش اومده و با دستاش جلوی چشماشو گرفت و زد زیر گریه هی میگفت وای نوید من چیکار کردم چرا جلومو نگرفتی برای چی منو بردی اونجا هی میگفت منو ببخش منو ببخش منم بغلش کرده بودم و نوازشش میکردم و دلداریش میدادم انگار شوکه شده بود بازم کلی نوازشش کردم هی دلداریش دادم که ما با هم انجامش دادیم تنها تو نبودی و خلاصه به حال ارومش کردم ولی خب همه جای بدنش درد میکرد مخصوصا سوراخ کونش بهش گفتم ببرمت دکتر که گفت نه خوب میشه یک هفته کونش درد میکرد البته کسشم درد میکرد ولی نه اندازه کونش . یاسر هم فردای اون روز که با زنم سکس کرده بودن بهم زنگ زد و حال ندا رو پرسید منم الکی بهش گفتم خوبه خوابیده اونم بازم ازم تشکر کرد و قطع کرد . شنبه هم که به مریم قول داده بودم به ندا گفتم حالت خوبه میخواهی بمونم پیشت گفت نه نیازی نیست برو سرکارت من خوبم منم رفتم به مریم زنگ زدم و رفتم خونه مریم باهاش یه سکس حسابی کردم حالم خوب شد . چند ماهی از اون تریسام ما میگذشت که بازم کم کم با ندا در مورد سکسش با یاسر و بابک ازش سوال کردم که ندا گفت وای نوید یه چیزی بهت بگم ناراحت نمیشی عزیزم منم گفتم نه عشقم بگو گفت راستش دوباره هوسشو کردم کاش بازم بریم باهاشون حال کنیم گفتم اگر دوست داری باشه من حرفی ندارم ولی اون روز اذیت نشدی ندا گفت منکه مست مست بودم واقعا هیچی حالیم نمیشد چرا گاهی که محکم میکردنم دردم میگرفت ولی لذتش خیلی عالی بود ، منم گفتم اگر دوست داری به یاسر زنگ بزنم بریم پیشش گفت منکه اوکیم تو چی اجازه میدی بازم یه حال اساسی با دوتا کیر کلفت بکنم گفتم باشه عشقم قربونت بشم هر وقت تو دلت بخواد من اوکی میدم عزیزم و یکبار دیگه با یاسر قرار گذاشتم ولی اینبار بابک نبود و من جای بابک رو برای زنم پر کرده بودم . کلا با یاسر سه چهار بار سکس ام اف ام کردیم و یاسر رفت خارج کشور از بابک هم راستش زیاد خوشم نمیومد چون اخلاق خشکی داشت و با ندا در مورد بودن بابک حرف زدم ببینم نظرش چیه که ندا گفت راستش خیلی عالی سکس میکنه ولی راست میگی اخلاقش خوب نیست از ندا پرسیدم دوست داری باهاش باشیم یا نه ؟ که ندا گفت نه با اینکه همه چیزش خوبه از نظر سکسی ولی نه دوست ندارم یاسر خیلی خوب بود اونو دوست داشتم . دیگه بابک هم ازمون ادرس و شماره ای نداشت و دیگه ندیدیمش و دنبال یه مرد مورد علاقه جفتمون میگشتم تا بازم سکس ام اف ام بکنیم . از اون طرف هم که با نسترن و مریم سکس داشتم و خیلی خیلی خوش میگذشت باهاشون . امیدوارم از خوندن داستانم لذت برده باشید .

نوشته: نوید


👍 26
👎 8
45301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

940690
2023-08-04 00:47:31 +0330 +0330

مرزهای تخیل جدید ؟!
برو یکم در مورد سکس و دادن زنها و تحمل درد تحقیق کن بعد بیا به قول تو دوتا کیر ۲۵ سانتی رو یکدفعه و برای بار اول تو کص و کون زنت جا بده. معلوم فیلم پورن بنگ زیادی نگاه کردی و تخیل زده به سرت و فیلم دیدی ، کاش یکبار پشت صحنه فیلم هم دیده بودی و بازم دیده بودی که بهترین پورن استارها هم سری اول گنگ بنگ نداشتن و به مرور و با آماده سازی ها و … ولی تو میتونی حتما می‌تونی زن جندتم می‌تونه .
اگه نیای اصرار نکنی به واقعی بودن داستان ارزش و زیادی هم از خودت تعریف نکنی ، هم بهتره ، هم مخاطب بهتر باهات کنار میاد .

1 ❤️

940734
2023-08-04 13:36:23 +0330 +0330

شاش مغز چیزی که تو فیلم سوپر میبینی واقعی نیست.
ریدم تو گلبول های قرمزت.

0 ❤️

940751
2023-08-04 15:20:51 +0330 +0330

کلا فتیش خوردن شورت داریا…
وسطاش و از طرز نوشتنت و خنده های ندا میترسیدم…

میگفتم نکنه قراره خودکشی کنه
نکنه قرص خورده باشه و اثر کنه…

طرز نوشتنت و طرز نگاه های خنده دار ندا
حس ترس رو منتقل میکرد…اگه تو داستان ندا یه کم خود دار تر بود
اینقدر نمیترسیدم…

از این حجم راحتیش استرس میگرفتم

0 ❤️

940764
2023-08-04 18:28:06 +0330 +0330

کسشعر خوبی نوشتی بی ناموس زنای مردمو مسکنی البته به گفته دروغ خودت دیکرانم زنتو میکنن

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها