کونم همه چیو لو داد

1402/03/24

این داستان نیست بلکه یه خاطره اس با تم گی اگه خوشتون نمیاد مجبور نیستی بخونیش
خاطره ام برای زمان خدمت سربازیم هست با اینکه قبل از سربازی با پسر خالم زیاد سکس داشتم و به عبارتی کونیش شده بودم ولی همه سعی و تلاشم این بود که توی سربازی خودمو کنترل کنم که یه وقت سوتی ندم و توجه کسی رو به خودم جلب نکنم ، چون میدونستم جو آسایشگاه طوریه که اگه کسی بو ببره یکی اهلش هست دیگه کارش تمومه و ضمن اینکه باید به همه آسایشگاه کون بده تازه تو پادگانم انگشت نما میشه و آبروش میره برا همین به هیچکی روی خوش نشون نمیدادم و حتی با کسی شوخی هم نمیکردم ولی یه شب ناخواسته بندو آب دادم یه شب سرد زمستان که من گشت بودم رسیدم به برجکی که یکی از هم خدمتی هام نگهبانش بود . رسیدم پایین برجک و گفتم در چه حالی حبیب
گفتم ای بد نیستم گفتم با سرما چطوری گفت اره خیلی سرده لامصب وقتم نمیگذره داشتم ازش دور میشدم گفت :
+کجا میری رسول بیا بالا حرف بزنیم بابا حوصله ام پوکید
_میخوام بیام ولی یه وقت ماشین گشت بیاد برام دردسر میشه
+بیخیال بابا ساعت ۲/۵ شب تو این هوا کی میاد
وسوسه شدم و رفتم بالا و شروع کردیم از هر دری حرف زدن تا کم کم حرفا رنگ و بوی سکسی به خودش گرفت و کم کم دیگه فقط حرفمون از سکس بود ، یکم که گذشت همینطور که حرف میزدیم زیر نور ماه که به داخل برجک می تابید نبض زدن کیرش از روی شلوار حسابی داشت تحریکم میکرد خیلی سعی کردم توجه نکنم و حواسمو به جای دیگه مشغول کنم ولی یه حسی که دست خودم نبود نمیگذاشت بیخیال بشم و حبیبم همش داشت از سکس تعریف میکرد بی اختیار دستمو گذاشتم رو شلوارش و کیرشو گرفتم تو دستم گفتم اوووووه چه سیخ کردی
+مگه تو راست نکردی
_نه
+عه مگه میشه
و یه دستشو گذاشت جلوی شلوارم رو کیرم و با یه دستشم شروع کرد مالیدن کونم
_عه حبیب چیکار داری میکنی
+هیچی بابا کی به کیه بیا با هم حال کنیم
منکه خیلی وقت بود توی کف بودم توی دلم عروسی بود ولی نمیخواستم لو بدم و همینطور که کیر حبیب تو دستم بود با من و من گفتم
_یه وقت یکی بیاد سه میشه
+نترس هیچکی الان اینجا پیداش نمیشه
_یکی بفهمه چی ، آبروریزی میشه
+مطمئن باش من به کسی نمیگم
خیلی دلم میخواست بهش کون بدم اما بهونه میاوردم و ناز میکردم
حبیبم دیگه منتظر جواب من نبود و همونطور که با یه دست داشت کونو چنگ میزد با با دست دیگش شروع کرد به باز کردن کمربند و پایین کشیدن شلوارم ، منم کمربند حبیب رو شل کردم و شلوارشو دادم پایین که یدفه کیر ۱۷ سانتیش مثل فنر از تو شورتش پرید بالا ، حبیب با دیدن کونم زیر نور ماه یه جووووووون کشداری گفت و دستشو گذاشت روی کونم و شروع کرد مالیدن منم داشتم کیرشو میمالیدم . خیلی کیر خوش فرم و صافی داشت . از کیر پسر خالم که بارها بهش کون داده بودم بزرگتر و یکمم کلفت بود و از شدت حشر مثل آهن سفت شده بود دل تو دلم نبود و لحظه شماره میکردم هر چی زودتر کیرشو توی کونم احساس کنم اما نمیخواستم لو بدم که تشنه کیرم حبیب همینطور داشت کونمو چنگ میزد و سوراخمو نوازش می داد گفت بیا لاپای بزنیم گفتم باشه ولی حرف دلم یه چی دیگه بود و میدونستم که نمیشد از این این کیر خوش تراش و خوشگل به سادگی گذشت برا همین دیگه اختیار از دست دادم و بعد گفتن باشد بی مقدمه خم شدم و سر کیرشو که با پیش اب خیس شده بود کردم تو دهنم . واااااااای چی میدیدم بعد مدتها بی کیری یه کیر ناز تو دهنم بود و با ولع تمام داشتم تا ته میخوردمش حبیب که اه و ناله اش بلند شده بود گفت خب بشین حسابی بخورش دیگه منم جلوش زانو زدم و شروع کردم به ساک زدن یکم که براش ساک زدم با دستاش سرمو گرفت و تو دهنم تلمبه میزد و کیرشو تا ته میکرد تو حلقم بعد چند دقیقه بلند شدم و گفتم حالا تو بخور حبیب نشست برا ساک زدن ولی همزمان با انگشتش که تفی کرده بود با سوراخم ور میرفت و انگشتشو میکرد تو سوراخم بعد چندتا ساک زدن پاشد اومد پشتم و کیرشو گذاشت لای پام و شروع کرد لاپایی زدن بعضی وقتام عمدی کیرشو میرسوند به سوراخم و فشار میداد و وقتی دید من مخالفتی ندارم یه تف به کیرش زد و یه تفم انداخت رو کونم و کیرشو گذاشت جلو سوراخم و با یه فشار سر کیرشو کرد تو کونم منکه قبل از اومدن سر پست رفته بودم دستشویی و خودمو تخلیه کرده بودم مطمئن بودم کونم خالیه و کثیف کاری نمیشه و از این بابت نگرانی نداشتم با یه فشار دیگه حبیب همه کیرشو تا خایه فرو کرد تو کونم و من دیگه رو ابرا بودم و میخواستم عقده این چند مدتی که کون نداده بودم رو خالی کنم ، خم شدم و دستامو گذاشتم رو پنجره برجک و کونمو قمبل کردم به طرفش و دادم عقب که حبیب بهتر بتونه کونمو بگاد حبیبم با دیدن این صحنه گفت اوووووووف چه کونی داری تو پسر جوووووون بعد با دو دستش پهلوهامو گرفت و شروع کرد تلمبه زدن تو کونم همینطور که کیر حبیب تو کونم بود و داشت عقب جلو میکرد سرشو نزدیک گوشم اورد و گفت رسول یه چی بپرسم راستشو میگی گفتم بپرس گفت تو قبلا هم کون داده بودی درسته ؟ گفتم چطور گفت آخه وقتی انگشت کردم سوراخت باز بود و وقتی کردمت کیرم راحت رفت تو کونت گفتم اگه قول بدی به کسی نگی اره قبلا هم کون دادم و خیلی وقت بود که تو کف کیر بودم گفت پس تو هم قول بده بعد ازین هر وقت خواستم بهم کون بدی گفتم قبوله . دیگه تلمبه های حبیب تندتر شده بود و منم زیر کیرش آه و ناله میکردم با نفسهای تند حبیب و چند تا تلمبه محکم که کیرشو تا ته کرد تو کونم نبض کیرشو همراه با پرتاب آبش تو کونم حس کردم و همه ابشو تو کونم خالی کرد بعدم گفت تو دیگه کونی خودم شدی اینقدر میکنمت که دیگه حسرت کیر به دلت نمونه
بعدم کیر شل شدشو از کونم کشید بیرون و یکم لب همو خوردیم . به ساعتم نگاه کردم دیدم یه ربع مونده به چهار سریع شلوارمو کشیدم بالا یه بوس از حبیب گرفتم و از برجک اومدم پایین رفتم سمت قرار تعویض پست بعد از اون شب و تا آخر خدمت سکسهای زیادی با حبیب داشتم که اگه خوشتون اومد بگید تا بنویسم

نوشته: رسول


👍 66
👎 8
57601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

932942
2023-06-14 00:08:12 +0330 +0330

خیلی خوبه بعد از یه مدت بی کیری کسر کلفت بره توش

7 ❤️

932947
2023-06-14 00:54:43 +0330 +0330

عالیی بود … درکت میکنمم

5 ❤️

932949
2023-06-14 01:08:55 +0330 +0330

آخ که یاد کون های پادگان به خیر، چقدر خوب بودند عزیزان دل من.

5 ❤️

932963
2023-06-14 02:26:49 +0330 +0330

نوش جونتون بنویس باز خیلی هوسس یه کون خوش تراش کردم شقش کردی لامسب

1 ❤️

932978
2023-06-14 05:49:31 +0330 +0330

چرا همه این حبیب ها همیشه خر شانسن هر کی میشناسم اینطوریه …

1 ❤️

932982
2023-06-14 05:59:52 +0330 +0330

هیچوقت به خودت اجازه نده تو جای عمومی به عموم بگی کاری کنن یا نکنن میرینن بهت

1 ❤️

932988
2023-06-14 07:27:26 +0330 +0330

کافور هام دیگه چینی شدن بدرد نمیخورن

3 ❤️

933004
2023-06-14 11:00:56 +0330 +0330

زمان سربازی آموزشی تهران بودم یه پسر اصفهانی تخت بالا پایین میخوابید برق خاموش میشد دستش میآورد از سمت دیور که تختذما کنار دیوار بود کیرم رو میمالید منم میزاشتم حساب شوخی و نکردمش . فک کنم اه ش همیشه دنبال من باشه نکردمش

2 ❤️

933017
2023-06-14 13:30:04 +0330 +0330

تو دلت عروسی یود یا کونت کسخل

0 ❤️

933035
2023-06-14 16:04:16 +0330 +0330

خدایا یه حبیب هم سر راه من بزار

1 ❤️

933044
2023-06-14 16:25:24 +0330 +0330

ادامه بده واقعا عالی بود
من خیلی با داستانای گی حال نمیکنم ولی با این حال کردم

0 ❤️

933055
2023-06-14 17:13:20 +0330 +0330

سربازی هم نرفتیم کون بکونیم

1 ❤️

933063
2023-06-14 18:12:46 +0330 +0330

توی برجک خودشم شب و توی سکوت سکس خوب میشه ، هم توی خونه دانشجویی هم توی برجک ، سکس رو تجربه داشتم . میچسبه.

1 ❤️

933116
2023-06-15 01:19:18 +0330 +0330

امنیت مملکتو ببین دست کیا سپردیم 😂😂😂

0 ❤️

933188
2023-06-15 11:13:46 +0330 +0330

کون گشاد جقی از کجا میدونستی میخای کون بدی که از قبل رفتی دسشویی تخلیه کردی کوصکش

2 ❤️

933199
2023-06-15 12:50:54 +0330 +0330

چطوری رزمنده دلاور

0 ❤️

933205
2023-06-15 13:56:56 +0330 +0330

یهو وسط داستان متوجه شدی قبل اومدن به اون برجک رفته بودی تو دستشویی و خودتو خالی کرده بودی…
ای کس مادر دروغگو

0 ❤️

933478
2023-06-17 05:15:42 +0330 +0330

نوش جونت

0 ❤️

934077
2023-06-21 00:23:37 +0330 +0330

دمت گرم یاد حال کردنای خودم زمان خدمت تو حموم نمره افتادم

0 ❤️

934586
2023-06-24 06:56:17 +0330 +0330

۲۱ سالمه
۱۹۰قد
۱۰۰ وزن
فاعلم
بخوای دو طرفه هم میشم
۱۳ سایز
کرج

1 ❤️

937156
2023-07-11 13:27:31 +0330 +0330

من یه حبیب داشتم ولی نتونستم بکنم توش
😂😂😂
درحد انگول کردن و آخرشم به بدبختی یه بار لاپایی گذاشتم
یاد حسین ترکه و مهدی کون پنبه ای بخیر
بابک ژاپنی کجایی که یادت بخیر
😂😂😂😂
ولی در عجبم چقدر گشاد بودی !!! تو اون سرما که خودت ازش تعریف کردی سوراخت راحت باز شده !؟
😱😱😲😲😆😆

0 ❤️