با سلام به شهوانی های عزیز
من آروین هستم یه پسر شوخ سر به زیر و باهوش
داستان از جایی شروع شد که یواشکی آبجی مریم رو دید میزدم
کار شده پشت بوم و دید زدن همسایه ها چون خونه ها به هم راه داشت از طریق پشت بوم همه رو دید میزدم خیلی چیزهای جالب دیدم اما جالب ترینش یعنی آبجی مریمم رو میخوام تعریف کنم
مریمم از من کوچک تر بود سه سالی کوچیک بود و خوب و بد رو میدونست
یه با رو پشت بوم خیلی اتفاقی از پنجره روشنایی خونه خودمون سر در آورپم و چیزی رو دیدم که نباید میدیم
مریم لخت تو حموم داشت بدنشو میشست همه میدونستن وسواس داره انقدر میشوره که پوست سفیدش قرمز میشه
منم حاج و واج داشتم نگاه میکردم که متوجه سنگینیه نگاش شدم
با کمال تعجب خودشو زد به اون راه انگار که نه انگار چیزی شده منم سریع خودم رو جمع کردم
از اون روز بهانه سیگار کشیدنم رو پشت بوم رو داشت از من میگرفت
یه روز شرطی گذاشت که گوشهام سوت کشید
گفت منم بازی
کدوم بازی؟؟؟؟؟
یعنی منم میام سیگار بکشم یا به مامان همه چیزی رو لو میدم…
منم به ناچار قبول کردم
اولش میشتم سیگار میکشیدم بدون اینکه کاری کتم اونم میومد یه چوس دود میزد خبر نداشت که من کل محل رو دید میزنم اونم نه با فقط سیگار بلکه شیشه هم مصرف میکردم
مریم یه دختر فوق سکسی با بدن عالی سایز 80 باسن طاقچه و خیلی سفید بود
کنار من که میشست سیگار بکشیم به بهونه های مختلف دست مالیش میکردم چون دوزاریم افتاده بود که با من پایست منگر لول میدادم یا حداق با من هم راهی نمیکرد
روز دوم یا سوم بود که مامانم رفته بود حموم یواشکی رفتم دید زدم و جایی که به هیچ عنوان تو دید نبود رو انتخاب کردم واسه این کار یهو دیدم مریم اومد بالا و گفت میدونم دتری کی رو دید میزنی و فاز نصیحت اما آخرش خودشم اومد پیش خودم و دید میزد
بعد از اون پایه شده بود و همسایه هارو دید میزدیم
یه با ر همسایمون با خانمش رفته بود هموم و ما داشتیم دید میزدیم که من اومدم کنار و اون تنها دید میزد
یهو گفت تو نمیایی که من گفتم حداقل هفته ای سه بار میبینمشون تو نگاه کن و من شروع گردم فاز شیشه رو گرفتم اومد جلو و گفت منم میخوام با اصرار زیاد چند تا کام گرفتم براش و دوباره رفتیم واسه دید زدن اما با این تفاوت که هر دو فاز شیشه گرفته بودیم
یکم خودمو نزدیکش کردم بدنش داشت میسوخت یواش دست گذاشتم رو رون پاش دیدم خیلی داغه ازش پرسیدم گفت نمیدونم فقط کل بدن پراز انرژی شده منم از رو تجربه فهمیدم آتیشش خیلی تنده
یکم با رون پاش بازی کردم بعد ککم رسوندم به نزدیک کسش اول امتنا میکرد اما بعد که آقاهه مشغول عشق بازی شد بود خودشو واداد و راحت با کسش بازی میکردم اوردم پیش در راه پله که یهو کسی نبینه خیت بشه و شروع کردم ور رفتن بازم امتنا میکرد اما شیشه و اون صحنه ها کارشو کرده بو د شل شد تاپشو که در آوردم دوتا تامسون اومد جلوی چشام دیگه هیچی حالیم نشد سوتینشو در آوردم و شروع کردم خوردنشون
به خودش میپیچید و منم با کسش بازی میکردم کم کم دستمو به سختی بردم زیر شلوارک و شرتش و مالیدم اون ارضاع شد و من حیرون
هر چی گفتم قبول نکرد ادامه بدیم و رفت تا چند روز نیومد
تا اینکه تو حموم دیدمش میدونست دارم نگاه میکنم با این حال که خودمو پنهون کرده بودم
اشوه میومد و با خودش ور میرفت تا حمومش تموم بشه آب منو آورد دیوس
بعد از یک ساعت اومد بالا و گفت بسته جقی بیا برو پایین
منم گفتم تازه منتظره همسایه اک اونها رو نمیشه گذشت
گفت پس منم بازی منم گفتم بازی قبل فرار کردی بازیت نمیدم
گفت یا بازی یا میگم به مامان چیکار میکنی
منم مجبور قبول کردم
نشستم چند تا دود گرفتم برای اونم گرفتم تو گوشیم فیلم داشتم دادم دید و آماده شده بود که دست به کار شدم در نره یکم اشوه اومد آخرشم گفت واسه تو اومدم اصلا دیونه هر کار دلت میخواد بکن
من شروع کردم نیشم باز بود و میخوردم تازه سثصفا داده بود و منم کس ندیده میخوردم تا جایی که رفتیم دید بزنیم و منم روش خوابیده بودم و لاپایی میزدم که یهو گفت مثل او ن آقاهه تو فرو کن اما نه کسم بلکه کونم منم رفتم یه خورده روغن اآوردم و شروع کردم ور رفتن تا جایی که تا دسته میزدم تو کون خوشگل و سفیدش
از خوشگلی کم نداشت که هیچ سینه و کونش از نرمال هم زده بود بیرون
یه چند دقیقه زدم و حموم اونها هم تموم شده بود که رفتیم جای خودمون و ادامه کار که دیدم از حموم صدای آخ و واخ میاد
مادرم رفته بود بیرون و آبجی مهنازم که الهی قربونش برم فکر کرده بود خونه خالیه داشت خود ارضایی میکرد اون صحنه رو میدیدیم و حال میکریم تا اینکه آبم اومد و ریختم تو کون ناز و تنگ مریم جونم
یکم که گذشت یه صحنه عجیب دیدیم مهناز داشت خیارو میکرد تو کسش و من و مریم داشتیم شاخ پر میاوردیم
مهناز از مریم یه سالی کوچیک بود و مثبت مثبت بود ولی این چیزی که دیدیم خیلی با خودش فرق میکرد
حالا چند وقته منو مریم جامون شده پشت بوم و سکس دور از همه و قراره مهناز جون رو ردیف کنه که اونم بکنم اونم از جلو و از کس کوچولوش
ادامه بری پارت بعدی البته اگر طرفدار داشت مینویسم
ادامه داردــــــ
نوشته: آروین خان
شاسمیخ الدوله ایوبی ما هم تو غار زندگی نمیکنیم خونه های ما هم پشت بوم داره کی گفته بری سر پشت بوم میتونی داخل حموم اهالی محلو ببینی؟ آخه ابله مگه حموم استادیومه که سقف نداشته باشه؟ اصلا چنین حمومی وجود هم داشته باشه پاییز و زمستون قابل استفادس؟؟ اگر چنین چیزی بود یک نفر میزاشت زنش حموم بره؟؟ یا پسرها کلا از پشته بوم پایین میومدن؟؟؟ چرا مزخرف میگی آخه؟؟؟ متن هم چیزی نمیگم قشنگ مشخصه یه دستی تایپ شده…
اینجور حموما تقریبا مال 80سال پیشه اونم عمومیش،احتمالا شما مال اون زمان باشی،آخه فسیل چرا نمیمیری…
معلومه زیاد بردن رو.پشت بوم کفتر نشونت دادن
خونههای قدیمی تو محلههای قدیمی بافت شهری که دیگه خیلی بندرت ازشون مونده و بیشتر تو شهرستانها میشه دید ازشون پشت بومها متصل بودن و بهم راه داشتن والله خود منهم تو یکی از همین خونه ها بزرگ شدم اما اولا حمام که شما میفرمایید اون حمامها اکثرا یه نورگیر داشتن که پنجره کوچکی بود و اونم راه دیدی نداشت گیرم یه گوشه شیشه را میشکستی یا سوراخی چیزی پیدا میکردی داداش من اون وقتها گربه سایهاش میفتاد لب دیوار ده نفر از اون خونه با چوب و چماق میریختن رو پشت بوم مگه سالن نمایش رفته بودی که تازه آبجیت هم میبردی میشستی تماشا ماشالله از تعاریفت هم معلومه آبجیهات عصاره عصمت و طهارتن آخه آدم چی بگه حتی اگه این فانتزی باشه و داستان از نظر من درست نیست نمیدونم چی بگم فقط میدونم تو همین کشورهای غربی که بقول صدا و سیمای میلی ما جامعه و محیطشون پر و سرشار از فساده همچین چیزهایی اتفاق نمیفته و برادر به خواهرش بچشم وسیله و اسباب بازی جنسی نگاه نمیکنه
این خودش اعتراف کرده شیشه ای انوقت شما دارید ازش سوتی میگیرید از یه عملی شیشه ای انتظار بیشتر از اینو دارید
بابا فاز شیشه برداشته خودش نمیدونه چی نوشته گاز فندکش تموم شد نوشت ادامه داره😂😂😂 دهنت سرویس
هم مادرتو دید میزدی هم خواهرتو
پدرت تو تربیتت چیزی کم گذاشته که اینجوری خانوادتو دید میزنی
در ضمن اونی که شما داشتین پشت بوم نبوده برج مراقبت بوده وگرنه کدوم خونه ای قابلیت اینو داره که بشه رو پشت بومش حموم کل اهالی محلو دید زد؟تو کون تو و آبجی جندت
برو بمیر حیون با سکستون کاری ندارم سپردم دست دوستان کسکش چرا خانوادتو میخای شیشه ای کنی دیوث
شنیده بودم شیشه مادر مغزو میگاد با این داسان کسشعر تو باورم شد کامل
جقی کم بود جقیه شیشه ای هم اضافه شد ، کس کش کل خانواده رو جقی کرد
ک*یر تو روح پدر کصکشت که این فاجعه رو ببار آورده🙄
ننتو سگ گایید که امثال تورو پس انداخته
حالم از هر چی سکسه بهم خورد🤢🤢🤢
عرضم به خدمت دوستان که مد ۲۰ سال پیش ساختمونا حمومشون روشنایی داشت مثل سقف شیروانی قدیم . یه قسمت یک در دو . اما حالا این یه چیزی گفت شما چرا باور میکنید .
شیشه کشیدند به خودت مربوطه اما اینکه خواهر های تو میان به تو که برادر حقی و بچه خودشون سکس میکنند قابل قبول نیست
ببین خواهرتو چند میدی من مواد فروشم کسکش هم خودتو هم خواهرتو میگام بیارش بالا
کفقط اینکه شیشه ای هستی واقعیت داشت بنظرم.
الباقی کسشرات یه ذهن مریض
یه نفر هم حرفای این سسمغز رو تایید نکرده
اما باز ببین چه سسخلایی بودن که بهش لایک دادن
حتي فانتزي و دروغ گفتنت هم حال بهم زن هست
حیف امضا بنده زیر این داستان
واقعا افتضاح بود ، فضا سازی ها واقعا غیر واقعی و بر پایه پس زمینه ای که تو ذهنتون داشتین شرح داده بودین که کاملا میشه سنتون رو برآورد کرد و بین ۳۰ تا ۳۷ سالته چون از حمام عمومی استفاده میکردین و اون ماجرای دید زدنتون هم شرحی که دادی از حمام های نمره یا خصوصی بود و گرنه کدام حمام خونه از پشت بام روشنایی داره و میشه کسی رو دید زد
غلط های املایی بسیار زیاد و کاملا هیجان زده داستانتو نوشتی و مشخصه خیلی هم تحریک جنسی شده بودی
ضمنا هر زهر ماری که میکشی دیگه گفتن نداره که همچین با آب و تاب از افتخاراتت میگی معتاد بدبخت
من معمولا دیس نمیدم چون میگم نویسنده بهرحال زحمت کشیده ولی یه دیس بهت میدم فقط بخاطر اینکه معتادی
از همه حرفایی که زدی فقط شیشه ای بودنت واقعیه بقیه فقط خیال پردازی و چرت و پرتای یه شیشه ای😂😂😂
یکم باور پذیر تر بنویس لامستب چند سال از بالا پشت بوم همسایه رو دید میزنی هیچ کس هم متوجه نشده مگه زیرزمین بوده 🤣🤣🤣 یا همسایه آتون کور یا کر هستن 😂😂😂
هر کی زیاد کص میگه یا یه دروغ بزرگ میگه بهش میگن چی زدی؟ یاپارکتو عوض کن در اینجور مواقع که طرف داره میگه من شیشه ایی هستم دیگه توقع دارید چه داستانی براتون خلق کنه، ولی ادمین نباید هر داستانی رو منتشر کنه وقت ما ارزش داره والا
خاک بر سر بی عرضت کنن برو جنده بکن حد خانوادت رو نگهدار