دوجنسه (۳)

1402/02/18

...قسمت قبل

وقتی رفتی حموم مادرت برام چایی آورد و چادر رنگی ک باهاش در رو باز کرده بود برامون رو از سرش برداشت. وای چه بدنی داشت سفید عین برف با یه تاپ بند دار ک از بالا یک سوم سینه هاش معلوم بود و از پایین بالای نافش بود و یه ساپورت کرم رنگ ک قلمبه کوسش زده بود بیرون (مامانم همیشه لباساش باز و آزاد بود ).
با یه خنده پر از شهوت گفتم خانوم رستمی خدا بیامرزه همسرتون رو ولی اگه من جای همسرتون بودم تو بهشت میگفتم من حوری نمیخوام زنم جای ده تا حوریه.
مادرت خندید گفت به من بگید غزل اینجوری راحت ترم بعدم من ک دیگه باید خودم رو وقف بچه هام کنم تا این بدن رو بسپرم دست خاک تا نصیب جونور های زیر خاک بشه اونورم ک معلوم نیست ما رو بخواد یا نه شوهرم
رفتم نشستم کنارش و با نوازش بند تاپش رو کشیدم رو بازوش و چند بوس ریز از رو شونه اش تا زیر لاله گوشش کردم و گفتم کوفت بخورن جک و جونور های زیر خاک .با نوازش و بوس های من چشم هاش خمار شد و میدونستم اگه حرکتی بکنم مقاومت نمیکنه پس دستم رو گذاشتم رو کوس پف کردش و گفتم حیف این نیست بی استفاده بیوفته یه گوشه و شروع کردم به لب گرفتن ،حدسم درست بود هیچ مقاومتی نکرد و من هم جسور تر شدم و شروع کردم با سینه هاش بازی کردن و از توی لباسش در آوردم ک شروع به خوردن کنم ک گفت یه لحظه صبر کن از مونا خیالم راحته حمومش همیشه طولانی میشه فقط یه لحظه صبر کن برم در اتاق مریم رو ببندم صدامون بیدارش نکنه .وقتی برگشت گفت بیا بریم تو اتاق .شروع کردیم به مالیدن و لخت کردن هم دیگه ک وقتی شرتم رو در آورد دید چند لکه خون روش خشک شده ک گفت پریود شدی .دیدم اگه بگم تو پردم رو زدی و باهات سکس دا رم شاید دیگه ارتباطمون قطع بشه گفتم نه دوس پسرم امروز عروسم کرده خندید و گفت مبارکه و شروع به لز کردیم و وسط های حال کردنمون غزل به کیر مصنوعی‌ آورد ک مثل شورت میشد پات کنی .پام کردم و خوابیدم رو غزل و کیر رو میمالیدم رو کوسش ک التماس میکرد تا بکنمش ومن هم موقعیت رو مناسب دیدم و گفتم دوست داری الان یه کیر واقعی بره تو کوست؟ دوست داری همون کیری ک پرده من رو زده بره تو کوس تو ؟
غزل فقط میگفت آره آره آره زود باش من کیر میخوام .منم به آرومی شروع کردم به تلمبه زدن و گفتم اون کیری ک پرده من رو زده اونور داره حموم میکنه ک یدفعه برق از سر غزل پرید و با چشای گشاد کرده گفت مونا؟
همونطور ک تو کسش جلو عقب میکردم و سینه هاش رو میمالیدم گفتم آره مونا نگو گنج بگو. یه آدم میتونه احمق باشه این گنج رو از دست بده بریم زیر مردا بخوابیم هزارتا سو استفاده ازمون بکنن ک آخرش مثل یه آشغال بندازنمون کنار .غزل فقط گوش میکرد و من چند تا از حُسن های بودن با تو رو بهش گفتم ک آخرش خودش به زبون اومد ک خوش به حالت ک با مونا حال میکنی .گفتم تو هم اگه بخوای میتونی .گفت نه بابا بچمه .گفتم خوب بهتر مطمئن تر از هر کسه گفت روم نمیشه چجوری بهش بگم .گفتم میخوای من ردیف کنم و تو عمل انجام شده بذاریمش ک قبول کرد .حال کردنمون تموم شده بود ودر حال لباس پوشیدن بهش توضیح دادم چطور تو عمل انجام شده بذاریمت .
((این ها رو مرجان بعدا برام تعریف کرد))


از حموم اومدم بیرون دیدم مرجان هنوز نرفته مامانم گفت خانوم دکتر دیگه راهش دور بود من اصرار کردم بمونن همینجا .شروع کردیم شام خوردن و بعد هم قرار شد مرجان شب تو اتاق من بخوابه.بعد شام مادرم گفت خیلی سرم درد میکنه خودتون میز شام رو جمع کنید. مرجان گفت بذارید بیام فشارتون رو بگیرم و با هم رفتن تو اتاق .منم شروع کردم جمع کردن و بعد هم شستن ظروف و بعد هم آماده کردن جا خواب مرجان تو اتاقم .کارام رو کردم و دراز کشیدم رو تختم ک مرجان اومد گفت ببخشد دست تنها همه کار ها رو کردی .گفتم به بهونه معاینه از زیر کار در میری ؟در حالی ک کیرم رو نشونش میدادم بهش گفتم برات یه تنبیه دارم .
مرجان خندید و گفت اینکه تشویقه قربونش برم و بعد حمله کرد رو کیرم و تا جا داشت میکرد ته حلقش بعد ده دقیقه ساک زدن و مالیدن هم دیگه خوابندمش لب تخت جوری ک زانو هاش رو زمین بود و بالا تنه رو تخت و کیرم رو تنظیم کردم و کردم داخل کسش. همینطور ک میکردم مرجان شروع کرد از اندام مامانم صحبت کردن و من رو بیشتر حشری میکرد. از کسش در آوردم یه ضرب کردم تو کونش ک یه دفعه یه جیغ زد . گفتم یواش الان مامانم بیدار میشه ک یه دفعه گفت عیب نداره بذار اونم بی نصیب نمونه الان حتما تشنه کیره بعد این مدت تنهایی .گفتم مرجان مثل اینکه بدت نمیاد مادر منم بیاری تو خط یه حالی باهاش بکنی.یه دفعه گفت من کام گرفتم حالا نوبت تو ک یه حالی به مامانت بدی .با تعجب گفتم کی کجا.گفت تو توی حموم بودی .گفتم از رابطه خودمون چیزی ک نگفتی .تا مرجان اومد جواب بده در باز شد و مادرم گفت گفته ولی ایرادش چیه به منم ک تنهام حال بدی .تا رو کردم به مادرم دیدم لخت وایساده جلوم تا اومدم حرکتی کنم بلند شم قایم شم تا بدن لختم رو نبینه اومد جلوم و شروع کرد لب گرفتن و با کیرم بازی کردن و بعد نشست به ساک زدم واقعا عالی ساک میزد و باعث شد در عرض سه دقیقه آبم بیاد و همه رو قورت بده .مرجان گفت پس من چی ک گفتم من دیگه جون ندارم.مادرم گفت نگران نباش الان درستش میکنم ورفت بعد چند دقیقه سه تا معجون آورد البته برای من دوبرابر اونا مغز و موز داشت .شروع به خوردن کردیم و منم از مرجان خواستم برام تعریف کنه ک من حموم بودم چه اتفاقی افتاد. بعد تموم شدن ماجرا مرجان شروع کرد به کس غزل بازی کردن و غزل هم برای من ساک زدن تا دوباره کیرم بلند شد ک مرجان غزل رو زد کنار و من رو خوابوند رو تخت و خودش نشست رو کیرم و بالا پایین میکرد و قربون صدقه کیرم میرفت بعد چند دقیقه جاش رو با غزل عوض کرد و در حالی ک غزل رو کیرم سواری میکرد مرجان میگفت دیدی کیری ک من رو عروس کرد رفت تو کست دیدی کیر مونا قسمتت شد و غزل حشری تر میشد وبیشتر کیرم رو فرو میکرد تو کوسش و قربون صدقه کیرم میرفت.بعد چند دقیقه غزل خسته شد و اومد پایین.مرجان رو خوابوندم خودم نشستم وسط پاش و کردم داخل کسش و با قدرت تلمبه میزدم و از دیدن سینه هاش ک تکون میخورد لذت میبردم و غزل هم نشسته بود رو دهن مرجان و اون هم در حال خوردن کوسش بود بعد دراز کشید ر وش جوری ک کیر من وکوس مرجان جلوی دهنش بود من هم یه دونه تلمبه به کوس مرجان میزدم یه تلمبه داخل دهن غزل دوباره پوزیشن ر و عوض کرد و این بار شکم به شکم مرجان خوابید و من دوباره شروع کردم یه دونه تو کوس این یه دونه تو کوس اون میکردم ک نظرم به سوراخ کون غزل ک صورتی بود و داشت جلوی چشمم بالا پایین میشد جلب شد .کیرم رو در آوردم و رفتم جلوی صورتشون تا حسابی برام ساک بزنن .وقی حسابیلیز و خیس شد برگشتم سر جام و کیرم رو رو سوراخ کون غزل فشار دادم ک یه دفعه با یه ناله ای گفت مونا نه ازکون نه من تاحالا کون ندادم .مرجان ک زیرش بود سفت با ست وپاهاش قولابش کرد و گفت عیب نداره هر چیزی یه بار اولی داره . آروم آروم شروع کردم فشار دادن ولی با اینکه اذیت میشد تحمل کرد تا جاش باز بشه و انقدر تنگ بود تو تلمبه پنجم شیشم آبم با قدرت ریخت تو کونش .


چند سال گذشت من و زهرا ومرجان وغزل حسابی با هم حال میکردیم البته لیلا هم دو ماه اول باهامون بود ولی بعدش رفت ايتاليا و اقامت اونجا رو گرفت .من ۲۵ سالم شده بود غزل ۵۱ سالش بود مرجان ۴۰ و زهرا ۴۲.مریم هم بزرگ شده بود و ۱۷ سالش شده بود و کلی هم سر و گوشش میجنبید هم من هم غزل بار ها مچش رو گرفته بودیم . این چند سال انقدر جانب احتیاط رو رعایت کردیم ک مریم هیچی از اینکه خواهرش یه دوجنسه هستش نمیدونست و حتی روحش خبر نداره ک ای دوتا دکتر ک به اسم دوست خانوادگی مشناستشون و خواهر و مادرش به چه کاری مشغولن هروز.
مرجان و غزل و زهرا همون سال اول سه نفری یه خونه در نزدیکی مطب زهرا و مرجان خریدن و مادرم و من هم به عنوان منشی پیششون کار میکردیم البته تا یک ک من از مدرسه بیام غزل هردو مطب رو میچرخوند و بعدش هم ک ساعت چهار تعطیل میکردیم تا هشت می‌رفتیم تو اون خونه کلی حال میکردیم.غزل هم برای مریم تا پانزده سالگی پرستار گرفته بود ک مریم دیگه نخواست و غزل هم ردش کرد.
خلاصه همه چی رو روال بود ولی غزل کم کم داشت پیر میشد و مثل قبل پر شور و حرارت نبود بعضی وقتا بعد مطب میرفت خونه و هر وقتم میرفت خونه مچ مریم رو میگرفت یه روز خوردن مشروب یه روز لخت در حال لز کردن با دوستاش یه روز در حال شیشه کشیدن .مریم حسابی داشت خراب میشد و غزل هم این قضیه رو بهونه کرد و دیگه خیلی کم میومد با ما خونه مجردی و اکثرا بعد تعطیلی مطب میرفت خونه تا مریم کمتر گند کاری کنه و واقعا هم تا حدودی تاثیر داشت ولی باعث شده بود سکس های من و غزل به خونه کشیده بشه و یه شب ک غزل حشری بود بعد شام موقعه جمع کردن و شستن ظروف هی با کیرم یا با سینه هام جوری ک مریم متوجه نشه بازی میکرد و منم ک داشتم راست میکردم سریع گفتم من خوابم میاد میرم بخوابم .غزل هم گفت منم سرم درد میکنه الان کارام رو میکنم میرم بخوابم به مریم هم گفت تو هم برو بخواب فردا باید بری مدرسه خودم کار ها رو تموم میکنم مریم هم از خدا خواسته ک از زیر کار در بره گفت پس شب بخیر و رفت تو اتاقش چراغ هم خاموش کرد. غزل بعد یه ساعت اومد تو اتاقم و شروع کرد به لخت شدن و منم ک لخت زیر پتو منتظرش بودم گوشه پتو رو زدم کنار و غزل اومد به پشت زیر پتو. جوری ک کیر شق کردم که حالا هجده سانت شده بود و کلفتیش به شیش هفت سانت میرسید لای قاچ کونش افتاد و من هم دو دستم رو بردم جلو و سینه و کوسش رو میمالیدم بعد چرخید حالت ۶۹ شدیم و داشتیم برای هم میخوردیم ک یه دفعه مریم اومد تو و گفت فقط لز کردن برای من حرومه ک یه دفعه خشکش زد و دید ک من کیر دارم و جیغ زد گفت مونا تو کیر داری چرا.؟ غزل ک میخواست عادی جلوه بده گفت ما تا حالا به تو گفتیم لز نکن ما به شیشه کشیدن و پارتی رفتن و مشروب خوردنت مخالف بودیم و در حالی ک لخت میرفت سمتش گفت من منتظر این لحظه بودم که تو هم به جمع ما بیای ولبش رو گذاشت رو لب مریم و شروع کرد به لخت کردنش و مریم هم شروع کرد به مالیدن غزل با اینکه هنوز تو شوک بود گفت من میدیدم سر کشو مونا میرم شرت های تنگ نداره یا الان میفهمم چرا هیچ وقت تو کشوش نوار بهداشتی ندیدم و بعد غزل رو زد کنار و اومد سراغ من و شروع کرد به ساک زدن و غزل هم رفت لای پاش و شروع کرد به خوردن کوسش یه کوس کوچولوی پف کرده به سینه های هفتاد ک نوکش قهوه ای بود .پرسیدم مریم پرده داری ک گفت آره ولی از کون بکن من عاشق کون دادنم و بعد رو تخت قمبول کرد رفتم پشتش و غزل هم رفت جلوش تا کوسش رو مریم بخوره.بله خانوم کونی بود و معلوم بود حسابی کون داده و تعریف کرد ک اون پرستار ک برامون کار میکرد دوست پسرش رو میاورد خونه ماو چون خودش از کون نمیداد مریم رو از سیزده سالگی راضی کرد به کون دادن و چون تو ۱۵ سالگی میخواست پردش رو بزنه پسره با پرستاره و دوست پسرش دعواش شد بیرونشون کرد و برای اینکه بعدن براشون دردسر نشه قبلا از سکسشون یواشکی فیلم گرفته بوده و اونا هم دیدن فیلم داره دومشون رو گذاشتن رو کولشون رفتن .
غزل گفت تنها خوری نکن ای ضیافت مال من بود برو کنار و غزل هم رفت لبه تخت و هوس کون دادن کرد و گفت بکن تو ک داره داخل کونم میخاره و تا ساعت دو جفتشون رو از کون کردم و بعد رفتیم حموم .
مریم دیگه وارد سکس هامون شد و البته بد هم نشد و باعث شد چند تا از همکلاسی هاش رو ک اهل حال بودن رو بکنم البته تو خونه خودشون چون مریم نگفته بود من خواهرشم گفته بود من رو تو اینستا پیدا کرده .
مریم کمرنگ شدن غزل رو داشت جبران میکرد و بعد یک سال موافقت غزل رو گرفت ک ازدواج نمیخوام بکنم بذار پردم رو مونا بزنه و مریم شد دومین کسی ک من پردش رو زدم
پایان
این بود داستان زندگی من
البته موارد تعریفی زیاد هست ک اگه بعدها وقت کردم براتون میگم . مواردی مثل نفر سوم شدن برای همسایمون ، کیس های ک تو مترو نصیبم شد قبل خریدن ماشین ، بچه پرو ای ک میخواست من رو شکار کنه ولی شکار من شد

نوشته: مونا


👍 18
👎 5
31201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

926887
2023-05-08 01:23:24 +0330 +0330

حالا یه عده اوشتر میان این چرندیاتو باور میکنن😂😂😂😂خسته نباشی اوشتر

1 ❤️

926904
2023-05-08 02:33:44 +0330 +0330

داداش اینطور که تو تعریف میکنی کون منم کردی فکر کنم من خبر ندارم ی لحظه از تو کون مردم بکش بیرون بفهمیم کی داده کی کرده

0 ❤️

926912
2023-05-08 03:16:10 +0330 +0330

همیشه از ترنسها خوشم میاد ولی تا حالا حتی یکیشونم از نزدیک ندیدم .فکر کنم باید با وضعیتی که تو ایران هست آرزوشو به گور ببرم .دوست دارم عاشقانه با یکیشون مثل زن و شوهر زندگی کنم .شاید تو زندگی بعدی اتفاق بیوفته .

1 ❤️

926927
2023-05-08 05:46:17 +0330 +0330

خدای ریدی

0 ❤️

926987
2023-05-08 15:21:16 +0330 +0330

مثلاً تو گفتی ما هم باور کردیم
اون توعی که بالا سرت دوتا گوشه نه ما
بدبخت جقی 😂😂😂😂

0 ❤️

927013
2023-05-08 17:54:44 +0330 +0330

یه عده نمیدونم چرا گیر دادن به راست و دروغ قضیه بابا جقتو بزن انقد پیگیر نباش
میخوای گیر بدی به نوشتار گیر بده به سبک گیر بده اینهمه چیز هس

1 ❤️

927029
2023-05-08 20:35:49 +0330 +0330

لوکیشن بده ی طوری میکنمت که بالشت و گاز بگیری فقط ی گرگاس گرفتم دادم گاردش کردن دستور بگیر و بدم سگ یا آدم یا هر حیوانی تیکه تیکه میکنه

0 ❤️

927051
2023-05-08 23:09:14 +0330 +0330

سلام مونا جون لطفا پیام بده،ممنون

0 ❤️

927121
2023-05-09 01:44:39 +0330 +0330

نمیدونم بگم چی داداش آبجی آبجی داداش ولی خواهشا یه لحظه دست نگه دار من کمربند شلوارم را سفت کنم تا این دوخط را میخوام بنویسم کون منم یهو بی خبر نکنی بابا اینطور که تو تعریف میکنی و با یه حساب دو دوتا یه سوم جمعیت این مملکت را گاییدی احتمالا بعضیها هم هنوز خودشون خبر ندارن

0 ❤️

927831
2023-05-13 18:56:06 +0330 +0330

کوجایی بیام بت کون بدم🤍♥️

0 ❤️

938184
2023-07-18 00:25:27 +0330 +0330

چه زندگی تخمی تخیلی و کیری نه؟

0 ❤️