خیلی بچه بودم

1396/04/07

سلام خاطره ای ک میخوام بگم واسه خودم هیچ لذتی نداره فک نمیکنم واسه شمام لذت داشته باشه…
اون موقع ک مدرسه نمیرفتم (فک کنم 5 6 سال) تازه بابام کامپیوتر خریده بود و چون من و برادرم اصلا بلد نبودیم باش کار کنیم ب پسر عمم ک تقریبا وارد بود گفتیم بیاد یچیزایی یادمون بده.دفعه اول ک مهران اومد من و برادرم ک دو سه سال ازم بزرگ تر بود پایین صندلی نشسته بودیم و نگاه میکردیم مهرانم ب بهانه اینکه من بهتر بتونم ببینم بلندم کرد و گذاشتم رو پاهاش منم کلی خوشحال شدم و همه حواسم ب مانیتور کامپیوتر بود…جزئیاتو خیلی خوب یادمه چون وقتی بزرگ شدم خیلی بهش فک میکردم
یادمه مهران هی زانو پاشو خم میکرد ک مثلا من لیز بخورم از رو پاش بعد خودش با دستش پامو میگرفت و همزمان انگشت شستشو رو کسم نگه میداشت و اروم میمالید ک مثلا نگهم داشته ک نیوفتم منم بی خیال همه چیز ذوق کامپیوتر جدیدو داشتم اون روزو تقریبا تا لحظه اخر ک پشت کامپیوتر بودیم دستش رو کسم بود و من اصلا احساس خطر نکردم
گذشت تا چند وقت بعدش ک میخواستیم اینترنت وصل کنیم اگه یادتون باشه اون موقع ی کارتی میگرفتیم و کدش میزدیم و وصل میشدیم ب نت ک بازم ما تو این مورد وارد نبودیم و باز پای اون لعنتی ب خونه باز شد…اولش مثه همیشه من و برادرم نشسته بودیم پیشش ک برادرم خسته شد و رفت بیرون با گوشی مامانم بازی کنه منم حوصلم سر رفته بود پاشدم برم پیشش ک مهران گفت نیلو داره درست میشه بیا اینجا ک خوب یاد بگیری منم مث قبل رفتم نشستم رو پاش گوگل اورده بود و توش عکسای کارتونی سرچ کرده بود موس داد دستم ک عکسارو بالا پایین کنم و ببینمشون ک بازم با انگشت شصت شروع کرد مالیدن کسم این دفعه یخورده متوجه این کارش شدم ولی اینقدر با ذوق عکسارو نگا میکردم ک توجه خاصی نکردم دیدم یهو اروم بلندم کرد و شلوارک و شورتمو تا بالا زانوم کشید پایین و دوباره نشوندم من فقط خجالت کشیدم و گفتم وااای نکن گفت…میخوام راحت باشی عزیزم دیگه عکس چ کارتونی میخوای؟باز من حواسم رفت ب کامپیوتر و همین طور ک داشتم حرف میزدم هی تو جام اذیت تر میشدم هی زیرم سفت تر میشد اون عوضی رونامو با دست گرفته بود و هی با کیرش ب کونم ضربه میزد.اونجایی ک با دستش کونمو باز کرد و کیرشو از رو شلوار فشار داد بین کونم دیگه حواسم جمع شد و میخواستم از رو پاش بیام پایین ک نمیذاشت منم دیگع اماده بودم بلند گریه کنم ک کیرشو خیلی محکم زد ب کونم و یکم کونمو بزور همونجا نگه داشت بعد ی نفس عمیق کشید و شلوارمو کشید بالا و گذاشتم پایین.
تا الان ک 22 سالمه ب جز چنتا از دوستام ب هیچکس نگفتم ک بزرگ ترین اشتباهمم همین بود…مهرانم الان خودش بچه داره از وقتی فهمیدم چی ب چیه خیلی تحت فشار بودم ولی بخاطر دخترش هیچوقت نتونستم نفرینش کنم.
پایان

نوشته: NiloFrrr


👍 3
👎 5
9812 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

636671
2017-06-28 20:44:21 +0430 +0430

بچه بودی به جوجه نون میدادی
تو زیر زمین همیشه کون میدادی (erection)

0 ❤️

636678
2017-06-28 20:47:48 +0430 +0430

یاد اون کارت اینترنت های 15 ساعته که میگرفتم افتادم اون موقع هزارو پونصد تومن بود! گرون بوداا اصن همون کارت اینترنتا مارو خراب کرد وگرنه الان واسه خودم دکتر مهندسی بودم

2 ❤️

636708
2017-06-28 21:34:30 +0430 +0430

بعنوان یه خاطره، ناراحت کننده بود. غلط املایی هم داشت اما یه جورایی روون بود و خواننده رو قانع میکرد که واقعا این اتفاق رخ داده.
در کل نگارشت بد نبود، نزدیک به خوب بود

0 ❤️

636753
2017-06-29 01:55:11 +0430 +0430

کاری ب کامپیوتر و اینات ندارم با توجهـب اینکه ۲۲ سالته و ۱۷ سال پیش این اتفاق افتاده یعنی سال ۷۹ تنها بازی ک با گوشی میشد کرد هف سنگ بود اونم بعنوان سنگ اول اون پایین پایینیه. حالا کاری ب این نداریم ک مامانشم موبایل داشته

0 ❤️

636773
2017-06-29 05:22:07 +0430 +0430

بابا يارو انقد انگولكت كرده بعد ميگي دلم نمياد نفرين كنم؟ چقد دل نازكن دختراي سرزمينم

0 ❤️

636862
2017-06-29 13:33:11 +0430 +0430
NA

واقعیتش هنوز تو فکر اینم که اون موقع ها گوشی ها چه امکاناتی داشتن که من خبر نداشتم

0 ❤️

636944
2017-06-29 23:02:41 +0430 +0430

خخخ دهنش سرویس چ تخـمی داشته ک تو خونتون کونت گذاشته

0 ❤️

637280
2017-07-01 18:22:59 +0430 +0430

بهترین کار اینه که به همه بگی،هرچی بیشتر درباره این اتفاق حرف بزنی بهتر میتونی باهاش کنار بیای، جدااز اینکه کمک میکنه این جرایم کمتر شه به خودت بهترین کمکو میکنه،اگر خیلیم حالت بده میتونی از روانشناس کمک بگیری ولی حتما دربارش صحبت کن سکوت درباره اینچیزا بدترین کاره

0 ❤️

708774
2018-08-08 07:38:51 +0430 +0430

حالا ی حال دادی دیگ

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها