خواهرم سهیلا

1402/03/22

سلام میخوام در مورد سکسم با خواهری صحبت کنم ک اصلا خیالشم نمیکردم باهاش سکس کنم و داستان تقریبا یه ماه پیش بود .اول از همه بگم براتون عشقای دل من امیر هستم ۲۵ساله قد ۱۷۳ با وزن۷۳خوش فیسو بدن ورزشکاری چون عاشق ورزشم و خواهرم سهیلا که متاهل ۳۷ساله قد۱۶۸ خوش فرم کمر باریک شلوار لی تنگ میپوشه که روناش پاره میزنه بیرون گوشتش. مچ پا کلی بیرون زنجیر میندازه همیشه دور مچ پاش.دماغ عملی کون گنده چ پوست خیلیی سفید پنیری و ممه هاش دیگ نگم براتون شوهرش که دامادمونه پیمانکار ساختمون هر سال میره یه شهر مختلف دوماه یک بار میاد خواهرم خونش تا خونه ما نیم ساعتی راهه ما غرب کشوریم .بله داستان از اونجا شروع شد که منو خواهرم مث یه خواهر برادر دوست داشتنی هیچ حسی رو هم نداشتیم و همو دوس داشتیم من مثل مامانم میدیدمش تا اینکه من بعد یه مدت شروع کردم به عکسای بدنم تو باشگاه و شکم شیش تیک این حرفا و نگو خواهرم میبینه خوشش میاد چیزی نمیگی یه مدت گذشت دیدم خواهرم هی هر بار میبینمش دوتایی تو آشپزخونه خونه تنها میشدیم بهم میگفت خیلی دوست دارم امیر من میخندیدم میگفتم منم ابجی گلم من ساده میزدم پای خواهر برادری حرفشو تا اینکه یه مدت هی میگفت جدیدا میترسم تو خونه تنها چند وقت یکبار داداش یا خواهرم میرفتن پیشش یا میومد ولی بعد یه مدت گفت نمیام و اینکه میترسمم امیر بیاد پیشم به مامانم میگفت مامانم میگفت الا بلا برو اونجا هوا تاریک میشه نترسه خواهرت من رفتم بعد از سالها وقتایی کوچیک بودم میدیدمش با لباس زیر یا از حموم در میومد جلو من سوتین میبست من بچه بودم مهم نبود برا دوتامون ولی بعد سالها وقتی که خونش بودم دیدم باز مثل قدیم مثلا میومد از حموم بیرون میومد دقیقا اتاقی که به من داده بود بخوابم خونش میگفت این بخاری اینجا بهتره دوس دارم کنارش خشک شم .چون از بچگی عادت داشت از حموم میاد با حوله بیاد کنار بخاری خشک شه منم گفتم باشه با خنده با هم حرف میزدیم دراز شده بودم با موبایلم دستم پا چپم رو زانوم جوری موندم که خیالش راحت شه پشتم بهش است نمیبینمش تا اینکه کرم اومد گرفتم همینجوری گفتم بزار یه دیدی بزنم خواهرمه هواسشم نیست ببینمش بینم بعد این همه سال چی ازش در اومده عباس دامادمون میزنه به سیخ چند وقت یبار آروم لای پاهامو باز کردم دیدم حوله جمع کرد انداخت رو صندلی میز کامپیوتر .وایی نگم براتون تو دلم یه جوری خالی شد دست پام سر شد انگار هیکل مثل این بازیگرای پورنو سفید کون قمبل رو فرم رو به بالا نه خیلی تپل نه باریک اندامی خوشگل کونشو معلوم بود یا تمیز کرده بود وقتی که حموم بود یا باهاش ور رفته بود نمیدونم خیلی سرخ شده بود چون پوستش سفید بود مشخص بود و داشت آروم موهاش رو خشک میکرد خواست برگرده سریع سرمو برگردوندم گفت عوضی داری دید میزنی ها گفتم نه بخدا از الکی گفتم بابا کی به تو نگاه میکنه .برگشت گفت از خداتم باشه خندیدم گفتم باشه دیگه بعد دیدم میخواد لباس بپوشه هیچی نگفت دیگه آروم برگشتم داشتم نگاه میکردم باز که داشت لباس میپوشید یه نیم تنه پوشید قرمز جیغ تنگ و با یه شرتی که تا وسطای رون میاد وای وقتی داشت می کشید بالا از رونا کونش میلرزید کلا انگار یادم رفت خواهرمه و بهش حس سکسی نداشتم دلم بود پاشم همونجا سرپا ترتیبشو بدم .دیگه منم که سیخ کرده بودم با شلوار اسلش تنگی که پام بود.برگشت گفت امیر خجالت نمیکشی که بعد این مدت پیشت لباس راحت بپوشم گفتم.نه بابا دیوونه من داداشتم . گفت میدونم ولی اخه دوس دارم راحت باشم کنارت گفتم مشکلی نیس عزیزم و اینکه گفت میری یه قهوه بزاری با هم بخوریم منم که سیخ بود شلوار اسلش تنگ پام گفتم الان میفهمه چون مونده بود بالای سرم واییی گیر کرده بودم هرکاری کردم رد شه بعد برم نشد گفت پاشووو دیگه گشاد خان آخه شوخی هم داشتیم با هم پاشدم که برم یوری رفتم نبینه سریع از اتاق و داشتم برمیگشتم فکر کردم تو اتاق باز گفتم سریع بشینم تو حال رو مبل نبینه که دیدم از در اتاق زد بیرون قشنگ چشمش رفت رو شلوارم لبخند زد هیچی نگفت تا اینکه قهوه زدیم نشست کنارم هی امیر پام درد میکنه نمیدونم کمرم درد میکنه این حرفا گفتم برو پیش این خانم ماساژورا گفت پولم کجاست بدم اونا از دهنم در رفت گفتم بلدم ولی ماساژت نمیدم دیدم با حالت لوس ناز گفت امیر توروخدااا ماساژم بده کمرم یه ماهه درد میکنه عباسم نیست اون بعضی موقع ها ماساژم میده ولی بلدم نیست تو بلدی پس ماساژ بده من اول کلی گفتم نه که هی بیشتر گیر بده گفتم خب خشک نمیشه ماساژ اصول داره یا تو استخر یا سونا یا با روغن یا چیزی گفت روغن داریم عباس گرفته ماساژم بده گفتم آخه گفت آخه بی آخه من خواهرتم هیچکسم نیست دراز میشم ماساژم بده گفتم آخه سهیلا باید لباس زیراتم درآری نمیشه اینجوری گفت مشکلی نیست در میارم به سینه میخوابم ماساژ بده با سرتکون دادم گفتم باشه خوشحال پاشد رفت به ملافه آورد پهن کرد روغن اورد گفت نگا نکن و دراز شد رو به سینه یه بالش کوچیکم زیر گردنش گذاشت گفت اینجور دوس دارم گفتم باش هرجور میخوایی بهش گفتم قبلش سهیلا زشته یدفعه عباس بیاد مامان بابا سر زده چی فکر میکنن آخه گفت راست میگی پاشو برو درو ببند بیا گفتم دیوونه ای به قرآن یکدفعه برگشت گفت اره دیوونه تو خندیدم رفتم در قفل کردم موقع اومدن باز به شلوارم نگاه کرد گفت امیر لباسات روغنی نشه لباس اضافه نیاوردی ها گفتم چیکار کنم خوب . گفت در بیار یهو هیچی نگفتم منم شلوار و تیشرتم رو در آوردم با یه شورت هفتی موندم کنارش سرش رو برد پایین ولی دید که چقد راست کردم براش آخه کون نبود لامصب هلو بود گفت زود باش دیگه هیچی اول از گردن شروع کردم روغن زدم کامل به کمرش تا بالای کون قشنگش مالش میدادم هی آخیش اوففف اه میکرد تا اینکه گفت امیر بلدی رگ بگیری گفتم سهیلا رگ گیری از پشت مچ پا شروع میشه تا پشت گردن من نمیتونم دست بزنم اونجات گفت بابا خفه شو امیر چرا اینجوری شدی تو من خواهرتم ماساژ بده خلاصه یه جوری راضیم کرد من باز راست کرده بودم براش ولی باز باورم نمیشد حس میکردم اونم هدفش فقط ماساژ نیست گفتم باشه شروع کردم تا رسیدم باسنش رگ گیری میکردم و رو به بالا میرفتم رو باسنش از قصد لفت دادم گفتم رگ گم میشه تو این کون انگار پنبس خندید گفت حیف صاحبش قدر نمیدونه پیش خودم گفتم واقعا که کسخوله میره این شهر اون شهر این کون رو ول میکنه عباس. خلاصه ماساژ دادم کلی دوتا لپ کونشم ولی دستم رو نبردم سمت سوراخ هاش گفت کمرم رو باز ماساژ میدی گفتم باشه گفت از بغل نمیشه بشین روم گفتم بسه بابا دستم خسته شد گفت یا مثل آدم ماساژ بده یا گمشو اصن برو خونه منم به خودم گفتم خر خدا تو عمرت کون اینجوری گیرت نمیاد نزار حیف شه نشستم روش آروم با رونام رفتم سمت گردنش باز آروم آرووم رونای پشتمو میدادم عقب جوری که کیرم آروم از پشت شرت بخوره به کونش قشنگ داشت حس میکرد کیرمم ساکت مونده بودیم من که از ترسی که داشتم هی یادم میرفت دارم چیکار میکنم ماتم میبرد میموندم با کیر روش اونم هیچی نمیگفت شرتم چون هفتی بود بهش گفتم یه کم صبر کن دستم خسته شد گفت باشه یکم اسرتاحت کن بعد شروع کن باز که خیلی داره بهم حال میده منم گفتم بزار باهاش راه بیام گفتم چشم خوش هیکل خندید گفت داری راه میوفتی انگار ها خندیدم گفتم شرتم کلا چرب شد حالا اینو چیکا کنم سهیلا گفت دیوونه در بیار گایدی دیگه چقدر لوسی گفتم باشه یه لحظه عصبی شد منم شورتمو در آوردم سریع نشستم روش قشنگ کیر هفده سانتی و خیلی کلفتمو گذاشتم لای فرق کون خیلی نرمش قشنگ رگ پایین کیرم رو سوراخش بود دیدم وایی سوراخ صورتیش قرمز شده بود انگار حموم کاری کرده بود که کونش شل شده بود. آروم داشتم هم خودم عقب جلو میشدم هم دستام که ماساژ میدادم اومدم سمت کونش با دست جوری ماساژ دادم که انگشتام رو میزدم به سوراخش هیچی نگفت آرووم انگشت کوچیکم جوری که لپ کونش گرفتم سرش رو به زور دادم تا دو بند رفت تو کون عین هلوش هیچی نگفتتت داشتم از تعجب میمردم ساکت ساکت بود فقط یدفعه یه اومممم گفت بعد پاهاش رو آروم باز کردم با زبون مشغول این کون خوشبو شدم اینقد زبونش زدم میکش زدم انگار داشتم سوراخ آبمیوه میک میزدم معلوم بود بعد حموم خیلی نظافت کرده و خوشبو کننده زده آه اوهش بلند شده بود کل خونه رو صدای ناله گرفته بود بهش گفتم داگی میدونی چیه دیدم پاشد چهار دستو پا شد خودش شروع کردم زبون زدن به کسش جوری کس و کونشو لیسیدم که برگشت گفت امیر خیلییی دیوونه ای کاش زوتر پیدات میکردم گفتم عوضش از این به بعد حال میکنیم خندید وسط خنده هاش گفت آییی بسه خوردن دیگه گفتم چشم یه کم مایع چرب کننده زدم رو کیرم لپ کوناش رو گرفتم سرشو آروم هی رو کسش بالا پایین کردم دیدم لرزید بدجور گفت برو عقب برو عقب دیدم آبش اومد گفت واییی آخیششش گفتم هنوز هیچی نشده گفت کثافت خیلی بلدی گفتم کجاشو دیدی گفت بسه مالوندن بکن دیگ دیوونه کردنت شدم اومدم سرشو بکنم تو کس کلوچه ای صورتیش گفت امیر از پشت دوست دارم تو حموم کلی داشتم با خودم ور میرفتم میدونستم سایزت بزرگه یکم جاشو باز کردم نه تو اذیت بشی نه من که تلمبه بزنی گفتم ای فدا این آبجی بشم اینقدر حرفه ای مثل داداشش چشم از پشت سرشو که فرو کردم تو کونش عین جاروبرقی کشید تو لامصب رفت تا ته گفت آخخخ چ کیر داغ کلفتیییی بمیرم برا کیرت امیرررررر گفتم من بمیرم برا این هیکل سکسیت اینقدر تلمبه زدم که کونش کامل با چک هایی که زده بودم سرخ شده بود گفت از جلو هم بزن کیرت خیلی خووبه گفتم بیوفتی به پشت گفت نه. گفتم چرا چیزی نگفت به پشت خوابید همو دیدیم یکم خجالت تو چشامون بود ولی دیگه انگار دنیا رو بهمون داده بودن از جلو اینقدر کردمش و سینه هاش رو خوردم که داشت دیوونه میشد دو سه باری هم وسط کردنش از جلو ارضا شد کلی لب بازی هم کردیم گفت بیا بهت حال بدم منم گفتم از این بیشتر گفت میخوام آبتو با دهنم بیارم گفتم وایی دیوونه باش زود باش بعد نیم ساعتی حال کردن گفت پاشو میخوام زانو بزنم بخورم زانو زد میخورد جوری میک میزد حس میکردم تخمام از سر کیرم میزد بیرون گفتم داره میاد گفت دوست داری کجام بریزیش گفتم بریزم تو کونت گفت نه بریز رو صورتم شنیدم برا پوست خوبه ریختم رو صورتش میمالوند به خودشو صورتش بعد رفت حموم دوباره دوش بگیره صدام زد میایی تو حموم گفتم واقعا نمیتونم دیگه از پا درآوردیم اینقد سکسی هستی گفت ولی دیگه برنامه همینه ها گفتم چشم خوشگلم دیگه خانوم خودمی. دوش گرفت منم بعدش رفتم شبم لخت لخت کنار هم خوابیدیم قبل خوابم کلی لب بازی همو خوردن تا لنگ ظهر خوابیدیم و از یک ماه پیش که این اتفاق افتاده تقریبا هفته دو بار سکس می کنیم و چند روز یک بار برام ساک میزنه و امیدوارم بتونیم همیشه همو راضی نگه داریم و رازمونو مخفی کنیم ببخشید خیلی طولانی بود ولی میخواستم جوری که خودمو امثال خودم دوست دارن توضیح بدم براتون کاملا واقعی بود این قضیه و اگه راضی بودین نظراتتون بگین تا بازم از سکسامون بگم براتون.

نوشته: امیر


👍 59
👎 24
166001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

932785
2023-06-13 00:14:57 +0330 +0330

حالا خوبه خیالشم نمیکردی اگه پیش زمینه ذهنی داشتی لابد مثنوی هفتاد من تحویل میدادی!

5 ❤️

932806
2023-06-13 01:38:10 +0330 +0330

روغن ماساژ ! کیرم دهنت فقط ! روغن ماساژ داریم برو بیار ر.

ریدی توش

0 ❤️

932831
2023-06-13 03:09:46 +0330 +0330

بازم ماساژ

مغزتو گاییدم ، اینهمه نوشتی لااقل یه سوژه خوب انتخاب میکردی

1 ❤️

932835
2023-06-13 03:57:56 +0330 +0330

ایول عالی بود کاملا تصورش کردم

1 ❤️

932845
2023-06-13 05:24:13 +0330 +0330

به راست و دروغش کاری ندارم، چون اونایی که واقعی تجربه‌ش کردن میدونن که این اتفاق توی یک پروسه طولانی مدت میوفته، و آروم آروم تابوها میشکنه(نه توی یک روز)، که اتفاقا این هیجانشو بیشتر میکنه، اون اَتشی که تو وجودت کم کم شکل میگیره، و اون آروم آروم نخ دادنا از هر دو طرف نهایت هیجان و لذته. زندگیتونو از حصار تابوهای مسخره نجات بدید و لذت واقعی رو تجربه کنید، چون فقط و فقط یک بار زندگی میکنیم🌹🌹🌹

6 ❤️

932847
2023-06-13 05:51:25 +0330 +0330

دوست نداشتم راست و دروغ مهم نیست خواهر حرمت داره

3 ❤️

932865
2023-06-13 09:00:54 +0330 +0330

خوبه معلومه فیلمای استپ سیس پورن ااب رو کانل نگاه کردی همرو

0 ❤️

932867
2023-06-13 09:18:22 +0330 +0330

هوم . آبش کجا اومد ؟ 😳
تصوارت بعضی ها از اب کص . آب لوله ی اب نیست که قطع شده و قتی میاد پرت پرت کنه بلرزه بپاشه .اخه
پیش ابی هم که میپاشه از شدت تحریک خیلی از خانم ها تجربه نداشتن

0 ❤️

932881
2023-06-13 11:51:44 +0330 +0330

معلومه حین جق زدن نوشتی که انقد جمله بندیات تخمیه

0 ❤️

932885
2023-06-13 12:59:31 +0330 +0330

دمت گرم داداش کردن خواهر چیزیه که نصیب همه کس نمیشه نوش جونت

1 ❤️

932890
2023-06-13 14:02:06 +0330 +0330

عالی

0 ❤️

932902
2023-06-13 15:31:44 +0330 +0330

پلشت کله کیری اومده نوشته زندگیتونو از حصار تابو نجات بدین داداش میخوای خار مادرتو بگایی برو بگا ولی یه سوال چرا میخوای ملتو به طرف همون طرز فکر ببری؟ کص قحطه میخوای بزاری کص ننت که لذت وافعی تجربه کنی؟ حیف درد زایمان ننت

6 ❤️

932910
2023-06-13 16:34:23 +0330 +0330

عکس ازش بذار

1 ❤️

932921
2023-06-13 19:26:51 +0330 +0330

بچه ها چجوری تخمای آدم از سوراخ کیر میاد بیرون؟؟؟

1 ❤️

932935
2023-06-13 22:53:52 +0330 +0330

من یک دیسلایک بهت میدم ایشالله مبارکت باشه ، الان میخوای بگی این خزعبلات راست بود ؟ 😐👍

1 ❤️

932952
2023-06-14 01:34:39 +0330 +0330

تا اينجا خوندم((گفت پولم کجاست بدم اونا))
دامادتون پیمانکار ساختمان هست چند ماه ماه از خونه و زندگی دور میشه برای کار اون وقت میره چه غلطی میکنه که پول نداره ابجیت؟ اگر میخوای بگی بهانه آورده پس غلط کردی اینجور نباید میگفت چون تو برادرش هستی و از جریان وضعیت مالی اونها خبر داری، گایید م صغیر تا کبیر اون افرادی که میان و با مشنگ فرض کردن مخاطب داستان میزارن.
امضاء:اینجانب

0 ❤️

933084
2023-06-14 22:20:44 +0330 +0330

معلومه دهاتی هستی شهرستانی

0 ❤️

933099
2023-06-15 00:12:16 +0330 +0330

من باورت کردم ، کردن خواهر که سواد نمیخواد ، هر کس مغز بی سوادی میتونه خواهرشو بکنه بعدشم اینجوری تعریفش کنه !!!

1 ❤️

933660
2023-06-18 13:16:15 +0330 +0330

خواهشا دوستان صرفا در مورد طرز نگارش نویسنده اگه انتقادی دارن بگن و روی منبر اینقدر نرن که بگن “خواهر حرمت داره و…”

عزیز دل، سواد که داری؛ همون اول، اگه واقعا مخالف این طور رابطه ها هستی، بیخیال ادامه خوندنش باید قاعدتا میشدی؛ پس از اینکه تمام داستان رو تا آخرش خوندی، یعنی حرف و عملت باهم یکی نیست…

واقعا چه زمانی میشه به درک مفهوم آزادی و فرهنگ انسان در اجتماع رسید و به شخصیت و عقاید و سلیقه های مختلف همدیگه احترام گذاشت؟

*** به تعداد آدمها، راه هست برای رسیدن به خدا… ***

0 ❤️

933678
2023-06-18 17:57:46 +0330 +0330

عزیز چند سطر اول رو خوندم خوب بهترین کاری که میشد انجام بدید که نه وقت خودت و نه من وما خوانندگان را به فاک ندهی همون اول میگفتی من و خواهری که جنده است و کردم وبیایید (البته عزیزان دگر جنس گرا) میکنید🙈🙊👺

0 ❤️

934397
2023-06-23 00:25:45 +0330 +0330

نیم ساعت عمو جانی

0 ❤️

934840
2023-06-26 01:52:27 +0330 +0330

خیلی ببخشیدا بعضی از ادمای کوسکش میان تا اخرش میخونن پنج بار جغ میزنن شهوتشون کم میشه میان کامنت میزارن میرن بالای منبر خب خارکونی توکه اولش دیدی نوشته داستان چیه.کیرم تو دهن هرکی که اینطوریه.در ضمن اکثرا که داستان خواهر مینویسن فاقد خواهر هستن و مطمئنن اگر داشتن میکردنش فقط شماهایی که میخونید از فردا صبح پشت در حموم از پشت شیشه ابجی رو دید میزنید شاید بگا برید و شاید هم به گا بره ابجی. عزت زیاد

0 ❤️

941790
2023-08-11 21:09:41 +0330 +0330

کفش درومد.نزن دیگه.سکته کیری می کنیااااا؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

958769
2023-11-19 17:59:04 +0330 +0330

خیلی عالی بود خوش به حالت ❤️

1 ❤️

974783
2024-03-12 10:25:13 +0330 +0330

نوش جونت .من عاشق کونم حالت داگی نوش جونت تا میتونی بکنش

1 ❤️

974784
2024-03-12 10:27:46 +0330 +0330

کون خواهر سعادتی است که نصیب همه نمیشه

1 ❤️