من و تانی

1389/10/15

اون شبو عمرا يادم نميره. رفته بودم با دوست دخترم,تانيا,خريد لباس و اين خرت و پرتا كه دم ويترين يه مغازه ايستاد. گفت آرش بيا گفتم جانم گفت اون لباس شبه قشنگه؟
من و تاني سكس نداشتيم,قرار ازدواج داشتيم خانواده ها هم ميدونستن اما فعلا بخاطر مشكلات مالي خواستگاري در حد ساده بود و رسميش نكرده بوديم و به خودم قول داده بودم بهش دست نزنم و طي اون سه سال جز چند بار بوسيدنش كار ديگه اي نكرده بودم.
تانى با ذوق بهم نگاه كرد: دوست نداري منو تو اون لباس ببيني؟
يه لباس ابريشمي براي خواب بود
گفتم ايشالا ست عروسشو ميخريم
ديدم بغض كرد.
لباسو خريديم و بعد از شام رسوندمش خونه.
رفتم خونه و پرونده هاي اداره رو چيدم واسه فردا كه تانى يهو زنگ زد ساعت 2 شب
مضطرب و پريشون بود گفت خواهرش كه باردار بوده اورژانسي زايمان كرده و مادر و پدرش رفتن شهرستان پيشش. هم نگران بود و هم پريشون. تانى رو بخاطر امتحانات دانشگاهش نبرده بودن. فوري خودمو رسوندم بهش. تانى زار زار گريه ميكرد. چراغاي خونه رو از ترس كامل روشن كرده بود خنده م گرفته بود. واسه خواهرش ناراحت بود. همه ش دلداريش ميدادم. ساعت 6 بود كه مادرش تماس گرفت و گفت حال خواهرشم خوبه و گفت يه هفته اي شهرستان ميمونن و اگه تاني بخواد ميتونه بره منزل خاله ش.
صبح كه خبرو شنيديم تاني از ذوق فرياد ميزد. گفتم تاني جان,عزيزم,من ميرم اداره كه ديدم باز بغض كرد. گفتم چيه آخه خانمي؟ با بغض نگاهم كرد گفت الان ميگم. رفت تو اتاق و اومد بيرون! واي چي ميديدم
تانى اون لباس رو پوشيده بود. سفيد بود و حرير نازك.بدن سبزه ش و سينه هاشو داشتم ميديدم. كسشم پيدا بود. راست كرده بودم البته دفعه اولم نبود,هميشه باعث ميشد تحريك شم اما خودمو كنترل ميكردم. گفتم خانمي واقعا بهت مياد! عاليه! شب حجله همينو بپوش. رفتم جلو و محكم بوسيدمش گفتم من برم سر كار؟
يهو داد زد سرم آرش تو يه مرد آشغالي!بي احساس نفهم!
دستشو گرفتم بردم رو كيرم. يهو سرخ شد. گفتم تانى من بي احساس نيستم اما زوده
زده بود زير گريه اما حس كردم بايد برم
سر كار بودم دم دماي عصر بود كه ميل باكسمو چك كردم.سر درد عجيبي داشتم. يه اي ميل از تاني داشتم. بازش كردم يه فايل ورد بلند بالا بود. تانى از احساسش گفته بود و ازم خيلي دلخور بود. متقاعدم كرد كه ما ميتونيم سكس كنيم بهش اس ام اس دادم كه: شب ميام پيشت عزيز دلم.زحمت نكش خانمي.شام هم ميخرم ميارم.
شب رفتم پيتزا گرفتم و كاندوم. تانى جواب اس ام اسمو نداده بود اما ديگه بعد از اون همه اخلاقشو ميشناختم.يه كم دلخور بود بايد درستش ميكردم.
رسيدم خونه رفتم بالا ديدم خانم خوشگل كرده جلومه گفت كجايى گشنمه!
پيتزا رو خورديم با حرفاي عادي! انگار اس ام اس منو نخونده اي ميلي هم نداده! هنوز از هم شرممون ميشد
بعد شام هر دو منتظر بوديم كه ديدم انگار منم كه بايد پرده حياي زنمو بردارم
رفتم طرفش چشماشو بست. بغلش كردم و بردمش اتاق خودش. اتاقو با بوي عود معطر كرده بود! و آهنگ ملايمي هم رو پخش گذاشته بود. رو تخت خوابوندمش و لب گرفتم. روش نميشد نگام كنه انگار.در گوشش گفتم تانى! دوستت دارما!
لب گرفتنو خيلي طول دادم كه ديگه خودش دستمو گذاشت رو سينه نرمش
نشوندمش رو تخت. حالا نگام ميكرد با شرم. لباسشو درآوردم. فقط يه شرت تنش بود. دكمه هاي خودمو باز ميكردم كه دستشو آورد و بازشون كرد و سرشو انداخت پايين.خيلي سريع شلوارمو درآوردم و كنار هم دراز كشيديم.هنوز ترديد داشتم تو زدن پرده ش,دلم نميومد,كاندوما رو نشون ندادم.
دستامو گذاشتم رو سينه هاشو و لب گرفتم. شنيده بودم سينه زن نرمه اما انقدر؟ احساس ميكردم ژله ست،برگ گله.شروع كردم به ليسيدن سينه هاش كه ديدم داره ناله ميكنه.چشماش بسته بود و لذت ميبرد. با همه احساسم روش خوابيدم تا همو تنشو حس كنم. هر دو خيس عرق بوديم.
شق كرده بودم.
شورتمو درآوردم,شرت اونم در آوردم و سرمو بردم لاي پاهاش,كس بي موش خيس خيس بود. با زبون ليسيدمش,كه ديدم باز ناله هاش شهواني تر شد. با دست با چوچوله ش بازي ميكردم
كيرم رو هم ميمالوندم به كسش
تقريبا يه ساعتي فقط عشق بازي كرديم اما ارگاسم نشده بود! انگار فهميد كه چيكار دارم ميكنم گفت آرش عزيزم تا نكنى توش من ارضا نميشم گفتم جگرم كاندوم نداريم گفت چرا تو شلوارته
شيطون چجور ديده بود نفهميدم
كسش خيس و آماده بود. گفت آرش يه تي شرت منو بيار بنداز زيرم خوني نشه تخت
دلم نميخواست تانيا جونم درد بكشه گفتم تانى كيرمو ببين,عزيزم دردت مياد.نگاش كرد پريد بغلم گفت اشكال نداره
يه تي شرت قرمز انداختم زيرش و گفتم خانمي آروم
اول حسابي حشريش كردم كه ديگه گفت واي آرش زودتر توروخدا!
سر كيرمو گذاشتم رو سوراخ كسش و آروم سرشو دادم تو كه يه جيغ كشيد فوري كشيدم بيرون
يه نگاه كردم يه چند قطره خون اومده بود
دوباره كيرمو دادم تو دندوناشو بهم فشار داد گفت توروخدا نكش بيرون يهو بزني پرده مو دردش كمتره.
يهو همه كيرمو تا ته دادم داخل كه داد زد آآآآرش
ديدم اشكاش جاري شده
گفتم جان آرش عزيزم تحمل كن الان تموم ميشه
شروع كردم به تلنبه زدناي آروم
زبونم تو دهنش بود و آروم ميمكيد و گاز ميگرفت و اشكاش ميومد پايين
يه كم از روش بلند شدم و سرعتو بيشتر كردم
آه و ناله ش بدجوري حشريم ميكرد
داشتم ارضا ميشدم
يهو ناخودآگاه آه بلندي كشيدم و ارضا شدم
آبم كه اومد آروم كشيدم بيرون كه يه جيغ خفيف كشيد
پاهاش ميلرزيد و خونى بود. گفتم ببرمت حموم؟بريم حموم؟ با سر گفت نه و دستاشو به سمتم دراز كرد افتادم تو بغلش
كنارش دراز كشيدم و خونشو پاك كردم و لباسشو از زيرش برداشتم
پا شدم تو كسشم نگاه كردم سرخ سرخ بود و زخم بود انگار
خوابيدم كنارش و محكم چسبيد به من و خنديد و كير و بيضه مو دست كشيد
گفت آرش روم نميشد بهش دست بزنم و هر دو خنديديم
چند ماه بعد تو راه رفتن به ماه عسلمون بوديم و ياد اون شب ميكرديم و ميخنديديم

با تشكر از نظرات دوستان! دوستانى كه فرمودن نظرات مثبت بخاطر جنسيت منه بايد عرض كنم كه با تشكر از لطفتون,خودم توانايى تشخيص اينكه نظر سازنده ست يا از روى… دارم
زن متاهلي هستم و همسرم هم ميدونه كه اينجا مينويسم.اگه چنان آدمي ميبودم حداقل عضو ميشدم كه بتونم كامنت بدم
دوستان
اگه از نوشته هام استقبال بشه قطعا ادامه ميدم
بجاي جبهه گيري و دعوا راجع به داستان نظر بدين
با تشكر از نظرات سازنده همه دوستان منتقد و مشوق
سارا س


👍 1
👎 1
31217 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

270357
2011-01-05 21:38:32 +0330 +0330
NA

Khoß ßud mc

2 ❤️

270358
2011-01-06 03:53:07 +0330 +0330
NA

سارا جان من قبلا هم گفتم داستانهایت مثل خودت محشرند عزیزم ناز قلمت دوست دارم بی ریا

0 ❤️

270359
2011-01-06 11:01:34 +0330 +0330
NA

انصافا دمت گرم
خیلی خوشگل مینویسی
نتونستم ایراد بگیرم
از نظر من عالی بود
با تشکر و خسته نباشید

2 ❤️

270360
2011-01-06 13:17:07 +0330 +0330
NA

چرا داستان سكسي مي نويسي سارا جان ؟

3 ❤️

270362
2011-01-06 16:15:11 +0330 +0330
NA

sara khanpom ma ham nagoftim dastanat bade
faghat az in bacheha narahat mishim ke zamani ye pesar dastan minevise harchi az dahaneshoon dar miyad migan
vali hamin ke befahman taraf dokhtare shoroo mikonan be kos lisi
inam neshoon mide ke hame zafe dokhtar daran
dastanat dar hade dastan ghashangan
khosh bashi & movafagh

0 ❤️

270363
2011-01-06 16:30:18 +0330 +0330
NA

عالی بود.یه طوری داستان می نویسی که آدم فکر میکنه خودش جا پسرست.

1 ❤️

270364
2011-01-06 17:58:05 +0330 +0330
NA

من تو این سایت صرفا به این خاطر عضو شدم تا یک چیز را به شما معنویت فروشان و دنیا پرستان بگویم
آیا هنگامی که داستان مینویسید و فرهنگ غلط سکس های پر خطر را ترویج میدهید لحظه ای هم به این فکر میکنید که روزی خواهید مرد؟
لحظه ای به این فکر میکنید که بعد از مرگ باید جوابگوی تک تک اعمال خودتون باشین
آخر شمارا چه شده است که با راه انداختن چنین سایت هایی به استکبار کمک میکنید تا به راحتی بوسلیه شما تمام اهداف خود را عملی کند
دوستان بازدید کنندگان عزیز این فرهنگ فرهنگی کامل غربی است مگر ما چه چیزی کم داریم تاریخ و تمدن ما زبان زد تمام انسانها و تمدن هاست اگر کوروش کبیر را الگوی خود میدانید چرا کمی از رفتار و کردار و سخننان او پیروی نمیکنید؟
هر چه که هست انشاالله خداوند همه ی شمارا به راه راست هدایت کند و قبل از شما خداوند ما را هم هدایت کند به راهی مستقیم و هموار به سوی خود!!!

1 ❤️

270365
2011-01-06 18:43:47 +0330 +0330
NA

جناب yadavar999…لطفا از سکس بافرهنگی که دم میزنی از نوع عربی هم شما بنویس چون امام وپیغمبر شما که دران دران دنیا شما را ساپورت خواهد کرد در زمان عمر پر فیض شان همیشه دست به کیر بودند وهر کودمشون 2و3 جین زن عقدی وصیغه ای داشتند واین راهم که عضمای ولایت و مداحان خایه مال دنیوی تایید کرده اند پس شما ان را دنیا به چسب این دنیا بدرد شما نمی خورد اشترکت راهم درشهوانی کنسل کن که به عزاب اوخروی دچار نشوی ودست به کون وناکام به بهشت نروی چون خبر اورده اند که کون کونها در بهشت بی صبرانه منتظر شما هستند …

1 ❤️

270366
2011-01-06 18:45:34 +0330 +0330
NA

جناب yadavar999…لطفا از سکس بافرهنگی که دم میزنی از نوع عربی هم شما بنویس چون امام وپیغمبر شما که دران دنیا شما را ساپورت خواهد کرد در زمان عمر پر فیض شان همیشه دست به کیر بودند وهر کودمشون 2و3 جین زن عقدی وصیغه ای داشتند واین راهم که عضمای ولایت و مداحان خایه مال دنیوی تایید کرده اند پس شما ان را دنیا به چسب این دنیا بدرد شما نمی خورد اشترکت راهم درشهوانی کنسل کن که به عزاب اوخروی دچار نشوی ودست به کون وناکام به بهشت نروی چون خبر اورده اند که کون کونها در بهشت بی صبرانه منتظر شما هستند …

2 ❤️

270367
2011-01-07 06:47:50 +0330 +0330
NA

shayg e aziz,chera be peyghambaresh gir dadi?
mishe begi ke ba in afkaret,vase che goh khordani oomadi to in site?oun vaghti ke dastano mikhoni shahvat mizane be maghzet,nazareto bede na inke vaghti jagheto zadio az jagh zadan pashimon shodi

0 ❤️

270368
2011-01-07 07:50:00 +0330 +0330
NA

سارای عزیز مرسی خیلی خوب وقشنگ شروع وبپایان رسونده بودی قابل باور وواقعی .بازهم مارا با نوشته هایت مشغول کن

1 ❤️

270369
2011-01-07 14:37:44 +0330 +0330
NA

sara jun ali bud.edame bede

2 ❤️

270370
2011-01-07 16:29:09 +0330 +0330
NA

m87 …می شود که منظورتان را واضح بگویید تا من بدانم که چه نوع گوهی باید بخورم

0 ❤️

270371
2011-01-07 20:50:43 +0330 +0330

shayg aziz manzuresh yadavari bud na to duste aziz tu mamlekati ke inqad baste basheo khafaqan dashte bashe in siteha komak ham mikonan be ejtema ayate ozame shoma inqad mardomo tu tangna gozashtan in delkhoshishunam mikhai to begiri!

1 ❤️

270372
2011-01-07 21:07:22 +0330 +0330
NA

داستانت بدک نبود، اما کس شعرای آخرش رو که راجع به خودت بود رو باش حال نکردم!
داستان نویسای گنده تر از تو اینجوری شاخ نمیشن!!! تو که دیگه هیچ گهی نیستی!
اما داستانت از داستانای کیری خیلی ها که اینجا میزارن بهتر بود، لااقل یه کم آب و تابش داده بودی.

3 ❤️

270373
2011-01-08 08:15:48 +0330 +0330

سارا جان توحیفی اینجا خودتو حروم نکن برو کتاب چاپ کن با ذهن کیری خلاقت
4 تا کس لیس ازت تعریف کردن جو نگیردت.

1 ❤️

270374
2011-01-10 08:14:53 +0330 +0330
NA

ايول عالى بود، آدم خودشو تو صحنه فرض ميکرد. ولى فکر کنم اگه شما از زبون دختر بنويسين بهتر باشه، چون پسر دوست داره بدونه دختر هنگام سکس چه احساسى داره. با تشکر.

0 ❤️