دختر چادری که حسرتش به دلم موند

1402/02/09

سلام
من در ابتدا بگم این داستان به سکس ختم نمیشه ، اما روایت من:
شغلم طوری بود و هنوزم هست که فقط نیروهای خانم استخدام میکنم.
همیشه هم عقیده ام این بوده و هست که خانمی که برات کار میکنه رو نباید بکنی ، چون صد درصد توقعاتی داره و پررو هم میشه و خلاصه امکان زیادی داره که کار هم دستت بده.
قصه در مورده یکی از خانمهای شرکت بود ۲۰ ساله ، قد نسبتا بلند و پوست سفیدِ سفید ، چشمها تقریبا درشت و میشی رنگ ، خداییش اندامِ عالی داشت و صدای خیلی ناز ، خیلی هم خوش سر و زبون و اجتماعی بود ، اسمش افسانه(مستعار) بود و جالبه بدونین که چادری بود و اینکه درکمال تاسف دانشجو بود (به خاطر کرنا کلاسهاش غیرحضوری بود) و هرازگاهی سر کار حتی نمازم‌ میخوند. من همینطور که گفتم اصلا به دخترایی که برام کار میکنند نگاه سکسی‌ نداشتم تا اینکه چند باری این افسانه خانم تو موقعیتهای مختلفی خودشو میمالید به من ، دفعه اول و دوم خودمو جمع و جور کردم و فک کردم اتفاقی بوده ولی کم کم‌ رفتم تو نخش دیدم‌ بلههههه ایشون از قصد هر از گاهی خودشو میماله به من داره یوجورائی پا میده ، اتفاق خاصی نیفتاد تا اینکه یه بار با اسنپ یه مقصدی میخواستم برم که ساعت کاری هم‌تمام شده بود و بچه‌ها داشتن کم کم میرفتن و افسانه گفت : آقای … میشه منم تا یه جا برسونید؟ (منم از خدام بود) گفتم : بله بله شمام بیا مشکلی نیست.
اسنپ اومد و اول کار ایشون عقب نشست و منم کنارش نشستم وسط ماشین نشسته بود و نرفت کنار قشنگ چسبیدم بهش ، هنگ‌کردم تکون نخورد ، تو حالت عادی هر خانمی باشه میره اون کنار میشینه دیگه ، ولی ایشون اصلا تکون نخورد و قشنگ چسبیده بودیم بهم و من ب شدت حشری شده بودم ، رون های داغ و گوشتی اش که هیچ وقت هم ندیدمشون رو با پاهام لمس میکردم و در سکوت لذتی میبردم برا خودم. دلم شلوغی میخواست ، ترافیک می‌خواست که دیرتر برسیم و من بیشتر لذت ببرم ولی شانس با ما یار نبود و خلوت خلوت بود. شورتم خیس خیس شده بود از آب شهوتم ، خلاصه شق دردِ دردناکی گرفتم که دیگه کم کم رسیدیم و اول من پیاده شدم و ادامه مقصد رو خودش با اسنپ رفت.
پیش خودم گفتم :احمق جان ، خب اینکه خودش دلش میخواد ، پس یه کاری کن ، و دیگه حالا‌ کم کم تو ذهنم شروع کردم به نقشه کشیدن که چه حرفهائی بهش بزنم و تو خیال خودم جوابهای مختلفی که اون میداد رو جوابش رو آماده میکردم که مثلا مخشو سریعا بزنم.
حالا دیگه کار به جائی رسیده بود که اگه اونم پشیمون میشد من اصلا و ابدا نمیخواستم ازش بگذرم. ( خدا بگم چیکارش نکنه ، روح و روانمو بدجوری درگیر کرده بود)
یه بار به بهانه اینکه برای یه سری کارهای بیرون شرکت به یه نیرو کمکی لازم دارم موفق شدم با خودم بیارمش بیرون (هععععی ، چه ذوقی هم داشتم)، من ماشینم سمند سفید بود( اون سری مجبور بودم از اسنپ استفاده کنم) خلاصه افسانه خانم چادر به سر نشست صندلی جلو ماشین و برای مثلا انجام یه سری کارها راه افتادم. خب من با خانمها تو شرکت خیلی راحت و دوستانه برخورد میکردم و همشون کلا باهام راحت بودن ، افسانه گفت آقای‌… میشه آهنگ بگذارین؟ و منم یه هو فکری خبیثانه زد به سرم گفتم من که فقط تتلو گوش میدم. خوشحال شد گفت‌ : عع چ جااااااالب منم خیلی دوستش دارمو فقط اونو گوش میدم و اینا(دیوث تتلیتی بود فک کنم)
گفتم: آخه تو بعضی آهنگهاش فحش میده ها ، طوری نیسته که!؟
یه نیم نگاه‌ موزیانه با خنده ای ریز و جذاب کرد و گفت : پس هر طور خودتون صلاح میدونین آقای…
و حالا منی که آهنگ تتلو نداشتم ولی خب از تو گوگل سرچ کردم و خداروشکر کابل aux هم داشتم و ب راحتی موزیک رو گذاشتیم. زیر چشمی نگاش میکردم با اهنگها لبخونی میکرد و جدا خیلی خیلی با صدا تتلو حال میکرد پیدا بود از رفتارهاش ، کیف کرده بود برا خودش.
اون روز گذشت و من به جز چند تا آهنگ تتلو گذاشتن جلوش و یه سری حرفهای بیخود و الکی زدن ، هیچ کار خاصی نکردم و نهایتا کارم تمام شده و مجبور شدم برسونمش.
بعد پیش خودم گفتم اتفاقا خوب شد حالا بهت بیشتر اعتماد میکنه و پیش خودش نمیگه: این یارو هَوَله.
ولی از اون به بعد دیگه تو شرکت اصلا و ابدا خودشو نمالید به من ، یعنی یه جورائی اصلا نزدیکم‌نمیومد. پیش خودم گفتم خب این کار خودشو کرده ، نخ داده و منتظره که اقدامات بعدی رو من انجام بدم.
نمیشد هم هر روز ببرمش بیرون خیلی ضایع بود. تازه برای اینکه اصلا و ابدا کسی شک نکنه برای یه سری کارها که میخواستم برم بیرون در دو نوبت مختلف دو تا دیگه از خانمها رو بردم به اصطلاح‌ کمکم که هو نپیچه فلانی فقط چرا افسانه رو میبره. خیلی تو فکرش بودم و خیلی هم تو کفش بودم ولی اصلا و ابدا حواسم نبود که وقت رو دارم الکی الکی از دست میدم.
سرتون درد نیارم طی حدودا دوماه چندین بار دیگه به بهونه های مختلف برای انجام کارها سوارش کردم و بیشترین پیشرفتی که کرده بودم دستم همش رو ران سمت چپش بود ولی ثابت بود دستما ، نمیمالیدمش!!!
فقط دستم رو گذاشته بودم رو پاش و خیلی هم بالا نمیرفت دستم(یعنی سمت کسش نمیرفتم). هر از گاهی هم دست سفیدش رو میگرفتم و خلاصه کلی شوخی و بگو بخند میکردم ولی من دیوااااانه واقعا نمیدونم چرا ، بحث اصلی رو پیش نمیکشیدم یا مثلا دستم رو بالاتر نمیبردم و مالش شروع نمیکردم که اقلا ببینم ری اکشنش چیه!!! فقط مثه احمقها هر وقت تو ماشین کنارم بود دستم رو رونش بود و آهنگهای سکسی و فحشدار تتلو هم که دیگه داشتم کم کم حفظ میشدم عاشق آهنگ تازیانه تتلو بود. خلاصه نگران نبودم همش پیش خودم میگفتم وقت که هست نگران نباش مخشو میزنی ، خلاصه اتفاقی که نباید میفتاد ، به طور ناگهانی افتاد و یه روز اومد گفت من به خاطر کُرنا همه کلاسهای دانشگاهم غیرحضوری بود ، ولی الان دیگه اعلام کردن باید بریم سر کلاس و من دیگه متاسفانه نمیتونم بیام.
شوکه شدم فک کردم سر ب سرم میذاره ، هعییییییییی اینم شانس مایه ، من هم بعنوان نیروی کار نمیخواستم از دستش بدم ، هم پروژه خودم ناتمام مونده بود. ولی خب چیکار میتونستم بکنم ، چی میتونستم بهش بگم؟! نمیشد که بگم نرو دانشگاه و این حرفها.
خلاصه در کمال ناباوری اجبارا باهاش تسویه حساب کردم و رفت که رفت.
هر از گاهی تو واتساپ یه سلامی علیکی انجام میدادیم و کلیپی ، استیکری رد و بدل میشد تا اینکه یه روز پیام داد و خبر داد عقدش هست و داره ازدواج میکنه( حالا راست و دروغش نمیدونم و نمیخوامم بدونم) ولی این حرفش برای من اینطور بازخورد داشت که دیگه به اون موضوع فک نکنم و من دیگه حتی pm هم ندادم و اونم پیامی نداد که نداد دیگه و منی که بهترین سکسها رو تو عمرم داشتم و از نظر خودم کاربلد بودم. این کس سفید و ناز و خوشگل رو برای همیشه از دست دادم و فکرش هر از گاهی میاد سراغم و از خودم به شدت لجم میگیره ، حتی چند باری تو آینه دستشویی با صدای تقریبا بلند به خودم نگاه کردم و گفتم : خااااک ، خاااااااااااک بر سرت بی عرضه!!!
نتیجه نهائی اینکه از منِ صد پشت غریب نصیحت به همتون :
کُس دقیقا مثله بنزین میمونه اومد نزدیکتون به آتیشش بکشین وگرنه میپره و میره یه جا دیگه رو به آتیش میکشه‌.
با تقدیم احترام فراوان و تشکر که تا آخرش خوندید.
پایان

نوشته: ناشناس بدشانس


👍 3
👎 6
19301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

925538
2023-04-29 01:31:14 +0330 +0330

همیشه هم عقیده ام این بوده و هست که خانمی که برات کار میکنه رو نباید بکنی

اون عقیدت نیست خانمهای همکارت آدم حسابت نمیکنن وگرنه تو از اونایی که پریز برق هم بهت راه بده ازش نمیگذری!!

6 ❤️

925543
2023-04-29 01:43:25 +0330 +0330

چقد من من کردی؟ آخرشم گفتی تویی که سکس‌ها داشتی؟ منظورت سکس با دستت بوده؟

1 ❤️

925579
2023-04-29 05:12:43 +0330 +0330

با تشکر از نصیحت پایان داستان

0 ❤️

925596
2023-04-29 08:58:24 +0330 +0330

با سلام خدمت دوست جقی بزرگوار،
استاد جان طرف چن ماه بت نخ داده دلش سکس میخواسته تو اهنگه تتلو براش میزاشتی،عزیزم بکن نبودی که پریده قربونت
بعدم نگو ادم نباید همکارشو بکنه بگو کسی پا نمیداده یا هرکی ام پا میداده تو کس مشنگ بودی

0 ❤️

925643
2023-04-29 20:55:06 +0330 +0330

در اینکه گفتی بهترین کس ها را کردی که زر زدی.
در بهترین حالت ملجوقی بیش نیستی.
ولی جمله آخر داستانت به نظرم جواب خوبی برای تاپیک آخر منه.

0 ❤️

925781
2023-04-30 12:07:04 +0330 +0330

نمیدون ۱ کس حرومکن اینجا تو شهوانی چه میکنه.مگر اینکه اون شخص ۱ جقی کثیف باشه😂🤣
انقدر نجق مغزت گوزیده کسشر تراوش میکنه

0 ❤️