اولین سکس توی انباری

1391/08/03

سلام من 21 سالمه وسکس زیاد داشتم ولی میخوام اولین سکسمو واستون تعریف کنم.
همسایه بغل دستیمون که حدودا 15سال رفت وآمد داریم 3تا دختر داره دختر کوچیکش( نسیم) که هم سن من والان دانشجو در دوران بچگی هم بازی من بود ولی اصلا سکس یا چیز دیگه ای نداشتیم هم بازی سالم. حدود 4سال پیش پدرش که ناراحتی قلبی داشت فوت کردو چند روزی بود که خونشون پراز مهمان شهرستانی بود. چون رابطه نزدیکی داشتیم بیشتراوقات مادرم واسه کمک اونجا بود. منم که همیشه سرچهارراه بابچه های محلمون ولو بودیم. فک میکنم حدود 4 یا5 روز از فوت پدر نسیم میگذشت که یک روز بعداز ظهر پاییز حدودساعت 6یا7 مادرم نسیم رو فرستاده بود که بیاد ازخونه ما تخته و ساتور برای خردکردن گوشت بگیره. سر چهارراه نشسته بودم که دیدم نسیمودخترخالش که سه چهارسال ازخودش کوچیکتره داره در خونمون درمیزنه رفتم جلو گفت محسن آقامادرتون گفته فلان چیزو بدین ناگفته نمونه چندروزی بود خیلی شهوتی بودمو جلق زیادمیزدم. دروباز کردم ورفتم تو نسیمودخترخالش اومد توپله ها منتظرم وایستاد. من تا وارد خونه شدم دیدم خونه تاریک به نسیم گفتم بیا من میترسم اونم ی کم مسخره ام کردو تاجلوی ورودی دراومد دخترخالش همون توپله ها واستاده بود. تخته گوشت توانباری حیاط خلوتمون بود رفتم درحیاطوباز کردمو دوباره به نسیمگفتم بیادیگه تاریک میترسم درانباری روکه بازکردم نسیم تو نیومد گفتم بیاصندلی رونگهدار تاازروی قفسه برش دارم تااومدم تخته رو بردارم لاستیکای ماشین بابام (پدرم راننده ترانزیت) که 6 تاروهم چیده شده بود افتاد روی نسیم کاریش نشد فقط بین دیوارو لاستیکها گیرکرد گفت محسن دارم خفه میشم سریع اومدم لاستیکو از پشتش هل بدم که کیرم ناخواگاه چسبید درکونش وای بچه ها کونش خیلی نرم بود کیرم سریع بلند شد الکی به یاستیکها زورمیزدمو میگفتم خیلی سنگین چسبیده بودم به کونش اونم کونشو هل میداد سمت من خلاصه لاستیکارو زدم کنارو دستمو دور کمرش گذاشتم محکم فشارش دادم اونم گفت محسن ول کن الان دخترخالم شک میکنه از رو شلوار داشت آبم میومد که گفت بذار تخته رو ببرم باز برمیگردم پیشت گفتم نه تونمیای گفت قول میدم برگردم خلاصه ولش کردمو رفت. منم شهوتم زده بودبالا رفتم جلو در نشستم نیم ساعتی گذشتو باخودم گفتم دیگه نمیاد که دیدم درشون بازشدو نسیم رفت سمت سپرمارکت واصلا به من نگاه نکرد وقتی برگشت بهش اشاره کردم بیا اونم با عشوه گفت خیلی پر رویی جلو خونشون که رسید گفتم بیاکارت دارم تا اومد جلو خونمون جلو دهنشو گرفتمو بردمش توخونه از روشلوارشروع کردم مالوندنش جندثانیه که سینه هاشو مالوندم بادوتادستش دستمو که جلودهنش بود زدکنارو گفت خوب دهنمو ول کن مانتوشو در آوردم خوابوندمش روزمین اونم شهوتی شده بود سرتون درد نیارم هرکارش کردم ازپشت بهم نداد ولی دوکمر لاپایی کردمش یکبار از جلو یکبارم ازپشت خیلی دوس داشت کسشو فشار بدم خلاصه یک نیم ساعتی حاکردیمو بعدرفت خونشون از اون به بعد دیگه هیچ موقعیتی پیش نیومده الانم که دانشجوی همش واسش خاستگار میاد. این اولین سکس من با دختر بود که خیلی حال داد امیدوارم خوشتون اومده باشه

نوشته: ؟


👍 0
👎 2
90051 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

339818
2012-10-24 21:03:28 +0330 +0330

سرکاریم عامو؟؟
چشام شیش و هشت میبینه…با نوشته هات برق از چشام پرید.
در کل حال نکردم.
موفق باشی.

0 ❤️

339819
2012-10-24 21:09:36 +0330 +0330

راستی یادم رفت…
آخه من چی بهت بگم؟
رفیق…با مرام…خوشتیپ…بیکار…الاف…سر چهار راه نشین
تو که از توی تاریکی رفتن میترسی و خایه فنگ میکنی میای اینجوری دختر مردم رو بغل میکنی و از بی آبرویی بعدش نمی ترسی؟
یعنی توی چیز کش یه درصد هم به پش بند ماجرا فکر نکردی؟
آی خدا آخه من چی به اینا بگم.
در ضمن فکر نمکنی خیلی کماندو بازی در آوردی؟
آخه بچه زرنگ یعنی هیچ ننه قمری توی اون کوچه نبود که جنابعالی دست گذاشتی روی دهن مبارک خانوم و کشوندیش داخل؟
این شیوه ی نوشتن هم به درد عمه ی هیچ کسی نمی خوره.
یعنی چی که دوتا کمر لاپایی خالی کردم؟
این شد توصیف صحنه ی سکس؟
به جون تو به جون خودم یه حسی داره عین خوره وجودم رو میخوره که حتی یه بارم بهت نگفتم کس کش :)
تورو به جدت قسم ننویس…همین.

0 ❤️

339820
2012-10-24 21:17:06 +0330 +0330
NA

فقط میتونم شعر زیر و تقدیمت کنم
جلقیان در جهان صنعتگرند
کیر هر جلقی را میبلعند
گر شود پیر جلقی جوان
کیر او شود همچون ژیان
شود فرسوده کیر او
کس نداند قدر کیر او

0 ❤️

339821
2012-10-24 22:42:27 +0330 +0330
NA

ای قربون تو بچه ی با فهم و کمالات ؛ شما توصیه های دوستان را به گوش جان بشنو و دور این کار ِ نویسنده شدن رو خط قرمز بِکِش. مگه مجبورت کردن دادا؟ باور کن هیچ کس عارضت نمیشه که چرا نویسنده نشدی ؟ همون علافی سر کوچه هم کم ضرر تره و هم کم خطر تر ! باور کن من خیرِ تو رو میخوام. حالا هم بُدّو برو ؟!

0 ❤️

339822
2012-10-24 23:46:19 +0330 +0330
NA

داستانت قشنگ نبود. طولانی هم نبود. ولی من خوشم اومد. شیطونی دوران نوجوانی هستش که همه هم انجام دادن.

مرسی .موفق باشی.

0 ❤️

339823
2012-10-25 00:07:33 +0330 +0330
NA

داستان كه نخوندم،مرض دارم بيام آزادي بيانم،خفه كنم.
ادمين جان من كه دوستت دارم چرابراداستانsex and love خطاي تامين اعتبار دارم؟اينجاهاي اعتبارم تكميل ميشه؟يعني دو جاهم كه بخام تراووشات احساسي نريزم بيرون،نميشه.انگار حرفهام بايد پر از گل واژه باشه؟!

0 ❤️

339824
2012-10-25 00:48:45 +0330 +0330

عجب !! دختری که یه هفتس باباش مرده انقدر راحت میاد به تو میده !!!

0 ❤️

339825
2012-10-25 02:56:47 +0330 +0330
NA

اه اه اه اه اه
حیف وقت که صرف خوندنش کردم
؟ تو رو جون مادرت دیگه ننویس
حالم بهم خورد

0 ❤️

339827
2012-10-25 08:36:58 +0330 +0330
NA

نمیدونم چرا هیچ کس به این جلقی فحش نداد با این کس شعر تلاوت کردنش.
خب مادر به خطا اینا چیه نوشتی
حیف وقت

0 ❤️

339828
2012-10-25 09:16:36 +0330 +0330
NA

جل الخالق دختره گیر کرده بود زیر 6 تا لاستیک درش آوردی بابا سوپر من,آخه ریقو تو بهت بگن پخ میشاشی به خودت. تازه وقتی بچه بوده بازی سالم داشته آخه کونده جقی چرا زر مفت میزنی کونت میذارن اگه داستان تخمی ننویسی؟

0 ❤️

339829
2012-10-25 09:59:02 +0330 +0330

کس شعر بود … شامپوتو عوض کن

0 ❤️

339830
2012-10-25 12:00:37 +0330 +0330
NA

بابای مرده شم که پشم بود خدا بیامرز.چند روز بعد از مرگش انگاری که سگ مرده باشه دحترش توی انباری خونه همسایه ها کس میداد. اون 6 تا حلقه لاستیک از کونت بره تو و از دهنت در بیاد

0 ❤️

339831
2012-10-25 14:29:24 +0330 +0330
NA

lمیگم اگه خواستی یه جا بلدم کیر پلاستیکی در سایز های مختلف داره خواستی بگو تا بهت بگم کجا

0 ❤️

339832
2012-10-25 15:17:47 +0330 +0330
NA

جلق الخالق!!!به حق چیزای ندیده یه هفته بوده باباش فوت کرده اونوقت اومده سکس???

0 ❤️

339833
2012-10-25 18:15:25 +0330 +0330
NA

اخر ادم لاشی هستیا که نذاشتی 1 ماه حد اقل از فوت باباش بگذره بعد ترتیب دخترشو بدی…
حیف وقت که واسه این داستانا حروم میشه…لاش گوشت جقی…سگ کیرتو گاز بگیره دیگه نتونی بجقی…

0 ❤️

339834
2012-10-25 18:28:44 +0330 +0330

خیلی چرت نوشتی…جون عزیزت دیگه ننویس.

0 ❤️

339835
2012-10-25 21:32:31 +0330 +0330
NA

بگم…نگم…نگم…بگم.بیخیال نمیگم

0 ❤️