عرض کنم که، لعنت بر اردلان سرافراز!
انگار نشسته و دقیقا دردناکترین نقطه پیدا کرده و با بیرحمی تمام شعرش فرو میکنه توی همون نقطه.
و بدیش اینه که همش این نیست.
و فرهاد!
که دقیقا میدونه اردلان چی میخواد بگه و موسیقی تاریک و آزاردهندهاش… و صلابت کلماتش.
و حقیقتی که با خشونت تمام، لخت و عریان، پرت میشه تو صورتت.
اولش مثل یه داستان زیبا بود، یه جور نیشخند سرخوشانه به مردی که یه روز میخواست خورشید تو دستش بگیره و حالا شهر شب خونش شده.
اما زندگی مرحله مرحله جلو میره، و به طرز ترسناکی قدم به قدم میفهمی اون مرد تویی.
آینه ترانه ی ترسناکیه که چیزی که نمیخوای بدونیُ به خوردت میده.
خلاصه دل شیر میخواد گوش دادن این لعنتی.
و استاد حسن شماعی زاده که بهترین ملودی رو برای صدای فرهاد میسازه 👌🏻❤️
و صد البته تنظیم و ارکستراسیون جانانهی منوچهر اسلامی که به اون حزن و سردرگمی و انزوا و پوچی رو روح میده 👌🏻❤️
↩ IpshzAlireza
دقيقا!
یه هارمونی شاهکاره.
شماعی زاده چقدر درک مشترکی داره با فرهاد.
حیف ترانه مرداب! هربار گوشش میدم حسرت میخورم که چرا فرهاد نخوندش.
اون استاکو های روی ملودی داد میزنن فرهاد بلی منو بخونه.
واقعا جز حسرت های زندگیمه